سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
بلوف تحریمکنندگان انتخابات برای فرار از برخورد امنیتی
جمعی از فعالان ستادی اصلاحطلب و عاملان اصلی "تحریم خاموش انتخابات"، به تازگی در بیانیهای که خبرگزاری ایسنا آنرا منتشر کرد بر مشارکت مردم در انتخابات تأکید کردهاند!
در بخشی از این بیانیه با تأکید همچنان بر تحریم خاموش انتخابات آمده است: تبلیغات انتخاباتی یازدهمین دورهٔ مجلس شورای اسلامی در شرایطی آغاز شده است که اصلاحطلبان بهعنوان یک جریان سیاسی دارای پایگاه وسیع اجتماعی در اکثریت قاطع حوزههای انتخابیه امکان معرفی کاندیداهایی که آرمانهای آنها را نمایندگی کند، ندارند! اصلاحطلبان با آسیبشناسی عملکرد خود در انتخابات مجلس ۹۴ تصمیم گرفتند در این دوره صرفا از نامزدهای اصلاحطلبی حمایت کنند که لیاقت و سلامتشان مورد پذیرش فعالان و طرفداران در هر حوزه انتخابیه باشد، به هر قیمت و با هر نامزدی لیست ندهند.
نویسندگان این بیانیه خود را «جمعی که دل در گرو این آب و خاک دارد و استقلال و امنیت و آبادانی برای ایران و عدالت و آزادی و رفاه برای ایرانیان میخواهد» معرفی کرده و همچنین نوشتهاند: ایران عزیز برای مواجهه با بحرانهای داخلی و خارجی که بهنحوی بیسابقه کیان این ملت را هدف گرفتهاند، نیازمند بیشترین میزان همبستگی و مشارکت ملی است.[1]
*رخدادی را که مخاطبان محترم در حال نظاره آن هستند برگی از سیاست اموی در عصر مظلومیت نظام اسلامی است.
نظام مظلومی که خار در چشم و استخوان در گلو اما بایستی شاهد پشتکواروی سیاسی کسانی در مقابل مردم باشد که تا همین دیروز و حتی همچنان تأکید داشتند و دارند که انتخابات مجلس یازدهم از معنا تهی شده است، انگیزهای برای شرکت در انتخابات نیست، با "انتصابات طرف هستیم"، تمایلی به صحبت درباره انتخابات نداریم، یک مجلس بد در راه است[2]، حضور در انتخابات به هر قیمتی "پفیوزی" است و...[3]
عاملان این سخنان که به زعم خود با عدم معرفی لیست انتخاباتی از جانب ستاد اصلاحات؛ تمام مشقهای لازم برای کمرمقسازی انتخابات و القای نامشروع بودن نظام اسلامی را نوشتهاند و پای در راه "خروج از دموکراسی" گذاشتهاند اما حال از لزوم مشارکتی حرف میزنند که خود بهتر از هرکسی میدانند که طی ماههای گذشته برای کاهش دادن آن چه جدّ و جهدی را که به کار نبستند.
قضاوت درباره این نامه خدعهآمیز را بر عهده مخاطبان محترم وامیگذاریم و این تحلیل را نیز برای بار چندم بیان میکنیم که ستاد اصلاحات هیچ تخمینی از برخورد نظام اسلامی پس از تحریم خاموش انتخابات ندارد و برای گریز از برخوردهای احتمالی و حفظ ژست دموکراسی، مشغول ایجاد خاکریزهایی شبیه همین نامه است.
نامهای که بعید است بتوان آنرا رافع جرم بزرگ تحریم خاموش انتخابات و "اعتراض غیر مدنی بهوسیله عدم ارائه لیست انتخاباتی" ارزیابی کرد.
گفتنیست، ستاد عالی اصلاحات اعلام کرده است که در انتخابات مجلس یازدهم از ارائه لیست خودداری میکند اما احزاب اصلاحطلب میتوانند بدون استفاده از نام این ستاد و بدون استفاده از برند اصلاحطلبی؛ اقدام به معرفی لیست یا کاندیدا کنند.[4]
***
"تشکیل شورای انقلاب"؛ دستور کار حجاریان برای پس از انتخابات!
