گروه جهاد و مقاومت مشرق - قصه دلبری نیاز به زمان نداشت تا به چشم خوانندگان بیاید. این کتاب بلافاصله پس از حضور در نمایشگاه کتاب و غرفه انتشارات روایت فتح، به چاپهای متعدد رسید و نزد مخاطبان محبوب شد. اثری با یک جلد متفاوت که به زندگانی شهید محمدحسین محمدخانی میپردازد. روایتی صریح، امروزی، دقیق و داستانی از زبان همسر شهید که موجب شده طیف بسیاری از مخاطبان با آن ارتباط ویژهای برقرار کنند و خیلی زود «قصه دلبری» زبان به زبان توصیه شود. با محمدعلی جعفری، نویسنده این کتاب که این روزها مشغول نوشتن کتاب زندگی شهید حججی است، به گفتوگو نشستیم و از «قصه دلبری» پرسیدیم.
***
مخاطب وقتی به فروشگاه میرود نخستین چیزی که با آن مواجه میشود، وجود 2 نسخه از کتاب زندگینامه شهید محمدخانی به قلم شما است؛ یکی «عمار حلب» و دیگری «قصه دلبری». تفاوت این دو کتاب چیست؟
عمارحلب خاطرات رفقای شهید، همرزمان شهید و خانوادهشان و برخی از اقوام آنهاست، اما قصه دلبری فقط خاطرات همسر شهید است و دومی کاملاً متفاوت از کار اول است. در میان مخاطبان هم فضایی به وجود آمده که هر کسی عمارحلب را میخواند این اشتیاق در او ایجاد میشود که قصه دلبری را نیز بخواند و برعکس این هم اتفاق افتاد، یعنی هرکسی قصه دلبری را میخواند این دغدغه برای او به وجود میآید که عمار حلب را هم بخواند تا با حال و هوای دوستان و خانواده شهید نیز آشنا شود.
شما سراغ این سوژه رفتید یا نوشتن آن به شما پیشنهاد شد؟
من با شهید رفاقت کوچکی داشتم، شهید محمدخانی در یزد دانشجو بودند و در دانشگاه آزاد یزد درس میخواندند. من هم در همان ایام در دانشگاه سراسری یزد درس میخواندم. ایشان در آن ایام یکسری یادواره شهدا و برنامههای فرهنگی برگزار میکردند که برنامههای خیلی خوبی بود، من هم که دانشجوی دانشگاه یزد بودم برای شرکت در برنامههایشان به دانشگاه آزاد میرفتم و آنجا رفاقتمان با هم شروع شد. بعد از آنکه دانشگاه ایشان به اتمام رسید، هیأت کوچکی در خانه خودشان راهاندازی کردند و ما هم گاهی به خانهشان میرفتیم. بعد از آن با هم اردوی جهادی و مشهد رفتیم و رفاقتمان بیشتر شد. اما وقتی ایشان ازدواج کردند و وارد سپاه شدند ارتباطمان کمرنگتر شد تا اینکه شهید شدند. زمانی هم که میخواستم این کار را شروع کنم چنین تصوری نداشتم که اینقدر سوژهام سوژه قابلتوجهی باشد. بعد که وارد فضای خاطراتشان شدم و با آدمهای مختلف به گفتوگو و مصاحبه پرداختم دیدم که خیلی نفوذ گستردهای داشتهاند.
