شخصیتهای مهم حاضر در هرتزلیا 2015
* بنیامین نتانیاهو Benjamin Netanyahu (نخست وزیر اسراییل)
* روون ریولین Reuven Rivlin (رییس رژیم اسراییل)
* شیمون پرز Shimon Prerez (رییس سابق رژیم اسراییل)
* ایهود باراک (نخست وزیر و وزیر دفاع سابق اسراییل)
* شبتای شاویت Shabtai Shavit (رییس سابق موساد)
* آیلت شاکد Ayelet Shaked (نماینده سابق کنست و وزیر دادگستری فعلی)
* موشه "بوگی" یعالون Moshe (Bogie) Ya’alon (وزیر جنگ اسراییل)
* زیپی هوتوولی Tzipi Hotovely (معاون وزیر خارجه اسراییل)
* نیکولا سارکوزی (رییس جمهور سابق فرانسه)
* تونی بلینکن Tony Blinken (معاون وزیر خارجه آمریکا)
* دانیل شاپیرو Daniel Shapiro (نماینده اعزامی سازمان ملل به اسراییل)
* جاناتان ساکس Jonathan Sachs (خاخام اعظم سابق انگلیس)
* لوبومیر زوآرالک Lubomír Zaorálek (وزیر خارجه جمهوری چک)
همانند سالهای گذشته، در این گزارش با تمرکز بر موضوعات مرتبط با ایران که در این کنفرانس مورد توجه قرار گرفتند، گزارشی مختصر از آنچه در این نشستها گذشت، ارائه خواهیم داد.
سخنرانیهای مربوط به ایران
*مذاکره هستهای فایدهای ندارد
مشکلات موجود در موضوع هستهای مورد بحث ایران و 1+5 تا بدین لحظه بر همگان آشکار گشته است. اکنون 1+5 هدف محروم ساختن ایران از دستیابی به تواناییهای سلاح هستهای را فراموش کرده و با طرح "برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) (JCPOA)" را پیش رو نهاد که عملا به ایران زمان این را میدهد که به سلاح هستهای مورد نظر خود دست یابد. دولت اوباما معتقد است که این "تنها" راه موجود برای جلوگیری ایران از دستیابی به سلاح هستهای است و آنهایی هم که خیلی دغدغه مخالفت با این روش را دارند، باید بدانند که حمله به تأسیسات هستهای ایران کاملا "بیاثر" خواهد بود.
این طرح، بیاثر خواهد ماند. نه فقط به این خاطر که مفادش ناقص و یا به قول و وعده ایران اعتمادی نیست. بلکه اهداف این طرح محدود است و امتیازاتی که به ایران میدهد، موجب تقویت جاهطلبیهای افراطی و رفتار غیرقانونی این کشور میشود. و سپس در صورت تکرار رویکرد نادرست ایران، آمریکا دوباره تحریمها را اعمال میکند و ایران هم لجوجانهتر عمل کرده و با وخیمتر شدن اوضاع نسبت به وضع کنونی، دوباره میشود "روز از نو روزی از نو".
جایگزین مناسب "برنامه جامع اقدام مشترک" را نمیتوان جنگ دانست. اما فشار مداوم بر ایران نتیجه دارد. باید این کشور را علاوه بر منع دستیابی به سلاح هستهای، در زمینههایی چون برنامه موشکهای بالستیک، حملات و مداخلههای برون مرزی، سنگاندازی در مسیر تحقق صلح در خاورمیانه، و رویکرد سرکوبگرایانه و غیرانسانی نسبت به ملتش محدود کرد. این برنامه وسیعتر، تنها روش ممکن برای محدود کردن اهداف رادیکالی ایران است. همچنین رکود اقتصادی فعلی این کشور و ماجراجوییهای پرهزینه برونمرزی کنونیاش، بستر زمانی مناسب برای نیل به یک دستاورد استراتژیکی موثر را فراهم میکند.
