هنگامی که به ابعاد نفوذ فرهنگی در جهان سلطهگر امروز نظر بیفکنیم و به نقش مهم سینما بهعنوان زبانی ابزاری برای انتقال مفاهیم مختلف فکری تامل داشته باشیم، به همنشینی نظرگاهها در تلفیق اندیشهای سیاسی و هنری کاربردی خواهیم رسید. چنانکه سینما در هر جغرافیای فکری میتواند راهی مطمئن جهت رسیدن به خاستگاه فکری متولیان سیاستگذار آن منطقه باشد. حال سینمای هالیوود با بهرهکشی از انواع داستانهای متوهمانه و شخصیتها و اتفاقاتی ساختگی سعی در ترمیم حفرههای بسیار رخ داده در وقایع تاریخی خود داشته و ما در این سوی جهان رخدادها در برابر مهمترین اتفاقات تلخی که از کینهورزی معاندان به این سرزمین اسلامی حاصل شده تنها به افسوسی جانکاه باقی ماندهایم و هیچ ثمری تصویری در این سالهای دور و دراز از حوادث تاریخی نیافتیم و در موضع انفعال قرار گرفتیم.
در واقع اگر چند حرکت هوشمندانه از سوی هنرمندان متعهد این سرزمین را به پشتوانه نگاههایی فردی قلمداد کرده که به واقع چنین است، فقدان برنامههایی استراتژیک جهت مقابله با جنگ نرم رخ داده را باید بهعنوان نقیصهای اساسی در نزد متولیان فرهنگی این سرزمین دانست و حال برگزاری جشنواره فیلم «مقاومت» با گروهی پرانگیزه و دغدغهمند میتواند چهرهای خوش از احوال سینمایی باشد که میتواند و باید در مسیر آرمانهای انقلاب اسلامی که همانا بسط و توسعه فضای فکری مقابله با استکبار جهانی است، قرار گیرد. تاملی به عناوین مطرح شده در فرمایشات مقام معظم رهبری درباره جنگ نرم که در واژههایی چون «تهاجم فرهنگی»، «شبیخون فرهنگی» «استحاله فرهنگی» و «تسلط فرهنگی» مستتر است، نیاز به واکاوی سینمایی خواهد داشت که از جنس مقابله با انواع رخدادهای شومورزانه در فضای رسانهای است.
از این رو سینماگر دغدغهمند ما باید همچون سربازی شجاعدل، لباس رزم به تن کرده و با استفاده از سلاح دوربین به جنگی رود که در آن انواع دادههای اطلاعاتی توسط سردمداران صهیونیسم به شکلی فریبنده در خروجی تصویری قرار میگیرد و هر ساله تعداد زیادی از آثار سینمایی به شکلی مستقیم یا تحت لایههایی غیرمستقیم به بیان نگاه قدرتطلبان سلطهگر غرب میپردازند.
از این رو در برابر انواع محصولات دروغپردازانه سینمای هالیوود در ارتباط با تفکر زیست و جریان اتفاقات تاریخی و نوع مواجهه غرب با پدیدههای مختلف میتوان از طریق سپهر سینمایی موثر و هدفمند به مقابله از دریچه هنر پرداخت و جدا از سپر دفاعی که در برابر انواع تهاجمات همیشگی جنگافروزان فرهنگی با ساختههایی خلاقانه خواهیم داشت، میتوانیم در نگاهی راهبردی به ارائه الگوهایی مناسب برای چگونه نگریستن مخاطبان جهانی نسبت به وقایع دست زنیم. اینجاست که سینمای مقاومت میتواند با توجه به مقولات پرسشبرانگیز و مبهم موجود برای جهانیان به حرکت درآمده و بازتاب اتفاقاتی باشد که تحت لوای سیاستهای مزورانه غربیها به شکلی بیپاسخ یا وارونه درآمده است.
اگر به سینمای دفاعمقدس بهعنوان گونهای وطنی و منحصر به فرد در ارائه الگوهایی مطلوب از سینمای ایران توجه داشته باشیم، بازتاب انواع رخدادهای 8 ساله آن میتواند بخش مهمی از تصویر در غبار مانده از جنایات غربیها را بازگو کند. چنانکه پر کردن خلأهای موجود در نمایش رفتارهای متجاوزان بعثی وابسته به صهیونیسم میتواند تصویری روشن از ماهیت مستکبرانه غربیها را عیان کند. سینمای مقاومت بهعنوان پرچمدار نگاهی حقیقتخواه در عرصه هنر نهتنها میتواند در بازتابی جریان فکری سرزمین اسلامی ایران موثر واقع شود بلکه بهعنوان بلندگوی فکری تمام آزادیخواهان جهان نقشآفرین خواهد بود.
فیلمسازانی که در منگنه هژمونی غرب در عرصه رسانهای جایی برای بیان نگاهشان وجود ندارد و در برابر انواع محصولات تولیدی استودیوهای هالیوودی فرصتی برای ابراز عقیده نمییابند. گسترش فرهنگ مقاومت در برابر نفوذ فرهنگی از طریق جشنواره سینمای مقاومت به شکلی هدفمند و طی افق نگاهی دامنهدار میتواند مطلوبترین راه برای مشارکت سینمایی از جنس آرمانخواهانه باشد و سینمای ایران را بهعنوان پایگاهی قابل اتکا برای فیلمسازان حقیقتجو و عدالتخواه جهان تبدیل کند.
هنگامی که سینمای هالیوود با قهرمانان و موقعیتهایی دروغین، حقوق بشر آمریکایی را به شکلی وارونه برای جهانیان وانمود میکند، زمانی که نوع نگریستن به جهان پیرامون و سبک زندگی در زرق و برق داستانی مجذوبکننده، رنگهایی شیطانی مییابد و وقتی انواع لشکرکشیهای آمریکاییها به سرزمینهای مختلف از طریق پرداختی فریبنده در سینما به شکلی توجیهپذیر برای مخاطبان جهانی درمیآید، این وظیفه سینمایی از جنس آگاهی است که مفهوم عدالت، شکل زیستن، حقیقت رخدادها و چرایی مقاومت را با زبان قابل فهم و گویای هنر بازگو کند.