آیا می‌توان گفت در عملیات اتفاقی نیویورک، برج‌های دوقلوی «دیپلماسی انقلابی» و «اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران» در جریان «دست‌دادن تصادفی وزیر امور خارجه با دشمن شماره یک ملت ایران» فرو ریخته است؟

گروه سیاسی مشرق – ساده‌سازی برخی از امور بین‌الملل بعضاً سبب ایجاد آسیب‌های اساسی به کشور می‌شود. موضوع رابطه با آمریکا یکی از این موارد است که برخی از جریانات سیاسی قصد دارند با ساده‌سازی بسیاری از موارد فی‌مابین را نادیده گرفته و به‌اصطلاح سند ایجاد رابطه با آمریکا را به نام خود ثبت کنند. موضوعی که در این زمینه حائز اهمیت است عدم رعایت قواعد لازم در برخورد با آمریکاست. برخی فکر می‌کنند که صرف رابطه با آمریکا یک‌شبه تمامی مشکلات زیربنایی و تفاوت ارزش‌هایی که ریشه در تاریخ 35 ساله انقلاب و دشمنی آمریکا دارد را حل می‌کنند، در این باب متأسفانه تماس تلفنی 15 دقیقه‌ای حسن روحانی با باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا که در اولین سفر رئیس‌جمهور به نیویورک صورت گرفت به گفته بسیاری از کارشناسان تابوی رابطه آمریکا با آمریکا را شکست و قواعد و امتیازاتی که در این زمینه وجود دارد را به‌راحتی و به ثمن بخس (امتیاز کاملا رایگان به اوباما) و با هیچ دستاوردی به‌طرف مقابل تقدیم کرد.

برهم زدن قواعد و به‌اصطلاح سیاست «راه بنداز جا بنداز» در ایجاد رابطه با آمریکا به‌طور هیجان‌زده و وصل کردن آن به حوادث اتفاقی تنها به موضوع تماس تلفنی دو رئیس‌جمهور بازنمی‌گردد؛ بلکه در حوزه‌های دیگر ازجمله حوزه فرهنگی نیز شاهد ایجاد چنین حفره‌های نفوذی هستیم.

سفر علی مرادخانی، معاون هنری وزیر ارشاد و گروهی از مسئولان این معاونت به آمریکا، یکی دیگر از این موارد است که بر پایه این نظریه انجام گرفت که روابط در حوزه‌های غیرسیاسی ازجمله اقتصادی و فرهنگی می‌تواند به ایجاد یک رابطه سیاسی کمک کند.

احمد پور نجاتی، یکی از اصلاح‌طلبان و عضو حزب منحله مشارکت دراین‌باره می‌گوید: «روابط فرهنگی در قالب دیپلماسی عمومی می‌تواند به نزدیکی ایران و آمریکا کمک کند». [1]البته این رشته سردراز دارد و عده‌ای نیز پس از شکل‌گیری تفاهم بین‌المللی میان ایران و گروه 1+5 بر آن شدند که با وارد ساختن شرکت‌های اقتصادی ازجمله شرکت فست‌فود «‌ مک‌دونالد» که نماد سبک زندگی آمریکایی است با یک تیر دو نشان زده و هم درزمینهٔ اقتصادی و هم فرهنگی حفره‌هایی برای نفوذ آمریکا در داخل کشور ایجاد کنند.[2] در همین راستاست که اغلب رسانه‌های اصلاح‌طلب به تشویق سرمایه‌گذاری خارجی به‌ویژه سرمایه‌گذاران آمریکایی در داخل کشور می‌پردازند.

در حوزه سیاست خارجی نیز به نظر می‌رسد دستگاه دیپلماسی کشورمان در این زمینه به‌عنوان جاده‌صاف‌کن دیگر حوزه‌ها عمل می‌کند. محمدجواد ظریف که از سوی بسیاری از جریانات سیاسی به‌ویژه اصلاح‌طلبان به‌عنوان یک دیپلمات کارکشته معرفی می‌شود در همین زمینه اشتباهات و خطاهای فاحشی مرتکب می‌شود که بعضاً از سوی کارشناسان به جهت عدم رعایت قواعد بازی موردانتقاد قرار می‌گیرد و بعضی تحلیل گران از عمدی بودن رفتارهای ظریف سخن می‌گویند.