هدف بیمعنا
گویی "برجام" را نذر خرید زمان کردهاند. اما چه زمانی؟ اوباما، نظری مثبت به "برجام" دارد، چرا که معتقد است که حمله نظامی به تاسیسات ایران بیفایده است. اگر حق با اوست، در یک سال چه نمیتوانیم بکنیم که در سه ماه برای جلوگیری ایران میتوانیم؟ حمله نظامی اما حداقل از طرح فعلی (مذاکره) پرثمرتر خواهد بود.
بها
بهای طرح جامع اقدام مشترک، به طور واضح شامل "قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل" که "همه قطعنامههای تحریمی پیشین را لغو خواهد کرد" میباشد. این ادبیات به همراه لغو همه تحریمها برای ایران این معنا را دارد که علیرغم همه کارشکنیها مانند تخلف از قوانین بینالمللی و حقوق بشری، تا جایی که به تعهدات داخل برنامه جامع عمل کند، هیچ تحریمی علیه این کشور رخ نخواهد داد. لغو تحریمها، میلیاردها دلار از پول ایران را آزاد کرده و این رقم صرف هژمونی و بهبود اقتصاد این کشور میشود. دولت اوباما بر این امید است که مذاکره مسیر جاهطلبیهای ایران را عوض میکند. اما این امید در هیچ کجای طرح جامع مطرح نگشته است.
آبراهام دی سوآفر
مصونیت
دولت اوباما اعلام کرده که در صورت سرپیچی ایران از طرح جامع، تحریمها را دوباره اعمال خواهد کرد. اما اگر ایران از مفاد این طرح پیروی کامل نموده و در استفاده از سلاحهای شیمیایی به بشار اسد بپیوندد، یا تدارک بمبگذاری در یک مرکز دیگر یهودیان نماید، و یا برنامه ترور یک سفیر دیگر از کشورهای متحد با آمریکا را در واشنگتن دی سی طراحی کند، آن وقت تکلیف چیست؟ ایران هم بتدریج خود را محق خواهد دانست که تحریم دیگری در کار نیست.
تجربه نشان داده که اگر ایران سیاستهای فعلی خود را ادامه دهد، با تحریم از سوی آمریکا روبرو خواهد شد؛ کما اینکه این تجربه در جریان تخلف ایران از تعهداتاش پس از قرارداد الجزایر تعبیر گشت و آمریکا که متعهد به رفع تمامی تحریمهای علیه ایران بود، به دلیل این خلف وعده این اقدام را انجام نداد. دیری از آن امر نگذشت که حزب الله لبنان -به عنوان نماینده ایران در لبنان- شروع به گروگان گرفتن آمریکاییها کرد و سپاه پاسداران ایران هم حمایت از تروریسم و حمله به کشتیها و قایقهای امریکایی در خلیج فارس را در دستور کار قرار داد. در نتیجه، آمریکا تحریم واردات را دوباره اعمال در سال 1987 اعمال کرد و در سال 2010 دایره این تحریمها را وسیعتر کرد.
حالا هم مثل سال 1979 بیفایده است که از یک رژیم رادیکال توقع داشته باشیم که به فعالیتهایی که اجازه نداده که در چارچوب مذاکرات بحث شود نپردازد. اعمال دوباره تحریمها، حالا از اهمیت بالایی برخوردار گردیده، و بالاخص پس از آن تجربه قرارداد الجزایر. ایران هم با از سرگیری برنامه سلاح هستهایاش تلافی خواهد کرد. و برنامه مذاکره که دولت اوباما جهت تخفیف و تقلیل تنش و خطر به آن اعتقاد دارد، بیشتر به افزایش خطر منجر خواهد شد و هیچ وضعیت قانونی هم قادر به جلوگیری از این نتیجه نخواهد بود. به هر حال، اگر "برنامه جامع اقدام مشترک" خواه پیمان باشد، خواه توافق اجرایی، و خواه تفاهم صرف، هر رییسجمهوری پس از اوباما، میتواند آن را یکطرفه فسخ کند.
فرصت از دست رفته
متاسفانه "برنامه جامع" زمانبندی مناسبی ندارد. اقتصاد ایران در پرتگاه افتاده و دخالتهای جاهطلبانه و پر هزینه این کشور هزینهساز بوده و اوضاع را وخیمتر کرده است. حزبالله، هزاران مبارز خود را در سوریه از دست داده و سپاه پاسداران نیروهای خود را به کارزار جنگ دوشادوش شبهنظامیان عراقی شیعه اعزام نموده است. مبارزه در عراق درست مثل مسلحکردن عناصر خود در غزه، یمن و دیگر نقاط شیعهنشین هزینهساز است. تحریمها، ایران از آنچه که بودجه و سرمایهگذاری مورد نیاز نام دارد، محروم ساخته است. حفظ تحریمها در این زمان حساس، میتواند ایران را مجبور به پذیرش گفتگو در مورد همه موارد غیرقانونی و غیراخلاقیاش -همچون تخلف از قانون بینالمللی و حقوق بشر- نماید.
چنین عملی، ایران را به اعتراض وا میدارد. اما شوروری سابق هم وقتی آمریکا پس از انتقال موشکهای میانبرد خود به اروپا از این کشور خواست که تمامی موشکهای خود از استقرار در مناطق مورد بحث حذف نماید، اینچنین کرد. آمریکا متهم به عدم تعهد و قرار دادن جهان در آستانه جنگ شد. اما در حقیقت، این آمریکا بود که با سخن گفتن از موضع قدرت و تاکید بر یک برآیند موثر، جهان را به طرف صلح سوق داد. تنها راه تضعیف سپاه پاسداران و کاهش تاثیر آن در ایران، غیر قابل تحمل ساختن استراتژی آن است.
جمعبندی
مذاکره با ایران، نظر جامعه بینالمللی را به خود جلب کرده است. 1+5، تحلیلگران خبره، و جراید بر جنبههای مشخص گفتگوها و وقوع کوچکترین پیشرفت در توافقات تمرکز کردهاند. اما وارد کردن نقد به جزییات "برنامه جامع"، مثل ایراد وارد کردن به پوشش امپراتوری است که لباس به تن ندارد. این جدیتی که آمریکا در بحث مذاکرات خرج میدهد، در طرح صلح خاورمیانه این کشور هم دیده میشود. با نگاه به گذشته، میتوان گفت که تفکر نیل به توافلق در 9 ماه از همان ابتدا پوچ و بیهوده بود.
قضاوت مشابهی در رابطه با "برنامه جامع" مصداق دارد. این طرح، موضوع مذاکره با ایران که یکی از پیچیدهترین مسائل است را در خود دارد. اما این حرکت از ابتدا بیفایده است؛ چرا که با اعطای امتیازات هستهای به ایران در قالب حذف تحریمها، دست ایران به راحتی برای عریان کردن بدنه مذاکرات به نفع خود باز شده است. به نظرم، باید به ایران فشار آورد که امتیازاتی برای صلح نهایی پیش رو بگذارد. اما به جای آن، شاهد این هستیم که آمریکا و شرکایش به ایران اجازه جهش اقتصادی در عوض چند وعده بیسرنوشت را میدهند که آن هم فقط فرایند مذاکرات تا نتیجه را چندین ماه به تعویق میکشاند -کما اینکه به طور شفاف اعلام کردهاند- که هر گونه گزینه نظامی بیفایده خواهد بود.
نتییجه مثل همیشه خواهد بود. از سال 1979، هیچکدام از دولتهای آمریکا در قبال ایران سیاست محکم و پایایی برنگزیدند. به جای آن، سیاستهایی پریشان و پرنوسان از امتناع برای مذاکره رو در رو گرفته تا برگزاری گفتمانهای بینتیجه در مقابل برنامههای افراطی ایران را انتخاب کردند. این عدم توفیق، به شدت دردناک خواهد بود. آمریکا در حال از دست دادن فرصت برقراری گفتمان در مورد همه تخلفهای ایران است. آن هم ایرانی که از حیث اقتصادی ضعیف و از حیث نظامی کاملا خسته و درمانده شده است.
