مرحوم شایانفر همواره به دلیل افشای ماهیت واقعی دستان پنهان و پیدای افراد پشت‌پرده جریان‌های معاند، مورد غضب‌ فتنه‌گران داخلی و خارج‌نشین بود و تا آنجا که توانستند وی را آماج ناسزا‌ها و فحاشی‌های خود قرار دادند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- مرحوم، استاد حسن شایانفر گنجینه اسرار انقلاب، سردار گمنام عرصه جنگ نرم و مشاور فرهنگی روزنامه کیهان درگذشت.
 
 استاد محمد‌حسن شایانفر-متولد 1335-  از ستون‌های اصلی روزنامه کیهان به عنوان یک رسانه واقعی و اصیل بود. مدیر فرهنگی در حوزه جنگ نرم که همیشه در سایه بود و با وجود نفوذ و اعتبار بسیار زیادش در میان مسولان کشوری و لشکری، هیچگاه کمترین استفاده شخصی از این موقعیت خود نکرد و همیشه تلاش داشت تا در کنار تربیت نیروهای کارآزموده و دلسوز، مانع پیشروی دشمن در جبهه جنگ نرم شود.
 
مرحوم شایانفر هیچگاه بازجو نبود. او اواسط دهه 60 با همراهی کارشناسان سپاه و معاونت اجتماعی وزارت اطلاعات به زندان اوین رفت تا با زندانیان سیاسی چپ‌گرای دیدار و مباحثه کند. جوانانی که عموما با ندانم کاری خام‌سری، به دلیل کم‌تجربگی، در گروه‌های مخالف انقلاب و نظام انقلابی، عضو و چه بسا گرفتار شده بودند او در طول همان مدت توانست با استدلال و مباحثه، بسیاری از آنان را به مسیر درست بازگرداند و برخی از آنان را به نوشتن خاطرات سیاسی‌شان از گروه‌های مخالف» تشویق و ترغیب کند.
 

 
 
او  هرچند هفته یک بار، مجموعه نوشته‌های این زندانیان را برای چاپ در اختیار مسئولان وزارت ارشاد می گذاشت. آنها «یکی، دو کتاب از این دست را با کمک چاپخانه وزارت ارشاد چاپ کرده و در میان زندانیان، دانشگاه‌ها و مرکز روشنفکری کشور پخش کردند. این کتاب‌ها چنان با استقبال مواجه شد که گردانندگان آن برای چاپ سریع‌تر مجموعه‌های بعدی، تحت فشار قرار گرفتند.»
 
مرحوم شایانفر نیز همچون یار دیرینش حسین شریعتمداری این دوره را جزو پربرکت‌ترین ایام عمرش می‌دانست که بر اثر آن، تعداد قابل توجهی از عناصر گروهکی بریده از انقلاب و مردم، به آغوش انقلاب و ملت بازگشتند.
 
ورود به کیهان
 
 استاد شایانفر سال 1372  با کوله باری از تجربه، به جمع نویسندگان روزنامه کیهان پیوست و به عنوان مدیر دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان تا‌کنون مسئولیت‌های مختلفی از جمله انتشار پاورقی و کتاب‌های نیمه پنهان را برعهده داشته است. وی از چهره‌های مشاور فرهنگی و یار دیرینه حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان محسوب می‌شد.
 
وی مسئول دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان بود و از یک دهه قبل ستون جنجالی "نیمه پنهان" را در روزنامه کیهان می‌نوشت. شایانفر از عناصر انقلابی بود که نقش شگرفی در افشای عناصر ضد انقلاب و وابسته به استکبار جهانی داشت.
 

 
 
مرحوم شایانفر همواره به دلیل افشای ماهیت واقعی پرده‌نشینان و دستان پنهان و پیدای افراد پشت‌پرده جریان‌های معاند با انقلاب اسلامی از جمله فراماسون‌ها مورد غضب‌ فتنه‌گران داخلی و خارج‌نشین بود و  تا آنجا که توانستند وی را آماج ناسزا‌ها و فحاشی‌های خود قرار دادند.

مؤسسه پژوهش‌های کیهان کجاست؟
 
مؤسسه پژوهش‌های کیهان، دو اتاق کوچک در بال شرقی طبقه دوم این مؤسسه در خیابان شهید شاهچراغی است. این بخش که از تأثیرگذارترین بخش‌های کیهان است، نقش مؤثری در تدوین معاصر تاریخ معاصر براساس گرایش موردپسند مدیران کنونی مؤسسه کیهان دارد. جایی که  مشود چهره‌های زحمتکشی در آن یافت که کارشان پژوهش بی‌مزد و منت در احوال تاریخ معاصر و انقلاب است.
 
