گروه جنگ نرم مشرق_ روز 18 مارس سال جاری میلادی ، جلسه استماع مشترکی توسط کمیته خاورمیانه و شمال آفریقا و کمیته نیم کره غربی کنگره آمریکا درباره نفوذ ایران و حزب الله لبنان در آمریکای مرکزی و جنوبی برگزار شد. این دو کمیته درباره تلاش ایران برای افزیش نفوذ خود در آمریکای لاتین در ظرف 30 سال گذشته همچنین حضور ایران در حملاتی در پرو و اروگوئه و همچنین مرگ دادستان آرژانتینی آلبرتو نیسمن به بحث پرداختند. آنچه که در ادامه می آید بخش هایی از اظهارات مسئولان کمیته ها است. گفتنی است انتشار این اظهارات که مملو از اتهامات غیر قابل اثبات علیه ایران است نه با هدف تایید آنها بلکه با هدف آشنایی با محورهای ایران هراسی در غرب صورت می گیرد.
جف دونکان ، مدیر کمیته نیم کره غربی اظهار داشت: با توجه به نزدیک بودن به ضرب الاجل برای مذاکرات درباره برنامه تسلیحات اتمی ایران ، من اعتقاد دارم که بررسی دوباره فعالیت های ایران و حزب الله در همسایگی ما برای آمریکا بسیار حیاتی می باشد. کنگره به دقت و به صورت ادامه دار به وسیله جلسات مشترک استماع و جلسات تشریح طبقه بندی شده بر این مسئله نظارت دارد و خود من نیز تالیف بخش هایی از قانون مقابله با ایران در نیم کره غربی را که در سال 2012 به تصویب رسید را به عهده داشتم. متاسفانه و با وجود این که حزب الله و ایران نفوذ خود را افزایش می دهند دولت اوباما به صورت ادامه دار از این تهدید چشم پوشی می کند.
بر اساس گزارش اداره جوابگویی دولتی GAO که در سپتامبر 2014 منتشر شده است ، وزارت خارجه در دنبال کردن این قانون شکست خورده و دولت نیز هیچ برنامه واقعی برای حل این مشکلات ندارد.
مدیر کمیته خاورمیانه و شمال آفریقا کنگره ، ایلنا روز لتینن گفت: تاریخچه دخالت حزب الله و ایران در نیمکره غربی برای مدت طولانی مایه نگرانی ایالات متحده بوده است. با توجه به ذات شبکه های جنایتکار در منطقه آمریکای لاتین در بحث جابجایی و و صادرات تفکرات تروریستی از خاورمیانه به سرتاسر دنیا بسیار نگران کننده است که وزارت خارجه در بحث اختصاص منابع و توجه کافی برای یافتن راهکارهایی به منظور مقابله با این تهدیدات بالقوه بر علیه آمریکا ناموفق بوده است.
این مسئله که ایران یک تهدید امنیتی برای روابط منطقه ای بوده و در حال گسترش روابط خود با کشورهایی مثل کوبا ، ونزوئلا ، نیکاراگوئه ، آرژانتین ، برزیل ، بولیوی و اکوادور است به خوبی مشخص شده است. ایالات متحده به یک فهم جامع از تلاش های تهران در منطقه آمریکای لاتین به منظور خنثی کردن هر ریسکی بر علیه متحدان ما و امنیت ملی آمریکا نیاز دارد.
ژوزف ام هومیر ، نویسنده کتاب نفوذ استراتژیک ایران در آمریکا لاتین گفت: تقریبا دو سال پیش ، من در برابر کمیته دیگری شهادت دادم که از شروع انقلاب ایران از سی سال پیش تا به امروز نفوذ ایران در نیمکره غربی شدیدا افزایش پیدا کرده است. در حال حاضر شواهد کافی برای اعلام این نظر وجود دارد و در عین حال شواهدی نیز وجود دارد که ایران در حال ارزیابی دوباره درباره حضور و فعالیتهای خود در آمریکای لاتین بوده و این مسئله به دلیل تغییرات گسترده سیاسی و اقتصادی هم تهران و هم در منطقه است.
یک سال نیم پعد ( به نظرم منظور پس از روی کار آمدن روحانی است ) مشخص است که جمهوری اسلامی که وارد مراحل بسیار حساسی از مذاکرات اتمی با 1+5 شده است آمریکای لاتین را به عنوان اولویتی استراتژیک برای موقعیت جهانی خود حفظ کرده و این اهمیت نیز رو به افزایش است. در زمان ریاست جمهوری روحانی ، ایران به دنبال این است که بر اساس تحرکات انجام شده در یک دهه گذشته عملیات خود در آمریکای لاتین را گسترش داده و از روابط معمول خود با کشورهای عضو پیمان بلیواری کشورهای آمریکا (ALBA) گذر کند.
در مرحله تاکتیکی ، ایران از نفوذ فرهنگی خود برای دسترسی پیدا کردن به گروه های بومی و اسلامی موجود در منطقه بهره می برد. هدف ایران استفاده از ارتباطات مالی و یا سیاسی این گروه ها می باشد. زمانی که چنین ارتباطی برقرار شد ایران حضور دیپلماتیک خود را مثل حضور در ونزوئلا و کوبا افزایش داده و یا مثل اتفاقی که در بولیوی ، اکوادور و نیکاراگوئه رخ داد اقدام به تاسیس سفارت جدید می کند. بر اساس گزارشات چیزی در حدود 145 دیپلمات ایرانی در این کشور زندگی می کنند. تعدادی که بسیار بیشتر از منافع و تجارت این کشور با ایران به نظر می رسد.
داردو لوپز – دولز ، معاون سابق وزیر کشور پرو می گوید: ایران و حزب الله به عنوان دو نیروی متخاصم با منافع آمریکا توانسته اند بدون کشف شدن و به دلایلی مثل قوانین ضعیف ، شیوع گروه های جنایتکار و مناطق بی قانون در پرو تاخت و تاز فراوانی داشته باشند. این عوامل در مناطق کوهستانی کشور من به شکل عمده ضعیف هستند. به عنوان معاون وزیر کشور پرو در سال 2006 و در ادامه کارم به عنوان تحلیل گر بحران های سیاسی و اجتماعی که چندین تحلیل از خطرات مختلف را برای مشتریانی در بخش خصوصی انجام دادم ، بسیار با این مناطق و بازیگران ممنوع در این مناطق آشنا شدم. در مورد ایران و حزب الله ، من متوجه حضور آنها در سال 2011 شدم. در آن زمانی ارتباطی بین گروه هایی از فعالان که توسط هاوانا ، کاراکاس و لاپاز کنترل می شدند با جمهوری اسلامی در حال برقراری بود. این گروه ها از سال 2005 به این سو در کشور من فعالیت می کنند و شامل گروه های وابسته به ALBA و خانه دوستی پرو و کوبا بوده و شامل ارگان های سیاسی / اجتماعی هستند که هدف آن ها تضعیف دموکراسی و بسط دادن ایدئولوژی سوسیالیستی در پرو است.
پس از حادثه انفجار آمیا در سال 1994 من درباره حضور ایران و اسلام رادیکال در کشورم نگران بودم. اما تنها چند سال پیش (2011) بود که شروع به دریافت اطلاعاتی درباره فعالیت حزب الله و ایران در منطقه آپوریماک در پرو دریافت کردم . این منطقه دور افتاده ، فقیر و با جمعیتی کم است. این منطقه از لحاظ معدنی نیز بسیار غنی است و دارای منابع اورانیوم می باشد و در عین حال بحث تولید کوکائین در منطقه نیز بسیار وجود دارد.
دولت پرو در حال حاضر نشانه هایی از همکاری با ایران را نشان می دهد اما به صورت آشکار یک متحد ایران نیست. ایران در حال عضو گیری و استفاده از افراد مخفی در پرو ، ایجاد شبکه هایی با توان رو به افزایش برای عملیات در مناطق جنوبی آندن است که نه فقط منافع آمریکا و بلکه ثبات دمکراسی و اقتصاد کشور من را نیز به خطر می اندازد. این شبکه ها با گروه هایی که عمدتا به عنوان گروه های حافظ محیط زیست خود را معرفی می کنند وصل شده و کار این گروه ها ایجاد فضای ضد سرمایه گذاری در منطقه است که تا الان به فلج کردن چندین طرح معدنی و انرژی منجر شده است. دستگیری یک مظنون تروریستی به نام "امادار" با هویت لبنانی در اکتبر 2014 میلادی که به عضویت در حزب الله لبنان اعتراف کرده و شواهد مشخصی از تحویل دادن مواد منفجره توسط وی ، نشان می دهد که این گروه ها آماده رفتن به فاز تهاجمی با استفاده از عملیات تروریستی هستند.
اسکات مودل ، مشاور ارشد گروه Rapidan مدعی شد: برای مدت سه دهه ایران به دنبال حفظ انقلاب اسلامی در خانه و ترویج آن در خارج با استفاده از شبکه ای از دولتها و سازمان های غیر دولتی بوده است که من از آنها با لفظ " شبکه عملیاتی ایران" یاد می کنم. اعضای این شبکه در شکل دادن و اجراء مخفی سیاست خارجی ایران ، شامل تروریسم و حرکات سیاسی تا پول های غیرقانونی ، قاچاق سلاح ومواد مخدر و دستیابی به سلاح اتمی می باشد.
این اعضاء شامل نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، یگان عملیات ویژه آن یعنی نیروی قدس ، وزارت اطلاعات ، گروه های تروریستی وابسته به ایران مشخصا حزب الله لبنان و شبکه ای از مراکز اسلامی ، موسسات ، خیریه ها ، مساجد ، سفرای ایران که اکثرا مامور سپاه یا وزارت اطلاعات هستند و و سایر نیروهای وزارت خارجه یک شبکه جهانی از مامورین ، واسطه ها و تسهیل کنندگان را در کارهای غیر قانونی گسترده ای از قاچاق مواد مخدر و اسلحه تا مواد مربوط به برنامه هسته ای را شامل می شود تشکیل داده اند.
در حالی که بیشتر تلاش های ایران برای برای خارجی کردن انقلاب در جهان اسلام رخ می دهد ، از سال 2005 به این سو ایران به شکل گسترده به دنبال ساخت و به دست آوردن نفوذ در مناطق و کشورهای استراتژیک که می توانند به عنوان همکار در شبکه جهانی که برای مقابله با سیاستهای آمریکا طراحی شده است ایفای نقش کنند رفته است. ایران بیشتر بر روی تعداد کمی از کشورهای "بلیواری" به رهبری ونزوئلا برای کاهش اثر تحریم ها حساب می کند. این کشورها به ایران در بحث تجارت نفت ، دسترسی به سیستم بانکداری بین المللی و بدست آوردن سلاح و مواد مورد نیاز برای برنامه اتمی در برابر تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا را کمک می کنند.
رییس جمهور سابق ایران احمدی نژاد آمریکا لاتین را به عنوان یک سری از بازارهای در حال ظهور به منظور صادرات انقلاب اسلامی می دید. او بر اساس وعده کمک های اقتصادی ، خصوصا در بخش انرژی و ساخت و ساز و همچنین ایدئولوژی ایران برای مبارزه با امپریالیسم آمریکا تکیه داشت. به همین منظور احمدی نژاد دو متحد معروف چپ در منطقه یعنی هوگو چاوز و اوا مورالس را ونزوئلا و بولیوی یافت. قبل از این که روابط دیپلماتیک گسترش یابد افسران سپاه و وزارت اطلاعات ایران در تعداد زیادی در این این کشورها مشاهده شده و قراردادهای امنیتی و تبادل اطلاعات بین طرفین امضاء شد.
احمدی نژاد طرفدارانی برای مبارزه به منظور منافع کشورهای مستقل در حال توسعه در جهان پیدا کرده بود. صحبت های او درباره توسعه پیدا کردن موفق بود : در ظرف چند سال ایران در مسیر داشتن روابط دیپلماتیک ، اقتصادی و شبکه ای مخفی در سرتاسر آمریکای لاتین بود. ایران به سرعت مشخص کرد که به دنبال آزار دادن آمریکا در حیاط خلوت این کشور نیست و به دنبال ضعیف کردن آن به به وسیله به وجود آوردن مراکز قدرت دیگری است. عضویت افتخاری ایران در کلوپ ضد آمریکایی در منطقه آمریکای لاتین موسوم به اتحاد بولیواری آمریکایی به عنوان دلیل موفقیت احمدی نژاد می باشد. از دیگر فواید این گروه کمک به ایران برای رسیدن به اهداف منطقه ای ، دسترسی به تکتولوژی های نظامی ، به وجود آوردن پوشش برای برنامه اتمی این کشور و همچنین دسترسی به سیستم بانکداری بین المللی بوده است.
با این حال افزایش نفوذ ایران در منطقه نیمکره غربی به نوعی این کشور را با یک سربالایی در سیاست های خود مواجه کرده و به آمریکا کمک کرده است تا بتواند با ابزار اقتصادی مثل تجارت و یا کمک بدون شروط سیاسی و یا ائدیولوژیک تلاش های ایران را خنثی کرده و از این کشور را از داشتن اثری طولانی و قابل توجه باز بدارد. از طرف دیگر ضعف ایران در استمرار این کمک ها به متحدان جدیدش در منطقه آمریکای لاتین که عمدتا از نظر اقتصادی و نظامی ضعیف هستند آنها را با این سوال که آیا اصولا عضویت در یک پیمان ضد آمریکایی نفعی دارد یا خیر رو به رو کرده است. سقوط اخیر بهای نفت نیز ایران را مجبور کرده است که بسیاری از برنامه های خود در سراسر این قاره را کوچک کند.
در حالی که شبکه روابط ایران در نیم کره غربی کمتر از انتظار احمدی نژاد و بسیاری از افراد تندرو در ایران شد دلایلی وجود دارد که بر اساس ان نمی توان این حضور را کتمان کرد. این عمل با ریشه مخفی و اقدامات جنایی آغاز شده و به همین صورت نیز ادامه پیدا کرده و می تواند به صورت مستقیم به منافع آمریکا در آینده آسیب وارد کند. بمب گذاری آمیا به سال 1994 در آرژانتین و تلاش نافرجام ایران برای ترور سفیر عربستان در آمریکا نمونه هایی از کارهایی است که ایران توان انجام آن را دارد.
شاید دلهره آورترین چالش درباره شبکه های مرتبط با ایران در نیمکره غربی چگونگی متوقف کردن حضور فرامنطقه ای نزدیک ترین گروه به ایران یعنی حزب الله لبنان باشد. حزب الله دیگر در نقش سنتی کمک به اهداف ایران مثل مبارزه با اسراییل ، حفاظت از لبنان و یا پشتیبانی از عملیات های ایران در عراق و سوریه محدود نشده و به اعمال قدرت ایران کمک می کند. این اعمال شامل بسیاری از کشورهای نیم کره غربی می باشد که حزب الله در آنها تبدیل به یکی از بازیگران بزرگ شده است. دسترسی گروه های حزب الله به آمریکای لاتین محدود نشده و از غرب آفریقا تا تایلند و چین نیز گسترده شده است.
میشل شیفتر ، رییس مرکز Inter-American Dialogue مدعی شد: در گذشته ایران به شکل واضح به دنبال افزایش حمایت در آمریکای لاتین بود. وضعیت وخیم اقتصادی باعث شده است که این توانایی شدیدا محدود شود. بسیاری از این پروژه ها به نتیجه رسیده است . در گذشته قراردادهایی بین ایران و ونزوئلا برای تولید مشترک اتومبیل ، خودرو ، تراکتور و دوچرخه و همچنین موافقت نامه هایی درباره اکتشاف معادن و خانه سازی به امضاء رسیده بود. با وجود این که رییس جمهور مادرو ایران را به عنوان شریک استراتژیک ونزوئلا معرفی کرده است تعداد کمی از این پروژه ها به نتیجه رسیده است. یکی از اصلی ترین بخش های این همکاری در زمینه صنعت نفت بود که با تعطیلی دفاتر شرکت ملی نفت ایران در ونزوئلا و بولیوی در سال 2014 میلادی به پایان رسید.در نیکاراگوئه نیز ایران قراردادی برای ساخت سد و یک بندر عمیق به ارزش 350 میلیون دلار به همراه پروژه های تولید خودرو و سیمان داشت که هیچ کدام عملی نشدند.روابط اقتصادی بین ایران و اکوادور تفریبا در حد صفر باقی ماند.
برزیل ، بزرگترین شریک تجاری ایران در آمریکای لاتین ، روابط قوی سیاسی با این کشور در طول سالهای اولین دهه از هزاره جدید داشت و حتی از موضع ایران در گفتگوهای اتمی به سال های 2007 و 2008 میلادی نیز حمایت کرد. در زمان ریاست جمهوری دیلما روسف روابط به سردی گرایید که یکی از دلایل آن بحث نظرات شخصی او در بحث کارنامه ایران در حقوق بشر بوده و وی تا به آن جا پیش رفت که نقض حقوق بشر در ایران را رفتار قرون وسطایی خواند.
زمانی که در سال 2012 میلادی احمدی نژادر برای شرکت در اجلاس Rio+20 به این کشور سفر کرد نه فقط با تظاهرات گسترده رو به رو شد بلکه رییس حمهو یرزیل نیز خواسته او برای ملاقات را رد کرد. این رفتارها به سختی نشانی از روابط قوی دارد. علاوه بر این ، در حالی که احمدی نژاد روابط با کشورهای آمریکای لاتین را اولویت خودش می دانست روحانی به نظر این هدف را دنبال نمی کند. در عین حال مرگ هوگو چاوز در سال 2013 یکی از مهمترین متحدین ایران در منطقه را از او گرفت. با این که روحانی قول داده بود که در اجلاس جی 77 در سانتا کروز در بولیوی در ژوئن 2014 شرکت کند در لحظه آخر معاون اول خودش را به این سفر فرستاد ، در مقابل این احمدی نژاد در زمان ریاست جمهوری خود سفرهای زیادی را به منطقه داشت. یک سوال مهم در اینجا در هر حال این مسئله است که با توجه به ماهیت رژیم ایران بایستی فعالیت های این کشور در منطقه به نوعی بی خطر تلقی شود؟ در این زمینه شواهد شک برانگیزی وجود دارد. با توجه به این که ایران پیش از این حمایت خود را از گروه تروریستی مثل حزب الله نشان داده و اتهامات زیادی نیز متوجه فعالیت های فعلی ایران در منطقه آمریکای لاتین است.
