کد خبر 655688
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۲

بعد از راهپیماییهای محرم 57 و نتیجه آن اعتراضات بود که «ژنرال هایزر روانه تهران شد و شاه متقاعد گردید یک چهره به ظاهر ملی را به عنوان نخست‏ وزیر برگزیند و خود ایران را ترک کند.»

به گزارش مشرق، محرم، در اندیشه بسیاری از مسلمانان و از جمله ایرانیان، نمادی از جنبش سیاسی آزادیخواهانه است. زیرا به تعبیر آنان قیام امام حسین(ع)، ماهیتی ضدظلم و ضداستکبار داشت. علاوه بر محرم، سازمانهای تشکیل شده در این ماه همچون حسینیه ها و منابر نیز از شبکه های ارتباطی مهم جهت گردهماییهای سیاسی علیه رژیمهای استبدادی بوده است. در همین رابطه، فرهنگ عاشورایی، یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در مبارزه با رژیم محمدرضا شاه پهلوی می باشد. اوج این فرهنگ در مراسم محرم سال 56 و به خصوص آذر 57 رخ می دهد که در جریان آن، مراسم عزاداری با تبدیل شدن به راهپیمایی سیاسی، به سان یک رفراندم، ضربه  نهایی را بر رژیم وارد می کند که در ادامه به تفصیل تأثیرات این رویداد و نقش آن بر پیروزی انقلاب پرداخته می شود.
 
فرهنگ عزاداری در تاریخ معاصر ایران

محرم و عزاداری مربوط به آن، در تاریخ ایران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است. من‌جمله در دوره قاجار و به خصوص ناصرالدین شاه، این مراسم از رونق و شرایط خوبی برخوردار بود؛ البته کمتر جنبه سیاسی داشت؛ در این شرایط شاهان قاجاری نیز با التزام خود به این ماه، نقش مهمی در برپایی باشکوه مراسم عزاداری داشتند.
 
چنانچه تکیه های حسینی در این دوره شکل می گیرد. اما با سلطنت رضاشاه، تلاشها جهت محدود کردن و حتی از بین بردن این مراسم آغاز گردید. البته وی در ابتدا، جهت کسب مشروعیت سیاسی و جلب نظر مردم، خود را فردی معتقد به اصول مذهبی نشان می داد.
 
اما بعد از آنکه نخست‌وزیری وی محرز گردید، اقدامات جهت محدود کردن این مراسم آغاز شد؛ هر چند در ابتدا این اقدامات چندان مستقیم و شدید نبود. در این رابطه اولین تلاش به سال 1304 برمی گردد که گویا تقاضاهایی از سوی مردم جهت محدود کردن مراسم محرم مطرح می گردد؛ که بعدها مشخص شد که اعلامیه ها در حرکتی نمایشی از سوی درباریان و بااطلاع رضاشاه پخش شده بودند. اما اقدامات رسمی از سال 1315 تا 1320 اتفاق افتاد که عزاداری رسماً از سوی دولت ممنوع اعلام شد. 
 
بعد از سقوط رضاشاه و شکل گیری پهلوی دوم، گرچه در ابتدا محدودیتهای مربوط به برپایی مراسم محرم کاهش یافت؛ اما به تدریج بسیاری از حوادث سیاسی با محرم عجین گشته و به دلیل مقارن بودن با این ماه بر شدت آن افزوده شد.  
 
راهپیمایی گسترده مردم در محرم سال 57

از جمله جنبشهای اعتراضی و مذهبی مردم در دوره پهلوی دوم می توان به عزاداریهای محرم سالهای 56 و 57 اشاره نمود که به عنوان جنبشی مذهبی- سیاسی، نقش مهمی در تغییر مسیر مبارزات و تسریع پیروزی انقلاب داشت. در مراسم تاسوعا و عاشورای سال 57 که مقارن با 19 و 20 آذر می باشد جمعیت بزرگی از مردم دست به راهپیمایی علیه شاه زدند.
 
