کارگردان با درآمیختن فلسفه، دیرین‌گونه‌های دینی و روایات تحریف شده کتب مقدس یهودیت و مسیحیت معجونی شگرف پدیدآورده تا ضمن میخکوب کردن مخاطب مستاصل و منفعل در مقابل صفحه‌ی نمایش یا پرده‌ی نقره‌ای سینما به ارائه‌ی تفکرات و اتوپیای مد نظر خویش بپردازد. هر چند این معجون سکر آور برای مدتی مخاطب را در خلسه‌ا‌ی سرگرم‌کننده فرو می‌برد اما...

گروه جنگ نرم مشرق- وال ای انیمشن سه‌بعدی محصول آمریکاست که در سال ۲۰۰۸ میلادی روی پرده‌ی سینما قرار گرفت. این فیلم در ژانرهای ترکیبی علمی تخیلی و کمدی توسط استودی های انیمیشن سازی پیکسار و والت دیزنی پیکچرز تولید شده است.

اندرو استنتون در کسوت کارگردان و نویسنده‌ی وال ایظاهر شد.



استنتون از نویسندگان و تولید کنندگان جوان و نام آشنای عرصه‌ی انیمیشن سازی به شمار می‌اید که آثار معروفی چون در جستجوی نمو، شگفت انگیزان، راتاتویی، بالا، شرکت هیولاها و داستان اسباب بازی را در کارنامه‌ی هنری خود به ثبت رسانده است. در جستجوی نمو و وال ایدو اثر پرفروش و موفقی بودند که جوایز اسکار بهترین انیمیشن سال را نیز برای استنتون به ارمغان آوردند.

پویانمایی وال با بودجه‌ی ساخت ۱۸۰ میلیون دلار توانست به فروشی قریب به ۵۲۱ میلیون دلار در سراسر جهان دست پیدا کند.

سال ۱۹۹۴ بود که استنتون ایده‌ی وال ایرا طی دیداری (جلسه ای برای ایجاد طوفان ذهنی) در حضور چهره‌های برجسته‌ی پیکسار جان لاستر، پته داکتر و جو رانفت مطرح کرد.



ایده انیمیشن‌هایی چون در جستجوی نمو، شرکت هیولاها و زندگی یک حشره در همین جلسه به مشورت گذاشته شد. از زمان طرح ایده تا اتمام فیلم نامه سال‌ها به طول انجامید تا اینکه یکی از ایده‌های استنتون در سال ۲۰۰۸ به بار نشست و در معرض دید تماشاگران قرار گرفت.

وال ای با دیدی آینده نگرانه، روایتگر داستان زندگی رباتی است که پس از ترک زمین و سفر انسان‌ها به کشتی فضایی مستقر در آنسوی کهکشان راه شیری بر روی کره‌ی زمینی که اکنون خالی از سکنه شده، تک و تنها باقی مانده است.

زمین بر اثر مصرف‌گرایی افراطی به ویرانه ای بدل گشته و سال‌هاست که جنبنده ای به جز وال ایدر آن زیست نمی‌کند. مکیدن سرسام‌آور شیره طبیعت و تخریب منابع طبیعی و زیستی، زمین را از حیات نباتی تهی ساخته تا بدان جا که انسان‌ها برای حفظ جان خود راهی جز ترک زمین و سفر به کشتی فضایی اکسیوم پیش روی خود نمی‌یابند. سال ۲۸۰۵ میلادی فرا می‌رسد و وال ایتنها موجود ساکن کره‌ی زمین است که به سبب ندانم‌کاری! انسان‌ها هنگام ترک زمین، روشن باقی مانده است. او در طول سال‌های تنهایی به بسته بندی زباله‌های ناشی از مصرف گراییِ سرسام آورِ انسان‌ها مشغول بوده است.

نفی مصرف‌گرایی به عنوان یکی از مؤلفه‌های استراتژیک مهم در انیمیشن از همان ابتدا رخ می‌نمایاند. سازندگان فیلم سعی دارند جهانیان را از تهدیدات مخربی که آینده محیط زیست را نشانه رفته‌اند، انذار دهند. سیل عظیم تبلیغات و پروپاگاندای امپراطوری رسانه ای غرب در زمینه مصرف گرایی به تخریب بیش از پیش طبیعت انجامیده و ادامه‌ی این رویه آینده‌ی زندگی انسان‌ها را با مخاطراتی جدی مواجه خواهد ساخت. استنتون از ترکیب مصرف‌گرایی با دیرین‌گونه‌ها و سایر مقولات علمی معجونی پدید آورده تا علاوه بر ارائه‌ی نظرات خویش، حرف جهانی‌اش را از قاب رسانه‌ی پرقدرت سینما هنرمندانه در مقابل دیدگان مردم ساکن کره‌ی خاکی به نمایش درآورد.

روزها و شب‌ها سپری می‌شوند و روبات معروف قصه به کاری تکراری و خسته کننده مشغول است. با گذر زمان زنگ پیری بر بدنه‌ی فلزی او نشسته و آه حسرت ناشی از تنهایی در دل لطیف الکترونیکی‌اش جا خوش کرده است. وال ایهر چند نمی‌تواند سخنی بر زبان جاری کند اما حرکاتش گویای احساسات درونی اوست.



مخاطب با مشاهده وال ایبیش از اینکه یک روبات را پیش روی خود تصویر کند احساسات انسانی را در پس ظاهر آهنی، زنگ زده و نه چندان زیبای او درمی‌یابد. هر چند وال ایگنگ است و زبان سخن گفتن ندارد اما از ژرفای وجود و با زبان بدنش به بیان مکنونات درونی‌اش می‌پردازد.

جان‌بخشی به تکنولوژی و انتساب ویژگی‌های انسانی در تداوم فلسفه‌ی انتروپومورفیسم یا انسان‌دیسی است که در عصر کنونی رنگ و بویی تکنولوژیک به خود گرفته است. این گونه انسان‌پنداری تکنولوژی و جان‌بخشی به آن را می‌توان در انیمیشن‌هایی نظیر ماشین‌ها و هواپیماها به نظاره نشست.



بروز احساسات و عواطف انسانی محدود به کاراکتر وال ای نمی‌شود و روبات‌های دیگری چون ایو نیز در این جمع حضور می‌یابند. حلول خصلت‌های انسانی در تکنولوژی از حقه‌های سینمایی است که تنها در عالم خیال قابلیت تحقق دارند و در عالم واقع نمی‌توان چنین کارکردی از تکنولوژی انتظار داشت. در گذشته انتروپومورفیسمِخدا محور و حیوان محور در اثار ادبی، داستانی و سپس در سینما ظهور و بروز داشت اما در عصر کنونی سینمای غرب به علت شیوع بیش از پیش تکنولوژی و اعتیاد جهانیان بدان، تمایل زیادی برای استفاده از این مکتب فلسفی با دمیدن روح انسانی در کاراکترهای تکنولوژیک از خود نشان داده است. انتقال از انسان دیسی حیوان محور به انسان‌دیسی تکنولوژی محور فرایندی است که در دهه‌های اخیر شکل جدی تری به خود گرفته و مرزهای رسانه ای را به شکل فزاینده ای در هم شکسته است.

پس از توصیف شرح حال وال ایبه عنوان شخصیت اصلی داستان، نوبت به معرفی ایو می‌رسد.

ایو روبات سفید رنگ بی خط و خش پیشرفته ای است که از جانب سردمداران اکسیوم مأموریت یافته تا به بررسی شرایط حیات نباتی در کره زمین بپردازد. مکان مأموریت او در نزدیکی‌های محل زندگی وال ایاست. ایو ابتدا با چهره ای خشن به نمایش در می‌آید اما بعد از آشنایی با وال ایچهره‌ی لطیف و مثبت از خود به نمایش می‌گذارد. او در واقع سفیر صلحی است که از جانب انسان‌های ساکن اکسیوم برای رصد شرایط موجود به سوی زمین گسیل شده است تا پیام وجود حیات در زمین را به گوش ساکنان کشتی فضایی برساند. این پرنده‌ی صلح که ریشه در دیرین گونه داستان زندگی نوح نبی در کتاب مقدس دارد، پس از مشاهده‌ی گیاه در دستان فلزی وال ایآن را از روبات کهنه کار قصه گرفته و در ظرف درون خویش حبس می‌کند.