*تقابل ایران و عربستان؛ نظرسنجی IPS
نتایج نظرسنجی "موسسه سیاست و استراتژی" (IPS) توسط الکس مینتز و الای موگرابی -در طی دو هفته اخیر- از مردم عربستان در مورد ایران و برنامه هستهای این کشور به شرح ذیل است:
سؤال: بزرگترین دشمن عربستان سعودی کدام است؟
ایران (53 درصد)، داعش (22.10 درصد)، اسراییل (18.40 درصد)، یمن (4.10 درصد)، سوریه (1.60 درصد)، حماس (0.80 درصد)
سوال: آیا یک توافق هستهای بین ایران، آمریکا، و اروپا میتواند موجب جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح هستهای شود؟
آری (40.10 درصد)، ممتنع (34.70 درصد)، خیر (25.20 درصد)
سوال: اگر ایران به سلاح هستهای دست یابد، تکلیف عربستان چیست؟
گزینه اول: عربستان هم به سلاحهای هستهای خود متوسل شود (52.60 درصد).
گزینه دوم: عربستان باید سعی کند که حمایت هستهای آمریکا را طلب کند و در صورت عدم پذیرش آمریکا، خود اقدام به حرکت نماید (27 درصد).
گزینه سوم: عربستان باید سعی کند که حمایت هستهای آمریکا را طلب کند و در صورت عدم پذیرش آمریکا، از سلاح هستهای صرفنظر کند (16.70 درصد).
گزینه چهارم: هیچ واکنشی نشان ندهد.
سوال: آیا باید از طرح ابتکاری صلح سعودی-عربی حمایت کرد؟
آری (85.50 درصد)، نه (10 درصد)، فقط در صورت توافق اسراییل با فلسطین (3.70 درصد)
سوال: آیا ایران بانی خیزش و قدرت گرفتن حوثیها در یمن است؟
آری (67.70 درصد) مطمئن نیستم (25.60 درصد)، خیر (6.70 درصد)
سوال : کدامیک علت اصلی مناقشه مستمر بین اسراییل و فلسطین است؟
اسراییل (59.90 درصد)، ایران (20 درصد)، حماس (14.70 درصد)، قطر (5.40 درصد)
سوال: عربستان باید از کدامین طرف فلسطینی حمایت کند؟
فتح (9.40 درصد)، حماس (7.90 درصد)، هیچکدام (42.20 درصد)، هر دو (40.50 درصد)
سوال: آیا عربستان و اسراییل باید در مقابله با ایران همکاری کنند؟
خیر (76.30 درصد)، آری (23.70 درصد)
سوال: آیا ایران یک تهدید بر علیه تمامیت عربستان محسوب میشود؟
آری (70.90 درصد)، خیر (29.10 درصد)
دن ویلیامز (مجری برنامه)
ویلیامز افزود: با توجه به اینکه در کنفرانس های قبلی نیز حضور داشتم، برایم جالب است که عنوان این جلسه، فرض را بر آن میگذارد که توافق هستهای با ایران صورت گرفته است. در کنفرانسهای پیشین هرتزلیا، سخن از جنگ احتمالی برای سلب ابزارهای دستیابی ایران به تسلیحات هستهای، در میان بود. بحث هایی نیز درباره ناکام گذاشتن تلاش های ایران از طریق تحریم ها مطرح شد. اما ظاهراً دیدگاهها تغییر کرده و اسرائیل نیز متوجه این تغییر شده است.
اکنون بیشتر مباحث به این اختصاص دارد که روز بعد از توافق هستهای با ایران چگونه خواهد بود و چه تغییرات احتمالی در سیاستهای داخلی ایران، روند برنامه هستهای و عملکرد نیروهای همسو و همچنین مخالف با ایران در منطقه، ایجاد خواهد شد.
تامارا کافمن ویتس (Tamara Cofman Wittes) از موسسه بروکینگز
اولاً بعد از دستیابی به توافق با ایران یا احیاناً رسیدن به این نتیجه که توافقی در کار نخواهد بود، باید انتظار چه رفتاری از ایران داشت. گمان کنم در ماه های اخیر، اکثر بحثهای منطقهای درباره رفتار ایران به تهدید هستهای، فعالیتهای برهم زننده ثبات در سطح منطقه از سوی این کشور که کشورهای عربی از آن با عنوان براندازی داخلی یاد میکنند، حمایت ایران از تروریسم و نهایتاً مداخله مستقیم این کشور در جنگ سوریه، معطوف شده است. متأسفانه باید بگویم باید منتظر باشیم همه این جنبههای رفتار ایران، چه در صورت دستیابی به توافق یا حاصل نشدن توافق، شتاب بیشتری بگیرد. البته بحثهای بسیاری مطرح شده است که توافق هستهای چگونه پول مسدود شده بیشتری در اختیار ایران خواهد گذاشت و توانایی این کشور را برای ایجاد مشکلات افزایش خواهد داد.
