جنگ به پایان رسید، اما سالهای اسارت و ادامه درد آن هیچ گاه به پایان نخواهد رسید. تعداد زیادی از رزمندگان ما به اسارت درآمدند و نه یک روز که بلکه سالهای سال از روزهای جوانی که بهار عمر را در زندانهای عراق پشت سر گذاشتند. گاهی خاطرات آنها در سینه باقی مانده و گاهی به دست نویسنده ای توانا به رشته تحریر در آمده است که هر کدام حکایتی دارند. در ادامه به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان به معرفی تعدادی از این کتاب ها می پردازیم.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - نگ به پایان رسید، اما سالهای اسارت و درد آن هیچ گاه به پایان نخواهد رسید. در هشت سال جنگ تحمیلی تعداد زیادی از رزمندگان ما به اسارت نیروهای بعثی درآمدند و نه یک روز که بلکه سالهای سال را در زندانهای عراق پشت سر گذاشتند، و روزهای جوانی که بهار عمر هر کسی محسوب می شود را در آنجا گذراندند.

به سراغ هر کدام از این آزادگان که بروید، خاطرات و داستانهای فراوانی از دوران اسارت خود دارند. گاهی این خاطرات در سینه همان رنج کشیده ها باقی مانده و گاهی به دست نویسنده ای توانا به رشته تحریر در آمده است که هر کدام حکایتی دارند. در ادامه به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان و برای آشنایی بیشتر به معرفی تعدادی از این کتاب ها می پردازیم.


سالهای تنهایی

خاطرات خلبان هوشنگ شروین در کتابی با عنوان "سالهای تنهایی" و به قلم رضا بنده خدا به رشته تحریر درامده است. این کتاب از سوی دفتر ادبیات و هنر مقاومت در 186 صفحه و در قطع وزیری منتشر شد است.

خلبان شروین در همان کودکی پدر خود را از دست می دهد. با گرفتن دیپلم ریاضی وارد دانشکده خلبانی می شود و سپس برای گذراندن دوره به آمریکا سفر می کند. در پایگاه های بوشهر و تهران خدمت می کند. در تابستان ۵۹ به پایگاه شاهرخی همدان ـ شهید نوژه ـ منتقل می شود.

۳۱ شهریور ۱۳۵۹ هنگامی که عراق به فرودگاه های کشور حمله می کند، راوی به پایگاه مراجعه می کند و به دو مأموریت پروازی برای حفاظت از منطقه ارومیه اعزام می شود. صبح روز بعد به یک مأموریت غیرمترقبه برای بمباران پایگاه کوت عراق اعزام می شود. در این مأموریت، رهبری تیم را به عهده دارد و با دو فروند هواپیما به سمت هدف عازم می شوند. پس از بمباران هدف، به سمت ایران برمی گردد که هواپیما مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و ناچار می شود هواپیما را ترک کند. به این ترتیب وی به همراه رضا صلواتی، خلبان کابین عقب هواپیما، به اسارت دشمن درمی آیند.

خلبان هوشنگ شروین ۱۰ سال اسیر بوده و در این مدت در زندان های ابوغریب، استخبارات، نیروی هوایی، دژبان و چند مکان دیگر به سر برده است.

تا اواخر دوره ی اسارت یعنی تابستان ۱۳۶۹ به صلیب سرخ معرفی نشده بود و در حقیقت مفقودالاثر بود. در این اثر، راوی به شرح دوران اسارت، سختی ها و مشکلات آن، رفتار دشمن و... می پردازد.


شهرزاد اسارت

شهرزاد اسارت در بردارنده داستانهای سرهنگ آزاده نظام الدین یزدان دوست است که به قلم هم رزم خود مجتبی جعفری به رشته تحریر در آمده است. این کتاب پس از مقدمه ی کوتاه نویسنده و راوی در 7 فصل تنظیم شده است.

شهرزاد اسارات به دنبال بازگو کردن حوادثی مغفول مانده از اسارت است که اسرا وقت خود را چگونه در زندانهای رژیم بعث عراق می گذراندند. نویسنده در ابتدای کتاب راجع به این موضوع می نویسد: حجم قابل توجهی از خاطرات چاپ شده بیشتر از انکه واقع نگاری و یا بیان نوع زندگی در اسارت باشد به سمت معرفی عراقی ها به عنوان دشمنی سنگدل گرایش پیدا کرده که اسرای ایرانی را در مظلومیت کامل مورد ضرب و شتم قرار می دادند و یا به شهادت می رساندند؛ البته این اصل و متن مهم زندگی اسارت بوده و بسیار خوب هم به آن پرداخته شده است و هنوز هم زوایای وحشتناک آن به دلیل عدم ظرفیت پذیرش جامع قابل بیان نیست و در سنه ها مکتوم باقی مانده و راهی برای آشکار شدن آن ندارد، ولی یک زندگی حداقل دو ساله و حداکثر 20 ساله در عراق، در اسارت و در زندان های مختلف هر ساعت، روز، هفته، ماه و سال آن فقط و فقط ضرب و شتم و درگیری نبوده است".