ایو پس از دریافت گیاه غیر فعال شده و تلاش‌های وال ایبرای بازگرداندن او نتیجه‌ای دربرندارد. کشتی کاوشگر فضایی برای بازگرداندن ایو روی زمین فرود می‌آید. بازگشت ایو به اکسیوم حامل پیامی نوید بخش است که استقرار و زندگی دوباره‌ی انسان‌ها بر روی کره‌ی زمین را به دنبال خواهد داشت.

وال ای قهرمان اصلی قصه که با تنهایی خو گرفته به هنگام مشاهده‌ی ایو دل از دست دادهو عاشق صد دله‌ی او می‌شود. تنهایی وال‌ ای، تداعی کننده‌ی تنهایی آدم کتاب مقدس است که خدای انسان‌نمای متجسد به خلق جفتی برای او دست می زند. ایو روبات انسان‌نمای مونثی است کهاز آسمان به زمین آمده و قرار است به تنهایی‌های وال ایپایان دهد. استنتون کارگردان و نویسنده‌ی اثر حتی نام ایو را که در ادبیات عبری معادل حوا (همسر آدم علیه السلام) است برای معرفی روبات انسان‌نمای مکمل وال ای برگزیده است.

سازندگان انیمیشن وال ای با بهره‌گیری از دیرین‌گونه‌ی خلق و زندگی آدم و حوا که در کتاب مقدس (کتاب پیدایش) آمده است به بازآفرینی این داستان اما با تخفیف و تقلیل جایگاه این دو بزرگوار پرداخته‌اند. فروکاست آدم و حوا به روبات‌هایی که خود ساخته‌ی دست انسان‌ها هستند علاوه بر تخریب جایگاه و شان ایشان، نفی ایمان به انبیا الهی را نیز به همراه خواهد داشت. لازم به ذکر است که استفاده‌ی سوء از دیرین‌گونه انبیاء به موضوعی ثابت در داستان‌سرایی‌ها و اسطوره‌پردازی‌های سینمای غرب مبدل گشته که با ظهور تکنولوژی و نفوذ آن در سینما شکل جدیدی به خود گرفته است.

ایو یا حوای روباتیک پس از مشاهده‌ی و ضبط گیاه ممنوعه متوقف شده و منتظر بازگشت به کشتی فضایی می‌ماند. وال ایکه عشق ایو را در میکروچیپ‌های دلش جای داده تحمل دوری معشوقه‌ی مدرن و پیشرفته‌‌ی خویش را ندارد و با فضاپیمای کاوشگر همراه می‌شود. طبق دستورالعملی که برای ساکنان کشتی فضایی نوشته شده است، در صورت مشاهده‌‌‌‌ی حیات نباتی روی زمین، کاپیتان و فرمانده‌ی کشتی موظف است انسان‌ها را به زمین بازگرداند و به رفاه ناشی از سیطره تکنولوژی‌های پروارکننده‌ی انسان‌ها پایان دهد.

علاوه بر ابعاد علمی نهفته در ورای داستان کشتی فضایی مبنی بر نفی اتوپیای تکنولوژیک، شرایط موجود در آن یادآور زندگی آدم و حوا در بهشت است کهبا کمترین سختی و مرارت به نیازهایشان پاسخ داده می‌شد. بازگشت سفینه فضایی به زمین تداعی‌کننده‌ی هبوط آدم و حوااز بهشتی است که در آن تمام نعمات برای ان‌ها فراهم شده بود اما به علت سرپیچی از دستورات خدا پس از خوردن میوه ممنوعه از آن اخراج و به زمین فرستاده شدند. رفاه و مهیا بودن تمام امکانات در کشتی فضایی نماد آمیخته با تکنولوژی و فروکاست یافته‌ی بهشتی است که تمام انسان‌ها هر آنچه اراده کنند فراهم و به تمایلات مادی آنان پاسخ گفته می‌شود.

کتاب مقدس علت خوردن میوه‌ی ممنوعه و هبوط آدم و حوا به زمین را اینگونه توصیف می‌کند:

مار از همه‌ی حیواناتی که خداوند به وجود آورد، زیرکتربود. روزی مار نزد زن آمده، به او گفت: «آیا حقیقت دارد که خدا شما را از خوردن میوه‌ی تمام درختان باغ منع کرده است؟» زن در جواب گفت: «ما اجازه داریم از میوه‌‌ی همه درختان بخوریم، بجز میوه‌ی درختی که در وسط باغ است. خدا امر فرموده است که از میوه‌ی آن درخت نخوریم و حتی آن را لمس نکنیم و گرنه می‌میریم.» مار گفت: «مطمئن باش نخواهید مرد! بلکه خدا خوب می‌داند زمانی که از میوه‌ی آن درخت بخورید، چشمان شما باز می‌شود و مانند خدا می‌شوید و می‌توانید خوب را از بد تشخیص دهید.»