اول این مسئله که مامورین ایرانی در حال آموزش تروریست ها در کمپ های آمزوشی هستند. اتهام بعدی متوجه تلاش های ایران برای بدست آوردن اورانیوم در ونزوئلا و اکوادور است. اما خطرناک ترین مورد مربوط به ایران در سال 2013 و در گزارش دادستان آرژانتین آلبرتو نیسمان درباره فعالیت های ایران در منطقه آمریکای لاتین بود. وی رییس جمهور آرژانتین را به تلاش برای حمایت از ایران در پرونده انفجار آمیا در سال 1994 و بمب گذاری سفارت اسراییل در سال 1992 متهم کرد . جنازه او درست قبل از رفتن به کنگره برای شهادت در این مورد در آپارتمانش در بوینس آیرس کشف شد. علت مرگ وی همچنان مورد مناقشه مانده است.
جف دونکان ، مدیر کمیته نیم کره غربی اظهار داشت: با توجه به نزدیک بودن به ضرب الاجل برای مذاکرات درباره برنامه تسلیحات اتمی ایران ، من اعتقاد دارم که بررسی دوباره فعالیت های ایران و حزب الله در همسایگی ما برای آمریکا بسیار حیاتی می باشد. کنگره به دقت و به صورت ادامه دار به وسیله جلسات مشترک استماع و جلسات تشریح طبقه بندی شده بر این مسئله نظارت دارد و خود من نیز تالیف بخش هایی از قانون مقابله با ایران در نیم کره غربی را که در سال 2012 به تصویب رسید را به عهده داشتم. متاسفانه و با وجود این که حزب الله و ایران نفوذ خود را افزایش می دهند دولت اوباما به صورت ادامه دار از این تهدید چشم پوشی می کند.
بر اساس گزارش اداره جوابگویی دولتی GAO که در سپتامبر 2014 منتشر شده است ، وزارت خارجه در دنبال کردن این قانون شکست خورده و دولت نیز هیچ برنامه واقعی برای حل این مشکلات ندارد.
مدیر کمیته خاورمیانه و شمال آفریقا کنگره ، ایلنا روز لتینن گفت: تاریخچه دخالت حزب الله و ایران در نیمکره غربی برای مدت طولانی مایه نگرانی ایالات متحده بوده است. با توجه به ذات شبکه های جنایتکار در منطقه آمریکای لاتین در بحث جابجایی و و صادرات تفکرات تروریستی از خاورمیانه به سرتاسر دنیا بسیار نگران کننده است که وزارت خارجه در بحث اختصاص منابع و توجه کافی برای یافتن راهکارهایی به منظور مقابله با این تهدیدات بالقوه بر علیه آمریکا ناموفق بوده است.
این مسئله که ایران یک تهدید امنیتی برای روابط منطقه ای بوده و در حال گسترش روابط خود با کشورهایی مثل کوبا ، ونزوئلا ، نیکاراگوئه ، آرژانتین ، برزیل ، بولیوی و اکوادور است به خوبی مشخص شده است. ایالات متحده به یک فهم جامع از تلاش های تهران در منطقه آمریکای لاتین به منظور خنثی کردن هر ریسکی بر علیه متحدان ما و امنیت ملی آمریکا نیاز دارد.
ژوزف ام هومیر ، نویسنده کتاب نفوذ استراتژیک ایران در آمریکا لاتین گفت: تقریبا دو سال پیش ، من در برابر کمیته دیگری شهادت دادم که از شروع انقلاب ایران از سی سال پیش تا به امروز نفوذ ایران در نیمکره غربی شدیدا افزایش پیدا کرده است. در حال حاضر شواهد کافی برای اعلام این نظر وجود دارد و در عین حال شواهدی نیز وجود دارد که ایران در حال ارزیابی دوباره درباره حضور و فعالیتهای خود در آمریکای لاتین بوده و این مسئله به دلیل تغییرات گسترده سیاسی و اقتصادی هم تهران و هم در منطقه است.
یک سال نیم پعد ( به نظرم منظور پس از روی کار آمدن روحانی است ) مشخص است که جمهوری اسلامی که وارد مراحل بسیار حساسی از مذاکرات اتمی با 1+5 شده است آمریکای لاتین را به عنوان اولویتی استراتژیک برای موقعیت جهانی خود حفظ کرده و این اهمیت نیز رو به افزایش است. در زمان ریاست جمهوری روحانی ، ایران به دنبال این است که بر اساس تحرکات انجام شده در یک دهه گذشته عملیات خود در آمریکای لاتین را گسترش داده و از روابط معمول خود با کشورهای عضو پیمان بلیواری کشورهای آمریکا (ALBA) گذر کند.
در مرحله تاکتیکی ، ایران از نفوذ فرهنگی خود برای دسترسی پیدا کردن به گروه های بومی و اسلامی موجود در منطقه بهره می برد. هدف ایران استفاده از ارتباطات مالی و یا سیاسی این گروه ها می باشد. زمانی که چنین ارتباطی برقرار شد ایران حضور دیپلماتیک خود را مثل حضور در ونزوئلا و کوبا افزایش داده و یا مثل اتفاقی که در بولیوی ، اکوادور و نیکاراگوئه رخ داد اقدام به تاسیس سفارت جدید می کند. بر اساس گزارشات چیزی در حدود 145 دیپلمات ایرانی در این کشور زندگی می کنند. تعدادی که بسیار بیشتر از منافع و تجارت این کشور با ایران به نظر می رسد.
