به گزارش مشرق، هنوز هم حال و هوای زندان را دارد حتی اگر خالی باشد، حتی اگر بدانی تمامی پیکرههای زندانیان تنها نمادی از دوره ساواک است و وسایل شکنجه و خوردوهای پارک شده هیچ کدام کار نمیکنند، حتی اگر بدانی درهای آهنی دیگر با شدت باز و بسته نمیشود و هیچ کس با چشمبند سیاه و پاهای برهنه و خون آلود وارد این استوانه آهنی نمیشود.
با این همه وقتی قدم به «موزه عبرت» میگذاری ناخودآگاه تپش قلبت بیشتر میشود و سردی در و دیوار این ساختمان قدیمی به صورتت میخورد، انگار با ورود به این ساختمان قدم به ۳۸ سال پیش میگذاری.
وقتی آویزان کردن زندانی به شکل صلیب از میلههای دور دایره محوطه اصلی بازداشتگاه یک شکنجه معمولی بود و فرو بردن سر زندانی در حوض یخ بسته وسط بازداشتگاه تفریح شکنجهگران!
اینجا، بازداشتگاه کمیته مشترک ضد خرابکاری است که دستور ساخت آن در سال ۱۳۱۱ با عنوان «توقیفگاه عدلیه» از سوی رضاشاه صادر و با طراحی آلمانها و معماری بسیار پیچیدهای در سال ۱۳۱۶ به بهرهبرداری رسید، جایی که با چندین لایه حفاظتی امکان فرار را برای هر زندانی غیرممکن میکرد و اگر کسی هم فکر فرار به سرش میزد در یکی از مسیرها گرفتار میشد، چون هندسه ساخت این زندان آنقدر عجیب است که تشخیص راه ورود و خروج را سخت میکند.
حتی در ساخت این زندان به این نکته هم توجه شده که هیچگونه صدایی به آن وارد یا از آن خارج نشود، برای همین هم وقتی وارد این زندان مخوف میشوید انگار هنوز هم از در و دیوار آن صدای ناله میشنوید، نالهها و فریادهایی که در همین ساختمان حبس شدهاند و هیچ وقت راهی به بیرون نداشتهاند.
اوایل سال ۱۳۵۰ و به دستور محمدرضا شاه کمیته مشترک ضد خرابکاری تأسیس و عقدهایترین و خشنترین بازجویان آموزشدیده در سرویسهای امنیتی CIA و موساد با مرگبارترین وسایل شکنجه در آن مشغول به کار شدند.
این ساختمان مخوف با طراحی مدور در ۴ طبقه بندهای انفرادی و عمومی را با هشتیهایی به یکدیگر وصل میکرد، ۴ بند انفرادی با ۸۶ سلول ۲.۵ *۱.۵ متر و ۲ بند عمومی با ۱۸ سلول ۳۰ متری که نهایت افرادی که در خود جای میداد بیشتر از ۲۵۰ نفر نمیشد اما با توجه به دستگیریهای فراوان در سالهای ۵۷، گاهی حتی سلولهای انفرادی پذیرای ۵ زندانی میشد.
در ابتدای ورود به این ساختمان که امروزه با عنوان «موزه عبرت» شناخته میشود، باید از کنار دیواری آجری بگذرید که روی آن نشان مبارزان انقلابی را میبینید و خودروهایی که روزگاری مأموران ساواک را به این طرف و آن طرف میبرده است.
در ورودی اصلی این زندان درهایی تعبیه شده که حدود نیممتر از زمین فاصله دارند، شکنجه زندانی از همین ابتدای ورود آغاز میشد، روی چشم زندانیان چشمبندهایی قرار میدادند و بدون اطلاع و یا هشدار فاصله درها تا زمین، آنها را به عمد از این درها عبور میدادند تا در هر مرحله یک بار پایشان گیر کند و زمین بخورند.
