سرویس سیاست مشرق – رئیس جمهور روحانی و یاران او در دولت چندوقتیست که با آغاز التهابات قیمتی در بازار ارز و سکه و سنگین شدن فضای عمومی علیه دولت، دست به بیان سخنان عجیبی میزنند.
آنها اگرچه همان کسانی هستند که گفتند «خزانه خالیست»، پولهای کشور را بردند و خوردند! کشور در «شرایط ته درّه» است، مردم ایران گرسنهاند، اقتصاد ایران خونریزی داشته است و اگر برجام نبود به سیاست نفت در مقابل غذا میرسیدیم! اما این روزها طریقی دیگر برگزیدهاند...
این چند نفر اما اکنون از این میگویند که «سیاهنمایی» یک خیانت بزرگ است! گِرا دادن به دشمن است و در تنور منتقدان دولت ساخته و پرداخته میشود.[1]
جالب آنکه حتی رئیسجمهور روحانی که زمانی گفته بود آب خوردن ایران هم مشکل دارد و این مشکل باید با برجام حل شود نیز اخیراً طی اظهاراتی در همایش قوه قضائیه گفته است: «اگر آینده را سیاه ببینیم و با سیاهنمایی بخواهیم پیش برویم، معلوم نیست چه خواهد شد. یکی از توطئههای دشمن برای ضربه زدن به امید مردم به آینده و اعتماد آنها به نظام، این است که به اذهان عمومی القاء کنند قضات در ایران تحت تأثیر پول، جناح، حزب، مذهب یا قومیت هستند و مستقل نیستند و لذا بسیار مهم است که در این زمینهها بهانهای به دست دشمن ندهیم.»
او همچنین با تأکید بر اینکه سیاهنمایی جرم است، میافزاید: امروز قضات باید سیاهنمایی را همچون همیشه سیاهنمایی ببینند و اجازه ندهند که سیاهنماییها درباره نظام مردم را از آینده ناامید کند، دادستانهای کشور، امروز وظیفه سنگینتری برعهده دارند.[2]
قضیه اما روشن است... روحانی و حامیان اصلاحطلب او به چالشی رسیدهاند که اگرچه جز خودشان کسی مقصّر بوجود آمدن آن نیست اما بایستی این چالش را به هر نحو ممکن حل کرد.
اگرچه از قدیم گفتهاند «خودکرده را تدبیر نیست»! اما از سمت دیگر، راهی وجود ندارد جز اینکه برای این چاله دستکند دولتیها و اصلاحطلبان چارهای اندیشیده شود...
*راهکارهای دولت برای عبور از فضای سیاهنمایی/ این داروهای تلخ را باید خورد!
برخی محافل تحلیلی و رسانهها در کشور هستند که پیش از آقای روحانی، تأکید داشتند بایستی به سیاهنماییها پیوست امنیتی زده شود زیرا این مسئله اولا باعث مستور ماندن پیشرفتهای بزرگ کشور میشود و درثانی قرار است این سیاهنماییها و ناامیدسازیها نقش آتشزنه را برای یک «اعتراض ظالمانه» خیابانی ایفا کند.
اگرچه تحلیلهای این محافل و رسانهها آنطور که باید و شاید شنیده نشد زیرا دولت و اصلاحطلبان با اسباب قدرت عزم بر سیاهنمایی داشتند! اما به هر روی باید پذیرفت که هماکنون جملگی در یک کشتی هستیم و امروز که دولت هم به آسیب سیاهنمایی وقوف یافته است باید راهکارهای مفیدی را برای عبور از این بیماری انتخاب کرد.
آنچه در ادامه مورد اشاره قرار میگیرد راهکارهایی است که به نظر میرسد رئیسجمهور روحانی و مقامات محترم دولتی بایستی برای عبور از فضای کنونی به ترتیب به آن چنگ زنند و گرنه درگیر «اعتراض ظالمانه» خواهند شد:
یکم: رئیسجمهور محترم، برخی مقامات دولتی و حامیان اصلاحطلب آنها بایستی مسئولت خود در ایجاد فضای ناامیدی و سیاهنمایی صورت گرفته را بپذیرند و به هر نحو که خود صلاح میدانند از آن تبرّی بجویند.
امر مشخص آنست که مادام که افکار عمومی با شنیدن سیاهنمایی و مخالفتهای رئیسجمهور محترم با این مقوله به یاد جملاتی مثل «خزانه خالیست»، اقتصاد ایران بحرانزده است و کشور در «شرایط ته درّه» قرار دارد! بیافتند؛ این زخم درمان نخواهد شد.
چاره آنست که آقایان یا در این باره عذرخواهی کنند و یا رفتاری را از خود بروز دهند که بیانگر بازگشت از این سخنان و تأکید بر ناصحیح بودن آنهاست.
دوم: سیاهنمایی و ناامیدسازی به سان یک سرطان بدخیم در جسم و جان برخی سیاسیون، رسانهها و رجال دولتی و اصلاحطلب ریشه دوانده است.