متأسفانه در هر صورت، ایران به ایجاد دردسر ادامه خواهد داد. در صورت دستیابی به توافق هستهای، گروههای وابسته به رژیم ایران و بالاخص سپاه پاسداران انقلاب که بیشترین سهم را در اینگونه اقدامات دردسرساز دارند، فعالیتهای خود را تشدید خواهند کرد؛ یا به این علت که رژیم برای دستیابی به مقاصد خود، فعالیتهای آنها را تأیید خواهد کرد یا به این علت که این گروهها قصد دارند توافق هستهای را با اقدامات خود بر هم زنند. اگر توافقی حاصل نشود، باز هم این گروه ها احتمالاً رفتار خود را تشدید خواهند کرد، زیرا این اقدامات، طبیعیترین اهرم آنها در مقابل منافع دیگر بازیگران منطقه و جامعه بینالمللی است. در این شرایط نیز گروههای (تندرو)، خود را برای دور تازه رویارویی با دیگر نقاط دنیا آماده خواهند کرد. بنابراین، نکته اول اینکه اقدامات مشکل ساز ایران، چه توافقی حاصل شود یا نه، شدت خواهد یافت.
نکته دوم، به روابط دولتهای مخالف با ایران در منطقه مربوط میشود؛ تاکنون، درباره دیدارهای مخفیانه کارشناسان عربستان سعودی با کارشناسان اسرائیلی که هفته گذشته در واشنگتن فاش شد، بحث های زیادی صورت گرفته است. من نیز پیش از سفر به اسرائیل، با انوار عشقی (ژنرال بازنشسته سعودی) در همایشی که موسسه بروکینگز سازماندهی کرده بود، ملاقات داشتم. همچنین، مقاله تحلیلی کوتاهی در وبلاگ "خاورمیانه" مؤسسه بروکینگز منتشر کردم که خواندن آن را به همه شما توصیه میکنم. در این مقاله کوتاه، شرح دادم که چرا دیدارهای مخفیانه بین مقامات اسراییل و عربستان، اکنون باید علنی شود. در اینجا عنصری دیده میشود که پیامی برای واشنگتن است؛ با این شرح که خطر ایران، بازیگران منطقهای را گردهم آورده است. بدون شک، مقابله با ایران و درخواست از آمریکا برای نشان دادن جسارت و تعامل بیشتر برای مقابله با ایران در منطقه خاورمیانه، جزو منافع مشترک اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج (فارس) است.
به هر حال، به سبب اینکه این دیدارها اقبال لازم را برای حکومت عربستان در پی نداشته، سعودیها گفتگوها را افشا کردند. تغییر پادشاهی عربستان در اوایل امسال، موجب منزوی شدن آن دسته از اعضای خاندان سلطنتی که ژنرال انوار عشقی ارتباط نزدیک با آنها داشت، شد.
اکنون که این دیدارها برای عموم فاش شده است، احتمال زیادی وجود دارد که حکومت عربستان با انتظارها و فشارهایی برای بررسی ایدههای مطرح شده و جدی گرفتن دیدارهای مخفیانه روبرو شود. با وجود این، افشای این دیدارها برای عموم، خود اثبات میکند اعمال نفوذهای غیر علنی در سمت سعودیها بی تأثیر بوده است. در اینجا باید به نکته کلیتر اشاره کنم و آن هم اینکه علاقه مشترک به مقابله با نیات و عملکرد توسعه طلبانه ایران، واقعیت دارد. با وجود این، نباید در بیان آثار این مسئله بر تعامل اسراییل با کشورهای عرب منطقه، مبالغه کنیم. کشورهای عرب به دلایل ایدئولوژیک و بحث مشروعیت سیاسی، مسئله فلسطین را در اولویت قرار میدهند و اگر پیشرفتی در حل مناقشه اسرائیل با فلسطینیان حاصل نشود، تمایل چندانی به ایجاد روابط نزدیکتر با اسرائیل نشان نخواهند داد.
