کد خبر 703097
تاریخ انتشار: ۸ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۳:۳۷

اسپینوزا را مبلغ نحوی وحدت وجود سکولار – اومانیستی است. در تلقی او از مفهوم خدا آن همان طبیعت می داند. بدینسان اسپینوزا هیچ گونه تعالی برای مفهوم خدا قائل نمی شود و او خدا و طبیعت را همسان می پندارد.

سرویس سیاست مشرق - باروخ اسپینوزا فیلسوف اومانیست هلندی است. باروخ واژه ای عبری و به معنای مبارک می باشد، معادل لاتین آن بندیکتوس است. اسپینوزا در سال 1632 در شهر آمستردام به دنیا آمد. خانواده او از  یهودیانی بودند که از پرتغال به هلند مهاجرت کرده بودند. باروخ در مدارس یهودی آموزش دید و پدر و مادرش به دنبال ان بود که او به کسوت خاخام ها در آیدو اما اسپینوزا مسیر دیگری در پیش گرفت. او ملهم از حال و هوای فلسفه مدرن و آراء دکارت متمایل شد و کوشید تا تفسیری مدرنیستی از یهودیت ارائه دهد.

اسپینوزا را مبلغ نحوی وحدت وجود سکولار – اومانیستی است. در تلقی او از مفهوم خدا آن همان طبیعت می داند. بدینسان اسپینوزا هیچ گونه تعالی برای مفهوم خدا قائل نمی شود و او خدا و طبیعت را همسان می پندارد. او علوم طبیعی را بهترین را خدا شناسی تلقی می کند.اسپینوزا معتقد بود که افعال خدا هیچ غایتی ندارد زیرا آن را مفهوم ذهنی و قائل به بشر می داند. او می گوید در سراسر هستی فقط یک جوهر وجود دارد که خدا نامیده می شود و این جوهر دارای دو صفت اصلی فکر و امتداد است. بدینسان اسپینوزا می کوشد تا از طریق ارائه تفسیری سکولار از وحدت وجود بر معضل ثنویت فکر و جسم که دکارت ایجاد کرد بود به نحوی فائق آید.

اسپینوزا مخالف پیروی از شریعت آسمانی و احکام و فرامین پیامبران بود و پیروی از دستورات پیامبران را مخالف حفظ نشان  و استقلال انسان ها می دانست. این مدعای او ریشه در جوهر اومانیستی افکارش را دارد  او آموزه های پیامبران و احکام شرایع را نیز بازگو کننده تجربیات خود پیامبران دانسته و شان قدسی برای آن ها قائل نبود.گفته می شود که اسپینوزا با محافل پیش ماسونی در آمستردام در ارتباط بود. او در سال 1677 میلادی در گذشت. از آثار او می توان به کتاب اخلاق ، رساله ای در اصلاح فاهمه، رساله سیاسی اشاره کرد.