گرچه به دلیل اعتصاب روزنامه ها از آبان تا دی ماه آن سال، جزئیات و یا تعداد تقریبی شرکت کنندگان در مراسم به خوبی انعکاس نیافت؛ اما بسیاری از مشاهدات تاریخی بر حضور دو تا سه میلیونی مردم در این راهپیمایی به خصوص در تهران حکایت دارد.1 البته بعضی از منابع این رقم را حتی فراتر از این اعداد دانسته و آن را به چهار میلیون نفر نیز برآورد می‌کنند.2
 
مقارن با این سالها و با شکست بسیاری از گروههای غیرمذهبی و چپ مارکسیستی، نیروهای مذهبی به رهبری روحانیونی چون امام (ره) از وزن و اعتبار بالایی برخوردار بودند. از این رو بسیاری از نهادها و یا نمادهای مذهبی به عنوان ابزاری جهت مبارزه با رژیم مورد استفاده قرار می گیرد.
 
در تاسوعا و عاشورای سال 1357، رهبری مراسم راهپیمایی با آیت الله طالقانی بود. آیت الله طالقانی در چهاردهم آذر 1357 با انتشار اعلامیه‌ای، از مردم درخواست نمود تا در راهپیمایی روز تاسوعا و عاشورا شرکت کنند. بنابراین با هماهنگی و درخواست رهبران، راهپیمایی عظیمی برگزار می گردد.  علت این درخواست، کشته شدن عده ای از مردم توسط عوامل رژیم از آغاز محرم سال 57 بود.  
 
همزمان با آغاز محرم «در تهران صدها هزار نفر به پشت بامها رفته فریاد الله اکبر سردادند و هزاران کفن پوش هم مقررات منع و رفت و آمد شبانه را زیر پا گذاشتند و به خیابانها رفتند.»3 درگیری و جنبش اعتراضی مردم تنها به تهران محدود نماند؛ بلکه در بسیاری از شهرستانها نیز مردم دست به راهپیمایی و اعتراض زدند. این اعتراضات با خشونت رژیم و کشته شدن عده ای از مردم همراه بود.
 
«بر پایه   برآورد یک منبع، در این درگیریها هفتصد نفر کشته شدند. در قزوین، 135 نفر زیر تانک ماندند. در مشهد، به مردمی که ممنوعیت تظاهرات را زیر پا گذاشته و در برابر منزل یک روحانی محلی گرد آمده بودند، تیراندازی شد.»4  
 
در تاسوعا و عاشورای سال 1357، رهبری مراسم راهپیمایی با آیت الله طالقانی بود. آیت الله طالقانی در چهاردهم آذر 1357 با انتشار اعلامیه‌ای، از مردم درخواست نمود تا در راهپیمایی روز تاسوعا و عاشورا شرکت کنند. علت این درخواست، کشته شدن عده ای از مردم توسط عوامل رژیم از آغاز محرم سال 57 بود.
 
حجم زخمیها و کشته شدگان در ماه محرم که ریختن خون در آن حرام می باشد باعث شد تا آیت‌الله‌طالقانی با ابراز ناراحتی از کشتار مردم، از عموم ملت جهت راهپیمایی اعتراضی در روز تاسوعا و عاشورا دعوت به عمل آورد. طبق برخی از آمارها، راهپیمایی حدود 8 ساعت به طول می انجامد.
 
قبل از برگزاری راهپیمایی، میان رژیم و رهبران جنبش، در رابطه با نحوه  برگزاری راهپیمایی توافق حاصل شده بود. طبق این توافق قرار بر آن بود که مردم علیه شاه شعار ندهند و در مقابل رژیم نیز ارتش را به دور از مردم نگاه دارد. اما به‌رغم این توافق، مردم راهپیمایی روز تاسوعا و به خصوص عاشورا را به حرکتی اعتراضی تبدیل کرده و شعارهایی علیه شاه ابراز می کنند.
 
بنابراین بخشی از ارتش که هنوز تحت فرمان شاه بودند، به این بهانه وارد عمل شده و «به شدت شمال شهر را تحت کنترل قرار می دهد و همه اطراف کاخ نیاوران را زیر پوشش تانکها و زره پوشها درآورده و سربازان را از مردم دور نگهداشت.»5  
 
هر ساعت که از راهپیمایی می گذشت بر تعداد مردم افزوده می شد. میدان شهیاد(آزادی) صحنه  اصلی تجمع مردمی بود. طبق برخی از گزارشها حضور مردم به اندازه ای بود که خیابانهای منتهی به میدان دیگر گنجایش جمعیت را نداشت. به تدریج و با شعارهای مردمی علیه شاه، فضا امنیتی گشته و «سازمان امنیت با کمک دیگر مأمورین تحت اختیار درصدد مقابله با مردم برآمدند و تظاهراتی در اصفهان و چند شهر دیگر با کمک اتومبیلهای ارتشی و جمعی مزدور راه انداختند و صدماتی وارد ساختند.»6
 