سعید حجاریان، از تئوریسینهای جریان چپ در یادداشتی با عنوان "شهروند عاصی و خشونت اصلاحطلبانه" که اخیراً در یک وبگاه اصلاحطلب منتشر شد، مدعی وجود خشونت و عصیانگری در جامعه ایرانی شده و با تأکید بر اینکه 2 نوع خشونت ناشی از بحران ناکارآمدی و ناشی از بحران مشروعیت وجود دارد که اعتراضات آبان 98 از جنس اولی بود؛ تصریح میکند: ذکر این نکته حائز اهمیت است که در ساحت نظر و در گفتمان رسمی از ترکیبی نوظهور به نام «جوان مؤمن انقلابی» سخن به میان آمده است؛ نیرویی که اولاً پرانرژی است، ثانیاً گفتمان رسمی را بازتولید میکند یا بهتعبیر اریک هوفر «مرید راستین» است، ثالثاً «آتش به اختیار» است. این نیرو در مقابل دو نوع خشونت پیشگفته تعریف شده و از طرف مقابل صورت میگیرد؛ یعنی مقاومتی که از سوی حاکمیت تمهید شده است تا در گام اول، حاملان خشونت نوع اول و دوم را کنترل کند و در «گام دوم» عهدهدار مدیریت دولت، پارلمان و… شود.
او پس از این کنایه، به نحوه حرکت اصلاحطلبان در شرایط بروز خشونتهای پیشگفته اشاره و 4 مسیر را به قرار زیر برای چپها ترسیم میکند:
الف) چشمپوشی از تنش. اصلاحطلبی در این وضعیت تعمداً دعواهای موجود در سطح پایین و بالای جامعه سیاسی را نادیده میانگارد و میانه را بهعنوان عرصه سیاستورزی برمیگزیند و ذیل این راهبرد شورایی از عقلای کشور را تشکیل خواهد داد تا در آن وخامت شرایط کشور ترسیم شود و ضمن روشن کردن قواعد بازی، راهکاری ملی برای نجات کشور عرضه شود. البته که این راهبرد الا و لابد از دل فهرستهای مشترک انتخابات استصوابی بیرون نخواهد آمد!
ب) مذاکره با نیروهای مؤثر. مطابق این رویکرد بخشی از جریان اصلاحطلبی میتواند از مجرای ایثارگران مذاکره با طیفی از نیروهای مسلح را آغاز و در خصوص حوزههای اقتصاد و اطلاعات و نیز فعالیتهای نظامی رایزنی کند.
پ) مذاکره اروپایی. اصلاحطلبی در این رویکرد، مطابق آنچه در اندیشه غالب تصمیمسازان میگذرد، دولت را به مذاکره با کشورهای اروپایی ترغیب میکند تا اولاً کنشگریهای درونی سامان بیابد و ثانیاً در بیرون، چهرهای متفاوت از ایران ارائه شود. یعنی طرح رئیسجمهور فرانسه احیاء و برای مدتی –هر چند محدود- مسأله امریکا از اذهان مدیران کشور کمرنگ شود.
ت) بازسازی سرمایه خاتمی. رئیس دولت اصلاحات از بدو تشکیل دولت تا به امروز سرمایهای را اندوخته و در مقاطعی فرصتهایی را از دست داده است. بازسازی سرمایه از مجرای فعال شدن مجدد وی، ارائه تحلیل و راهبردهای روشن میگذرد؛ یک سوی این راهبرد «آتش بس» است که در مقابل ایده (آتش به اختیاری) تعریف می شود و سوی دیگر آن تبدیل «محدودیت تردد» به «حصر» است![+]
*آنچه که آقای حجاریان بیان کرده ناشی از حسّ برنشستگی بر هیزم آتش "فتنه اقتصادی" است که تاکنون با کنترل از راه دور او و دوستانش؛ شاهد 2 پیشلرزه آن در دیماه 96 و آبان 98 بودهایم و دهها نفر نیز کشته شدهاند.
جدای از این "بوی خون" که ما در مجموعه وبلاگ مشرق و حتی پیش از اغتشاشات آبان؛ دهها گزارش و تحلیل پیرامون آن منتشر کردهایم اما در اشاره به اظهارات تازه حجاریان، بیان چند نکته ضروریست:
1_ بایستی مراقب حرکات خدعهآمیز تئوریسینهای خشونت بود.
