سرویس سیاست مشرق - تئوریزه کردن «خشونت» و مشروع سازی آن روندی بسیار خطرناک است که امثال تاجزاده آن را دنبال میکنند. چه تضمینی وجود دارد که اگر این افراد از انتخابات و کسب پیروزی قانونی ناامید شوند به اردوکشی خیابانی و قتل و غارت دست نزنند؟
در اوج درگیریهای نیروهای امنیتی و نظامی با مخلان نظام و امنیت بیانیهای با امضای ۷۷ نفر از اصلاحطلبان منتشر میشود که در آن ضمن حمایت از اشرار و خرابکاران خواستار تنبیه حافظان امنیت شدند. اشراری که صدها میلیارد تومان برآورد اولیه خسارت آنان به زیرساختها و امکان شهری بوده است ضمن تشویق به ادامه اعتراض به رسمیت نیز شناخته میشوند.
یکی از خشونتطلبان در این بیانیه، مصطفی تاجزاده است که بنا بر قولی وظیفه تدوین و انتشار این متن را بر عهده داشته است. او که از دولت دوم خرداد یک پای ثابت همه بلواهای علیه نظم و امنیت بوده است از انتخابات مجلس ششم، غائله خرمآباد و حادثه کوی دانشگاه و فتنه ۷۸ و قتلهای زنجیره، فتنه ۸۸ تا امروز همواره نقشی برجسته داشته است، اینجا نیز با انتشار این بیانیه که علناً در نقش یک اپوزسیون برانداز ظاهرشده است، نقش خود را بهطور کامل ایفا کرده است.
بیشتر بخوانید:
سابقه اصلاحطلبان در برخورد با "اعتراضات مردمی" چگونه است؟ +عکس
فرماندهان فتنه چگونه به آرزوی خود رسیدند!؟ / نقش آن ۷۷ نفر در بروز دومین پیشلرزه «فتنه اقتصادی»
پشت پرده بیانیهی ۷۷ چهره اصلاحطلب درباره آشوبهای اخیر چیست؟
۷۷ نفر درخواست خود را با شدیدترین لحن اینگونه اعلام میکنند:
«پاسخ خشونتبار به تجمعات مردمی در اعتراض به گرانی بنزین طی دو روز گذشته در چندین شهرستان متأسفانه تاکنون فاجعه به همراه داشته و بهقرار اطلاع منجر به جرح و حتی قتل نفس شده است. شلیک بیمحابای تفنگی که از محل بیتالمال برای دفاع از مردم فراهم شده بهسوی شهروندان عادی و غیرمسلح که برای ابراز اعتراض و یا خشم خود به خیابان آمدهاند، مطلقاً و فارغ از موضوع اعتراض غیرقابلتوجیه و جنایتی است که قانون و دستگاه قضاء نباید حتی لحظهای در تعقیب بانیان، آمران و عاملان آن تعلل کند.»
آنان در ادامه ضمن مسالمتآمیز خواندن اعتراضات این روزها و به رسمیت شناختن این خشونت دوباره بهصورت واضح درخواست خود را بیان میکنند و خواهان مجازات مأموران امنیت میشوند:
«ما امضاءکنندگان این بیانیه، در این شرایط خطیر، فارغ از تفاوت دیدگاههای سیاسی و اقتصادیمان؛ از مسئولان امر و تصمیم گیران مؤکداً میخواهیم با احترام به حقوق مردم بهویژه حق اعتراض مسالمتآمیز و آزادی بیان، از اعمال خشونت در هر سطحی پرهیز کنند و فوراً نسبت به تعقیب کیفری آمران و عاملان تیراندازی بهسوی مردم اقدام کرده و نتیجه را به عرض ملت برسانند.»
برای پاسخ به این سؤال که چرا تاجزاده به چنین موضعی رسیده است، نیازمند تلاش زیادی نیستیم و با اندکی بازگشت به عقب پاسخ آن روشن میگردد. پس از اعلام خبر قتل میترا استاد و در ادامه اعتراف محمدعلی نجفی از چهرههای شاخص اصلاحات و شهردار منتخب شورای شهر اصلاحات به اینکه همسر خود را به قتل رسانده است، اصلاحطلبان یا با طرح موارد چون پرستو بودن[۱] میترا استاد (همسر مقتول نجفی) و یا با سکوت قصد طفره رفتن از پاسخگویی در این مورد شدند که چرا چنین فردی با این خصوصیات اخلاقی علاوه بر کرسی وزارت در دورههای گذشته در دو سال اخیر به عنوان شهردار انتخاب گردیده است.
مصطفی تاجزاده نیز در سلسله مناظرات خود با علیرضا زاکانی از چهرههای اصولگرا درباره این جنایت نجفی چنین موضعگیری میکند:
«در زمان رأیگیری برای شهرداری سه نفر مطرح شدند که آقای کرباسچی و صفایی را به دلیل اینکه سابقه زندان داشتند کنار گذاشتیم. همه با نجفی موافق بودند. کرباسچی هم خواسته یا نخواسته نمیدانم دقیقِ موضوع را غیرمستقیم میگوید نجفی اگر شهردار نشده بود این اتفاق رخ نمیداد. این عملکرد موجب شد تا نظام یک مدیر کارا را از دست بدهد و آن زن هم قربانی شد. نجفی فردی بود که فساد شهرداری، میراث فرهنگی و آموزشوپرورش را مشخص کرد؛ اما شما بر همین اساس انتخابات آزاد را زیر سؤال بردید.»[۲]
این موضع که از نجفی به عنوان یک مدیر کارآمد که نظام وی را ازدستداده و اعلام حمایت از وی که مرتکب قتل شده است در همانجا با واکنش زاکانی مواجه میشود که میگوید: «من درباره حجاب حرف نزدم ها، درباره قاتل جانی حرف زدم که پنج گلوله به زنش زده است.»
حال با این موضعگیری نسبت به یک فرد قاتل مشخص میشود که چرا تاجزاده و هم قطاران وی به آشوب گران حمایت میکنند. این یک خط فکری است که حاضر است برای رسیدن به قدرت و پیروزی دست به هر عملی بزند این عمل میتواند حمایت از هم کیش قاتل باشد یا حمایت از اراذل و اوباش خرابکار.
بیشتر بخوانید:
قاتلان زنجیرهای میترا استاد!
نسخه اصلاحطلبانه «او یک فرشته بود»
با توجه به سابق رادیکال این افراد در دهه ۶۰ و آشوبطلبی در قضایای مختلفی در دوره دوم خرداد و فتنه ۸۸ هیچ بعید نیست این فرد با همکیشان خود بر هر جانی و قاتل و آدم کشی نام معترض نهاده و با متهم نمودن نظام به ندادن حق اعتراض، جنایات آنان را توجیه نماید.
سؤال این است اوباشی که اسلحه به دست، به مأموران نظم و امنیت شلیک میکند و سلاح سرد به قلب آنان فرو میکند و دست به غارت بانک و فروشگاه می زند چه تفاوتی با یک فرد داعشی دارد؟ آیا نمیشود حمایت تاجزاده از نجفی و اوباشان روزهای اخیر را به پای حمایت وی از خشونت در قالب اعتراض و برای کسب قدرت نامید؟ افق این تفکر چه سرنوشتی را برای مملکت رقم خواهد زد؟ تئوریزه کردن «خشونت» و مشروع سازی آن روندی بسیار خطرناک است که امثال تاجزاده آن را دنبال میکنند. چه تضمینی وجود دارد که اگر این افراد از انتخابات و کسب پیروزی قانونی ناامید شوند به اردوکشی خیابانی و قتل و غارت دست نزنند؟
آیا اگر افراد وابسته به گروه داعش در شهرهای مرزی ایران دست به خشونت و غارت و قتل در قابل اعتراض بزنند تاجزاده با این خط فکری از آنان حمایت نخواهد کرد؟ به نظر این پروژهای بسیار جدید و خطرناکی است که از طرف تاجزاده و دوستان کلید خورده است و نیازمند بررسی از طرف نهادهای قضایی است.