با وجودى که شادى و شعف صهیونیستهاى حاکم بر رسانههاى ماهوارهاى خبرى از شهادت یحیى عیاش در لابهلاى پخش دقیقه به دقیقه خبر فوق آشکار بود؛ اما در ساعات اولیه هیچکس پاسخ روشنى در مورد چگونگى شهادت وى نمىیافت. کارشناسان سرویسهاى امنیتى جهان با توجه به دادههاى اطلاعاتى «شینبث، شاباک و موساد»، (سازمانهاى اطلاعاتى و تروریستى اسرائیل) و شناختى که از فرمانده شهادت طلب هستههاى مقاومت عزالدین قسام داشتند، باورشان نمىشد که عنصر هوشمند و با ذکاوتى که 4 سال تمام، همه دستگاههاى پرطمطراق امنیتى اسراییل و جلادان آموزش دیده صهیونیسم را با کمترین امکانات، به خاک سیاه نشانده بود، به این سادگى مورد هدف قرار بگیرد.
تنها چند ماه قبل از این تاریخ ژنرال «شیمون رومح»،از عالىرتبهترین نیروهاى امنیتى صهیونیستها، در برنامهاى تحت عنوان «شناخت شخصیت طراح و مجرى عملیاتهاى انتحارى بنیادگرایان فلسطینى» ناگهان با مخاطب قرار دادن یحیى عیاش، جملات تکان دهندهاى را بر زبان جارى ساخت که نفسها را در سینه بینندگان صهیونیست حبس کرده بود: «... متأسفانه مجبورم به عنوان یک کارشناس امنیتى - نظامى، در مقابل عظمت و دقت عملیاتهایت به واماندگى و تحیر خودم اعتراف کنم؛ چرا که جز این چارهاى ندارم. کارهاى تو نه تنها اعجاب من که تعجب همه متخصصان امنیتى جهان را برانگیخته است. به راستى که تو مجرى تواناى مأموریتهایت هستى محولهاى و ابتکار عملیات بسیار سریع و دقیق است. هر چند که تو ناامن ترین اکسیر مقابله با صهیونیسم و یک شبح هولناک براى جامعه یهودیانى اما باید اعتراف کنم که قدرت ترمیم ضربات وارد شده به مجموعهات را بىوقفه بالا مىبرى و شکست را از مسیر خود دورتر مىسازى...»
«نسیم مشال»، مجرى کهنه کار و مشهور تلویزیون رژیم اشغالگر قدس که این برنامه مستقیم و زنده تلویزیونى را اداره مىکرد، در پایان برنامه، نتیجهگیرى بحث فوق را چنین بیان کرد: «دشمن شماره یک داخلى اسرائیل، شخصى است به نام «یحیى عیاش» که 29 سال سن دارد. اهل منطقه «طولکرم» است و انجام کلیه عملیات هاى نظامى حماس و فرماندهى گردانهاى انتحارى عزالدین قسام را در چهار ساله اخیر شخصاً به عهده دارد. او خطرناکترین نوع عملیاتها علیه صهیونیستها را طراحى و سازماندهى مىکند. على رغم اینکه از لحاظ شخصیتى یک فرد ساده و روستایى است؛ اما با افکارش کارى کرده که نامش ترس و نا امنى را در قلبهاى اسرائیلىها جاى مىدهد. نظامیان ما در «تلآویو»، «عفوله»، «خضیر»، «غوربیسان»، «قدس»، «حیفا» و دیگر مناطق یهودى نشین اسراییل، خواب را بر چشمان خود حرام مىبینند و هر لحظه منتظر یکى از عملیاتهاى انتحارى اطرافیان این جوان 29 ساله هستند. هرگونه خبر یا اطلاعى از وى و یا اطرافیانش مىتواند مأمورین امنیتى و مسوولینمان را در مهار و دفع عملیاتهایش یارى کند.»
مسوولین اطلاعاتى - عملیاتى صهیونیست هنوز طعم تلخ سه شکست فضاحت بار خود را که با وجود شناسایى «یحیى» و به کارگیرى نیروهاى ویژه خود، نتوانسته بودند به وى دست یابند، در کام داشتند:
اول: شانزدهم مرداد 1372؛ مرکز ایست و بازرسى روستاى «دیر بلوط» واقع در کرانه غربى: یحیى و دو تن از همراهانش توسط نیروهاى امنیتى شناسایى مىشوند و بلافاصله منطقه به محاصره کامل در مىآید. پس از ایجاد درگیرى و تبادل آتش یکى از همرزمان یحیى دستگیر شده و دیگرى با پوشش مناسب آتش خود را حایل صهیونیستها و یحیى مىکند که نهایتاً منجر به شهادتش مىشود. یحیى نیز با ذکاوت تمام و پس از به هلاکت رساندن دو نیروى امنیتى از حلقه محاصره رهایى مىیابد.
