در میان اهالی نزدیک به طیف چپ، تعداد اندکی از اهالی رسانه برعکس اغلب اهالی رسانه در این طیف ( که در کنار هنرمندان هستند)، در خط فرماندهی قرار گرفته‌اند و به فرمان آنها جنگ شروع می‌شود یا شیپور صلح نواخته خواهد شد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - چند روزیست بعد از برگزاری جشن حافظ حواشی آن که داشت آرام آرام فرو می‌نشست به یکباره دوباره شعله‌ور شد و تیتر یک نشریه باعث شد تا موضع‌گیری درباره لباس هنرمندان به موضوع اول خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها تبدیل شود. اما آنچه در این ماجرا میتوان به صراحت ردش را گرفت وجود سکوت و سکونی چند روزه است که یکباره با فرمان آتش یک شخص یا گروه شکسته شد و اعتراض‌ها شکل گرفت. اما این فرمان آتش بر اساس چه منطقی و از کجا صادر شد؟ در سینما کدام گروه فرمانده است و چه کسی فرمان آتش یا صلح می‌دهد؟ خانه سینما؟ سازمان سینمایی؟ بخش‌های خصوصی یا رسانه‌ها؟

شاید برای رسیدن به پاسخ این سوال باید در ابتدا نگاه‌های کلی در حوزه هنر را مرور کنیم.
 
 
 
اساسا در حوزه فرهنگ دو طیف موسوم به چپ و راست یا اصلاح طلب و اصولگرا پررنگ‌تر از بسیاری حوزه‌های دیگر است. این موقعیت در بخش‌های مختلف فرهنگ و هنر صورتی متفاوت دارد.

برای مثال این سوگیری در ادبیات بیش از هر حوزه‌ای تثبیت شده است و عرق و تعصب نویسنده‌ها و شعرا مثل غیرت پرسپولیسی و استقلالی‌هاست. این یعنی حتما خط کشی پررنگی میان دو طیف هست و حتما میان این دو طیف، یک طیف تمام رنگ مخلوط طیف‌های مختلف وجود دارد. اما این لایه حد وسط بسیار بسیار کوچک و نازک است و به سرعت اجزاء آن به چپ یا راست میروند. رسانه‌های ادبی یا بخش‌های ادبی رسانه‌ها هم به همان مقدار جدی و با خط کشی‌های پررنگ مقابل هم قرار دارند. در این بخش رسانه‌ها همراه و در کنار نویسنده‌ها و شعرا حرکت می‌کنند.
 
 
 
در نمایش، طیف‌های راست و چپ متعصب از همه حوزه‌ها کمتر است و اغلب هنرمندان نمایش بر اساس وضعیت هنر نمایش و شرایط آن گاهی به چپ و گاه به راست در حرکتند. رسانه‌های حوزه نمایش هم تا آنجا که ممکن است محتاط هستند و سعی دارند تا پس از هنرمندان حرکت کنند. گاه تک خال‌های رسانه‌ای در حوزه نمایش هم ظهور و بروز دارند که به سرعت شرایط خاموش شدنشان توسط گروهی خارج از حوزه هنر که نه هنرمندند و نه از طیف دولتیان، فراهم میشود تا هیچگاه حوزه تئاتر صدای بلندی نداشته باشد.

در موسیقی هم که اصولا راست و چپ معنا ندارد و درگیری‌ها و مشکلات همچنان صنفی و درون گروهی است. رسانه‌های موسیقی هم اغلب کلافه‌اند و دنبال مفری برای برون رفت از شرایط موجودند.

از میان همه حوزه‌های هنری، وضعیت سینما شاید متفاوت‌تر از بقیه باشد.

در سینما، هنرمندان شامل بازیگر و کارگردان و ... همه ظاهرا در یک طیف هستند. هرکدام خلق و خو و سبک زندگی خاص خودشان را دارند اما بر اساس شرایط موجود میتوانند از چپ به راست و بالعکس تغییر مسیر دهند. تغییر مسیری که مذموم نیست و ازقضا شاید درست و لازمه پیشرفت باشد.
 