 ادبیات شفاف و غیرمحافظه‌کارانه بنا بر دسترسی مستند به اطلاعات موجود، جذابیت ویژه‌ای به کتاب‌های تولید شده در این مؤسسه می‌دهد؛ کتاب‌هایی که گاهی حتی ازآن به عنوان زمینه اصلی ساخت برنامه‌های مستند انتقادی نسبت به جریان روشنفکری دگراندیش یا حتی سریال‌ها و فیلم‌های داستانی با نگاه انقلابی سیما شده است؛ شاید دو برنامه ماندگار تلویزیون در نیمه اول دهه هفتاد، «سراب» و «هویت»، حاصل همین نگاه باشد..

مؤسسه پژوهش‌های کیهان از سال‌ها پیش مسئولیت تهیه بخشی را برعهده دارد باعنوان «نیمه پنهان». دشمنان مردم و نظام و همه آنها که وابستگی فکری به دشمنان مردم و کشور دارند و بسیاری از اعضای کانون نویسندگان و گروه‌های چپ و اصلاح‌طلبان تندرو و مخالفان خارج کشور هنوز با این کابوس به خواب می‌روند که روز آینده سند یا مطلبی علیه آن‌ها در این صفحه کیهان چاپ شود. حسن شایانفر در مقطعی هم به عضو هیأت‌مدیره مرکز اسناد ریاست‌جمهوری منصوب شد.

خداحافظی با نگاهبان انقلاب
 
شایان‌فر ظهر روز 1 آذر 1389 در پی بروز علائم یک بیماری گوارشی سخت ابتدا به اورژانس بیمارستان بقیه‌الله (عج) انتقال یافت و در نهایت با تشخیص پزشکان در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد.
 
‌پس از 83 روز با پایان روند معالجات پزشکی بیمارستانی و مصادف با سالگرد پیروزی انقلای اسلامی (22 بهمن 1389)، مشاور مدیرمسئول کیهان از بیمارستان ترخیص و به منزل آمد. در طول دوران بیماری وی، بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و مدیران مسئول روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها، اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، مسئولان کشوری و لشکری به عیادت وی رفتند و با انتقال شایانفر به منزل، دور جدیدی از معالجات پزشکی برای بهبود وی آغاز شد.
 


 

شایانفر اخیراً نیز در ادامه بیماری گوارشی که داشت، به منظور بررسی وضعیت خود به بیمارستان مراجعه کرد که پزشکان تشخیص دادند وی برای مدتی بستری شود. در نهایت، حسن شایانفر مدیر دفتر پژوهش‌های روزنامه کیهان  پس از طی یک دوره سخت بیماری بامداد شنبه 29 آبان سال جاری دار فانی را وداع گفت.

مجموعه کتاب‌های "نیمه پنهان" و کتاب‌هایی مانند "شوالیه‌های ناتوی فرهنگی"، "حزب خلق مسلمان "، "نیمه پنهان مصدق "، "سایه روشن بهائیت" و "سایه شوم" تنها بخشی از آثار این روزنامه نگار و مدیر فرهنگی است.
 
مرحوم شایانفر به دلیل صراحت لهجه و نداشتن کمترین تعارف با افرادی که گمان می‌کرد در جبهه جنگ نرم مقابل مردم قرار گرفته اند، همواره مورد انواع تهمت‌ها و ناسزاها بود. آنها که مقابل مردم ایستاده بودند و یا حتی افرادی که فریب خورده بودند و همچنان به فریب خوردگی خود واقف نبودند، وقتی می‌دیدند که مدیر شجاعی مانند شایانفر با صراحت و بدون تعارف، عملکرد آنها را مورد جدی‌ترین نقدها قرار می‌دهد طبیعی بود که تلاش کنند تا او را با هر وسیله‌ای از دور بیرون برانند. با تهمت بستن، با تاریخ سازی جعلی و تحریف، با نسبت دادن قول‌های دروغ به او و... و همه اینها به واسطه صراحت و شهامت او بود. شهامتی که به راحتی در حرفهای او قابل دیدن است. حرفهایی که  چندی پیش در برنامه "راز آرماگدون" شبکه خبر ، پرده هایی از آن را گفت و مدتی بعد، در یک گفتگوی تفصیلی بخشهای دیگری از آنها را روایت کرد و بخش زیادی از آن هم در سینه اش ماند.
 