دوم: چهاردهم فروردین 1373؛ خانه یکى از دوستان یحیى در محله «شیخ رضوان» در نوار اشغالى غزه: صهیونیستها با شناسایى منزل، اقدام به بمبگذارى در آن کرده و منتظر انفجار بمب زمانى و ترور یحیى مىشوند؛ اما به لطف پروردگار، یحیى دقایقى قبل از انفجار از آنجا مىرود و توطئه صهیونیستها ناکام مىماند.
سوم: سى و یکم تیر 1373؛ یکى از خانههاى امن عملیاتى هستههاى مقاومت شهید عزالدین قسام: عوامل امنیتى اسراییل با شناسایى قبلى خانه امن، یحیى و همرزمانش را محاصره کرده و واحدهاى عملیات، بارانى از گلوله و خمپاره را به سمت خانه شلیک مىکنند که «یحیى» پس از سه ساعت تبادل آتش و با فداکارى 2 تن از شهادتطلبان گروه که با شهادت خود، آتش فرار وى را پوشش دادند، از مهلکه نجات مىیابد...
شهید یحیی عیاش در کنار پدرش
خبرهایى که در سراسر جهان مخابره مىشد، حکایت از این واقعیت دردناک داشت که فرمانده رشید هستههاى مقاومت شهادت طلب فلسطینى در حال مکالمه تلفنى با پدرش بر اثر انفجار مواد منفجره جاسازى شده در دستگاه تلفن همراه به شهادت رسید.
دستگاه فوق که توسط یکى از عناصر نفوذى به نام «کمال حماد» در اختیار گروه شهید قسام، قرار گرفته بود، قبلاً از سوى بخش فنى سازمان امنیت رژیم اشغالگر بمبگذارى شده بود. کمال حماد در ازاى این خیانت خود بیش از یک میلیون دلار از رژیم صهیونیستى دریافت کرد.
رادیو و تلویزیون رژیم صهیونیستى به عنوان کانون انتشار این خبر، با قطع برنامههاى عادى و پخش موسیقىهاى شاد، اعلام مىکردند: «... اسراییلىها بالاخره راحت خواهند خوابید... یحیى عیاش مغز متفکر انفجارات و عملیاتهاى انتحارى علیه اسراییل که به مهندس تفجیر و تخریب شهرت داشت، در این عملیات کشته شده است. وى که عامل کشته و زخمى شدن بیش از 480 تن از نظامیان یهودى بود، از 4 سال پیش تاکنون، اولین و در عین حال خطرناکترین متهم تحت پیگرد دستگاه قضایى اسراییل بود و بارها پس از عملیاتهاى انتحارى صورت گرفته توسط شاگردانش، با لباس مبدل خاخامى در صحنههاى عملیات حاضر شده و پس از بررسى نقاط ضعف و قوت کار و تصویربردارى از عملیات، با اظهار دلجویىهاى تصنعى، نیروهاى امنیتى حاضر را فریب داده و مىگریخته است... مهندس عیاش به زبان عبرى تسلط کامل داشته و فارغ التحصیل رشته مهندسى شیمى از دانشگاه بیرزیت بوده است. او در دانشگاه جزو متعصب ترین دانشجویان نسبت به انجام مراسم اسلامى از قبیل خواندن متون مذهبى و نماز و روزه به شمار مىرفت... ضمن تبریک به تمام یهودیان اسراییل، از همه بینندگان و شنوندگان عزیز، تقاضا داریم که نسبت به عملیاتهاى احتمالى انتقام جویانه گردانهاى عزالدین قسام هشیارى و آمادگى خود را حفظ کنند...»
*زندگینامه شهید عیاش
«عبداللطیف عیاش» کشاورزى مومن از اهالى روستاى «رافات» - از توابع «طولکرم» - بود. او در سال 1342 باز زنى مومنه از فامیل خود به نام «عایشه عیاش» ازدواج کرد ثمر که این ازدواج سه فرزند بود به نامهاى «یحیى»، «یونس» و «مرعى». یحیى فرزند بزرگ خانواده، مطابق با اطلاعات نوشته شده توسط خودش در فرم مشخصات ثبت نام «مجمع مهندسین اردن»، به تاریخ 16/12/1345به دنیا آمده بود.