درباره «قصه دلبری» بیشتر بخوانیم:
کتب شهدای مدافع حرم در صدر پرفروشهای «روایت فتح»
پرفروشترینهای جبهه انقلاب در نمایشگاه کتاب
«قصه دلبری» رونمایی شد
کتابی که با یکنفس به انتها میرسد + عکس
قهر بر سر مجلس «محمود کریمی» یا «منصور ارضی»! + عکس
به همسرش گفت خاطراتم را در «نیمه پنهان ماه» منتشر کن
یک مسأله مهم در کتاب، پرداخت دقیق به جزئیات است. یعنی کاراکتر خوب، صریح و شفاف برای مخاطب معرفی شده است و امکان همزادپنداری با آن فراهم است. این دقت در بیان جزئیات شخصیت شهید، خواست شما بوده یا به روایت و زبان همسر شهید مربوط میشود؟
من هر زمانی که بخواهم آثاری مانند زندگینامه و از این دست مسائل را کار کنم، به دنبال داستانی کردن آنها هستم. من در اصل داستاننویس بودم و این کار هم ادای دین من به شهید است. برای این کتاب ابتدا کارهای مستند و پژوهشهای مربوط را انجام دادم و سپس با همان نگاه داستانی در مصاحبهها بر بیان جزئیات تأکید کردم. ما بر سر مسأله بیان جزئیات هم خیلی مشکل داشتیم، مثلاً مصاحبهشونده گاهی با خودش فکر میکند بیان اینکه شهید چه رنگ لباسی میپوشید یا چه عطری میزد چه فایدهای دارد؟ ولی برای مخاطبی که بخواهد آن شخصیت را بشناسد اینها هم برایش شیرین است و هم یک جاهایی شاید برایش سؤال پیش بیاید که این آدم در خلوت خودش یا فضای بیرون و... چگونه بوده است؟ به هرحال، شهید محمدخانی هم آدمی بوده که در همین جامعه زندگی میکرده است. بعضی از آدمها دوست دارند بدانند این کسی که شهید شده، چگونه شخصیتی داشته است. نقدی که من بر خیلی از زندگینامههای شهدا داشتم این بود که چرا همه کتابشان مربوط به فضاهای کلی است، مثلاً بیشتر از همه ابعاد به جلوههای معنوی و معرفتی- که البته امور بسیار پسندیدهای است- پرداخته میشود. ولی این مربوط به یک وجه از شخصیت شهید است. ما کم داشتیم آثاری را که شهید را برایمان دستیافتنیتر کند و بتوان با آن همزادپنداری کرد.
همین ظرافت در معرفی کاراکتر و جزئیاتی که خودتان هم مطرح فرمودید باعث شد ما با متنی مواجه شویم که سبک زندگی یک شهید را از زاویههای مختلف معرفی میکند و سؤال من این است آیا عزم شما هم برای معرفی جامع سبک زندگی شهید بوده است؟
بله! من در واقع فضای کلی داستان را در ذهنم چینش کرده بودم و دقیقاً میخواستم سبک زندگی کاملی از شهید را به نمایش بگذارم.
اولویتتان در کدام بعد بود؟ یعنی از نظر خودتان دوست داشتید کدام بخش از وجه زندگی شهید بیشتر به چشم بیاید و مخاطب با آن بخش درگیر باشد؟
اصل قصه این آدم این است که همهجا خوب بلد است عاشقی کند. او «قصه دلبری» را خوب بلد بود. میدانست چگونه دلبری کند و این ویژگی او برای من بسیار جالب بود. عاشقانه بودن این شهید زمانی بیشتر جلوه میکند که شما وقتی کتاب را میخوانید میبینید او حتی وقتی ازدواج هم میکند، از در و دیوار خانه و تمام زندگیاش نور امام حسین(ع) میبارد و تمام عاشقانههایش را ذیل امام حسین(ع) تعریف کرده بود. این برایم خیلی مهم بود که بتوانم نشان دهم در هر زمانی که در معرض هجمه فرهنگی هستیم یک آدمهایی بتوانند اینگونه خوب زندگی کنند و سیمشان به امام حسین(ع) وصل باشد.