البته، چهره های حوزه خلیج (فارس) که با آنها دیدار داشتم، چندان به اسراییل یا مناقشه اسراییل و فلسطین فکر نمیکردند. بلکه ذهن آنها به تحولات امروز جهان عرب و تلاش آنها برای آینده نظام (حاکم در) کشورهای عربی است. به عقیده آنها، اسراییل در تعیین نتیجه این تلاشها، نقش چندانی ایفا نمیکند و احتمالاً نقش آن منفی خواهد بود. بنابراین، گرچه در قبال مسئله ایران، منافع مشترک وجود دارد اما اعراب تا اندازهای با این انگیزه جلو آمدهاند که اسرائیل بتواند میزان تأثیرگذاری آنها در واشنگتن را افزایش دهد. بنابراین، هر قدر روابط آمریکا و اسرائیل بر سر توافق هستهای با ایران سرد شود، انگیزه جهان عرب برای گفتگو با اسرائیل نیز ضعیف خواهد شد.
نکته سوم، به اوضاع آشفته امروز در جهان عرب مربوط می شود. باید چارچوب فکری دولت های عرب را در قبال سیاستهای منطقهای بشناسیم تا از این ممر دریابیم که همه ما چگونه این اوضاع پرآشوب و پر از تهدید را مدیریت خواهیم کرد. اوضاع آشفتهای که امروز در کشورهای عرب مشاهده میکنیم، نتیجه عوامل داخلی و خارجی است که از مدتها قبل شکل گرفتهاند. فشارها (و سرکوبهایی) که منجر به قیام و انقلاب (در کشورهای عربی) شد، در مدت دهها سال شکل گرفته است. البته بسیاری از کمبودها که عامل ایجاد فشارها در جوامع عرب بود، هنوز برطرف نشده است. این کمبودها هنوز در کشورهای عرب -از کشورهای فقیر گرفته تا ثروتمند- دیده میشود. در این زمینه، شواهدی وجود دارد که میتوانیم آنها را بررسی کنیم. احتمالاً هنوز مشکلات بیشتری پیش رو است و این پایان آشفتگیها در جهان عرب نیست. دوم اینکه، نظر به اوضاع کنونی، میتوان دریافت که دولتهای عرب دچار ابهام و هیجان زده هستند؛ از سوی دیگر همه این دولتها نیز به شکل هماهنگ فعالیت نمیکنند، بلکه آنها درباره ریشه های این نابسامانی و اینکه برای ایجاد دوباره نظام در منطقه چه اقداماتی باید کرد، دیدگاه های متفاوتی دارند. آنها همچنین درباره اینکه چگونه نظمی باید در منطقه حکم فرما شود، دیدگاه متفاوت دارند. این را می توان در اختلافات بین کشورهای عرب بر سر اینکه از کدام گروه شورشی در سوریه باید حمایت کرد، دید. این اختلاف نظر بین کشورهای عرب در چهار سال گذشته ادامه داشته و تا حد زیادی به تشدید درگیریها در سوریه منجر شده است. باید این نکته را اضافه کنم که اختلافات بین کشورهای عرب و نحوه بروز آنها در مناطق درگیری از لیبی گرفته تا سوریه و عراق، عامل بازدارندهای در مقابل جامعه بینالمللی بوده است؛ این اختلافات نیز دولتهای غربی را به فکر واداشته که چه اقدامات بیشتری میتوانند برای مقابله با چالشهای منطقهای صورت دهند. زمانی که شرکای بالقوه شما با یکدیگر اختلاف نظر دارند و یکدیگر را تضعیف میکنند، انگیزه شما برای مداخله کاهش مییابد. این روند، ممکن است تغییر کند و گمان میکنم که اجلاس آمریکا با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در کمپ دیوید، گام مهمی به شمار میرود. به زعم من، ما پس از مدتها اتحاد عظیمتری بین کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، بالاخص در زمینه سوریه شاهد بودهایم. آیا این به تنهایی برای تغییر معادلات کافی است؟ من پاسخی ندارم.