 
 
اما آنچه این حوزه را از سایر حوزه‌ها متمایز میکند وضعیت قرارگیری رسانه‌های سینمایی در جغرافیای این حوزه است. در این حوزه رسانه‌ها یا شخصیت‌های رسانه‌ای نزدیک به اصولگرایان در کنار هنرمندان هستند اما در میان اهالی نزدیک به طیف موسوم به چپ، تعداد اندکی از اهالی رسانه در بازه زمانی چند ساله موقعیتشان عوض شده و برعکس اغلب اهالی رسانه در این طیف (که در کنار هنرمندان هستند)، در خط فرماندهی  قرار گرفته‌اند و اساسا به فرمان آنها جنگ شروع میشود یا شیپور صلح نواخته خواهد شد. اتفاقی که باعث شده است سینما در چند سال اخیر دستخوش حواشی و اختلافات فراوانی گردد. اختلافاتی که مانع پیشرفت سینما می‌شود.
 
 

برای مثال در مورد اخیر و به دنبال سکوت اهالی سینما و صنوف مختلف، رسانه‌های سینمایی و شخصیت‌های رسانه‌ای نزدیک به اصلاح طلبان با بیان اینکه "چرا خانه سینما سکوت کرده است" و آوردن عباراتی مانند "خانه سکوت" و ... عملا فرمان آتش را صادر کردند تا به دنبال آن خانه سینما و کانون فلان و انجمن بهمان موضع بگیرند و بازیگرها هم وارد گود شوند.

در این سو البته شرایط متفاوت است و رسانه‌های نزدیک به اصولگرایان تلاش دارند تا دوش به دوش و نزدیک به هنرمندان حرکت کنند و با همفکری اهالی هنر در اتاق فکری گرد آیند و در مورد مسائل مختلف سینمایی به یک جمع بندی مناسب برسند. جمع بندی مناسبی که فرمان آتش یا صلح از آنجا صادر شود.

اما در مورد رسانه‌های سینمایی نزدیک به اصلاح طلبان یا با دیدگاه‌های موسوم به چپ،  شاید تا پیش از این تنها نقش اتاق فکر و مشاوره را داشتند و به هنرمندان بصورت انفرادی پیشنهاداتی می‌دادند تا شاید نقشی در موفقیت او یا نگاه او داشته باشند. اما حالا ماجرا به کلی عوض شده است. حالا دیگر خصوصا در بخش فرهنگی رسانه‌های این جریان، رسانه‌ها و اهالی رسانه، ازجمله اعضای اتاق فکر و مشاور هنرمندان نیستند که هدایت کننده و خط دهنده آنها شده‌اند. اتفاقی که کاملا خزنده و زیرپوستی روی داده و باعث شده است تا هنرمندان صرفا سرباز این زمین بازی باشند و گوش به فرمان رسانه های اصلاح طلب.
 
شاید جابجا شدن موقعیت هنرمندان در نسبت با بعضی اهالی رسانه، اتفاقیست که هنرمندان و اهالی سینما اشرافی نسبت به آن نداشته‌اند و به‌گونه‌ای سازمان‌دهی شده است که هنرمندان در عمل انجام شده قرار گیرند و یکباره با زمینی مواجه شوند که در آن رسانه‌ها فرمان آتش می‌دهند و به دنبال صدور این فرمان آنها باید در صفحات شخصی و فضای مجازی یا در نشست‌ها و مصاحبه‌ها مجری انجام صحیح این فرمان شوند.

حالا دیگر فلان عضو انجمن منتقدان و بهمان روابط عمومی فیلم و دوستی که خبرنگار فلان خبرگزاری بوده است دیگر جایگاه و نقششان در این زمین عوض شده است و فرمان حمله یا صلح میدهند.

اگرچه این اتاق فرماندهی صرفا شامل کمتر از ده نفر می‌شود و الباقی اهالی زحمتکش بخش فرهنگی رسانه‌های نزدیک به اصلاح طلبان و دیدگاه‌های آنان، همچنان به دنبال رسالت خبری خود هستند. اطلاع رسانی درست، خبررسانی صحیح، دادن مشاوره به اهالی سینما و طراحی و مهندسی خط روابط عمومی فیلم‌ها که منجر به فروش بیشتر آنها میشود و مواردی از این دست ، فعالیت‌هایی هستند که اهالی رسانه‌های سینمایی سال‌هاست که بدون حاشیه و جنجال، دنبال آن هستند و صد البته بیشترین نقش را در موفقیت سینما و کمترین نقش را در پست‌های مدیریتی داشته‌اند.
 
* محمدرضا پارسا