یکی از مزیتهای کتاب، روایت داستانی و قصهگوییاش است که در ادبیات دفاعمقدس و ادبیات پایداری هنوز مهجور است و کماکان خیلیها به تاریخ شفاهی اعتقاد بیشتری دارند، نظر خودتان در اینباره چیست؟
یک جاهایی مرز باریکی میان این دو است، به هرحال ما داریم زندگی یک شخصی را روایت میکنیم و عنوان کتاب هم زندگینامه است و نباید به شکلی باشد که خواننده یک جاهایی به خودش بیاید و فکر کند این آیا ساخته و تخیل نویسنده است یا واقعاً این شکلی بوده؟ گاهی بعضیها زندگینامه را به شکل داستانی مینویسند که براحتی معلوم است این دیالوگ و... برای شهید نیست. باید طوری قصه را پیاده کنیم که خوشخوان و راحت باشد و مخاطب بتواند با آن ارتباط بگیرد و فضاهای داستانی را از دل واقعیت بیرون بکشد؛ یعنی به جای آنکه نویسنده بخواهد چیزهایی را از دل تخیل خودش دربیاورد تا شکل داستانی بهوجود بیاید، همانها را از زبان راوی بیرون بکشد تا فضا کاملاً مستند باشد و در عین حال مخاطب احساس کند که در حال خواندن یک قصه است. من در این پروژه یک بار مصاحبه گرفتم و مصاحبه پیاده شده را برای همسر شهید فرستادم تا اگر چیزی جا مانده بود یا کمی و کاستی داشت، بگوید. متن را که نوشتم و تمام شد، دوباره خط به خطش را تا آخر چک کردم تا تمام فضاهای داستانی و جزئیاتش مستند باشد. اینکه مثلاً وقتی راوی با شهید بیرون رفته، چه لباسی، با چه رنگی، چه کفش و عطر و... داشته است. همه اینها به کمک راوی به کار اضافه شد تا مستند باشد و هیچچیزی از خود نویسنده در کار نباشد و وقتی همه اینها مستند باشد، روی مخاطب اثر خودش را خواهد گذاشت.
کمی از فضای خود کتاب و اثر خارج شویم. ادبیات دفاعمقدس سالها بعد از تمام شدن جنگ رونق گرفت اما در حوزه مدافعان حرم، به قول خودتان که داغ داغ در دل واقعه هستیم آثار مربوط به این حوزه تولید میشود، آینده این ادبیات را چگونه میبینید با توجه به اینکه تاریخنگاری و بازنمایی رسانهایاش همین الان شروعشده؟
این موضوع یکسری حسن دارد و یکسری خطر. حسنش این است که ما بههرحال مشخص است چه مقدار در این حوزه رشد کردهایم، مثلاً برای همت و چمران حدود 10 سال بعد از شهادتشان یک کتابی چاپ شد. میخواهم بگویم هم نویسنده خوبی نداشتیم و هم این ادبیات رونق نداشته است و برای همین سالها میگذشت تا کتابی دربارهشان چاپ شود. ولی الان حتی از برخی از این شهدای بزرگ، قبل از شهادتشان هم مصاحبه گرفتهشده و همینکه شهید میشوند نسبت به انتشار مستندشان اقدام میکنند. راویهای ما هم رشد بسیاری در شیوه بیان خاطرات خودشان داشتهاند. من وقتی برای مصاحبه رفتم، دیدم خود راوی گفت من میدانم باید چه چیزی بگویم، چون خیلی از خاطرات همسران شهدا را خواندهام و میدانم چه چیز باید بگویم. این نشان میدهد نسل امروزی ما با ادبیات پایداری و دفاعمقدس آشنایی نسبی دارد درصورتیکه در آن زمان میترسیدند و هیچچیزی نمیگفتند ولی الان آثار بسیاری را که همین کتابها هستند میتوانیم ارائه دهیم که بخوانند و با این فضا آشنا شوند که در آن زمان این امکان وجود نداشت. اما خطری که در این مسأله وجود دارد این است که قصه مدافعان حرم بازارش داغ است و بعضی از انتشاراتیها و برخی نویسندگان خیلی عجله میکنند و بدون آشنایی با اصول این کار، بیگدار به آب میزنند، مثلاً میگویند باید تا چهلمش کتاب را تمام کنیم. اینها باعث میشوند یک سری آثار ضعیف ارائه شوند و این جفایی در حق شهید است که به خاطر اینکه ما بخواهیم زودتر کتابی را چاپ کنیم که شاید مشتری داشته باشد و شاید نداشته باشد، به شخصیت شهید اینگونه بپردازیم. برای اینکه وقتی کتابی که برای اولین بار از زندگی شهید منتشر میشود کتاب ضعیفی باشد، مخاطب احساس میکند که شهید هم در همین حد بوده است.