آن درخت در نظر زن، زیبا آمد و با خود اندیشید: «میوه‌ی این درخت دلپذیر، می‌تواند، خوش طعم باشد و به من دانایی ببخشد.» پس از میوه‌ی درخت چید و خورد و به شوهرش هم داد و او نیز خورد. آنگاه چشمان هر دو باز شد و از برهنگی خود آگاه شدند.

در چند سکانس وال ایبا کنار زدن مانیتورهای پیش روی انسان‌ها که چشم دل و سر آن‌ها را پوشانده و به سرگرمی‌های کاذب واداشته‌اند، درک واقعی محیط پیرامون و دانایی را برای آنان به ارمغان می‌آورد.

در یکی از صحنه‌ها زن و مردی تصویر می‌شوند که پس از کنار رفتن پرده‌های تکنولوژیک عشق واقعی را درک و دید جدید و شفافی نسبت به محیط پیرامون خود پیدا می‌کنند.

هر چند یکی از اهداف ظاهری فیلم، نفی اتوپیای تکنولوژیک است اما استفاده‌ی نمادین از واقعه‌ی هبوط آدم و حوا موجب نفی حاکمیت الله بر بهشت که با اصالت جبر ساختاریافته‌ی تکنولوژی‌محور در کشتی فضایی اکسیوم یکی پنداشته می‌شود، خواهد شد. به موجب نفی حاکمیت الله بر بهشت و معادل پنداری جبر الهی با جبر تکنولوژیک، متعلق ایمان به خدا مخدوش و امانیسم یا انسان‌محوری به عنوان بهترین الگوی جایگزین معرفی می‌گردد.

کشتی فضایی با توصیفی هر چند تخیلی از زندگی آینده‌ی انسان‌ها سیطره و هژمونی تکنولوژی را به چالش می‌کشد. البته نفی اصالت تکنولوژی و روباتیک در فیلم به معنای نفی تمام قد تکنولوژی نیست بلکه استنتون به دنبال ارائه نظریه ای در فلسفه‌ی تکنولوژی است که در آن تکنولوژی‌های خوب حامی محیط‌زیست‌گرایی و اتوپیای اکولوژیکی و در مقابل تکنولوژی‌های بد که بازوانی ستبر و جبری ساختاریافته و مَنِشی دیکتاتورمآبانه دارند مخالف محیط زیست و احیای مجدد طبیعت، توصیف می‌شوند.

روبات‌های دیوانه، وال ایو ایو در واقع پیش قراولانی هستند که با مبنا قرار دادن اختیار از دستورات ارباب اتوپیای تکنولوژیک سرپیچی کرده و در پی کمک به احیای طبیعت در کره زمین و تحقق اصالت محیط‌زیست هستند در حالی که نافیان طبیعت و احیای مجدد حیات نباتی بر روی کره‌ی خاکی تکنولوژی‌های بدی هستند که جبرشان پرده‌ای بر دیدگان انسان‌ها افکنده و موجب عدم درک آن‌ها از محیط پیرامونشان شده است.

تکنولوژی‌های خوب حامی و دوستدار طبیعت و در جبهه‌ی مقابل تکنولوژی‌های بد مخالف و دشمن طبیعت نمایش داده می‌شوند.

بد یا خوب بودن تکنولوژی جزو مباحث داغ در فلسفه‌ی تکنولوژی به شمار می‌آیند که برخی از فیلسوفان به ویژه فلاسفه معاصر در باب آن سخن‌ها گفته‌اند. در فلسفه تکنولوژی مارتین هایدگر از تقدیری که به انظباط در می‌آورد، به عنوان بزرگ‌ترین خطر یاد می‌کند. مارتین هایدگر در مقاله پرسش از تکنولوژی می‌گوید:

«گشتل مانع تجلی و استیلای حقیقت می‌شود. در نتیجه، تقدیری که به انظباط می‌آورد، بزرگ‌ترین خطر است. تکنولوژی خود خطرناک نیست. تکنولوژی امری شیطانی نیست؛ ولی ماهیت آن اسرار آمیز است. ماهیت تکنولوژی، به عنوان تقدیر انکشاف خود خطر است. شاید معنای تحول یافته‌ی گشتل تا حدی مأنوس تر شود اگر کشتل را به مفهوم تقدیر و خطر تصور کنید.»

