خبر باور نکردنى پانزدهم دى در نخستین ساعات روز جمعه پانزدهم دى ماه 1374 خبرى بسیار کوتاه توسط رسانه‏‌هاى گروهى در سراسر جهان منتشر شد.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، خبر باور نکردنى پانزدهم دى در نخستین ساعات روز جمعه پانزدهم دى ماه 1374 خبرى بسیار کوتاه توسط رسانه‏‌هاى گروهى در سراسر جهان منتشر شد: «مهندس یحیى عیاش، فرمانده گروه ضربت حرکت مقاومت اسلامى فلسطین (حماس) و بنیانگذار گردان‏هاى انتحارى (استشهادى) عزالدین قسام بر اثر انفجار یک بمب کشته شد.»

با وجودى که شادى و شعف صهیونیست‏هاى حاکم بر رسانه‏‌هاى ماهواره‏اى خبرى از شهادت یحیى عیاش در لابه‏‌لاى پخش دقیقه به دقیقه خبر فوق آشکار بود؛ اما در ساعات اولیه هیچ‏کس پاسخ روشنى در مورد چگونگى شهادت وى نمى‏‌یافت. کارشناسان سرویس‌‏هاى امنیتى جهان با توجه به داده‏‌هاى اطلاعاتى «شین‏بث، شاباک و موساد»، (سازمان‏هاى اطلاعاتى و تروریستى اسرائیل) و شناختى که از فرمانده شهادت‏ طلب هسته‏‌هاى مقاومت عزالدین قسام داشتند، باورشان نمى‏‌شد که عنصر هوشمند و با ذکاوتى که 4 سال تمام، همه دستگاه‏‌هاى پرطمطراق امنیتى اسراییل و جلادان آموزش دیده صهیونیسم را با کمترین امکانات، به خاک سیاه نشانده بود، به این سادگى مورد هدف قرار بگیرد.

 

 تنها چند ماه قبل از این تاریخ ژنرال «شیمون رومح»،از عالى‏‌رتبه‏‌ترین نیروهاى امنیتى صهیونیست‏ها، در برنامه‏‌اى تحت عنوان «شناخت شخصیت طراح و مجرى عملیات‏هاى انتحارى بنیادگرایان فلسطینى» ناگهان با مخاطب قرار دادن یحیى عیاش، جملات تکان دهنده‏اى را بر زبان جارى ساخت که نفس‏ها را در سینه بینندگان صهیونیست حبس کرده بود: «... متأسفانه مجبورم به عنوان یک کارشناس امنیتى - نظامى، در مقابل عظمت و دقت عملیات‏‌هایت به واماندگى و تحیر خودم اعتراف کنم؛ چرا که جز این چاره‏اى ندارم. کارهاى تو نه تنها اعجاب من که تعجب همه متخصصان امنیتى جهان را برانگیخته است. به راستى که تو مجرى تواناى مأموریت‏هایت هستى محول‌ه‏اى و ابتکار عملیات بسیار سریع و دقیق است. هر چند که تو ناامن‏ ترین اکسیر مقابله با صهیونیسم و یک شبح هولناک براى جامعه یهودیانى اما باید اعتراف کنم که قدرت ترمیم ضربات وارد شده به مجموعه‏‌ات را بى‏‌وقفه بالا مى‏برى و شکست را از مسیر خود دورتر مى‏سازى...»

 «نسیم مشال»، مجرى کهنه کار و مشهور تلویزیون رژیم اشغالگر قدس که این برنامه مستقیم و زنده تلویزیونى را اداره مى‏‌کرد، در پایان برنامه، نتیجه‌‏گیرى بحث فوق را چنین بیان کرد: «دشمن شماره یک داخلى اسرائیل، شخصى است به نام «یحیى عیاش» که 29 سال سن دارد. اهل منطقه «طولکرم» است و انجام کلیه عملیات‏ هاى نظامى حماس و فرماندهى گردان‏هاى انتحارى عزالدین قسام را در چهار ساله اخیر شخصاً به عهده دارد. او خطرناکترین نوع عملیات‏ها علیه صهیونیست‏ها را طراحى و سازماندهى مى‏‌کند. على رغم اینکه از لحاظ شخصیتى یک فرد ساده و روستایى است؛ اما با افکارش کارى کرده که نامش ترس و نا امنى را در قلب‏هاى اسرائیلى‌ها جاى مى‌‏دهد. نظامیان ما در «تل‏آویو»، «عفوله»، «خضیر»، «غوربیسان»، «قدس»، «حیفا» و دیگر مناطق یهودى‏ نشین اسراییل، خواب را بر چشمان خود حرام مى‏‌بینند و هر لحظه منتظر یکى از عملیات‏هاى انتحارى اطرافیان این جوان 29 ساله هستند. هرگونه خبر یا اطلاعى از وى و یا اطرافیانش مى‏‌تواند مأمورین امنیتى و مسوولین‌مان را در مهار و دفع عملیات‏هایش یارى کند.»

 

 مسوولین اطلاعاتى - عملیاتى صهیونیست هنوز طعم تلخ سه شکست فضاحت‏ بار خود را که با وجود شناسایى «یحیى» و به کارگیرى نیروهاى ویژه خود، نتوانسته بودند به وى دست یابند، در کام داشتند:

 اول: شانزدهم مرداد 1372؛ مرکز ایست و بازرسى روستاى «دیر بلوط» واقع در کرانه غربى: یحیى و دو تن از همراهانش توسط نیروهاى امنیتى شناسایى مى‏‌شوند و بلافاصله منطقه به محاصره کامل در مى‏‌آید. پس از ایجاد درگیرى و تبادل آتش یکى از همرزمان یحیى دستگیر شده و دیگرى با پوشش مناسب آتش خود را حایل صهیونیست‏ها و یحیى مى‏‌کند که نهایتاً منجر به شهادتش مى‏‌شود. یحیى نیز با ذکاوت تمام و پس از به هلاکت رساندن دو نیروى امنیتى از حلقه محاصره رهایى مى‏‌یابد.

 دوم: چهاردهم فروردین 1373؛ خانه یکى از دوستان یحیى در محله «شیخ رضوان» در نوار اشغالى غزه: صهیونیست‏ها با شناسایى منزل، اقدام به بمب‏گذارى در آن کرده و منتظر انفجار بمب زمانى و ترور یحیى مى‏‌شوند؛ اما به لطف پروردگار، یحیى دقایقى قبل از انفجار از آنجا مى‏‌رود و توطئه صهیونیست‏ها ناکام مى‏‌ماند.

 سوم: سى و یکم تیر 1373؛ یکى از خانه‏هاى امن عملیاتى هسته‏هاى مقاومت شهید عزالدین قسام: عوامل امنیتى اسراییل با شناسایى قبلى خانه امن، یحیى و همرزمانش را محاصره کرده و واحدهاى عملیات، بارانى از گلوله و خمپاره را به سمت خانه شلیک مى‏کنند که «یحیى» پس از سه ساعت تبادل آتش و با فداکارى 2 تن از شهادت‏طلبان گروه که با شهادت خود، آتش فرار وى را پوشش دادند، از مهلکه نجات مى‏‌یابد...

شهید یحیی عیاش در کنار پدرش

 

خبرهایى که در سراسر جهان مخابره مى‏‌شد، حکایت از این واقعیت دردناک داشت که فرمانده رشید هسته‏‌هاى مقاومت شهادت‏ طلب فلسطینى در حال مکالمه تلفنى با پدرش بر اثر انفجار مواد منفجره جاسازى شده در دستگاه تلفن همراه به شهادت رسید.

دستگاه فوق که توسط یکى از عناصر نفوذى به نام «کمال حماد» در اختیار گروه شهید قسام، قرار گرفته بود، قبلاً از سوى بخش فنى سازمان امنیت رژیم اشغالگر بمب‏گذارى شده بود. کمال حماد در ازاى این خیانت خود بیش از یک میلیون دلار از رژیم صهیونیستى دریافت کرد.

 رادیو و تلویزیون رژیم صهیونیستى به‏ عنوان کانون انتشار این خبر، با قطع برنامه‏‌هاى عادى و پخش موسیقى‌‏هاى شاد، اعلام مى‏‌کردند: «... اسراییلى‏ها بالاخره راحت خواهند خوابید... یحیى عیاش مغز متفکر انفجارات و عملیات‏هاى انتحارى علیه اسراییل که به مهندس تفجیر و تخریب شهرت داشت، در این عملیات کشته شده است. وى که عامل کشته و زخمى شدن بیش از 480 تن از نظامیان یهودى بود، از 4 سال پیش تاکنون، اولین و در عین حال خطرناک‏ترین متهم تحت پیگرد دستگاه قضایى اسراییل بود و بارها پس از عملیات‏هاى انتحارى صورت گرفته توسط شاگردانش، با لباس مبدل خاخامى در صحنه‏‌هاى عملیات حاضر شده و پس از بررسى نقاط ضعف و قوت کار و تصویربردارى از عملیات، با اظهار دلجویى‏‌هاى تصنعى، نیروهاى امنیتى حاضر را فریب داده و مى‌گریخته است... مهندس عیاش به زبان عبرى تسلط کامل داشته و فارغ‏ التحصیل رشته مهندسى شیمى از دانشگاه بیرزیت بوده است. او در دانشگاه جزو متعصب‏ ترین دانشجویان نسبت به انجام مراسم اسلامى از قبیل خواندن متون مذهبى و نماز و روزه به شمار مى‏‌رفت... ضمن تبریک به تمام یهودیان اسراییل، از همه بینندگان و شنوندگان عزیز، تقاضا داریم که نسبت به عملیات‏‌هاى احتمالى انتقام‏ جویانه گردان‏هاى عزالدین قسام هشیارى و آمادگى خود را حفظ کنند...»

*زندگینامه شهید عیاش

 «عبداللطیف عیاش» کشاورزى مومن از اهالى روستاى «رافات» - از توابع «طولکرم» - بود. او در سال 1342 باز زنى مومنه از فامیل خود به نام «عایشه عیاش» ازدواج کرد ثمر که این ازدواج سه فرزند بود به نام‏هاى «یحیى»، «یونس» و «مرعى». یحیى فرزند بزرگ خانواده، مطابق با اطلاعات نوشته شده توسط خودش در فرم مشخصات ثبت نام «مجمع مهندسین اردن»، به تاریخ 16/12/1345به دنیا آمده بود.

 یحیى، مدرک لیسانس خود را در رشته شیمى از دانشگاه «بیرزیت» دریافت کرد و تصمیم داشت تحصیلات خود را تا مقطع «دکترا» ادامه دهد که به دلیل ممانعت رژیم صهیونیستى از اعطاى روادید تحصیلى به وى، از این کار بازماند.

 وى با بکارگیرى تخصص خود در راستاى مبارزه با اشغالگران قدس شریف، در طى مدت کوتاهى به موفقیت‏هاى چشمگیرى در طراحى و ساخت مواد منفجره دست پیدا کرد و با تشکیل شاخه نظامى جنبش مقاومت اسلاى (حماس) موسوم به یگان‏هاى شهید عزالدین قسام نبرد جدى خود را با صهیونیست‏ها آغاز کرد.

 وى طى پنج سال خود را تا سطح دشمن شماره یک دولت یهودى بالا کشید و مسوولیت قتل و جرح حدود 500 صهیونیست را عهده‏‌دار شد. وى زمانى که شربت شهادت را نوشید یک فرزند دو ساله و یک نوزاد دو روزه از خود بر جاى نهاد.

 «بنیامین بن العیاد»، وزیر مسکن کابینه اسراییلى‏‌ها در یکى از مصاحبه‏‌هاى خود اوج سردرگمى کابینه اسراییل را در برخورد با عملیات‏هاى شهادت طلبانه هسته‏‌هاى مقاومت عزالدین قسام چنین بیان کرد: «این عجیب‏ ترین جنگ‏ها در طول تاریخ است؛ چرا که دشمنان ما افرادى هستند که در آرزوى رسیدن به مرگ لحظه شمارى مى‏‌کنند!»

 اشاره و مرور مختصرى به چند عملیات انجام شده توسط هسته‏هاى مقاومت استشهادى قسام را که به تعبیر سخنگوى ارتش رژیم اشغالگر قدس، اثر انگشت یحیى عیاش بر آنها به شکل غریب و پیچیده‏اى هویدا بود به تمام بسیجیان ام‏القراى انقلاب اسلامى تقدیم مى‏کنیم: عملیات "رامات افعال"، عملیات "مسیرةالاکفان"، عملیات "شهداى شش‏گانه"، عملیات "شیر مقاومت"، عملیات "محمد عزیز رشدى"، عملیات "سلیمان زیدان"، عملیات "عفوله"، شهادت طلب، رائد ذکارنه، عملیات "الخضیره"، عملیات "تل‏آویو" (شهادت طلب، صالح صوی)، عملیات "نتساریم"،  عملیات "بخش پرواز"، عملیات "بیت لید"، عملیات "شهداى زنده"، عملیات "قوش قطیف"،  عملیات "رامات غان"، عملیات «رامات اشکول»

 

*شرح شهادت یحیى عیاش از زبان تنها شاهد

 در مورد نحوه خیانتى که منجر به شهادت فرمانده استشهادیین فلسطینى شد، یگانه شاهدى که وجود دارد، «اسامه حماد»، همراه و همرزم دیرینه‌اش مى‌باشد.

 وى طى سخنانى ماجراى شهادت مرشدش را این‏گونه بیان مى‏‌کند: «در حدود ده سال پیش هنگامى که در دانشگاه بیروت درس مى‏‌خواندم با شهید یحیى آشنا شدم؛ چرا که او هم در منطقه محل سکونت من، زندگى مى‏‌کرد. بعد از اتمام تحصیلات، گهگاهى او به دیدنم مى‏‌آمد و من هم به او سرى مى‌‏زدم تا اینکه حدود 5 ماه قبل نزد من آمد تا براى مدتى او را در منطقه امنى پنهان کنم. دلیل این مراجعه هم دوستى و اعتماد کاملى بود که به یکدیگر داشتیم. تا چند هفته قبل هم به استثناى چند تن از همرزمان مهندس کسى نمى‌‏دانست که او نزد من است. تا اینکه روزى دایى من «کمال حماد» که در «انجمن نظارت بر ایمنى برج سازى» فعالیت داشت و از تجار معروف نوار اشغالى غزه بود، تصادفاً متوجه یحیى در منزل ما شد. پس از مدتى هم مرا خواست و گفت که علاقه زیادى به او و فعالیت‏هایش دارد و مى‏‌تواند کمک‏هاى قابل توجهى به کارهاى مهندس بکند. در همان جلسه هم «کمال حماد» یک موبایل به عنوان هدیه به من داد تا از آن براى ارتباطات راحت‏‌تر استفاده کنم. در آن موقع حتى به ذهنم هم خطور نمى‏‌کرد که ممکن است دایى من عنصر خود فروخت‌ه‏اى باشد و غرضش از اهداى موبایل و یا امکانات رفاهى خیانت به یحیى است. من بنا بر دلایل حفاظتى اجازه ملاقات را به دایى‌‏ام ندادم؛ اما موبایل را به مهندس دادم تا در تماس‏هاى تلفنى راحت‏‌تر عمل کند. یحیى هم مدتى از موبایل استفاده کرد تا اینکه روزى به من گفت که احساس مى‏‌کند خط تلفن موبایل ناامن است و احتمال مى‏‌دهد که نیروهاى امنیتى اسراییل خط موبایلش را شناسایى کرده باشند. به همین دلیل به من امر کرد که دیگر از موبایل استفاده نشود و از همان خط عادى تلفن قدیمى‏‌مان استفاده کنیم.

 من هم قبول کردم و موبایل را خاموش کرده و کنار گذاشتم. چند روز بعد دایى کمال آمد و گفت که براى کارى مجبور به سفر است و دو سه روزى احتیاج به موبایل دارد و من هم موبایل را که دیگر از آن استفاده نمى‏‌کردیم به او امانت دادم. البته باید اضافه کنم که او یک بار هم قبلا موبایل را قرض گرفته بود و به خاطر همین، من اصلا به امانت گرفتن موبایل مشکوک نبودم. نکته دیگرى هم اینکه بیشترین فردى که از طریق موبایل با یحیى تماس مى‏‌گرفت، پدرش بود که البته بعد از کنار گذاشتن موبایل، یحیى به پدرش هم سپرده بود که از آن به بعد با شماره تلفن عادى منزل با او تماس بگیرد و قرار بود که صبح روز جمعه، پدر مهندس با او تماس گرفته و نتیجه کارى را به اطلاع برساند.