علاوه بر تهران بسیاری از شهرستانها نیز صحنه  مبارزات مردمی علیه رژیم می گردد. گرچه خبرهای مربوط به شهرستانها نیز از دید مطبوعات پنهان ماند؛ اما بسیاری از اسناد تصویری و گزارشهای به جا مانده حکایت از حضور انبوه مردم در آن روزها دارد. راهپیمایان بعد از بیان اعتراضات خود، قطعنامه ای را تهیه کردند که در آن بر غیرقانونی بودن سلطنت خاندان پهلوی و خلع شاه را از مقام سلطنت، برقراری حکومت جمهوری اسلامی، تشکیل شورای عالی انقلاب اسلامی از طرف امام ، برکناری بختیار، برقراری عدالت اجتماعی، ریشه کن شدن استثمار و استعمار بیگانه و وابستگی به امپریالیسم شرق و غرب و قدرتهای سلطه گر اجنبی به هر شکل که باشد، آزادی واقعی، رفع تبعیض و مواردی از این دست تأکید شده بود.  
 
این رویداد سیاسی، تأثیر عمیقی بر انقلاب داشت و سلسله وار آن را به رویدادهای دیگر متصل نمود. در اواخر ماه محرم برابر با 9، 10 و 11 دی، شهر مشهد دست به راهپیمایی دیگری زد. «راهپیمایی این سه روز، کشتار بسیار به همراه داشت...» و هنگامی که حضرت آیت‌الله خامنه ای برای مردم سخن می گفت «حمله تانکها و زره پوشها به مردم شروع گردید.»7 روز بعد از راهپیمایی، امام  نیز در بخشی از پیام خود فرمودند: «من به سران دولتها اعلام نمودم که رفراندوم این دو روز بزرگ برای هیچکس ابهامی باقی نگذاشت که ملت شاه را نمی خواهد...»  
 
در روز 29 دی ماه برابر با اربعین حسینی نیز راهپیمایی بزرگ این روز توسط مردم برگزار گردید. این راهپیمایی نیز در بیشتر شهرها انجام گرفت. به باور بسیاری این راهپیماییها عملاً نوعی همه پرسی به شمار می رفت.8 رفراندومی که در آن مردم بالاتفاق بر نفی نظام شاهنشاهی و برکناری محمدرضاشاه پهلوی از قدرت تأکید کردند. گذشته از این، رویداد بزرگ محرم 57 باعث شد تا شاه مستأصل و درمانده از اتخاذ راهکاری صحیح، کار حکومت را پایان یافته دیده و آخرین تلاشهای خود را جهت حفظ رژیم به آزمایش بگذارد.  
 
بعد از راهپیماییهای محرم 57 و نتیجه آن اعتراضات بود که «ژنرال هایزر روانه تهران شد و شاه متقاعد گردید یک چهره به ظاهر ملی را به عنوان نخست‏ وزیر برگزیند و خود ایران را ترک کند.»9 البته شاه با دیدن راهپیمایی عظیم مردم در عزاداریهای محرم، پی به این موضوع برد که مخالفت مردمی با او و رژیمش تنها محدود به گروه یا عده ی کمی از مردم نیست؛ بلکه وی در برابر خیل عظیمی از معترضینی قرار دارد که یارای مقاومت در برابر آنها بسی غیرممکن است؛ زیرا موضوع ترک خدمت سربازان از ارتش و پادگان که به دستور امام  مطرح گشته بود به وضوح در این رویداد مشاهده گردید و گذشته از آن همبستگی نیروهای مذهبی و ملی به نمایش گذاشته شد.  
 
 
 منابع

 http://www.iichs.ir/s/3947
 
1. یرواند آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، چاپ چهارم، 1389، ص 286.
 
2. جواد منصوری، سیر تکوینی انقلاب اسلامی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‏المللی، 1379، ص 330.
 
3. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، تهران، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی، چاپ یازدهم، 1384، ص 643.    
 
4. همان، ص 643.       
 
5. سیدجلال­ الدین مدنی، تاریخ معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هفدهم، 1391، ص 404.
 
6. همان، ص 407.
 
7. مدنی، همان، ص 412.
 
8. آبراهامیان، 1389، ص 287.
 
9. منصوری، همان. ص 330 .
 
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران