کد خبر 914621
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۴

کتابی با عنوان آینده جنبش های اسلامی در جهان عرب که حاوی مقالات تحلیلی کنفرانس «آینده جنبش‌های اسلامی در جهان عرب» که مرکز مطالعات «العربی» در قاهره سال2014 برگزار کرد، می باشد.

به گزارش مشرق، سقوط دولت محمد مرسی در مصر که منجر به تضعیف دولت‌های برآمده از اعتراضات سال 2011 م در کشورهای اسلامی شد. ناکام‌ماندن تلاش‌های انقلابی و بعضاً اخوانی در کشورهای تونس، لیبی، مراکش و دیگر کشورهای منطقه که از سال 2011م شاهد اعتراضات مردم انقلابی بودند، این سؤال را در ذهن متبادر می‌سازد که آیا بیداری اسلامی در دوره کنونی به افول گرائیده است؟ یا اینکه این تحولات نیز به‌خودی‌خود بخشی از سیر تکاملی جریان بیداری اسلامی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا محسوب می‌شوند؟

بدون شک، سقوط و تضعیف جریان اسلام‌گرای اخوانی علاوه بر تلاش جبهه مخالفان بیداری اسلامی برای سرنگون‌سازی موج بیداری اسلامی در منطقه، دارای یک دلیل اصلی دیگر نیز است که در بی‌تجربگی و عملکرد ناموفق اسلام‌گرایان اخوانی خلاصه می‌شود.

بیشتر بخوانید:

بن‌سلمان: خاشقجی نباید جهان را از ایران غافل کند

بن سلمان دشمنانش را دسته بندی کرد

متأسفانه این مسئله چندان از سوی تحلیل‌گران مورد اهتمام واقع نشده و تنها به بیان کلیاتی در این زمینه اکتفا شده است. حال‌آنکه در این کتاب سعی شده است که عملکرد اسلام‌گرایان متأخر به‌ویژه جماعت اخوان المسلمین در کشورهای عربی منطقه در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و رسانه‌ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و علل افول قدرت آن‌ها در دوران بعد از انقلاب‌های عربی مورد نقد و بررسی قرار گیرد.

این کتاب در حقیقت مجموعه مقالاتی است که در کنفرانسی تحت عنوان «آینده جنبش‌های اسلامی در جهان عرب» در 28 ژانویه 2014 توسط مرکز پژوهش‌ها و مطالعات «العربی» در قاهره برگزار شده است. این مرکز فعالیت خود را در چارچوب یک تعریف علمی از جنبش‌های اسلامی استوار کرده که عبارت است از: «هر جنبشی که دین اسلام را مرجع امور و جهت‌گیری‌های خود قرار داده و برای کسب قدرت از طرق مختلف مثل اقدامات دموکراتیک، انقلابی یا اقدامات خشونت‌آمیز تلاش می‌کند». در این راستا، کنفرانس مذکور در هفت محور اصلی برگزار شد:

1- محور اول، تحت عنوان «مبانی فکری و شناختی جنبش‌های اسلامی در جهان عرب» در دو پژوهش شامل «مبانی فکری و تئوریک جنبش‌های اسلامی: مطالعه موردی گفتمان الطحاوی» به قلم دکتر محمد حافظ دیاب و «جریان‌های سلفی و مشارکت سیاسی» به قلم دکتر کمال جبیب ارائه شده بود.
2-در محور دوم که تحت عنوان «نگاه جنبش‌های اسلامی به تشکیل دولت و جامعه» ارائه گردید، مباحث مطرح‌شده از حوزه تئوریک به میدان عمل وارد می‌شود. در این محور نیز دو پژوهش صورت گرفته است، شامل «نگاه جنبش‌های اسلامی به قانون اساسی 2014 م مصر» که توسط دکتر عبدالله المغازی به رشته تحریر درآمده است و همچنین مقاله دیگری تحت عنوان «نگاه جنبش‌های اسلامی به هویت، خود و دیگران» ارائه شده است که طی آن دکتر قدری حنفی به بیان دیدگاه جنبش‌های مذکور پیرامون اقلیت‌ها به‌طور عام و اقباط به‌طور خاص و نیز دیدگاه حداقلی آن‌ها به زن اشاراتی شده است.
3- در محور سوم به مطالعه انتقادی «تجارب جنبش‌های اسلامی در قدرت و حکومت» اشاره شده است که در این راستا، مقالاتی تحت عنوان «تجربه اخوان المسلمین در مصر» به قلم استاد نبیل عبدالفتاح، «تجربه اسلام‌گرایی در عراق» به قلم دکتر واثق الهاشمی و درنهایت «حزب النهضه از اپوزسیون تا حکومت» به قلم دکتر محرز الدریسی مورد بحث قرارگرفته است.
4- محور چهارم بر موضوع «ارزیابی عملکرد جریان‌های اسلامی در پارلمان» اختصاص یافته است که شامل دو پژوهش با عناوین «تجربه جنبش‌های اسلامی در پارلمان مصر» به قلم دکتر یسری العزباوی و «تجربه جنبش‌های اسلامی در پارلمان کویت» به قلم شملان العیسی است.


5- در محور پنجم موضوع مهمی تحت عنوان «جنبش‌های اسلامی و رسانه‌ها» مطرح گردیده است که در این محور مقاله دکتر شریف اللبان تحت عنوان «موضع جنبش‌های اسلامی پیرامون رسانه‌های سنتی و مدرن» ارائه گردیده است.
6- تا اینجا گذشته جنبش‌های اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و فعالیت آن‌ها به‌صورت انتقادی در دوران معاصر به تصویر کشیده شده بود، لذا در ادامه کتاب سه پژوهش عمیق و آینده‌پژوهانه تحت عناوین «چالش‌های منازعه سیاسی میان جریان‌های لیبرال و اسلام‌گرا» به قلم دکتر سامح فوزی، «سناریوهای محتمل برای آینده اخوان المسلمین» به قلم دکتر حمد بدوی و در نهایت «آینده سازمان جهانی اخوان المسلمین در سایه تحولات بین‌المللی» به قلم دکتر احمد بان ارائه شده است.
7- در پایان کنفرانس نیز، یک میزگرد آزاد جهت بررسی «استراتژی‌های آتی برای تعامل با جنبش‌های اسلامی در جهان عرب» برگزار شد که توسط دکتر سید یاسین اداره شد و آقایان دکتر علی الدین هلال، دکتر سعد الدین ابراهیم، دکتر علی خشان و خانم دکتر آمال قرامی در آن شرکت داشتند. در این جلسه پایانی، مباحث مهمی در قالب نقد آینده جنبش‌های اسلامی مطرح شد.

گفتنی است که نویسندگان این کتاب که عمدتاً دارای گرایش‌های سکولار هستند، گاه انتقادات تندی به عملکرد اسلام‌گرایان در دولت، پارلمان و اجتماع ایراد کرده‌اند و حتی در بخش‌هایی از کتاب ریشه تمام مشکلات ایجادشده توسط این گروه‌ها در حوزه‌های مختلف را تلاش آن‌ها برای تشکیل حکومت اسلامی بیان کرده و به استناد این مسئله خواستار جدایی دین از سیاست و جامعه شده‌اند. حال‌آنکه خوانندگان محترم بعد از مطالعه عملکرد این گروه‌ها در کتاب حاضر و دلایل نویسندگان آن پیرامون مدعای خود، به‌روشنی درخواهند یافت که ایراد از هدف اسلام‌گرایان (تشکیل حکومت اسلامی) نیست، بلکه مشکل اصلی آن‌ها نوع قرائتی است که از اسلام دارند.