 در صبح روز جمعه که یحیى منتظر تماس پدرش بود، حدود ساعت 8، دایى به من تلفن زد و گفت که خط تلفن موبایل را باز نگهدارم؛ چرا که ممکن است یکى از رفقاى تاجرش با شماره موبایل تماس گرفته و برایش پیغام بگذارد و اضافه کرد که اگر آن تاجر پیغام گذاشت، حتى پیغام تلفنى را به او اطلاع بدهم. من هم خط تلفن را روشن گذاشتم. از آن طرف پدر یحیى هر چقدر به تلفن عادى زنگ مى‌‏زند متوجه مى‏‌شود که تلفن از طریق مخابرات قطع شده است و بالاجبار حوالى ساعت 9 با امید روشن بودن موبایل، شماره موبایل را مى‏‌گیرد و موبایل زنگ مى‏‌زند. من که با یحیى در اتاق دیگرى بودم برخاستم و دیدم که همسرم موبایل را به طرف من آورده و مى‌‏گوید که پدر مهندس است و چون نتوانسته شماره تلفن منزل را بگیرد، با موبایل تماس گرفته، من هم موبایل را از همسرم گرفته و به یحیى؛ دادم. چون یحیى از تماس پدرش با خط تلفن موبایل شدیداً ناراحت شده بود، بعد از سلام از پدرش خواست که دیگر با موبایل تماس نگیرد و من در حالى که به سمت درب اتاق مى‏‌رفتم تا مقدمات صبحانه را از همسرم بگیرم احساس کردم که پشتم داغ شد و انفجارى در اتاق رخ داد. وقتى ناخودآگاه برگشتم، در میان دود و غبار دست یحیى را دیدم که جدا شده و خون از آن جارى است. تمام پنجره‌‏هاى اتاق هم شکسته شده بودند. فریادهاى همسرم مرا به خود آورد. بعد از فرو نشستن گرد و غبار صورت یحیى را دیدم که به شدت جراحت دیده بود و متوجه شدم که شهید شده است. به سختى به همسرم فهماندم که یکى از دوستان مهندس در گروه قسام را باخبر کرده و به کمک بیاورد.

 همرزمان یحیى دقایقى بعد آمدند و پیکر او را با خود بردند و از من هم خواستند که براى مدتى با خانواده‏‌ام مخفى شویم. در حال خروج از منزل یکى از همسایگان به سمت ما آمد و گفت که در هنگام بروز حادثه براى ما، یک هلى‏کوپتر کوچک دور منزل ما و همسایگان دور مى‏‌زده است...»

 لازم به ذکر است که به نوشته روزنامه اسراییلى «معاریو»، «شاسى انفجار موبایل را یکى از سرنشینان هلى‏کوپتر فوق بعد از اطمینان مامورین مخابراتى از اینکه فرد مکالمه ‏کننده شخص مهندس بوده است فشرده و از منطقه دور شده است. مواد منفجره به کار رفته در موبایل از نوع مواد ویژه و با قدرت بالا بوده است که وزنش از 50 گرم تجاوز نمى‏‌کرد...»

گفته های برخی از صاحب نظران صهیونیست بعد از ترور شهید یحیی عیاش

 *امنون الون - نویسنده یهودى: «باید خودمان را از توهم آسایش به دور کنیم و اعتقاد پیدا کنیم که با کشته شدن عیاش زیان‏هاى بزرگترى خواهیم دید. قتل عیاش سبب وارد شدن ضربه جدى به روند اجراى عملیات صلح خاورمیانه شده است. آخر چطور می‌‏شود که عقاب وحشى صلح با مبارزان از جان گذشته چون عیاش باهم کنار بیایند؟»