یحیى، مدرک لیسانس خود را در رشته شیمى از دانشگاه «بیرزیت» دریافت کرد و تصمیم داشت تحصیلات خود را تا مقطع «دکترا» ادامه دهد که به دلیل ممانعت رژیم صهیونیستى از اعطاى روادید تحصیلى به وى، از این کار بازماند.
وى با بکارگیرى تخصص خود در راستاى مبارزه با اشغالگران قدس شریف، در طى مدت کوتاهى به موفقیتهاى چشمگیرى در طراحى و ساخت مواد منفجره دست پیدا کرد و با تشکیل شاخه نظامى جنبش مقاومت اسلاى (حماس) موسوم به یگانهاى شهید عزالدین قسام نبرد جدى خود را با صهیونیستها آغاز کرد.
وى طى پنج سال خود را تا سطح دشمن شماره یک دولت یهودى بالا کشید و مسوولیت قتل و جرح حدود 500 صهیونیست را عهدهدار شد. وى زمانى که شربت شهادت را نوشید یک فرزند دو ساله و یک نوزاد دو روزه از خود بر جاى نهاد.
«بنیامین بن العیاد»، وزیر مسکن کابینه اسراییلىها در یکى از مصاحبههاى خود اوج سردرگمى کابینه اسراییل را در برخورد با عملیاتهاى شهادت طلبانه هستههاى مقاومت عزالدین قسام چنین بیان کرد: «این عجیب ترین جنگها در طول تاریخ است؛ چرا که دشمنان ما افرادى هستند که در آرزوى رسیدن به مرگ لحظه شمارى مىکنند!»
اشاره و مرور مختصرى به چند عملیات انجام شده توسط هستههاى مقاومت استشهادى قسام را که به تعبیر سخنگوى ارتش رژیم اشغالگر قدس، اثر انگشت یحیى عیاش بر آنها به شکل غریب و پیچیدهاى هویدا بود به تمام بسیجیان امالقراى انقلاب اسلامى تقدیم مىکنیم: عملیات "رامات افعال"، عملیات "مسیرةالاکفان"، عملیات "شهداى ششگانه"، عملیات "شیر مقاومت"، عملیات "محمد عزیز رشدى"، عملیات "سلیمان زیدان"، عملیات "عفوله"، شهادت طلب، رائد ذکارنه، عملیات "الخضیره"، عملیات "تلآویو" (شهادت طلب، صالح صوی)، عملیات "نتساریم"، عملیات "بخش پرواز"، عملیات "بیت لید"، عملیات "شهداى زنده"، عملیات "قوش قطیف"، عملیات "رامات غان"، عملیات «رامات اشکول»
*شرح شهادت یحیى عیاش از زبان تنها شاهد
در مورد نحوه خیانتى که منجر به شهادت فرمانده استشهادیین فلسطینى شد، یگانه شاهدى که وجود دارد، «اسامه حماد»، همراه و همرزم دیرینهاش مىباشد.
وى طى سخنانى ماجراى شهادت مرشدش را اینگونه بیان مىکند: «در حدود ده سال پیش هنگامى که در دانشگاه بیروت درس مىخواندم با شهید یحیى آشنا شدم؛ چرا که او هم در منطقه محل سکونت من، زندگى مىکرد. بعد از اتمام تحصیلات، گهگاهى او به دیدنم مىآمد و من هم به او سرى مىزدم تا اینکه حدود 5 ماه قبل نزد من آمد تا براى مدتى او را در منطقه امنى پنهان کنم. دلیل این مراجعه هم دوستى و اعتماد کاملى بود که به یکدیگر داشتیم. تا چند هفته قبل هم به استثناى چند تن از همرزمان مهندس کسى نمىدانست که او نزد من است. تا اینکه روزى دایى من «کمال حماد» که در «انجمن نظارت بر ایمنى برج سازى» فعالیت داشت و از تجار معروف نوار اشغالى غزه بود، تصادفاً متوجه یحیى در منزل ما شد. پس از مدتى هم مرا خواست و گفت که علاقه زیادى به او و فعالیتهایش دارد و مىتواند کمکهاى قابل توجهى به کارهاى مهندس بکند. در همان جلسه هم «کمال حماد» یک موبایل به عنوان هدیه به من داد تا از آن براى ارتباطات راحتتر استفاده کنم. در آن موقع حتى به ذهنم هم خطور نمىکرد که ممکن است دایى من عنصر خود فروختهاى باشد و غرضش از اهداى موبایل و یا امکانات رفاهى خیانت به یحیى است. من بنا بر دلایل حفاظتى اجازه ملاقات را به دایىام ندادم؛ اما موبایل را به مهندس دادم تا در تماسهاى تلفنى راحتتر عمل کند. یحیى هم مدتى از موبایل استفاده کرد تا اینکه روزى به من گفت که احساس مىکند خط تلفن موبایل ناامن است و احتمال مىدهد که نیروهاى امنیتى اسراییل خط موبایلش را شناسایى کرده باشند. به همین دلیل به من امر کرد که دیگر از موبایل استفاده نشود و از همان خط عادى تلفن قدیمىمان استفاده کنیم.
