اما حالا ظاهرا هم تکنولوژی در کشورمان جا افتاده و هم فرهنگش؛ تکنولوژی اش شده تلفن های هوشمند و فرهنگش هم شده آی دی داشتن در تلگرام و اینستاگرام.
حالا اگر از این چیزها نداشته باشی، بی فرهنگ می شوی و امل! اگر جواب هم گروهی را ندهی یا پست های باحال نفرستی، کسی تحویلت نمی گیرد و چه چیزی بدتر از بایکوت در شبکه های اجتماعی که از واقعیت های جامعه هم برایمان مهمتر شده است.
تا سخن از تبعات ناگوار این شبکه ها بزنیم، متهم به تلاش برای دور کردن خانواده و دوستان از دنیاهای جدید می شویم و عقب افتاده توصیف. اما حال که توصیف موضوعیت دارد، روایت کردن ساعاتی قدم زدن در راهروهای یک مجتمع قضایی، کمک خواهد کرد درک بهتری از آنچه شبکه های اجتماعی به سر بخشی و برخی از خانواده های ایرانی آورده اند، نصف العذاب خواهد بود!
عشق تلگرامی کار مادر بزرگ را به طلاق کشید. حکایتی عجیب اما واقعی. البته نه برای قضات دادگاههای خانواده که هر روز و هر هفته با موارد عجیبی از این دست سرو کار دارند. اینبار اما قرعه به نام خانواده ای افتاده است که سی و چند سالی از تشکیل آن می گذرد.
«خدا از من نگذرد که این گوشی را برایش خریدم.» دختر با چنان حرصی این جله را می گوید که انگار همه دار و ندارش را پای این گوشی داده، فقط او نیست، حالا همه آنهایی که کنارش ایستاده اند را می توان دید که نگرانی و اضطراب در چشم هایشان موج می زند؛ نگران از آبروی از دست رفته یا زندگی که بعد از 30 سال حالا از هم پاشیده است.
پیرمرد همراهش اما روی نیمکتی در پیاده راه مقابل دادسرای خانواده نشسته و دو دستی سرش را گرفته. گویی غم دنیا بر سرش خراب شده و تمام دار و ندارش را برده اند. دختر و پسری دور و برش را گرفته اند.
کمی آنطرف تر مادرشان با وکیلش ایستاده؛ انگار نه انگار با دختر و پسر و پیرمرد، رابطه ای دارند، گویی سال هاست که غریبه اند. وکیل اما می خواهد همه چیز به خوبی و خوشی تمام شود، می خواهد طلاق مادر را بگیرد تا موکلش هر چه زودتر به عشق تلگرامی اش برسد!
آنقدر پر هستند که دختر خانواده با کمی هم صحبتی، بگوید هنوز هم باورم نمی شود مادرش چنین کاری کرده باشد.
"حتی فکر کردن به این موضوع هم حالم را بد می کند." نگاهی به پدرش می اندازد و با اندک تاملی می گوید: همیشه وقتی می شنیدیم شبکه های اجتماعی باعث بروز مشکلات در خانواده ها می شود و حتی می توانند منجر به طلاق شوند خنده مان می گرفت و می گفتیم هر چیز خوبی که می آید عده ای باید با آن مخالفت کنند. اما نمی دانستیم روزی دامن خودمان را هم خواهد گرفت.
تعجبم را که می بیند می گوید: تعجب ندارد، مادرمان بعد از 60سال سن و داشتن عروس و داماد عاشق کسی شده که از بچه هایش هم کوچکتر است!
و باز جمله تکراری اش را تکرار می کند. «خدا از من نگذرد که این گوشی را برایش خریدم .»
"فکرش را هم نمی کردم اینطور شود. راستش چند وقتی بود که دائم در تلگرام بود و درگروههای مختلف فعالیت می کرد تا اینکه بالاخره معلوم شد با آقایی که 30 سال بیشتر ندارد چت می کند و رابطه عاطفی بینشان ایجاد شده است. چندماهی گذشت تا بالاخره همه چیز را علنی کردند و در کمال ناباوری گفت می خواهم طلاق بگیرم و با او ازدواج کنم. باورتان نمی شود چه بر سر پدرم آمد.."
رونق طلاق های تلگرامی در دادگاهها
آقای وکیل با کمی مکث و مرور پرونده هایش می گوید: من از طرف آقا وکالت داشتم تا کارهای طلاق را انجام دهم اما در طول رسیدگی به پرونده با همسرش هم صحبت کردم تا حداقل برای خودم روشن شود که چرا با وجود داشتن یک بچه دست به چنین کاری زده است. او در توجیه کارش می گفت: حس می کردم شوهرم نسبت به من سرد شده و کمتر برای من وقت می گذارد. بی محلی های شوهر باعث شد تا زن با یکی از اقایانی که در یکی از گروههای روانشناسی پست های زیبایی می گذاشت سر صحبت را باز کند و از او برای زندگی اش کمک بخواهد. غافل از اینکه همین ارتباط محدود باعث ایجاد محبت بینشان خواهد شد و در نهایت وقتی به خودش خواهد امد که کار از کار گذشته و وارد رابطه ای شده که سرانجامش طلاق از همسر است.
از او می پرسم واقعا تعداد پرونده های ناشی از خیانت ها و تبعات حضور در شبکه های اجتماعی بیشتر شده است؟ می گوید: استقراء من ناقص است اما با صحبت هایی که بین همکارانمان رد و بدل می شود، متاسفانه مشخص می شود که اگر نگوییم دلیل اصلی، اما حداقل از عوامل مشدده دعواها در خانواده ها، همین موضوعات ارتباط آزاد و صمیمانه با افراد ناشناس و غریبه است که در نهایت منجر به تشکیل پرونده های طلاق می شود.
وارد مجتمع قضایی خانواده که می شوی در همان بدو ورود اتاقی با تابلوی مشاوره نظرت را به خود جلب می کند. نیم ساعتی نشستن روی نیمکت های داخل راهرو آنهم پشت در اتاق مشاوره کافی است تا با روایت های جالبی از زندگی های برباد رفته مواجه شوی؛ از خانواده ای که اعتیاد شوهر به کانال های مستهجن، زندگی شان را به نابودی کشانده تا مردی که بیکاری و بی پولی، زنش را به دادگاه آورده.
رواج خیانت و باج گیری در فضای مجازی
جر و بحث های مرد با وکیل همسرش همه توجه ها را به سمتشان جلب کرده است.حرف هایشان اگرچه بعضا گنگ و نصفه و نیمه است اما کلماتش بوی خیانت می دهد و برای یک خبرنگار آنهم در راهروهای دادگاه خانواده موضوعی است مورد توجه.
مرد به یکی از اطرافیان با ناراحتی تشر می زند: "کار ما از مشاوره گذشته، تمامش کنید آقا..."
این را می گوید و با ناراحتی از ساختمان خارج می شود. چند دقیقه بعد به سراغ وکیل می روم و بعد از جلب اعتمادش، از داستان موکلش می پرسم. خیلی کوتاه می گوید اختلاف خانوادگی. اما چند دقیقه ای صحبت کردن کافی است تا برایم از خیانتی بگوید که ریشه در استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی دارد.
آقای وکیل که از لحن و فریادهای مرد ناراحت است، می گوید: این از هم کار ما! انگار من زندگی اش را خراب کرده ام که سر من داد می زند. من هم از خدا می خواهم زودتر این پرونده مختومه شود، زن و شوهری که کارشان به اینجا بکشد همان بهتر که جدا شوند.
در تشریح ماجرا می گوید: خانم این آقا پس از راه اندازی صفحه در اینستاگرام، موضوع را در جمع خانوادگی مطرح می کند و از دیگران می خواهد که به صفحه اش سر بزنند و تصاویرش را لایک کنند. همین موضوع باعث می شود که با یکی از اقوامشان که پسری 25 ساله است از طریق همین اینستاگرام ارتباط داشته و عکس و فیلم برای یکدیگر بفرستند.
"موضوع از آنجا متمایز می شود که پسر کار را به باج گیری می رساند و پس از ممانعت آن خانم، شوهرش از قضیه بو می برد. حقیقت این است که اگرچه ارتباط نامشروعی با هم نداشته اند اما در همین حد هم برای شوهرش سنگین بوده و فقط می خواهد از زنی که تصاویر شخصی برای یک پسر غریبه می فرستاده طلاق بگیرد."
اما همانطور که آقای وکیل گفت، شاید این موضوعات، استقراء های ناقصی باشد که شنیده می شوند، لذا برای پاسخ به این سوال که به راستی این شبکه ها و فضای مجازی تا چه میزان در افزایش طلاق درجامعه موثر بوده اند، به سراغ دکتر مجید ابهری استاد دانشگاه و رئیس هیئت مدیره بنیاد صیانت از نهاد خانواده، وابسته به قوه قضائیه می روم.
او بهترین کسی است که می تواند دراین زمینه اظهار نظر کرده و اگر اطلاعاتی دراین حوزه وجود داشته باشد ارائه دهد.
به گفته ابهری، متاسفانه زن و شوهرها ابتدا با هدف سرگرمی وارد این فضا می شوند اما متاسفانه در بعضی موارد به سمت دوستی های مجازی با جنس مخالف سوق می یابند و بعد از چندین جلسه رابطه در فضای مجازی کارشان به روابط حقیقی می رسد که در نهایت منجر به ویرانی زندگی زناشویی شان می شود.
شبکه های اجتماعی عامل اصلی 17درصد از طلاق ها
دکتر ابهری به آخرین پژوهش صورت گرفته در بنیاد صیانت از نهاد خانواده قوه قضائیه که دربازه زمانی اردیبهشت سال 94 تا اردیبهشت امسال صورت گرفته است، اشاره می کند و می گوید: این پژوهش بر اساس داده های پرونده های منجر به طلاق در دادگاههای خانواده5 استان شامل تهران، مشهد، اصفهان، شیراز و گیلان به دست آمده است.
"بر اساس داده های این پژوهش 17درصد از طلاق ها به ویژه در سه سال اول زندگی مشترک ناشی از نفوذ و گسترش شبکه های اجتماعی بوده است."
وی با تاکید بر اینکه شبکه های اجتماعی امروزه به جز لاینفکی از زندگی انسانها تبدیل شده اند و نباید از آنها فرار کرد می گوید: بهترین کار برای رهایی از این مشکلات آموزش صحیح مردم از طریق رسانه ها و بازگرداندن سبک زندگی مردم به سبک زندگی ایرانی اسلامی است. دراین راه وظیفه اصلی بر دوش رسانه هاست و در وهله بعدی نیز نهادهای مرتبط با موضوع جوان و خانواده باید اموزش های سبک زندگی را چه پیش از ازدواج و چه در حین و بعد از ازدواج به جوانان ارائه دهند تا در نهایت بانهادینه شدن سبک زندگی ایرانی اسلامی در جامعه راه برای سواستفاده دشمنان بسته شود.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی: آثار منفی استفاده از شبکه های اجتماعی بیش از آثار مثبت آن مشهود است
به گفته وی، متاسفانه استفاده بیش از حد از شبکه های اجتماعی در محیط خانواده باعث کاهش سطح ارتباطات عاطفی در خانواده ها شده است و میزان گفتگو در خانواده را حتی از 15دقیقه در روز هم کمتر کرده است. ضمن اینکه استفاده نادرست از این امکانات باعث از بین رفتن بسیاری از حریم ها در خانواده ها شده و حتی در مواردی منجر به بروز اختلافات تا سرحد طلاق و جدایی نیز شده است.
وی ارتباط گرفتن هر یک از زوجین با افراد غریبه و حتی افرادی از جنس مخالف در دوستان و آشنایان را مسبب کاهش سطح اعتماد در بین انها می داند و تاکید می کند: با کاهش سطح اعتماد در خانواده، آرامش خدشه دار می گردد و در نهایت نهاد خانواده آسیب جدی می بیند.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، زنان را بسیار آسیب پذیرتر از مردان در عرصه تعاملات اجتماعی در فضای مجازی می داند و تاکید می کند: تحقیقات نشان داده است که زنان بیش از مردان در معرض آسیب و سواستفاده در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی موبایلی قرار دارند.
در گرمای خردادماه تهران و حوالی تعطیلی دادگاه های خانواده، پیرمرد همچنان روی نیمکت نشسته است، دیگر دستانش روی صورتش نیست و به کمی دورتر نگاه می کند، جایی که همسر همچنان فعلی اش آنجا ایستاده و به صفحه گوشی اش نگاه می کند، همانی که دخترش برای او خریده و حالا، هر کدام راهشان را جدا می کنند تا به یک سرنوشت جدید برسند؛ سرنوشتی با member های جدید.