کد خبر 850874
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۶:۰۵

رفتارشان را توی هیئت برانداز می‌کردم. یک‌سره با هم می‌پریدند و حسابی جفت‌وجور بودند. رفاقتشان رگ‌وریشه داشت. ممدحسین و رفقایش آخر هیئت می‌ماندند و با بچه‌ها قاطی می‌شدند.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، کتاب «عمار حلب» به‌قلم محمدعلی جعفری، قرار است ما را با شخصیت ناب یک شهید مدافع حرم به‌نام محمدحسین محمدخانی آشنا کند. این کتاب هفتمین کتاب از مجموعه مدافعان حرم است که انتشارات روایت فتح آنها را منتشر کرده است. کتاب 8 فصل دارد که عنوان آن را مصراعی از یک بیت شعر تشکیل داده است؛ هر فصل هم به بخش‌های کوچکتری تقسیم شده که با شماره از هم تمیز داده می‌شوند.

نویسنده این کتاب از انتشار چاپ هفتم این کتاب خبر داد.

شهید محمدحسین محمدخانی در 9 تیرماه 1364 به دنیا آمد و 8 تیر 1389 ازدواج کرد و 16 آبان 1394 در حلب به شهادت رسید.

برشی از متن کتاب:

*دفعۀ اول که پا گذاشتم توی هیئت، یکی‌یکی من را چپاندند تنگ بغلشان و ماچ‌بارانم کردند و حسابی تحویلم گرفتند. که چی؟! بیا بالای مجلس بنشین. ما را بردند جلو و کلی خوش‌آمد گفتند. خیلی جالب بود برایم. آدم‌هایی که می‌دیدم، خیلی جذاب بودند. به من می‌گفتند که ما تو را از خودمان می‌دانیم. من را به اسم کوچک صدا می‌زدند. می‌گفتم: بابا اینجا کجاست دیگه؟! چه‌جای باحالی!

* ممدحسین هم آمد و من را سفت چسباند توی بغلش. به‌قاعدۀ خودم فکر می‌کردم اهل بگیروببند باشد، از این بسیجی‌هایی که گیر می‌دهند به همه‌چیز. خیلی لوطی و عشقی پرسید: «بچه کجایی؟» گفتم: «جوادیه، تهران‌پارس.».
خودش بچۀ مینی‌سیتی بود. جفتمان بچۀ شرق تهران بودیم. گفت: «بچه‌محل هم که هستیم.» می‌گفت: «اینجا هیئت دانشجوییه و خودمون اینجا رو می‌گردونیم».

* رفتارشان را توی هیئت برانداز می‌کردم. یک‌سره با هم می‌پریدند و حسابی جفت‌وجور بودند. رفاقتشان رگ‌وریشه داشت. ممدحسین و رفقایش آخر هیئت می‌ماندند و با بچه‌ها قاطی می‌شدند. می‌آمدند کفش‌ها را واکس می‌زدند. کار کوچکی بود، ولی به‌چشم من خیلی بزرگ می‌آمد. دغدغه داشتند ما با چه برمی‌گردیم. وسیله داریم یا نه. اینکه کسی پیاده از هیئت برنگردد، برایشان مهم بود. ممدحسین می‌گفت: «این‌ها ماشین ندارن، تک‌تک برسونیدشون».

*ما را سوار ماشین یا موتور می‌کرد، می‌فرستاد. تا ما نمی‌رفتیم، خودش نمی‌رفت. به همه احترام می‌گزاردند. بچه‌های غریبه و آشنا را از هم سوا نمی‌کردند. حتی آن بچه‌سوسول‌های مو فشن دانشگاه را هم تحویل می‌گرفتند. می‌گفتند که آن‌ها هم از خودمان هستند.

چاپ هفتم کتاب «عمار حلب» اثر محمدعلی جعفری در 450 صفحه از سوی نشر روایت فتح با قیمت 19هزار تومان روانه بازار کتاب شده که در مجموع 14هزار نسخه از این کتاب منتشر شده است.