من هم قبول کردم و موبایل را خاموش کرده و کنار گذاشتم. چند روز بعد دایى کمال آمد و گفت که براى کارى مجبور به سفر است و دو سه روزى احتیاج به موبایل دارد و من هم موبایل را که دیگر از آن استفاده نمىکردیم به او امانت دادم. البته باید اضافه کنم که او یک بار هم قبلا موبایل را قرض گرفته بود و به خاطر همین، من اصلا به امانت گرفتن موبایل مشکوک نبودم. نکته دیگرى هم اینکه بیشترین فردى که از طریق موبایل با یحیى تماس مىگرفت، پدرش بود که البته بعد از کنار گذاشتن موبایل، یحیى به پدرش هم سپرده بود که از آن به بعد با شماره تلفن عادى منزل با او تماس بگیرد و قرار بود که صبح روز جمعه، پدر مهندس با او تماس گرفته و نتیجه کارى را به اطلاع برساند.
در صبح روز جمعه که یحیى منتظر تماس پدرش بود، حدود ساعت 8، دایى به من تلفن زد و گفت که خط تلفن موبایل را باز نگهدارم؛ چرا که ممکن است یکى از رفقاى تاجرش با شماره موبایل تماس گرفته و برایش پیغام بگذارد و اضافه کرد که اگر آن تاجر پیغام گذاشت، حتى پیغام تلفنى را به او اطلاع بدهم. من هم خط تلفن را روشن گذاشتم. از آن طرف پدر یحیى هر چقدر به تلفن عادى زنگ مىزند متوجه مىشود که تلفن از طریق مخابرات قطع شده است و بالاجبار حوالى ساعت 9 با امید روشن بودن موبایل، شماره موبایل را مىگیرد و موبایل زنگ مىزند. من که با یحیى در اتاق دیگرى بودم برخاستم و دیدم که همسرم موبایل را به طرف من آورده و مىگوید که پدر مهندس است و چون نتوانسته شماره تلفن منزل را بگیرد، با موبایل تماس گرفته، من هم موبایل را از همسرم گرفته و به یحیى؛ دادم. چون یحیى از تماس پدرش با خط تلفن موبایل شدیداً ناراحت شده بود، بعد از سلام از پدرش خواست که دیگر با موبایل تماس نگیرد و من در حالى که به سمت درب اتاق مىرفتم تا مقدمات صبحانه را از همسرم بگیرم احساس کردم که پشتم داغ شد و انفجارى در اتاق رخ داد. وقتى ناخودآگاه برگشتم، در میان دود و غبار دست یحیى را دیدم که جدا شده و خون از آن جارى است. تمام پنجرههاى اتاق هم شکسته شده بودند. فریادهاى همسرم مرا به خود آورد. بعد از فرو نشستن گرد و غبار صورت یحیى را دیدم که به شدت جراحت دیده بود و متوجه شدم که شهید شده است. به سختى به همسرم فهماندم که یکى از دوستان مهندس در گروه قسام را باخبر کرده و به کمک بیاورد.
همرزمان یحیى دقایقى بعد آمدند و پیکر او را با خود بردند و از من هم خواستند که براى مدتى با خانوادهام مخفى شویم. در حال خروج از منزل یکى از همسایگان به سمت ما آمد و گفت که در هنگام بروز حادثه براى ما، یک هلىکوپتر کوچک دور منزل ما و همسایگان دور مىزده است...»
لازم به ذکر است که به نوشته روزنامه اسراییلى «معاریو»، «شاسى انفجار موبایل را یکى از سرنشینان هلىکوپتر فوق بعد از اطمینان مامورین مخابراتى از اینکه فرد مکالمه کننده شخص مهندس بوده است فشرده و از منطقه دور شده است. مواد منفجره به کار رفته در موبایل از نوع مواد ویژه و با قدرت بالا بوده است که وزنش از 50 گرم تجاوز نمىکرد...»
