کد خبر 592558
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۳۹۵ - ۰۳:۴۳

عزت از سويي داراي منبعي الهي است و خداوند هر که را بخواهد عزيز مي‌کند و عزت تنها در يد قدرت الهي است. علاوه بر اين منابع توليد اقتدار و عزت ملي در درون يک کشور وجود دارند و نه در بيرون. لذا مي‌توان گفت عزت ملي اساس همه داشته‌هاي ملت و مهم‌ترين آن است.

به گزارش مشرق، محمدجواد اخوان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:

در گفتمان انقلاب اسلامي، «عزت ملي» جزو کليدي‌ترين مفاهيم دسته‌بندي مي‌شود به ‌نحوي‌ که در ادبيات رهبر معظم انقلاب اسلامي(مدظله‌العالي) اين کليدواژه جزو پرکاربردترين کلمات در ادبيات ايشان دسته‌بندي مي‌گردد.

در انديشه معظم‌له، «عزت ملي» داراي منشأ است و عزت حقيقي تنها در سايه ديني بودن تأمين مي‌شود؛ به بيان ايشان «در منطق قرآن، عزت واقعي و کامل متعلق به خداوند و متعلق به هر کسي است که در جبهه‌ خدايي قرار مي‌گيرد. در مصاف بين حق و باطل، بين جبهه‌ خدا و جبهه‌ شيطان، عزت متعلق به کساني است که در جبهه‌ خدايي قرار مي‌گيرند. اين، منطق قرآن است. در سوره‌ فاطر مي‌فرمايد: «من کان يريد العزّه فللّه العزّه جميعاً».

ايشان تصريح مي‌کنند که در انديشه اسلامي، «عزت ملي» برگرفته از حب ما به دين و اسلام و خدامحوري است نه آنکه مبتني بر فلسفه‌هاي نژادپرستانه و ناسيوناليستي باشد. از نقطه‌نظر مقام معظم رهبري(مدظله‌العالي)، آن چيزي که به کشور و ملت ما عزت بخشيده است حرکت عظيم انقلاب اسلامي است.

ايشان در تبيين تاريخي اين موضوع مي‌فرمايند: «در طول تاريخ 200 ‌ساله‌ اخير، قدرت‌هاي خارجي (مدتي انگليس، مدتي نيز روسيه و ديگر دول اروپايي و پس‌ از آن، امريکا) ملت ايران را تحقير کرده بودند. مردم هم باور کرده بودند که قابليت و لياقت کارهاي بزرگ نظير سازندگي کشور را ندارند و ابتکاري از آنها ساخته نيست. چنين القا شده بود که ديگران بايد بر ملت ايران آقايي کنند.

بنابراين روح غرور و افتخار ملي در ميان مردم از بين رفته بود اما امام خميني مجدداً اين روحيه را در ملت ايران بيدار و زنده کردند. در حقيقت، پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام راحل، عاملي بود تا مجدداً روح عزت و استقلال درون بدنه‌ جامعه دميده شود؛ به‌طوري‌که اکنون انقلاب اسلامي پرچم عزت ملت ماست و در همان حال که مردم ما از احساسات و نخوت‌هاي بيجاي ناسيوناليستي (که استکبار عامل آن و رژيم منحوس پهلوي مروجش بود) مبرا هستند، اما احساس عزت و قدرت مي‌کنند.»

در تبيين مفهوم «عزت ملي» به پيوند وثيق آن با مقوله فرهنگ برمي‌خوريم. از نظر امام خامنه‌اي فرهنگ اصلي‌ترين عامل تشخص يک ملت است، خودباوري و هويت‌يابي فرهنگي تمدني نشانه بارزي از عزت در يک ملت است. اين چنين، ايشان مفهوم عزت ملي در اين حوزه آسيب‌شناسي مي‌نمايند: «چرا ما لباس، رفتار، آداب معاشرت، حرف زدن و حتي لهجه‌ آنها را تقليد کنيم؟ من گاهي مي‌بينم در تلويزيون گزارشگر ما از فلان نقطه‌ دنيا دارد به زبان فارسي گزارش مي‌دهد و مطلب مربوط به ايران است اما زبان فارسي را طوري حرف مي‌زند مثل اينکه يک انگليسي دارد به زبان فارسي حرف مي‌زند! اين، ضعف نفس و احساس حقارت است؛ چرا من بايد به‌خاطر ايراني بودنم احساس حقارت کنم؟ من به زبان خودم افتخار مي‌کنم؛ من به فرهنگ خودم افتخار مي‌کنم؛ من به وطن و کشور و گذشته‌ خودم افتخار مي‌کنم؛ چرا بايد از آنها تقليد کنم؟ براي تقليد از آنها دليلي ندارم.» همچنين ايشان به تعريف مقوله «عزت ملي» در عرصه فرهنگي پرداخته‌اند: عزت ملي در عرصه‌ فرهنگ به اين است که يک ملت به سنت‌هاي خود پايبند باشد، براي آنها ارج قائل باشد، مقلد فرهنگ‌هاي بيگانه و مهاجم نشود.