شاهد مثال آنکه حتی خبرگزاری دولتی ایرنا هم گاهی به نقل از اصلاحطلبان تأکید میکند که مردم «ناامید» شدهاند![3] و یا یک چهره مشهور برجامی، همین روزها در سرمقاله یک روزنامه اصلاحطلب با کنایه درباره شدت تحریمها از این مینویسد که دشمن قصد دارد ایران را در شرایط «نفت در مقابل غذا» قرار دهد.[4]
اکنون اگر آقای روحانی و مقامات محترم دولتی واقعا قصد دارند از فضای فعلی عبور و با سیاهنمایی مبارزه کنند، بایستی حتما دست به یک جراحی بزرگ بزنند و اینچنین خیانتهای بزرگی را با مشت آهنین پاسخ بدهند.
در واقع قوه قضائیه نمیتواند پیشگام این جراحی بزرگ باشد و این آقای روحانی است که بایستی در این قضیه علمداری کند.
سوم: پس از اجرای دو راهکار قبلی، بایستی از مرهم «بیان مثبتات و ظرفیتها» استفاده کرد و آنرا بر این زخم عمیق گذاشت.
بودند رسانهها و افراد و محافلی که طی چند سال گذشته علیرغم همسو نبودن با رئیسجمهور روحانی اما به بیان مثبتات اقتصادی کشور میپرداختند اما به هر دلیلی در غربت و عزلت قرار گرفتند و سخنان آنها دروغ، تزویر یا طرفداری زیر پوستی از دولت تلقی شد.
این حقیقت لازم به اشاره بود تا فهم شود که راهکار سوم از پشتیبانی تئوریک هم برخوردار است.
بخواهیم یا نخواهیم اما اقتصاد ایران هماکنون در جایگاه هجدهم جهان قرار دارد، نرخ بیکاری در طول 8 سال گذشته به میزان 2 درصد کاهش یافته و عدد فعلی نیز به گواه وزیر کار مبنی بر وجود 100 هزار شغل بلامتقاضی، یک نرخ بحرانی نیست، ضریب جینی در ایران در جایگاهی بهتر از آمریکا و چین قرار دارد و درآمدهای مالیاتی کشور نیز از درآمدهای نفتی پیشی گرفته و ایران دیگر اتکای حیاتی به درآمد نفتش ندارد.
لازم است که اکنون موجی از سوی مقامات دولت، حامیان اصلاحطلب آنها و رسانههای این جریان در زمینه بیان مثبتات اقتصادی کشور بیان شود و آقایان با کنار گذاشتن دوقطبی «برجامیان و نابرجامیان» به بیان این حقیقت بپردازند که ایران اسلامی پیشرفتهای بزرگی در سایه شدیدترین تحریمهای دشمن است که جملگی آنها ملموس هستند.
چهارم: متأسفانه دولت آقای روحانی از روز اول بر پایه «ترس از تحریمها» شکل گرفت و حتی ارکانی از دولت هنوز هم در مقابل این قضیه دچار لرزش هستند یا به منتقدان دولت حمله میکنند.[5]
اما تمام این قصه پرغصه در حالیست که ما نمیدانیم چرا دولت محترم از همان ابتدا و در حالیکه عمده مقامات کشور اعم از مقام معظم رهبری، رئیس مجلس، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و کارشناسان خبره اقتصادی تصریح کرده بودند؛ بیان نکرد که اثر تحریمها بر اقتصاد ایران هیچگاه بیش از میانگین 30 درصد نبوده است.
از دولت و حامیان او انتظار است که اکنون که دیگر از برجام هم خبری نیست؛ برای عبور از مخمصه سیاهنمایی، صداقت بیان این مسئله را داشته باشند که نه تنها تحریمها حتی در زمان جنگ تحمیلی نیز نتوانست اثری تعیینکننده بر زندگی مردم ایران بگذارد بلکه امروز در حد بسیار کمتری از تأثیرگذاری قرار گرفته و فیالمثل ماجرای تهدید ایران به کاهش صادرات نفت نیز یک حقّه رنگباخته و کماثر است.
***
اگرچه اجرای راهکارهای پیشنهاد شده یقینا برای دولت، اصلاحطلبان و رجال و رسانههای آنها سخت خواهد بود اما برای کسانی که روزگاری کلیپ «سقوط کاپیتان»[6] را با تبختر منتشر کردند و امروز متوجه شدهاند که فقط خودشان بعلاوه «کاپیتان تَکرار میکنم»! مسافران هواپیما بودهاند و این هواپیمای کوچک هم در معرض سقوط قرار دارد؛ راهی جز 4 گام اشاره شده در بالا برای نجات از سقوط نیست.
دولت محترم و اصلاحطلبان بومرنگی خطرناک را در وادی سیاهنمایی پرتاب کردهاند و حالا این بومرنگ با لبههای تیز خود در حال برگشت به سمت خودِ این افراد است.
مجددا تأکید میشود که «خودکرده را تدبیر نیست»! اما این ضربالمثل برای وقتی است که آن خودکرده، منتقدانی دلسوز و مشفقانی که روز و شب به پیشرفت و اعتلای ایران اسلامی میاندیشند نداشته باشد...
***
2_http://www.president.ir/fa/104952