 

 
 
مرحوم شایانفر در این گفتگو آورده بود:  
 
عده‌ای که در دوره خاتمی دست‌اندر‌کار توسعه سیاسی و فرهنگی شدند، نفوذی نبودند؛ بلکه تجدید‌نظر ‌طلب‌هایی بودند که از هویت انقلابی خود عدول کرده بودند؛ اما همین دو زمینه، کار را برای نفوذ تسهیل می‌‌کرد. اول توسعه سیاسی و اقتصادی بر مبنای لیبرالیسم غربی که در بلندمدت فرهنگ را نیز دگرگون می‌کند و دوم تهی‌شدن یا عدول از هویت انقلابی.

- خاتمی با چه شعاری از سوی حامیان خود روبه‌رو شد؟ آنها شعار «عبور از خاتمی» را سر دادند و به نظر می‌رسد شعار «عبور از روحانی» را نیز از زبان همین جریان‌ها و طرفداران فعلی‌اش خواهید شنید؛ چراکه این جریان به این افراد به‌مثابه پلی نگاه می‌کند که تسهیل‌کننده گذار از مرحله‌ای به مرحله دیگر است.

- همین «ایرج جمشیدی» درحال‌ حاضر کجاست؟ پس از سال‌های دفاع مقدس نشریه «آرمان» را به نام همسرش اجاره می‌کند و بعدها روزنامه «ابرار اقتصادی» و... درحال‌حاضر همسرش که مدیر‌مسئول روزنامه «آسیا» است و خودش هم سردبیر این روزنامه است؛ البته برخی احتمال وجود ارتباط و همکاری وی با نیروهای امنیتی را می‌دهند؛ ولی من معتقدم کفه ترازوی آن چیزی که از دست می‌دهند، در قبال آن چیزی که به دست می‌آورند، نه‌تنها برابری نمی‌کند؛ بلکه سنگین‌تر است. کافی است چند شماره این روزنامه را ملاحظه کنید و نقش آن را در تغییر سبک زندگی و ترویج فرهنگ منحط غربی احساس کنید.

- در راه‌اندازی روزنامه «زن» فائزه هاشمی، ایشان چه چیزی به دست آورد؟ در روزنامه «زن» او، «مسیح علی‌‌نژاد»، «ابراهیم نبوی»، «سیروس علی‌نژاد» و «کاملیا انتخابی‌فر» مشغول‌به‌کار شدند. آیا خانم فائزه از اینها توانست استفاده کند یا آنها آمدند و از این فرصت به‌دست‌آمده سوءاستفاده کردند؟

- بعد از جنگ، سیاستی به نام سیاست «جذب و هضم» از سوی طیفی مانند حجاریان و نیروهای امنیتی اعلام شد، سیاستی که اعلام می‌کرد: این افراد را جذب کنیم و بعد درون نظام آنها را هضم کنیم. این خیلی حرف قشنگی است، اگر قدرتش را هم ‌داشتند و انجام می‌‌دادند، ما مخلص‌شان بودیم؛ ولی می‌‌بینیم سیاست «جذب و هضم» نتیجه معکوس داد.

- ابزار اقدامات فرهنگی دولت خاتمی چه نشریاتی بودند؟ مجله «تکاپو»، «گردون» و «کلک» برای نسل سوم انقلاب و یا به عبارتی همان جریان سوم راه‌‌اندازی شد. به جای اینکه اینها نسل سومی شوند، از دست رفتند و مخالف نظام شدند؛ یعنی حتی شخصی مانند «عباس معروفی» که «سمفونی مردگان» را نوشته بود، آن سبک و سیاق را هم تغییر می‌دهد.

- شب قبل از دادگاه، «عباس معروفی» به من زنگ زد و گفت: «آقا‌جان! ما می‌‌خواهیم فردا به دادگاه برویم، شما به ما کاری نداشته باشید!» گفتم: «ما با کسی کاری نداریم، خبرنگار و روزنامه‌نگار تنها به دنبال سوژه خبری خود است، شما برو به اشتباهی که خودت به من می‌‌گویی انجام داده‌ای، اعتراف کن. حتما افکار عمومی از این ماجرا استقبال می‌‌کند». وقتی به دادگاه رفت، فضایی برایش درست کردند، سیمین بهبهانی و گلشیری نامه‌ای نوشتند، حاوی این مضمون که ما حاضریم جای او شلاق بخوریم؛ بنابراین جو او را گرفت. من در همان تماس که «معروفی» با من گرفت، به او گفتم: «تو الان باید ١٠ تا کتاب مانند «سمفونی مردگان» بنویسی. اگر به خارج بروی، منفعل می‌شوی و دیگر نمی‌‌توانی کار کنی»؛ اما بعد از محکومیت در دادگاه فراری شد و به خارج رفت. البته نقل می‌کنند که دستگاه‌های امنیتی کشور در فرار او نقش داشته‌اند.