 «عزت ملي» در ساحت‌هاي گوناگون جامعه معنا و مفهوم مي‌يابد، براي مثال «عزت ملي» در حوزه اقتصادي به معناي اقتصاد مقاومتي، خودکفايي و عدم وابستگي، در حوزه علمي به معناي نهضت نرم‌افزاري و توليد علم، در عرصه سياست خارجي به استقلال رأي و عدم تحميل‌پذيري و در عرصه مديريت و اداره کشور حفظ کرامت انساني است.  به نظر مي‌رسد بر مبناي گفتمان انقلاب اسلامي عوامل ايجاد عزت ملي عبارتند: ايستادگي ملت، استکبارستيزي، خودباوري، نفي خودباختگي، دين مبين اسلام، اتحاد و همدلي، مشارکت عمومي و توليد علم.

ايشان يکي از منشأهاي عزت اسلامي را قرآن کريم و استفاده از آموزه‌هاي ارزشمند و گرانقدر آن مي‌دانند. در واقع ايشان عنصر اصلي عزت مسلمانان را اسلام مي‌دانند. در واقع اسلام است که ملت‌ها را زنده مي‌کند و به آنها عزت مي‌بخشد. در واقع اسلام و عمل به دستورهاي آن، عين عزت و شرافت است.  خودباوري؛ اتکاي به نيروي دروني يک ملت و خودباوري ملي، يکي ديگر از منابع تأمين‌کننده‌ عزت ملي است.

 يک ملت وقتي مي‌تواند از کرامت، عزت و موجوديتش، به معناي واقعي کلمه دفاع کند که مستقل و متکي به نيرو و اراده‌ خود باشد و با توکل به خداوند متعال، پيوسته اين آمادگي را حفظ کند. ايستادگي در مقابل دشمنان؛ موفقيت هر ملت در پيشرفت‌هاي خود، نسبت معکوسي با نفوذ بيگانگان و دشمنان در آن کشور دارد؛ يعني هرگاه نفوذ يک قدرت خارجي (گرچه علناً اظهار دشمني نکرده باشد) در بين مردم و فضاي سياسي آن کشور بيشتر باشد، فاصله‌ آن ملت از آينده‌اي همراه با عزت و افتخار بيشتر است.

هر نظام سياسي که توانسته باشد به ملت خود تکيه کند و سرچشمه‌ ايمان، اعتمادبه‌نفس و وحدت ملي را ميان آنان جوشان سازد، خواهد توانست در برابر نفوذ بيگانگان مقاومت کند.  بر اساس روايات مختلفي که علم را عامل عزت معرفي مي‌کند، يک ملت براي زندگي راحت، عزيز و باکرامت، به قدرت علمي احتياج دارد. امام خامنه‌اي نيز مي‌فرمايند: «اينکه ما روي علم تکيه مي‌کنيم، فقط به جهت احترام آرماني به علم نيست که البته اين خودش يک نقطه‌ مهمي است [و] اسلام براي علم ارزش ذاتي قائل است، ليکن علاوه بر اين ارزش ذاتي، علم قدرت است.

يک ملت براي اينکه راحت زندگي کند، عزيز زندگي کند، باکرامت زندگي کند، احتياج دارد به قدرت. عامل اصلي که به يک ملت اقتدار مي‌بخشد، علم است. علم، هم مي‌تواند اقتدار اقتصادي ايجاد کند، هم مي‌تواند اقتدار سياسي ايجاد کند، هم مي‌تواند آبرو و کرامت ملي براي يک ملت در چشم جهانيان به وجود بياورد. يک ملت عالم، دانا، توليدکننده‌ علم، در چشم جامعه‌ بين‌المللي و انسان‌ها طبعاً باکرامت است.»

بنابراين عزت از سويي داراي منبعي الهي است و خداوند هر که را بخواهد عزيز مي‌کند و عزت تنها در يد قدرت الهي است. علاوه بر اين منابع توليد اقتدار و عزت ملي در درون يک کشور وجود دارند و نه در بيرون. لذا مي‌توان گفت عزت ملي اساس همه داشته‌هاي ملت و مهم‌ترين آن است.