این کتاب به دنبال بیان زندگی در روزهای اسارت است که در ان دوران زندگی جریان داشته است و چه بسا می بینیم که افراد زیادی از این فرصت طلایی استفاده کرده و از علم دیگر رزمندگان بهره بردند و دانشی اندوخته اند.

سرهنگ آزاده نظام الدین یزدان دوست یکی از آزادگانی است که برای حفظ روحیه وسلامت روانی اسرای ایرانی بسیار تلاش کرده است.

"آغاز اسارت"، " قصه مرده کشی"، "خاله جن گیر"، "باجناق ها"، "نامه ی عبدالرزاق"، "تاجر مشهید"و" ناظم حواس پرت" عناوین بخش های این کتاب را در برمی گیرد.

علاقه مندان جهت تهیه کتاب می توانند با انتشارات سوره سبز به شماره 22936479-021 تماس بگیرند.

نسیم رهایی

نسیم رهایی عنوان کتاب دیگری است که از سوی انتشارات سوه سبز منتشر شده است. این کتاب به قلم افسانه سادات میر حبیبی بر اساس خاطرات سرهنگ آزاده خلبان حسین مصری نوشته شده است و برخی از شخصیت های داستان، با نام مستعار آورده شده اند.

کتاب پس از پیشگفتار نویسنده وارد فضای اسارت ، زندان بغداد الرشید در سال 69 می شود. زمانی که جنگ به پایان رسیده و خبر ازادی اسرا را می دهند.

در این میان نویسنده با یک برگشت به عقب در ذهن راوی خاطرات دوران گذشته را مرور می کند و این سیر تا انتهای کتاب پا برجاست.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

بچه ها از مرز خسروی یک راست به اسلام آباد رتند و شب را آنجا خوابیدند. صبح روز بعد در کرمانشاه لباس پرواز گرفتند و با هواپیما، کرانشه را به مقصد تهران ترک کردند. آنها پس از ورود به تهران به مدت سه روز در پادگان قصر فیروزه قرنطینه شدند.

...

مرد جوان همانطور که به روی حسین لبخد می زد و به او نزدیک می شد، گفت: حسین جان سلام!

حسین با تعجب مرد جاون را برانداز کرد و گفت ببخشد من شما را می شناسم. مرد جوان که دیگر نزدیک او رسیده بود، آغوش خود را به روی او گشود و گفت: با با حسین جان! منم! مرتضی.

حسین در حالی که برق اشک، دیدگانش را روشن می کرد با ناباوری آغوش خود را به روی مرتضی گشود. وقتی حسین اسیر شد، مرتضی تنها چهارده سال داشت؛ اما حالا به جای آن نوجوان، مرد جوان خوش قد و قامتی در مقابل خود می دید که هیچ شباهتی به آن وقت های مرتضی نداشت. حسین همانطور که صدایش ا شوق می لرزیدف گفت: آه! مرتضی تو هستی؟ چقدر تغییر کرده ای؟

بعد هر دو برادر همدیگر را محکم در آغوش گرفتند و مانند ابر بهار گریستند.


مجموعه کتابهای "درهای بسته"

هر یک از کتاب های «دوره درهای بسته» اسارت را از زبان یکی از آزادگان روایت می کند. در نوشتن این کتاب ها که بنا دارد تصویری با روایت های گوناگون از اسارت ارائه کند، سعی شده است فضایی روایی در کار آفریده شود. آنچه که در متن این کتاب ها روایت شده است، باز نوشته حقایق واقعی است که دستخوش تغییرات قرار نگرفته است.

این مجموعه از سوی نشر روایت فتح منتشر شده و تا کنون 9 جلد از این کتابها روانه بازار نشر شده است.

دروه درهای بسته 1؛ اسارت به روایت عبدالحمید رحمانیان- نوشته سمیه حسینی، دوره ی درهای بسته 2؛ اسارت به روایت فاطمه ناهیدی- نوشته مریم برادران، دوره درهای بسته 3؛ اسارت به رویات معصومه آباد- نوشته زهره شریعتی، دوره‌ی درهای بسته 4؛ اسارت به روایت منصور کاظمیان- نوشته جابر تواضعی، دوره‌ی درهای بسته 5؛ اسارت علی علیدوست قزوینی- نوشته فاطمه مصلح زاده، دوره‌ی درهای بسته 6؛ اسارت به روایت علی محمد احد طجری- نوشته حسین یحیوی، دوره ی درهای بسته 7؛ اسارت به روایت سعید اسدی فر- نوشته سعید اسدی فر، دوره ی درهای بسته 8؛ اسارت به روایت رستم خرم دین- نوشت جابر تواضعی، دوره درهای بسته 9؛ اسارت به رویت عبیری- نوشته مرضیه نظرلو.

علاقه مندان جهت تهیه این کتابهای می توانند با فروشگاه نشر روایت فتح به شماره 88897814-021 تماس بگیرند.