- در دفتر تحکیم وحدت عنصر فرصت‌طلبی که جویای نام بود، به نام «حشمت‌الله طبرزدی» عَلَم می‌‌شود تا مشکل افراط‌گرایی ناشی از نفوذی‌ها را در دفتر تحکیم وحدت مهار کنند؛ اما نه‌تنها مشکل حل نشد؛ بلکه خود «طبرزدی» هم معضل دیگری شد.

- موقعی که آقای هاشمی در قدرت بود، یک اطلاعیه که نهضت آزادی و ملی-مذهبی‌ها امضا کرده بودند، منجر به دستگیری این افراد از سوی دولت هاشمی شد. در این قبیل موارد دشمنان تبلیغات کذبی را تکرار می‌‌کنند و برخی از دوستان ناآگاه هم باورشان می‌شود. کدام کشوری این‌گونه به مخالفان خود میدان عمل می‌دهد که در ایران داده‌اند؟

- در آخرین شماره ماهنامه «مهرنامه» استادی از دانشگاه اسرائیل مقاله می‌‌نویسد. همچنین ماهنامه «آفتاب» به مدیرمسئولی «عیسی سحرخیز» مقاله دونالد رامسفلد را چاپ می‌کند. هنرمندان و نویسندگان و روشنفکران ما با «کاندولیزا رایس» و «دیک چنی» ملاقات می‌‌کنند و هیچ‌کس به معنای واقعی کلمه با آنها هیچ کاری ندارد. آیا به چنین وضعیتی اطلاق جامعه تک‌صدایی رواست؟ تک‌صدایی و فشار و محرومیت اگر هست، برای جریان نیروهای انقلاب است. به امثال جریانات دلسوز انقلاب، اتهام تندروی و دلواپسی می‌زنند. مگر دلواپسی و نگرانی از نفوذ دشمن جرم است؟
 
- سال ٨٢ آقای شریعتمداری در یادداشتی با عنوان «خانه عنکبوت» به بحث جریان نفوذ پرداختند. در آن مقاله درباره خبرنگارانی مانند «سینا مطلبی»، «فرناز قاضی‌زاده»، «امید معماریان»، «فرشته قاضی»، «شهرام رفیع‌زاده»، «روزبه میرابراهیمی»، «حنیف مزروعی» و... -با اسامی مخففشان- که در روزنامه‌های زنجیره‌ای مشغول‌به‌کار بودند، مطالبی را مطرح کردند.

- «مسعود بهنود» عکسی از دوران جوانی خود را که مأمور و معذور بوده، کنار دو نفر از روحانیان آذربایجانی در دفتر شریعتمداری در مجله‌‌اش، تهران مصور، چاپ کرده است. می‌خواستند جریان موازی بسازند (موازی با رهبری حضرت امام (ره) مانند رودررویی منتظری با امام راحل) اما همه طرح‌های این افراد شکست خورد. حال امروز آن سیاست درباره کدام شخصیت‌ها در حال تکرار است؟

- این نفوذی که امروز می‌بینیم، همان‌طور که عرض کردم یک‌شبه‌ اتفاق نیفتاده است، در گذر زمان، به‌ویژه پس از سال‌های دفاع مقدس اتفاق افتاده. به مرحله‌ای رسیده که خواب را از چشم رهبر فرزانه انقلاب ربوده. امیدواریم مسئولان به خود بیایند و در مقابله با جریان نفوذ، آن را مهار کنند؛ در غیر‌این‌صورت آن اتفاقی که نباید بیفتد، می‌افتد.

- یادم هست که یکی از عناصر مرتبط با سلطنت‌طلبان آمده بود دفتر من و می‌‌گفت: «آقا من دارم برای این نظام کار می‌‌کنم. چرا علیه من می‌‌نویسید؟» گفتم می‌خواهیم بهتر کار کنی، مگر نمی‌گویی دارم کار می‌‌کنم؟ پس طرف مقابل بهتر می‌‌فهمد که شما واقعا داری کار شاذی انجام می‌دهی یا نه... مادامی که جریان انقلاب و عناصر انقلابی حاضر در صحنه مانند کیهان و جوان و فارس و دیگر رسانه‌های انقلابی باشند، آنها (ضد‌انقلاب) روزبه‌روز به‌صورت تاکتیکی به آقای روحانی و خاتمی نزدیک‌تر می‌‌شوند. در مجموع این سناریویی است که فردی نقش پلیس بد و فرد دیگری نقش پلیس خوب را بازی می‌کند و ایرادی ندارد اگر محصولش در کاسه انقلاب برود.