اما میخواهم به شما نشان دهم که دولت های عربی تا چه اندازه نگران هستند. یکی از آثار این نگرانی بروز واکنش جسورانه آنها متفاوت از گذشته است. در این اوضاع وخیم و مبهم که شاهد تحولات سریع هستیم، نگرانی و ابهام، میتواند به محاسبات اشتباه و تشدید غیرمنتظره درگیریها در منطقه منجر شود. بنابراین، گرچه تمایل برخی کشورهای عرب برای اتحاد با یکدیگر و چه بسا اسراییل برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه قابل تحسین است، اما باید نسبت به پیامدهای بالقوه اینگونه قدرتنمایی در تشدید درگیریها و بر هم زدن ثبات منطقه آگاه و محتاط باشیم.
شبتای شاویت، رییس سابق موساد
در جلسه کارشناسی "روز پس از توافق هستهای با ایران"، شبتای شاویت -رییس سابق موساد- به سخنرانی پرداخت و اینگونه ایراد سخن نمود:
سیاسیون ایرانی، اهل معامله و مذاکره هستند و این فرهنگ جامعه ایران بر میآید. صبر مذاکرهکنندگان ایرانی از صبر همتایان خارجیشان بیشتر است. آنها -در مقام صبر و پشتکار- قادرند طرف آمریکایی را چلانده و از پای درآورند.
ایرانیها، به خوبی میدانند که باراک اوباما نیاز به یک توافق هستهای به عنوان میراث نیک دوران ریاست جمهوری خود دارد؛ بنابراین نهایت استفاده را از این شرایط برای گرفتن امتیازات بیشتر میبرند. صبر ایرانیان در نیل به سلاح هستهای هم مصداق دارد. آنها از اوضاع پیچیده دنیا و مشغلههای جامعه بینالمللی باخبر هستند و به همین دلیل، این کشور تندوری شیعه از این عدم توجه بهره برده و نهایتا روزی با فشار ماشه سلاح هستهای، ذهن جهانیان را متلاشی میکند.
اوزی اراد، رییس سابق شورای امنیت ملی اسراییل و مشاوره عالی امنیتی نتانیاهو
اراد معتقد بود که توافق هستهای فشار بر ایران وارد میسازد. چرا که با حصول آن، اتفاقا همه از ایران توقع میکنند که به مفاد آن پایبند باشد. بزرگترین خطر در حقیقت خود ایران است. چندین سال پیش، کسی چندان اعتقادی به حمله به ایران نداشت اما اکنون ایران تهدیدی برای آنان است. هدف اسراییل پس از حصول توافق، باید نزدیک شدن به آمریکا و تاثیرگیری از همراهی آن باشد.
اوزی اراد
مئیر جاودانفر، تحلیلگر سیاسی و کارشناس موسسه IDC هرتزلیا
جاودانفر ضمن اشاره تلویحی به فارسی دانستن خود، به بیان دیدگاهش پرداخت:
حصول توافق هستهای و در نتیجه رفع تحریمها، حجم وسیعی از سرمایه و پول را به ایران بازمیگرداند. ایران هم این سرمایه عظیم را صرف تقویت گروههای تروریستی خود خواهد کرد. حتی کمترین مقدار پول هم به قدرت ایران برای آماده ساختن عواملاش کمک خواهد کرد. هزینه کل تقویت این عوامل 4.6 میلیارد دلار خواهد بود که این رقم فقط 1.4 درصد از ثروتی است که به دست ایران خواهد رسید.
اما در بخشهای مستقل سه تن از مقامات ارشد اسراییل نیز در مورد ایران سخن گفتند:
توافق هستهای با ایران ارجح بر جنگ
از دیگر سخنرانان اصلی و همیشگی کنفرانس سالانه هرتزلیا، شیمون پرز رئیس سابق رژیم صهیونیستی است که امسال نیز سخنان او حول دو محور "تحریم کالاهای اسراییلی" و "پرونده هستهای ایران" بود.