داردو لوپز – دولز ، معاون سابق وزیر کشور پرو می گوید: ایران و حزب الله به عنوان دو نیروی متخاصم با منافع آمریکا توانسته اند بدون کشف شدن و به دلایلی مثل قوانین ضعیف ، شیوع گروه های جنایتکار و مناطق بی قانون در پرو تاخت و تاز فراوانی داشته باشند. این عوامل در مناطق کوهستانی کشور من به شکل عمده ضعیف هستند. به عنوان معاون وزیر کشور پرو در سال 2006 و در ادامه کارم به عنوان تحلیل گر بحران های سیاسی و اجتماعی که چندین تحلیل از خطرات مختلف را برای مشتریانی در بخش خصوصی انجام دادم ، بسیار با این مناطق و بازیگران ممنوع در این مناطق آشنا شدم. در مورد ایران و حزب الله ، من متوجه حضور آنها در سال 2011 شدم. در آن زمانی ارتباطی بین گروه هایی از فعالان که توسط هاوانا ، کاراکاس و لاپاز کنترل می شدند با جمهوری اسلامی در حال برقراری بود. این گروه ها از سال 2005 به این سو در کشور من فعالیت می کنند و شامل گروه های وابسته به ALBA و خانه دوستی پرو و کوبا بوده و شامل ارگان های سیاسی / اجتماعی هستند که هدف آن ها تضعیف دموکراسی و بسط دادن ایدئولوژی سوسیالیستی در پرو است.
پس از حادثه انفجار آمیا در سال 1994 من درباره حضور ایران و اسلام رادیکال در کشورم نگران بودم. اما تنها چند سال پیش (2011) بود که شروع به دریافت اطلاعاتی درباره فعالیت حزب الله و ایران در منطقه آپوریماک در پرو دریافت کردم . این منطقه دور افتاده ، فقیر و با جمعیتی کم است. این منطقه از لحاظ معدنی نیز بسیار غنی است و دارای منابع اورانیوم می باشد و در عین حال بحث تولید کوکائین در منطقه نیز بسیار وجود دارد.
دولت پرو در حال حاضر نشانه هایی از همکاری با ایران را نشان می دهد اما به صورت آشکار یک متحد ایران نیست. ایران در حال عضو گیری و استفاده از افراد مخفی در پرو ، ایجاد شبکه هایی با توان رو به افزایش برای عملیات در مناطق جنوبی آندن است که نه فقط منافع آمریکا و بلکه ثبات دمکراسی و اقتصاد کشور من را نیز به خطر می اندازد. این شبکه ها با گروه هایی که عمدتا به عنوان گروه های حافظ محیط زیست خود را معرفی می کنند وصل شده و کار این گروه ها ایجاد فضای ضد سرمایه گذاری در منطقه است که تا الان به فلج کردن چندین طرح معدنی و انرژی منجر شده است. دستگیری یک مظنون تروریستی به نام "امادار" با هویت لبنانی در اکتبر 2014 میلادی که به عضویت در حزب الله لبنان اعتراف کرده و شواهد مشخصی از تحویل دادن مواد منفجره توسط وی ، نشان می دهد که این گروه ها آماده رفتن به فاز تهاجمی با استفاده از عملیات تروریستی هستند.
اسکات مودل ، مشاور ارشد گروه Rapidan مدعی شد: برای مدت سه دهه ایران به دنبال حفظ انقلاب اسلامی در خانه و ترویج آن در خارج با استفاده از شبکه ای از دولتها و سازمان های غیر دولتی بوده است که من از آنها با لفظ " شبکه عملیاتی ایران" یاد می کنم. اعضای این شبکه در شکل دادن و اجراء مخفی سیاست خارجی ایران ، شامل تروریسم و حرکات سیاسی تا پول های غیرقانونی ، قاچاق سلاح ومواد مخدر و دستیابی به سلاح اتمی می باشد.
این اعضاء شامل نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، یگان عملیات ویژه آن یعنی نیروی قدس ، وزارت اطلاعات ، گروه های تروریستی وابسته به ایران مشخصا حزب الله لبنان و شبکه ای از مراکز اسلامی ، موسسات ، خیریه ها ، مساجد ، سفرای ایران که اکثرا مامور سپاه یا وزارت اطلاعات هستند و و سایر نیروهای وزارت خارجه یک شبکه جهانی از مامورین ، واسطه ها و تسهیل کنندگان را در کارهای غیر قانونی گسترده ای از قاچاق مواد مخدر و اسلحه تا مواد مربوط به برنامه هسته ای را شامل می شود تشکیل داده اند.