شنیده شده است که اثر بعدی شما کتاب زندگی شهید حججی است و با انتشار آن، نگاه متفاوتی به این شهید مطرح خواهد شد. امکانش وجود دارد که در اینباره اطلاعاتی به ما بدهید؟
بله! من 2 کتاب درباره زندگی شهید حججی در دست انتشار دارم که یکی به روایت همسر و کتاب دیگر نیز به روایت دوستان و رفقا، همرزمان و خانواده شهید حججی است.
در زندگی شهید حججی با چیز عجیب و جالبی مواجه شدید؟
چون من نویسندهام، اگر حرفی بزنم شاید اینگونه برداشت شود که میخواهم برای اثر خود تبلیغ کنم ولی معتقدم با انتشار این دو کتاب جریان جدیدی از شهید حججی ایجاد خواهد شد؛ یک نگاه جدید به شهید که با آن چیزی که از شهید حججی شنیده بودیم، متفاوت است. هم فضای زندگی خصوصی همسر شهید چیز عجیب و غریبی است و هم در زندگی با رفقا و همرزمان و خانوادهاش. متأسفانه تصویری که از ایشان در رسانهها منتشر شد، تصویر کامل و درستی از شهید حججی نبود و فقط یک بخش کوچکی را گرفتهاند و به همین میپردازند که این تصویر کاملاً درستی نبود.
چه زمان منتظر انتشار این کتابها باشیم؟
در مراحل پایانی هر دو کتاب هستم اما نمیدانم سیاست ناشر چگونه خواهد بود و آیا با هم منتشر میکنند یا نه. به هرحال احتمالاً تا 2 ماه دیگر باید منتظر انتشار این دو کتاب باشیم.
اسطورههای دستیافتنی
هنوز کتاب را نخریده محو جلد آن شدهام؛ جلدی که به قصه دلبری میآید! نخستین کتابی است که پیرامون زندگی شهدا با چنین جلد و عنوانی دیدهام. سابقه داشته است در کتابهای پیشین انتشارات روایت فتح بویژه مجموعه «نیمه پنهان ماه» پای سفره شهدا بنشینم و با آنها در روایتهای عاشقانه و سبک زندگیشان همراه شوم اما انگار این کتاب قصه جداگانهای دارد. «قصه دلبری» روایت زندگی شهیدی است که در زمانه ما زیسته است، در کنار ما زندگی کرده، دانشگاه رفته، عاشق شده، ازدواج کرده و شهید شده است... . شهید مدافع حرمی که از نسلهای پس از انقلاب است و از تاریخ شهادتش 3 سال هم نمیگذرد. قصه دلبری روایت دلدادگی تا شهادت شهید محمدحسین محمدخانی به روایت همسر شهید است.
همسر شهید، مرجان درعلی، ما را میهمان بخشی از عاشقانههایی میکند که از پایگاه بسیج دانشگاه شروع میشود و تا گرفتن جواب مثبت و چگونگی زندگی مشترک ادامه دارد. همسر شهید جزئیات زیادی را در روایت خود جا داده است، جزئیاتی که مخاطب را در تمام لحظات زندگی شهید با او همراه میکند و گاهی حتی او را به فکر فرو میبرد که اگر جای شهید بود چه میکرد؟ این تنها جلد و عنوان کتاب قصه دلبری نیست که آن را با سایر کتابها در این موضوع متفاوت میکند.
نقطه تمایز دیگر این کتاب روایت واقعی و به دور از اغراق از زندگی یک شهید است؛ روایتی که شهید را از دل زمین به اوج آسمان میرساند و در عین نشان دادن خصلتهای ویژه و منحصربهفرد شهید، او را از آدمهای عادی جامعه جدا نمیکند و مقامش را دستنیافتنی ترسیم نمیکند تا جایی که حتی این بیان واقعی زندگی شهید مورد پسند عدهای از مخاطبان قرار نمیگیرد و با برداشتهای پیشین آنان متفاوت است. این کتاب به قلم محمدعلی جعفری که پیش از این کتاب دیگری به عنوان «عمار حلب» درباره زندگی شهید محمدحسین محمدخانی به روایت خانواده، دوستان و همرزمان او نوشته بود به قیمت 15500 تومان توسط انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است.
*روزنامه وطن امروز