روز گذشته (دوشنبه) در سفر 5 روزه رئیس‌جمهور به نیویورک که محمدجواد ظریف نیز در این سفر حضور داشت، پس از پایان سخنرانی رییس جمهوری در هفتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، ظریف در حال خروج از سالن مجمع عمومی بود که با باراک اوباما رییس جمهوری و جان کری وزیر خارجه آمریکا روبرو شد، طرف‌ها سلام و احوالپرسی کردند و دست دادند. خبرگزاری دولتی ایرنا این خبر را با قید «‌ به‌طور کاملاً اتفاقی»‌ گزارش کرده است؛ درحالی‌که این موارد در کارنامه کاری ظریف بعضاً اتفاق افتاده و حتی به پیاده‌روی وی و همتای آمریکایی خود جان کری انجامیده است. [3]

این خوش‌وبش‌های لحظه‌ای به روایت خبرگزاری دولت در خبرگزاری‌ها و رسانه‌های خارجی بازتاب دیگری داشته است و بعضاً این رسانه‌ها این واقعاً را بسیار مهم و تاریخی خوانده‌اند. در همین زمینه سایت روزنامه صهیونیستی هآرتص دیدار اوباما و ظریف و صحبت آنان را مهم خوانده و لفظ «دست دادن تاریخی»‌ را درباره این دیدار به‌کاربرده است.[4]

شبکه خبری «بی‌بی‌سی» نیز گزارش کرد یک منبع نزدیک به هیات ایرانی دراین‌باره گفت: «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران و «باراک اوباما» رئیس‌جمهوری آمریکا صبح روز گذشته (دوشنبه) در سازمان ملل ملاقات کوتاهی با یکدیگر داشتند. [5]

متأسفانه انفعال در سیاست خارجی ایران در سفر به نیویورک نمود بیشتری داشته و به یک‌روند تبدیل‌شده است. پس‌ازاینکه رسانه‌ها تصویر زانو زدن ظریف مقابل امیر کویت را به تصویر کشیدند خبرهایی از عدم پذیرش ملاقات و عدم پاسخگویی به تلفن‌های مکرر ظریف از سوی مقامات سعودی که مسئول فاجعه منا هستند در رسانه‌ها منعکس یافت. پیش‌ازاین نیز جان کری در کنگره آمریکا مدعی شده بود که در تماس تلفنی ظریف را تهدید کرده است که کشتی حامل کمک‌های انسان دوستانه ایران به یمن را بازگرداند؛ کشتی که به دلایل نامعلومی به‌جای سواحل یمن از سواحل جیبوتی سر درآورد. موضوعی که سکوت مقامات وزارت خارجه سبب شده صحت سخنان جان کری تقویت شود. [6]

با این اوصاف به نظر می‌رسد وزارت خارجه در یک دیپلماسی نامتعارف و بدون توجه به اصول انقلاب اسلامی و ارزش‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، به بازی دامنه‌داری نزدیک شده‌اند که رهبر معظم انقلاب بارها نسبت به آن هشدار داده و آن را ذیل «پروژه نفوذ آمریکایی پس از برجام»‌ مورد توجه قرار داده‌اند. ای‌کاش آقای ظریف به جای دیدار اتفاقی با اوباما، در فضای فعلی و برای دلخوشی خانواده‌ها داغدار ایرانی، به صورت اتفاقی با وزیر خارجه عربستان هم روبرو می‌شد.

تحلیل‌گران معتقدند دولتی‌ها در فاجعه منا، به عملکرد پیشین خود در تبریک بی‌پاسخ به شاه و وزیر خارجه جدید سعودی و همچنین پیام تسلیت نابجا به دلیل هلاکت شاه سابق، باخته‌اند.

اکنون باید منتظر ماند و دید که این گونه عملکرد در قبال دشمنی چون آمریکا، با چه نوع برخوردی روبرو خواهد شد و دلبستگان به آرمان‌های انقلاب اسلامی در قبال آن، چه موضعی خواهند گرفت؟


[1] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/359454

[2] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/471759

[3] http://www.irna.ir/fa/News/81777659

[4] http://www.haaretz.com/news/diplomacy-defense/1.677955

[5] http://www.ana.ir/news/55486

[6] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/468302