در حالی که بیشتر تلاش های ایران برای برای خارجی کردن انقلاب در جهان اسلام رخ می دهد ، از سال 2005 به این سو ایران به شکل گسترده به دنبال ساخت و به دست آوردن نفوذ در مناطق و کشورهای استراتژیک که می توانند به عنوان همکار در شبکه جهانی که برای مقابله با سیاستهای آمریکا طراحی شده است ایفای نقش کنند رفته است. ایران بیشتر بر روی تعداد کمی از کشورهای "بلیواری" به رهبری ونزوئلا برای کاهش اثر تحریم ها حساب می کند. این کشورها به ایران در بحث تجارت نفت ، دسترسی به سیستم بانکداری بین المللی و بدست آوردن سلاح و مواد مورد نیاز برای برنامه اتمی در برابر تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا را کمک می کنند.
رییس جمهور سابق ایران احمدی نژاد آمریکا لاتین را به عنوان یک سری از بازارهای در حال ظهور به منظور صادرات انقلاب اسلامی می دید. او بر اساس وعده کمک های اقتصادی ، خصوصا در بخش انرژی و ساخت و ساز و همچنین ایدئولوژی ایران برای مبارزه با امپریالیسم آمریکا تکیه داشت. به همین منظور احمدی نژاد دو متحد معروف چپ در منطقه یعنی هوگو چاوز و اوا مورالس را ونزوئلا و بولیوی یافت. قبل از این که روابط دیپلماتیک گسترش یابد افسران سپاه و وزارت اطلاعات ایران در تعداد زیادی در این این کشورها مشاهده شده و قراردادهای امنیتی و تبادل اطلاعات بین طرفین امضاء شد.
احمدی نژاد طرفدارانی برای مبارزه به منظور منافع کشورهای مستقل در حال توسعه در جهان پیدا کرده بود. صحبت های او درباره توسعه پیدا کردن موفق بود : در ظرف چند سال ایران در مسیر داشتن روابط دیپلماتیک ، اقتصادی و شبکه ای مخفی در سرتاسر آمریکای لاتین بود. ایران به سرعت مشخص کرد که به دنبال آزار دادن آمریکا در حیاط خلوت این کشور نیست و به دنبال ضعیف کردن آن به به وسیله به وجود آوردن مراکز قدرت دیگری است. عضویت افتخاری ایران در کلوپ ضد آمریکایی در منطقه آمریکای لاتین موسوم به اتحاد بولیواری آمریکایی به عنوان دلیل موفقیت احمدی نژاد می باشد. از دیگر فواید این گروه کمک به ایران برای رسیدن به اهداف منطقه ای ، دسترسی به تکتولوژی های نظامی ، به وجود آوردن پوشش برای برنامه اتمی این کشور و همچنین دسترسی به سیستم بانکداری بین المللی بوده است.
با این حال افزایش نفوذ ایران در منطقه نیمکره غربی به نوعی این کشور را با یک سربالایی در سیاست های خود مواجه کرده و به آمریکا کمک کرده است تا بتواند با ابزار اقتصادی مثل تجارت و یا کمک بدون شروط سیاسی و یا ائدیولوژیک تلاش های ایران را خنثی کرده و از این کشور را از داشتن اثری طولانی و قابل توجه باز بدارد. از طرف دیگر ضعف ایران در استمرار این کمک ها به متحدان جدیدش در منطقه آمریکای لاتین که عمدتا از نظر اقتصادی و نظامی ضعیف هستند آنها را با این سوال که آیا اصولا عضویت در یک پیمان ضد آمریکایی نفعی دارد یا خیر رو به رو کرده است. سقوط اخیر بهای نفت نیز ایران را مجبور کرده است که بسیاری از برنامه های خود در سراسر این قاره را کوچک کند.
در حالی که شبکه روابط ایران در نیم کره غربی کمتر از انتظار احمدی نژاد و بسیاری از افراد تندرو در ایران شد دلایلی وجود دارد که بر اساس ان نمی توان این حضور را کتمان کرد. این عمل با ریشه مخفی و اقدامات جنایی آغاز شده و به همین صورت نیز ادامه پیدا کرده و می تواند به صورت مستقیم به منافع آمریکا در آینده آسیب وارد کند. بمب گذاری آمیا به سال 1994 در آرژانتین و تلاش نافرجام ایران برای ترور سفیر عربستان در آمریکا نمونه هایی از کارهایی است که ایران توان انجام آن را دارد.
