حالا اما حاج محمد ناظری در آسمان هاست. تکاورهای دریایی راهش را ادامه می دهند ولی با دلی شکسته از نبودن فرمانده شان.
یادش به خیر، در دوران جوانی، هم محلی حاج محمد بودم و وقتی نزدیک غروب به مسجد می آمد، گمان می کردم حجره ای در بازار دارد و دلش خواسته که بیاید در محله پاسدارها زندگی کند. سر و وضعی بی تکلف و ساده داشت و لحنی داش مشتی و باصفا. بی اختیار خوشم می آمد از این مرد قدبلندِ باجذبه ولی جرأت نزدیک شدن به او را نداشتم. تا اینکه دیدن تصویرش در مستند «فرمانده» شبکه افق، بار دیگر خاطراتم را زنده کرد.
حالا به این فکر می کنم که چند نفر از این «حاج محمد»ها داریم که ناشناسند و وقتی می روند، تازه یادمان می آید که استاد فلان آدم مهم بوده اند و فلان کار مهم تر را انجام داده اند و ... تا وقتی هستند، نه خودشان اهل گفتنند و نه ما هنر معرفی شان را داریم. چقدر گمنامند «حاج محمد»های سرزمین من. چقدر نازند «حاج محمد»های سرزمین من...
سردار حاج محمد ناظری که مربی آموزش تکاوران دریایی بود و سابقه ای طولانی در آموزش نظامی به رزمندگان و فرماندهان جنگ را داشت، بر اثر جراحات شیمیایی به شهادت رسید و همین چند روز پیش، پیکر دردمندش در صحن امامزاده علی اکبر چیذر آرام گرفت...
* میثم رشیدی مهرآبادی