* اورى فنیرى - نویسنده صهیونیست: «اگر چیزى خطرناکتر از مهندس یحیى وجود داشته باشد، جنازه اوست؛ چرا که کشته شدگان در راه هدف، خطرناکترین سلاح در دست هر ملت در حال جنگ مى‏باشند. درک این حقیقت که ترور عیاش موجب فوران شور و هیجان جوانان فلسطینى است و این شخص به یک سمبل مبارزه تبدیل شده است، احتیاج به تفکر زیادى ندارد، آنگونه که دیدیم هزاران نفر در تشییع جنازه او شرکت کردند. پس چقدر تعداد مهندسین جدیدى که در این مراسم، عزم خود را براى تداوم راهش جزم کردند و دیر یا زود خود را فداى هدفشان خواهند کرد، زیاد بود؟!»

*زئیف شیف - کارشناس بخش عربى مجله هاآرتص: «دلیلى که سبب پیگیرى شدید صهیونیست‏ها براى ترور عیاش شد، تنها انتقام جویى از خون کشته و زخمى‏هاى اسراییلى‏ها نبود و اولین و مهمترین دلیل آن‏ها قبل از همه این بود که عیاش، بنیانگذار نوع جدیدى از مبارزه: یعنى انجام عملیات انتحارى در مراتب مختلف بود.»

*یوسى نوربشتاین - نویسنده صهیونیست: «موزه تاریخى فلسطینى‏ها تاکنون از مبارزان شهید شده زیادى همچون یحیى عیاش محافظت مى‏کند. پرونده این شخصیت‏ها از عزالدین قسام شروع مى‏شود که در دهه 30 توسط انگلیسى‏ها ترور شد و حالا شخصیت نمونه و الگوى مبارزان حماسه آفرین آنها؛ یعنى مهندس یحیى عیاش جاى دارد.»

*ایهودى یهارى - تحلیلگر سیاسى تلویزیون رژیم صهیونیستى: «از ابتداى شروع جنگ بین ما و فلسطینیان هیچ شخصى مانند یحیى عیاش دستش را آغشته به خون صهونیست‏ها نشان نداد.»

*افرایم سینه - وزیر کابینه رژیم اشغالگر قدس: «از اینکه دیگر عیاش در دنیا نیست، جداً احساس شادمانى مى‏‌کنم.»

*ایلى دایان - جانشین وزیر خارجه کابینه رژیم اشغالگر قدس: «مهندس مستحق این کیفر بود؛ چرا که دستانش به خون بسیارى از صهیونیست‏ها آغشته بود و امروز با ترور او، روز عید و شادى ماست؛ هر چند که در این شادى با وجود همرزمان و شاگردانش نباید افراط کرد.»

*شموئیل شینتسرل - نویسنده و ایدئولوگ صهیونیست: «دیدن صحنه‏‌هاى تشییع جنازه عیاش که ده‏ها هزار فلسطینى در آن شرکت داشتند بشارت دهنده خیرى نیستند براى افرادى که اعتقاد دارند کینه صد ساله فلسطینیان مسلمان نسبت به صهیونیست‏ها با ترور این مبارز از بین خواهد رفت و ما وارد مرحله تازه‏اى از صلح و ثبات خواهیم شد؛ چرا که عیاش، قهرمان ملتى است که میزان شجاعت و برترى قهرمانانش را با تعداد قبرهایى اندازه مى‏گیرند که از دشمنانشان ایجاد کرده‏اند. هر چند که در نظر ما عیاش دشمن خونریزى بود که استحقاق اعدام را داشت و عملیات ترورش در جهت اجراى این نظر بود؛ اما این شخص در نظر ملتش نه تنها قهرمانى مردمى در دنیا بلکه شهیدى بلندمرتبه در آخرت است! در تشییع جنازه او فقط همرزمانش در در حماس حضور نیافتند؛ بلکه همه اقشار مختلف مردم فلسطین شعار انتقام انتقام سر دادند و مردم غزه در تاریخ معاصر خود تاکنون جنازه‏اى را از نظر کثرت شرکت همه گروه‏ها و بروز احساسات چنین عمیق بر دوش کشور خود ندیدند.»

منبع: فارس