اسلام‌گرایان عرب به‌ویژه اخوانی‌ها به‌محض کسب قدرت سیاسی بعد از انقلاب‌های عربی، به دلیل فقدان رویکرد تئوریک به مقوله حکومت اسلامی ناگزیر به اجرایی نمودن نظرات جریان‌های افراطی همچون سلفی‌ها پیرامون برپایی حکومت اسلامی شدند. علاوه براین، گروه‌های مذکور که عمدتاً طی نیم قرن گذشته معمولاً به‌عنوان گروه‌های اپوزیسیون فعالیت کرده‌اند، فاقد هرگونه تجربه سیاسی و حکومت‌داری بودند. لذا فقدان «پایه‌های تئوریک» و «تجربه حکومت‌داری» باعث شد تا قرائتی ناقص و غیرواقعی از حکومت اسلامی و نسبت بین دین و حکومت را به اجرا درآوردند، که چندان با اندیشه سیاسی اسلام در خصوص تشکیل حکومت اسلامی تطابق و همخوانی نداشته باشد.

بدیهی است که همین مسئله باعث شد تا پس از گذشت یک سال و اندی از برپایی حکومت‌های انقلابی توسط گروه‌های اسلامی عربی موجی از اعتراضات مردمی علیه آن‌ها شکل گیرد و در نهایت منجر به سقوط و کنار زدن اسلام‌گرایان از عرصه حکومتی در کشورهای مذکور شود.

در ترجمه این اثر برخی تعدیل ها در رویکردهای ضددینی نویسندگان ایجاد شده است و در برخی موارد ابهامات در قالب پاورقی توسط مترجمان توضیح داده شده است. رویکرد مخالف برخی نویسندگان به اخوان المسلمین و نگارش این کتاب در دوران عبدالفتاح السیسی باعث شده است در برخی موارد جانب انصاف در نقد اخوان المسلمین رعایت نشود و گاهی به اتهام زدن‌های غیرمستند برسد، لذا لازم بود برای درک بهتر موضوع توضیحات اضافی ارائه شود یا برخی موارد تعدیل شوند.

در پایان ذکر این نکته ضروری است که مهم‌ترین تأثیر وقوع موج بیداری اسلامی در کشورهای عربی منطقه، به‌رغم آنکه بعد از یک سال به‌ظاهر فروکش نمود، همانا به عرصه کشاندن اسلام‌گرایان و افزایش اعتمادبه‌نفس در آن‌ها جهت ایفای نقش در عرصه سیاسی بود. به‌عبارت‌دیگر، در شرایط فعلی، اگرچه تصور عمومی بر این است که بعد از سقوط دولت اخوانی در مصر، اسلام‌گرایان از عرصه سیاسی کشورهای عربی منطقه حذف شدند، اما حقیقت امر بسیار متفاوت از این نگاه سطحی است.

امروزه اسلام‌گرایان از انسجام بیشتری نسبت به گذشته برخوردار هستند و حتی برخی از طیف‌های اسلام‌گرا (مثل سلفی‌ها) که مخالف حضور در عرصه سیاست و حکومت بودند، خواهان ایفای نقش در این حوزه هستند. همچنان که دکتر سعد الدین ابراهیم از اندیشمندان برجسته مصری در بخش پایانی این کتاب بیان می‌کند، اسلام‌گرایان عرب بعد از انقلاب‌های عربی به‌خوبی نتوانستند از پتانسیل انقلاب جهت تحقق اهداف ملت‌های خود بهره‌مند شوند، لذا از عرصه سیاسی کنار گذاشته شدند، اما این بدان معنا نیست که آن‌ها برای همیشه از بین رفته‌اند، بلکه وضعیت آن‌ها همانند خسوف ماه است که برای مدتی پنهان شده‌اند، اما هر زمان که فرصت یابند، دوباره به عرصه قدرت سیاسی و حکومت بازخواهند گشت.

لذا باید در انتظار روزی بود که اسلام‌گرایان کشورهای منطقه با تجربه و پختگی افزون‌تر در مسیر احیای حکومت اسلامی گام بردارند.

منبع: کانال مطالعات جهان عرب