حرف سازندگان وال اینیز این است؛ اگر ارباب تکنولوژی در پی تقدیری باشند که به واسطه‌ی آن انظباطی سنگین و پولادین بر فضای اتوپیای تکنولوژیک حاکم کنند خطراتی بروز خواهد کرد که تنها راه برون رفت از آن نفی حاکمیت و نفی جبر سازمان‌یافته‌ی تکنولوژی محور و مقابله و مبارزه با دترمینیسم یا جبرگرایی ناشی از حاکمیت تکنیک خواهد بود. روبات‌های دیوانه، ایو و وال ایدر واقع نماد انظباط‌شکنان اتوپیای اکسیوم هستند که در تلاش برای جلوگیری از گسترش دامنه‌ی قدرت تکنولوژی هستند و به مبارزه با عمال ارباب تکنولوژیک می‌پردازند.

پس از بازگشت دوباره ایو به کشتی فضایی اکسیوم، نزاعی بر سر یافتن گیاه بین عمال ارباب تکنولوژی (که خود از جنس روبات‌های هوشمند هستند) و انسان‌ها و روبات‌های خوب در می‌گیرد.
در این نزاع انسان‌ها چشم ادراکشان نسبت به شرایط موجودی که جبراً برای آن‌ها تحمیل شده است گشوده می‌گردد و می‌توانند به تماشای واقعیت بنشینند. آن‌ها ترجیح می‌دهند به جای بقا و افزایش طول عمر به سوی زمین هبوط کرده و طعم زندگی را با تمام سختی‌هایش بچشند. در سکانسی کاپیتان کشتی فضایی که خود ملعبه‌ی دست ارباب تکنولوژی بد شده خطاب به صحبت‌های جبرگرایانه‌ی کامپیوتر می‌گوید:

«من نمیخوام فقط زنده بمونم، من میخوام زندگی کنم.»

اما کامپیوتر اصرار دارد که شما انسان‌ها باید از دستورات پیروی کنید.

کامپیوتر به بهانه عدم تبعیت و تمرد از دستورات، کاپیتان مک کری را در مکانی حبس می‌کند. پس از این اتفاق روبات‌های دیوانه با همراهی ایو و وال ایتلاش می‌کنند تا گیاه را به دست آورده و شرایط سفر به زمین را مهیا سازند. نزاع بین دو جبهه بالا می‌گیرد اما در نهایت جبهه حامی محیط‌زیست و اکولوژیِ زمین، پیروز میدان می‌شود و گیاه با جانفشانی وال ایدر محفظه‌ی مورد نظر قرار داده شده سپس هبوط انسان‌ها و روبات‌ها به زمین آغاز می‌گردد.




کشتی فضایی که روگرفتی تکنولوژیک از کشتی نوح است با سرعت بالا به سوی زمین در حال حرکت است.

ایو با کمک وال ایو دوستانش می‌تواند مأموریت خود را به عنوان پرندهی سفید صلح که در دیرین گونه کشتی نوح نبی علیه السلام نقش پیام آور را بازی می‌کند، با موفقیت به اتمام برساند. ایو در انیمیشنوال ای علاوه بر ایفای نقش حوا، به عنوان پرنده‌ی حامل پیامی نوید بخش نیز ظاهر می‌شود. پیامی که در آن زمین مکان مناسبی برای فرود کشتی عنوان می‌شود.به بیان ساده‌تر کشتی فضایی نماد کشتی نوح و انسان‌های درون آن نجات یافتگانی هستند که پس از سرگردانی روی آب‌ها قرار است در مکانی امن برای تداوم زندگی خود سکونت یابند.