شیمون پرز درباره پرونده هستهای ایران موضعی مغایر با دیدگاه بنیامین نتانیاهو اتخاذ کرد و ضمن "خوب" توصیف کردن آن، گفت: "هرگونه توافق هستهای با ایران خوب است و به جنگ ارجحیت دارد. من توافق را بهتر از جنگ میدانم، اما باید تصمیم نهایی درباره این توافق را پس از امضای کامل آن در اواخر ماه ژوئن جاری اتخاذ کنیم".
وی گزینه نظامی را گزینه همیشه محتمل روی میز دانست، تعهد اوباما به امنیت اسرائیل را ستود و به این اشاره کرد که تا پیش از این، هیچ کدام از روسای جمهوری آمریکا تا به این حد به تامین امنیت اسرائیل متعهد نبودهاند.
ایران از داعش خطرناکتر
بنیامین نتانیاهو -نخست وزیر رژیم صهیونیستی- نیز در پانزدهمین نشست سالیانه موسوم به هرتزلیا، پرونده هستهای ایران را محور اصلی سخنرانی خود قرار داد.
بنیامین نتانیاهو با تکرار لفاظیهای خود علیه جمهوری اسلامی، ایران را از داعش خطرناکتر توصیف کرد و گفت: "ایران داعش نیست بلکه حتی از داعش نیز خطرناکتر است".
سخنرانی نتانیاهو در مورد ایران و توافق هستهای
وی، در ادامه، با اشاره به توافق هستهای احتمالی غرب با ایران گفت: "با توافق هستهای، ایران میتواند در زمان کوتاهی زرادخانهای از بمبهای هستهای بسازد و کشورهای منطقه معتقدند که این توافق، مسیر ایران برای دستیابی به بمب هستهای را سد نخواهد کرد".
نتانیاهو همچنین با اشاره به کاهش تحریمهای ایران در صورت توافق هستهای افزود: "با کاهش تحریمها، ایران صاحب میلیاردها دلار خواهد شد که از آنها در جهت اقدامات خشونتآمیز استفاده خواهد کرد".
انتقاد از مبارزه ایران با داعش
موشه یعلون -وزیر دفاع اسراییل- هم در نشست سالانه هرتزلیا، "پرونده هستهای ایران" و "مذاکره با فلسطینیها" را محور سخنرانی خود قرار داد. او با انتقاد از حضور ایران در مبارزه با تروریستهای داعش در عراق، اعلام کرد نباید این اقدام تهران را حرکتی مثبت قلمداد کرد.
یعلون مدعی شد که با وجود تحریمهای بینالمللی -با هدف محدود ساختن جاهطلبیهای هستهای ایران- تهران به مداخله در فعالیتهای تروریستی در خاورمیانه، از جمله غزه ادامه میدهد. وی در ادامه اعلام کرد که حضور ایران در مرزهای عراق و مبارزه با گروه داعش را نباید به عنوان یک اقدام مثبت قلمداد کرد، چرا که مبارزه ایران با داعش باعث گسترش و انتشار سیاست بیثبات سازی در عراق خواهد شد.
وزیر دفاع اسراییل، همچنین با اشاره به توافق در حال شکلگیری با ایران مدعی شد که چنین توافقی تنها ایران را در آستانه هستهای شدن قرار خواهد داد و از لحاظ اقتصادی تقویت خواهد کرد.
منابع و مآخذ:
http://www.herzliyaconference.org/eng/?CategoryID=544
http://www.herzliyaconference.org/eng/IDC_540.html
http://www.herzliyaconference.org/eng/IDC_538.html
http://iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=554017
http://alef.ir/vdceff8w7jh8fei.b9bj.html?277470
https://www.youtube.com/watch?v=piQH9ri04FU
https://www.youtube.com/watch?v=YHeaEHuqs2Y
https://www.youtube.com/watch?v=tIGQZEcx1ug
http://www.youtube.com/watch?v=q84HS8i9X5g