شاید دلهره آورترین چالش درباره شبکه های مرتبط با ایران در نیمکره غربی چگونگی متوقف کردن حضور فرامنطقه ای نزدیک ترین گروه به ایران یعنی حزب الله لبنان باشد. حزب الله دیگر در نقش سنتی کمک به اهداف ایران مثل مبارزه با اسراییل ، حفاظت از لبنان و یا پشتیبانی از عملیات های ایران در عراق و سوریه محدود نشده و به اعمال قدرت ایران کمک می کند. این اعمال شامل بسیاری از کشورهای نیم کره غربی می باشد که حزب الله در آنها تبدیل به یکی از بازیگران بزرگ شده است. دسترسی گروه های حزب الله به آمریکای لاتین محدود نشده و از غرب آفریقا تا تایلند و چین نیز گسترده شده است.
میشل شیفتر ، رییس مرکز Inter-American Dialogue مدعی شد: در گذشته ایران به شکل واضح به دنبال افزایش حمایت در آمریکای لاتین بود. وضعیت وخیم اقتصادی باعث شده است که این توانایی شدیدا محدود شود. بسیاری از این پروژه ها به نتیجه رسیده است . در گذشته قراردادهایی بین ایران و ونزوئلا برای تولید مشترک اتومبیل ، خودرو ، تراکتور و دوچرخه و همچنین موافقت نامه هایی درباره اکتشاف معادن و خانه سازی به امضاء رسیده بود. با وجود این که رییس جمهور مادرو ایران را به عنوان شریک استراتژیک ونزوئلا معرفی کرده است تعداد کمی از این پروژه ها به نتیجه رسیده است. یکی از اصلی ترین بخش های این همکاری در زمینه صنعت نفت بود که با تعطیلی دفاتر شرکت ملی نفت ایران در ونزوئلا و بولیوی در سال 2014 میلادی به پایان رسید.در نیکاراگوئه نیز ایران قراردادی برای ساخت سد و یک بندر عمیق به ارزش 350 میلیون دلار به همراه پروژه های تولید خودرو و سیمان داشت که هیچ کدام عملی نشدند.روابط اقتصادی بین ایران و اکوادور تفریبا در حد صفر باقی ماند.
برزیل ، بزرگترین شریک تجاری ایران در آمریکای لاتین ، روابط قوی سیاسی با این کشور در طول سالهای اولین دهه از هزاره جدید داشت و حتی از موضع ایران در گفتگوهای اتمی به سال های 2007 و 2008 میلادی نیز حمایت کرد. در زمان ریاست جمهوری دیلما روسف روابط به سردی گرایید که یکی از دلایل آن بحث نظرات شخصی او در بحث کارنامه ایران در حقوق بشر بوده و وی تا به آن جا پیش رفت که نقض حقوق بشر در ایران را رفتار قرون وسطایی خواند.
زمانی که در سال 2012 میلادی احمدی نژادر برای شرکت در اجلاس Rio+20 به این کشور سفر کرد نه فقط با تظاهرات گسترده رو به رو شد بلکه رییس حمهو یرزیل نیز خواسته او برای ملاقات را رد کرد. این رفتارها به سختی نشانی از روابط قوی دارد. علاوه بر این ، در حالی که احمدی نژاد روابط با کشورهای آمریکای لاتین را اولویت خودش می دانست روحانی به نظر این هدف را دنبال نمی کند. در عین حال مرگ هوگو چاوز در سال 2013 یکی از مهمترین متحدین ایران در منطقه را از او گرفت. با این که روحانی قول داده بود که در اجلاس جی 77 در سانتا کروز در بولیوی در ژوئن 2014 شرکت کند در لحظه آخر معاون اول خودش را به این سفر فرستاد ، در مقابل این احمدی نژاد در زمان ریاست جمهوری خود سفرهای زیادی را به منطقه داشت. یک سوال مهم در اینجا در هر حال این مسئله است که با توجه به ماهیت رژیم ایران بایستی فعالیت های این کشور در منطقه به نوعی بی خطر تلقی شود؟ در این زمینه شواهد شک برانگیزی وجود دارد. با توجه به این که ایران پیش از این حمایت خود را از گروه تروریستی مثل حزب الله نشان داده و اتهامات زیادی نیز متوجه فعالیت های فعلی ایران در منطقه آمریکای لاتین است.
اول این مسئله که مامورین ایرانی در حال آموزش تروریست ها در کمپ های آمزوشی هستند. اتهام بعدی متوجه تلاش های ایران برای بدست آوردن اورانیوم در ونزوئلا و اکوادور است. اما خطرناک ترین مورد مربوط به ایران در سال 2013 و در گزارش دادستان آرژانتین آلبرتو نیسمان درباره فعالیت های ایران در منطقه آمریکای لاتین بود. وی رییس جمهور آرژانتین را به تلاش برای حمایت از ایران در پرونده انفجار آمیا در سال 1994 و بمب گذاری سفارت اسراییل در سال 1992 متهم کرد . جنازه او درست قبل از رفتن به کنگره برای شهادت در این مورد در آپارتمانش در بوینس آیرس کشف شد. علت مرگ وی همچنان مورد مناقشه مانده است.