گروه جنگ نرم مشرق- به ندرت پیش میآید که شهروندان آمریکایی و اروپایی تصویری واقعی و بدون تعصب از جوامع مسلمان داشته باشند؛ عمدتاً تصور این افراد درباره مسلمانان بر اساس تصویر تحریف شدهای است که در حال حاضر در رسانههای اصلی این کشورها از مسلمانان ارائه میشود. چنین تصاویری همیشه همراستا با منافع بینالمللی قدرتهای غربی است. صنعت فیلمسازی آمریکا و به خصوص شرکتهایی مانند والتدیزنی سابقهای طولانی در اشاعه تصویری منفی از مسلمانان و جهان اسلام دارند. اینها مسلمانان را متحجر، خشن، جنگطلب، عقبمانده، ضعیف و زنستیز معرفی میکنند.
مسلمانها و اعراب در فیلمهای هالیوودی، خشونتطلب و تروریست معرفی میشوند
امروزه افرادی که برای سرگرمی به تماشای فیلم روی میآورند، با تصویری که از مسلمانان در هالیوود ارائه میشود به خوبی آشنا هستند. این دیدگاههای خصمانه که با حرفهایترین روشهای صوتی و تصویری به مخاطب القا میشوند، در معرفی مسلمانها به عنوان موجوداتی کوتاهفکر و خطرناک به هیچ سند تاریخی، جغرافیایی، سیاسی و یا حتی جمعیتشناسانهای نیاز ندارند.
"مسعود شجره" عضو کمیسیون حقوق بشر اسلامی در اینباره توضیح میدهد: "واقعیت این است که شرایط دارد از این هم بدتر میشود. این سیاست متحد کردن و دادن هویت قوی به اکثریت مردم از طریق هدف قرار دادن اقلیت، دقیقاً کاری است که آدولف هیتلر و نازیها انجام دادند. این سیاست قطعاً نتیجه معکوس خواهد داد و ضرر آن را نه تنها اقلیتی که هدف قرار گرفته، بلکه کل جامعه خواهد دید." "ابراهیم هوپر" عضو شورای روابط آمریکا-اسلام نیز میگوید: "حتی بعد از 11 سپتامبر هم به اندازه امروز، شاهد اسلامهراسی و ضدیت با اسلام در رسانههای جمعی و جوامع غربی نبودهایم."
در اغلب فیلمهای هالیوودی، شخصیتهای مسلمان، با وحشیگری، خشونت، تهدید سیاسی، تهاجم، نفرت، تعصب، افراطگرایی مذهبی، ملیگرایی، سرکوب زنان، فقر و بیعزتی معرفی میشوند. در این فیلمها هیچ خبری از انسانیت یا احساسات انسانی در جوامع مسلمان نیست. "شیمون پرز" رئیس رژیم صهیونیستی در یکی از استودیوهای پویانمایی شرکت مشهور "دریمورکس" به مخاطبین صنعت سینما و تلویزیون گفت که ارتباط حیاتی میان هالیوود و آموزش و پرورش نباید نادیده گرفته شود: "کودکان حرف بازیگرها را بیشتر از سیاستمدارها باور میکنند. شاید شما [مدیران استودیوهای پویانمایی] فکر کنید که شغل شما این است، اما کودکان احساس میکنند، "وظیفه" شماست؛ شما برای آنها آرزو، امید، یک دنیای ناشناخته و یک قول به ارمغان میآورید."
"شیمون پرز" در استودیوی شرکت مشهور "دریمورکس" سخنرانی میکند
همین جمله برای درک این مسئله کافی است که چرا سرمایهگذاران عمده هالیوود و به ویژه صهیونیستهایی که مالک کمپانیهای بزرگ پویانمایی هستند، این همه در این صنعت سرمایهگذاری میکنند. تا به امروز دهها محصول ضداسلامی در هالیوود ساخته شده تا ذهن کودکان آمریکایی را از همان ابتدا برای پیوستن به رویه ضداسلامی در جامعه آماده کنند.
در پویانمایی "علیبابا در حصر"، علیبابا که با عبارت "سگ وحشی بیابان" به عنوان ضدقهرمان کارتون معرفی میشود، یک مسلمان دزد است که 40 دزد خشن مانند خودش او را همراهی میکنند. در این فیلم، علیبابا و 40 دزد به قلعهای حمله میکنند که یک خوک به نام "پورکی" از آن مراقبت میکند. قبل از این حمله، پورکی نامهای با عنوان "اعترافات یک جاسوس نفرتانگیز" دریافت میکند که در آن نوشته شده: "پورکی عزیز، علیبابا و دستیارهای کثیفش قصد دارند به قلعه بیابان حمله کنند. بهتر است مراقب آنها باشی."
خارج از دنیای پویانمایی نیز حمله بسیار گستردهای علیه اسلام در جریان است. فیلم "سی دقیقه بامداد" را شاید بتوان اسلامهراسانهترین فیلم هالیوود نامید. این فیلم، داستان شکار و دستگیری اسامه بنلادن رهبر سابق القاعده را روایت میکند. مسلمانان در "سی دقیقه بامداد"، ماهیتاً شرور و تروریست نشان داده میشوند که هدفشان نابودی آمریکا و مخفی کردن بنلادن است. البته پایان کار همیشه این است که سربازان میهنپرست آمریکایی با شکنجه مسلمانها، آنها را مقهور خود میکنند. دو نتیجه در پی فیلمهایی مانند "سی دقیقه بامداد" حاصل میشود: اولاً اینکه خطر تروریسم بزرگنمایی و راهحل شکنجه برای برخورد با این خطر توجیه میشود، و دوماً اینکه افکار عمومی نسبت به اسلام و اعراب به گونهای که دولت میخواهد، شکل میگیرد.