گفته های برخی از صاحب نظران صهیونیست بعد از ترور شهید یحیی عیاش
*امنون الون - نویسنده یهودى: «باید خودمان را از توهم آسایش به دور کنیم و اعتقاد پیدا کنیم که با کشته شدن عیاش زیانهاى بزرگترى خواهیم دید. قتل عیاش سبب وارد شدن ضربه جدى به روند اجراى عملیات صلح خاورمیانه شده است. آخر چطور میشود که عقاب وحشى صلح با مبارزان از جان گذشته چون عیاش باهم کنار بیایند؟»
* اورى فنیرى - نویسنده صهیونیست: «اگر چیزى خطرناکتر از مهندس یحیى وجود داشته باشد، جنازه اوست؛ چرا که کشته شدگان در راه هدف، خطرناکترین سلاح در دست هر ملت در حال جنگ مىباشند. درک این حقیقت که ترور عیاش موجب فوران شور و هیجان جوانان فلسطینى است و این شخص به یک سمبل مبارزه تبدیل شده است، احتیاج به تفکر زیادى ندارد، آنگونه که دیدیم هزاران نفر در تشییع جنازه او شرکت کردند. پس چقدر تعداد مهندسین جدیدى که در این مراسم، عزم خود را براى تداوم راهش جزم کردند و دیر یا زود خود را فداى هدفشان خواهند کرد، زیاد بود؟!»
*زئیف شیف - کارشناس بخش عربى مجله هاآرتص: «دلیلى که سبب پیگیرى شدید صهیونیستها براى ترور عیاش شد، تنها انتقام جویى از خون کشته و زخمىهاى اسراییلىها نبود و اولین و مهمترین دلیل آنها قبل از همه این بود که عیاش، بنیانگذار نوع جدیدى از مبارزه: یعنى انجام عملیات انتحارى در مراتب مختلف بود.»
*یوسى نوربشتاین - نویسنده صهیونیست: «موزه تاریخى فلسطینىها تاکنون از مبارزان شهید شده زیادى همچون یحیى عیاش محافظت مىکند. پرونده این شخصیتها از عزالدین قسام شروع مىشود که در دهه 30 توسط انگلیسىها ترور شد و حالا شخصیت نمونه و الگوى مبارزان حماسه آفرین آنها؛ یعنى مهندس یحیى عیاش جاى دارد.»
*ایهودى یهارى - تحلیلگر سیاسى تلویزیون رژیم صهیونیستى: «از ابتداى شروع جنگ بین ما و فلسطینیان هیچ شخصى مانند یحیى عیاش دستش را آغشته به خون صهونیستها نشان نداد.»
*افرایم سینه - وزیر کابینه رژیم اشغالگر قدس: «از اینکه دیگر عیاش در دنیا نیست، جداً احساس شادمانى مىکنم.»
*ایلى دایان - جانشین وزیر خارجه کابینه رژیم اشغالگر قدس: «مهندس مستحق این کیفر بود؛ چرا که دستانش به خون بسیارى از صهیونیستها آغشته بود و امروز با ترور او، روز عید و شادى ماست؛ هر چند که در این شادى با وجود همرزمان و شاگردانش نباید افراط کرد.»
*شموئیل شینتسرل - نویسنده و ایدئولوگ صهیونیست: «دیدن صحنههاى تشییع جنازه عیاش که دهها هزار فلسطینى در آن شرکت داشتند بشارت دهنده خیرى نیستند براى افرادى که اعتقاد دارند کینه صد ساله فلسطینیان مسلمان نسبت به صهیونیستها با ترور این مبارز از بین خواهد رفت و ما وارد مرحله تازهاى از صلح و ثبات خواهیم شد؛ چرا که عیاش، قهرمان ملتى است که میزان شجاعت و برترى قهرمانانش را با تعداد قبرهایى اندازه مىگیرند که از دشمنانشان ایجاد کردهاند. هر چند که در نظر ما عیاش دشمن خونریزى بود که استحقاق اعدام را داشت و عملیات ترورش در جهت اجراى این نظر بود؛ اما این شخص در نظر ملتش نه تنها قهرمانى مردمى در دنیا بلکه شهیدى بلندمرتبه در آخرت است! در تشییع جنازه او فقط همرزمانش در در حماس حضور نیافتند؛ بلکه همه اقشار مختلف مردم فلسطین شعار انتقام انتقام سر دادند و مردم غزه در تاریخ معاصر خود تاکنون جنازهاى را از نظر کثرت شرکت همه گروهها و بروز احساسات چنین عمیق بر دوش کشور خود ندیدند.»