زندان الرشید

زندان الرشید از آن دست کتابهایی است که از روی طرح جلد کتاب، متوجه موضوع آن نیز می شوید. اسم کتاب در انبوهی از خار قرار گرفته است؛ رنگ زرد آجری رنگی که یاد آور لباس اسراست، زمینه جلد را تزئین کرده و درب آهنینی که در پشت کتاب وجود دارد، حال و هوای اردوگاه های را زنده می کند. این کتاب خاطرات رئیس ستاد سپاه ششم نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار علی ‌اصغر گرجی‌ زاده است که به قلم حجت الاسلام محمد مهدی بهداروند به رشته تحریر در آمده است.

خاطرات از سال 67 شروع شده و در ادامه به اسارت وی در زندان های رژیم بعث عراق می پردازد. روایت ها در این کتاب بسیار دقیق و جزئی بیان شده است که این یکی از نقاط مثبت ان محسوب می شود.

سردار گرجی زاده یکی از دلایل نوشتن و مکتوب کردن خاطرات خود را قانون و دستور العمل بودن دفاع مقدس می دان و در این باره گفته است: وقتی که ده‌ ها هزار نفر این گونه سفرنامه ‌ای را می ‌خوانند مانند این است که عملا خود نیز این راه را رفته ‌اند در حالی که به هیچ وجه در گذشته این راه را نرفته بودند.

کتاب زندان الرشید توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت انتشارات سوره مهر در 740 صفحه منتشر و روانه بازار شد.

من زنده ام

کمتر کسی است که حداقل نام کتاب "من زنده ام" را نشنیده باشد. خاطرات دوران چهار ساله ‌ی اسارت خانم معصومه آباد در زندان‌ های رژیم بعث صدام که توسط خود راوی به رشته تحریر در امده است.

روایت کتاب من زنده ام؛ آن قدر با احساس و دقیق و ریز است که حضرت آقا در تقریظ شان این گونه از آن یاد می کنند؛

بسم‌الله الرحمن الرحیم

کتاب را با احساس دوگانه ‌ی اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده ‌ی اشک، خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا، و بر این هنرمندی در مجسّم کردن زیبائی ها و زشتی ها و رنجها و شادی ها آفرین گفتم. گنجینه ‌ی یادها و خاطره‌ های مجاهدان و آزادگان، ذخیره ‌ی عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنی ‌ها را پرشمار می کند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهن ها و حافظه ‌ها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن.

نویسند در این کتاب پس از بیان دوران کودکی خود به طور مفصل، وارد دوره نوجوانی می شود. در این دوره از روزهای مربوط به فعالیت های دانش اموزی و معلم هایش می گوید. سپس به آغاز جنگ و حضور خود و خانواده اش در جنگ اشاره ای دارد. آباد با این سیر منظم وارد دوره اسارت شده و خاطرات اسارت را نیز جز به جز روایت می کند.

کتاب دوره نوجوانی و روایتش از آن دوران است؛ دوره که از فعالیت های دانش آموزی و معلم هایش می گوید. این مدل پرداختن به زندگی با این جزئیات تقریبا بی سابقه و شاید بسیار کم سابقه باشد. همین عامل که شاید خیلی در ظاهر اهمیت نداشته باشد، اما باعث می شود که مخاطب در همه مراحل مطالعه کتاب نگاهش به یک شخصیت در همه ابعاد و کامل باشد.

نویسنده در کتاب خود به عنوان انتخاب شده برای خاطرات خود اشاره ای می کند و می نویسد: سلمان به من گفت: فقط قول بده گاهی با یه نوشته ما را از سلامتی ‌ات مطلع کنی. با ناراحتی گفتم: چی؟ بنویسم؟... نه نمی ‌تونم، من کاغذ و قلم از کجا گیر بیارم؟

گفت: چقدر برای دو کلمه نوشتن چانه می‌ زنی. نمی ‌خواد شاهنامه بنویسی، فقط بنویس: «من زنده‌ ام».

روزی هم که در 12کیلومتری جاده آبادان به اسارت نیروهای بعثی درآمد، کاغذی از او به دست افسر عراقی افتاد که روی آن نوشته بود: «من زنده‌ام!» در بازجویی، همین جمله کوتاه، شد یک رمز و سندی بر علیه معصومه! پس از دو سال که از اسارت او می‌ گذشت، صلیب سرخ یک برگ آبی به عنوان نامه فوری به او داد که روی آن فقط دو کلمه بنویسد و برای خانواده ‌اش بفرستد. معصومه نوشت: من زنده‌ ام... بیمارستان الرشید بغداد. وقتی این نامه در بهار سال 1361 به دست برادرش «سلمان» رسید، با خود گفت: معصومه! چقدر تلاش کرده‌ ای که همه لحظه و روز و خاطرات را در دو کلمه خلاصه کنی، دو کلمه ‌ای که می‌ خواستی با نوشتن‌ شان به قولی که داده بودی وفادار بمانی: «من زنده‌ ام...»

کتاب من زنده ام توسط انتشارات بروج در پانصد و پنجاه صفحه منتشر و روانه بازار کتاب شده است. گفتنی است که این کتاب در آستانه چاپ دویستم است.

منبع: فردا