هالیوود، شکنجه را برای برخورد با تروریسم مسلمانان، لازم و حتی قابل تقدیر نشان میدهد
شاید مهمترین برداشتی که از این فیلم میتوان داشت درک این مطلب است که اسلامهراسی تا چه اندازه در جامعه آمریکا نهادینه شده است و هالیوود در این میان چه نقش بزرگی دارد. در چارچوب این تبلیغات، نفرت از مسلمانان، شکنجه و عملیات نیروهای آمریکایی در حمله به مخفیگاه بنلادن و کشتن هر جنبندهای که سر راهشان است، نه تنها بجا و لازم است، بلکه ارزش تقدیر نیز دارد.
فیلم "پرواز 93" داستان هواپیمای "یونایتد 93" در 11 سپتامبر به دست عدهای از جوانان مسلمان ربوده میشود تا کاخ سفید را با آن نابود کنند. فیلم با صحنههای دعا و قرآن خواندن این جوانان در حالی شروع میشود که خود را به تجهیزات عملیات تروریستی مجهز میکنند. در صحنهای از فیلم، تروریستها بدون هیچ مقدمهای بلند میشود و "الله اکبر" گویان به کابین خلبان حمله میکند. همچنین در حالی که صحبت از کشتن زنی است که او را به گروگان گرفتهاند، این جملات گفته میشود: "به نام خدا. خداوندا من خودم را تسلیم تو کردهام. ایمانم را به تو دادهام. به تو توکل کردهام. این همان تصویری است که هالیوود میخواهد از مسلمانها نشان دهد: افرادی خشن و بیمنطق که برای رسیدن به هدف خود هر کاری از جمله کشتن افراد بیگناه را انجام میدهند. نهایتاً هم میهنپرستان آمریکایی اجازه رسیدن مسلمانها به اهدافشان را از نمیدهند.
حتی بچههای مسلمان هم هدف پروپاگاندای هالیوود هستند. در فیلم "بابل"، یک توریست زن آمریکایی که نقش او را "کیت بلانشت" بازی میکند، توسط گلولهای که دو پسربچه مسلمان به شکل تفریحی به سوی خودروی تور شلیک میکنند، زخمی میشود. وی که به شدت آسیبدیده است مجبور میشود همراه با همسرش، به بازیگری "براد پیت" نیمی از یک روز را در روستایی با شرایط به شدت بدی بگذارند. "یوسف" پسربچهای که این گلوله را شلیک میکند، در فیلم نه یک پسر بد، بلکه صرفاً مسلمانی توصیف میشود که از بچگی علاقه به اسلحه داشته است.
تیری که یک نوجوان مسلمان، تمرینی شلیک میکند، به یک توریست آمریکایی میخورد
فیلم "دستورات عملیات" پا را از بابل هم فراتر میگذارد. این فیلم داستان نیروهای آمریکایی است که برای تخلیه سفارت آمریکا در یمن اعزام شدهاند. ماجرا وقتی آغاز میشود که مردم به سفارت آمریکا حملهور میشوند و در جریان این حادثه، سربازان آمریکایی به مردم حمله میکنند و صدها شهروند یمنی را میکشند. پس از این حادثه، یک محقق آمریکایی که نقش او را "تامی لی جونز" بازی میکند، به یمن اعزام میشود تا ببیند موضوع چه بوده و چرا سربازان آمریکایی مجبور به قتلعام شهروندان بیگناه یمنی شدهاند.
وی طی تحقیقات خود، به خانه دختربچهای میرود که از قربانیان حادثه سفارت است. ناگهان نوار کاستی به چشم جونز میخورد که همه داستان را تغییر میدهد. بعداً معلوم میشود اول مردم یمن بودهاند که به طرف سربازان آمریکایی شلیک کردهاند. در یکی از صحنههای تکاندهنده فیلم، همان دختربچهای که در ابتدا معصوم و بیگناه نشان میداد، به شیطانی تبدیل میشود که لیاقتش همان اتفاقی است که برایش افتاده است. فیلم نشان میدهد که این دختر یمنی هم با سایر تروریستها فرقی ندارد و مسلمانها هر چهقدر هم که معصوم به نظر برسند، اما نباید فریبشان را خورد.
همین نوع تبلیغات و فریب افکار عمومی و به خصوص جوانان موجب شد تا رهبر جمهوری اسلامی ایران نامهای خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی بنویسد و آنها را دعوت به خواندن قرآن و آشنایی بدون واسطه با تعالیم اسلام نماید: "من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آینده ملت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حس حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.
سرنوشت این دختربچه مسلمان یمنی، نتیجه اسلحه کشیدن او علیه سربازان آمریکایی بود
"سخن من با شما درباره اسلام است و به طور خاص، درباره تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو (یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به "هراسهای" گوناگونی که تاکنون به ملتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزورانه دولتهای غربی با دیگر ملتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و آمریکا از بردهداری شرمسار است، از دوره استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محققین و مورخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیت و قومیت در جنگهای اول و دوم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
"این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگو کردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمی همچون شیوه برخورد با فرهنگ و اندیشه اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
"شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از "دیگری"، زمینه مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته اول من این است که درباره انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
پروپاگاندای غرب علیه اسلام موجب شد تا رهبر ایران نامهای خطاب به جوانان غربی بنویسد
"خواسته دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اول آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طی قرون متمادی، بزرگترین تمدن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکران را تربیت کرد؟
"من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیت، سد عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به صورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، اما هر یک از شما میتواندد به قصد روشنگری خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است اما میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.