کشتی فضایی اکسیوم روی زمین فرود می‌آید اما وال ایبه علت آسیبی که برای مقابله با سیستم خودکار سفینه‌ی فضایی متحمل شد، حافظه‌ی خود را از دست می‌دهد. ایو برای بازگرداندن حافظه‌ی او تمام تلاش خود را به کار می‌بندد اما تنها دارویی که دل و ذهن پاک شده‌ی ربات را به حالت اولش برمی‌گرداند ابراز عشق و علاقه است. ایو تیر عشقش را در چله کمان دلدادگی‌اش می‌نهد و به سوی دل الکترونیکی و پردرد وال‌ ای گسیل می‌کند. این دارو اثر کرده و وال‌ ای با به خاطر آوردن گذشته‌ها، دست در دست معشوقه‌اش نهاده و به عشق بازی با او می‌پردازد.

در پویانمایی وال ایعشق و علاقه انسانی تا سطح ربات و تکنولوژی تنزل پیدا می‌کند و روبات‌ها سریع‌تر از انسان‌ها به وجود حیات روی زمین پی می‌برند و آن‌ها هستند که چشم آدمیان را به واقعیات پیرامونی خود باز می‌کنند و پرده‌های ناشی از افراط در تکنولوژی گرایی را کنار می‌زنند. لذا توصیف تکنولوژی به نحوی که در انیمیشنوال ای به نمایش در می‌آید بیش از اینکه ریشه در واقعیت داشته باشد در عالم خیال قابل بررسی است. اگر تخیل در آینده امکان تحقق نداشته باشد مذموم است و به توهم شباهت دارد. ابزار مکاترونیکی چون روبات نمی‌تواند روح ادمی را به عاریت گیرد و به ابراز احساسات و عواطف انسانی بپردازد. روبات‌ها ابزارهایی هستند که براساس کدها و دستورات تعریف شده توسط انسان‌ها عمل می‌کنند. آن‌ها نمی‌توانند بدون اراده انسان تصمیم گیری و تصمیم سازی کنند. اختیار روبات‌ها و در سطحی کلان‌تر تکنولوژی امری غیر قابل قبول و منتفی است چرا که جبر حاکم بر میکروکنترلرها و هوش مصنوعی را انسان‌ها تعریف می‌کنند. تکنولوژی‌ها اراده‌ای برای تخطی از دستورات ادمی ندارند و محدود و محصور به برنامه‌ها و خطوط کد نوشته شده توسط بشر هستند.

نتیجه‌گیری:
اندرو استنتون با درآمیختن فلسفه، دیرین‌گونه‌های دینی و روایات تحریف شده کتب مقدس یهودیت و مسیحیت معجونی شگرف پدیدآورده تا ضمن میخکوب کردن مخاطب مستاصل و منفعل در مقابل صفحه‌ی نمایش یا پرده‌ی نقره‌ای سینما به ارائه‌ی تفکرات و اتوپیای مد نظر خویش بپردازد. هر چند این معجون سکر آور برای مدتی مخاطب را در خلسه‌ا‌ی سرگرم‌کننده فرو می‌برد اما مستی ناشی از آن در جان بیننده‌ی بی‌چاره نشسته و به باورش چنگ می‌زند. فروکاست جایگاه خداوند متعال و انبیاء الهی، هیچ‌انگاری غیب و عالم ماورا، تخفیف جایگاه والای روح به واسطه‌ی تکنولوژی‌پنداری انسان از جمله محورهای اصلی انیمیشنوال ای به شمار می آیند که در تقابل و تضاد جدی با متعلقات ایمان و مبانی دین مبین اسلام قرار دارند. هر چند نفی اتوپیای تکنولوژیک (بخوانید دیستوپیای تکنولوژیک اکسیوم) به دل مخاطب گرفتار و خسته از تخنه می نشیند اما استفاده سوء و ناپسند از داستان زندگی انبیاء (آنگونه که در متن شرح آن رفت) وسیله‌ای نامشروع برای نیل به این هدف نسبتا مشروع است. آری اصالت بخشیِ بی حد و حصر به تکنولوژی مخرب و افراط در به کارگیری آن بد است اما فروکاست دادن جایگاه انبیاء به روبات و بالابردن جایگاه روبات خودکار اکسیوم تا سطح مقام الوهیت خطایی بس نابخشودنی و وسیله‌ای نامشروع برای اثبات ناکارآمدی اتوپیای تکنولوژیک در آینده زندگی انسان‌هاست.

منبع: پویا نقد