کم کم به اتاقکهای شکنجه میرسید، اینجا پیکرههای نمادین افرادی را میبینید که یا آویزان شدهاند و یا با دستهایی بسته شده با دستبندهای فولادی در حال خوردن شلاق هستند، در این بازداشتگاه بیش از ۷۹ نوع شکنجه مختلف روی زندانیها اعمال میشد، از شکنجه با کابلهای برق و شوک الکتریکی و دستگاه آپولو تا المنتهایی که روی تختهای فلزی جاسازی شدهاند.
دواندن بر روی برف و یخ با پای زخمی یکی از شکنجههایی بود که در زندانها و کمیته مشترک به طور معمول توسط زندانبانها صورت میگرفت، ابتدا به کف پای زندانی شلاق میزدند و بعد او را وادار میکردند تا با پای مجروح روی یخ و برف راه برود.
یکی دیگر از شیوههای بسیار قدیمی شکنجه هم کشیدن ناخن بود، در کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک و شهربانی، ناخنهای دست و پای مبارزان را به وسیله انبردست یا گازانبر می کشیدند و گاهی درد این شیوه شکنجه به قدری شدید میشد که موجب بیهوشی مبارز و بیشتر اوقات منجر به عفونت زخم میشد.
«بتول غفاری» از زندانیان سابق کمیته مشترک در بیان خاطرات خود، میگوید:«یک روز در اتاق بازجویی، حسینی شکنجهگر معروف ساواک، تمام ناخنهای پای مرا کشید، وقتی مرا به اتاق بهداری بردند، مسئول آنجا به من گفت: هر چی داری بریز رو آب و خودت رو راحت کن! جواب دادم: هنوز هیچی نگفته ناخنهای پایم را کشیدند، اگر می گفتم چه می کردند!؟»
یکی از شیوههای جاری شکنجه روحی- روانی هم پخش نوارهای مختلف موسیقی، صدای آژیر، ناله و فریاد، تیراندازی و... در سلول بود، این نوارها را معمولاً از ساعت ۷ شب تا ۵ صبح با صدای بلند پخش میکردند تا زندانی آرامش خود را از دست بدهد.
محمد علی شعبانی معروف به دکتر حسینی، فریدون توانگری معروف به آرش، همایون کاویانی معروف به کاوه و... از جمله مشهورترین، خشنترین و سنگدلترین شکنجهگران ساواک بودند.
در اینجا نور معنایی ندارد و هرچه هست تاریکی و سکوت است، در این میان شما میتوانید مجسمه حسین فردوست و نعمتالله نصیری، رئیس وقت ساواک را ببینید، دو فردی که بیشترین سهم را در خونهای ریخته شده در این بازداشتگاه دارند.
از رهبر معظم انقلاب آیتالله خامنهای تا محمدعلی شریعتی، هاشمی رفسنجانی، شهیدان رجایی و باهنر، سید محمد بهشتی، اسدالله لاجوردی و... جزو بازداشتشدگان این بازداشتگاه بودهاند.
موزه عبرت ایران، با استفاده از کلیه اسناد و مدارک مکتوب و شفاهی موجود و با بهرهمندی از وجود مجربترین هنرمندان متعهد ایرانی و با حفظ و بازسازی فضای آن زمان سعی در به تصویر کشیدن حرکات و جنایات رژیم پهلوی و معرفی آن به نسل جوان و فراهم آوردن زمینههای پژوهشی برای محققان و اندیشمندان داخلی و خارجی کرده است.
پس از تغییر مخوفترین شکنجهگاه تاریخ ایران به موزه عبرت ایران، کار بازسازی و آسیبشناسی این مکان با نظر مثبت وزارتخانه میراث فرهنگی آغاز و سرانجام این موزه در تاریخ ۸ بهمن ماه ۱۳۸۲ توسط ریاست جمهور وقت رسماً افتتاح شد.
برای تماشای این موزه می توانید همه روزه حتی جمعهها از ساعت ۹ صبح تا ۵ بعد از ظهر به میدان امام خمینی (ره)، خیابان فردوسی، خیابان کوشک، خیابان شهید یارجانی مراجعه کنید.