آنها کسانی هستند که مدعی بودند ایران اسلامی در شرایط "عامالبلوی" است، جامعه ایرانی خشن است و مردم باید پس از حضور در خیابان، مراکز حساس نظام را اشغال کنند.[5]
همین افراد با احساس گُر گرفتگی فتنهای که در بحث اقتصاد کلید زدهاند؛ اکنون از این میگویند که ما مخالف خشونت هستیم!
2_ بند الف مورد اشاره حجاریان به نحو کاملا آشکاری بر تشکیل "شورای انقلاب" در شرایط بروز خشونت دارد!
شورای انقلابی که به گفته حجاریان در شرایط بروز خشونت، "تعمداً دعواهای موجود در سطح پایین و بالای جامعه سیاسی را نادیده میانگارد و میانه را بهعنوان عرصه سیاستورزی برمیگزیند و ذیل این راهبرد شورایی از عقلای کشور را تشکیل خواهد داد تا در آن وخامت شرایط کشور ترسیم شود و ضمن روشن کردن قواعد بازی، راهکاری ملی برای نجات کشور عرضه شود."
راهکار نجات ملی هم البته پیش از این در کلام حجاریان و دوستان او با این الفاظ بیان شده است که اصلاحات در "فردای براندازی" زنده خواهد بود، ولایت فقیه دیکتاتوری است، وضعیت کشور بحرانی است، مردم باید تظاهرات خیابانی برگزار کنند، باید نقاط حساس نظام را پس از تظاهرات خیابانی اشغال کرد، نظام جمهوری اسلامی با بحران مشروعیت مواجه است و لزوم یا احتمال تجدیدنظرطلبی در انقلاب 57!
3_بندهای مورد اشاره بعدی حجاریان نیز که در بحث "دخالت خارجی" صراحت آشکار دارد؛ برای یک کشور بحرانزده و یا اشغال شده شبیه افغانستان یا عراق مطرح میشود و به زعم ما علت اینکه حجاریان چنین راهکارهایی را برای ایران اسلامی رواداری کرده؛ تصوری است که او از اغتشاش و جنگ خیابانی در حین و بین "فتنه اقتصادی" بعنوان بیگ پروداکشن خود و سایر یارانش در ستاد کنترل از راه دور این فتنه دارد.
*ما پیش از این و حتی قبل از وقوع فتن 96 و 98؛ کراراً در وبلاگ مشرق به مخاطبان محترم عرض کردهایم که راه مقابله با این فتنه دامنگیر؛ ورود خواص و مبارزه با سیاهنمایی و بحراننمایی است و مادام که خواص دلسوز کشور به این مسئله ورود نکنند؛ ماجرا همین است که همه به رأیالعین در کلام حجاریان شاهد هستیم...
***
زیباکلام: کارگزاران را بیش از آنکه اصلاحطلب بدانم نزدیک به تکنوکراتهای اصولگرا میدانم!
صادق زیباکلام از فعالان سیاسی اصلاحطلب به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با اشاره به ارائه فهرست انتخاباتی از سوی حزب کارگزاران سازندگی گفته است: من اصلا نمیخواهم به قضاوت چیدمان لیست انتخاباتی حزب کارگزاران و قضاوت کیفی آن بپردازم؛ بلکه میخواهم از فلسفه اخلاق سخن بگویم. واقعیت این است که ما نمیتوانیم از شهرت و اعتبار شخصی که فوت کرده است، برای پیشبرد اهداف سیاسیمان استفاده کنیم. اکنون حزب کارگزاران لیستی را منتسب به مرحوم هاشمیرفسنجانی کرده است که معلوم نیست اگر ایشان زنده بود، آن را تأیید میکرد یا نه...اکنون من این پرسش را از رهبران حزب کارگزاران میپرسم که اگر آقای هاشمی زنده بود، رضایت به ارائه لیست اخیر کارگزاران میداد؟
به گزارش مشرق، او در ادامه تصریح میکند:
«من کارگزاران را بیش از آنکه اصلاحطلب بدانم نزدیک به تکنوکراتهای اصولگرا میدانم؛ بهعبارت دیگر دغدغه اصلی آنها اصلاحطلبی نیست.»[6]
*با وام گرفتن از تئوریهای خودِ اصلاحطلبان بایستی اشاره کرد که شخص آقای زیباکلام یک اصلاحطلب هزینهنداده و زندان نرفته است اما کثیری از مبرّزین حزب کارگزاران از رجالی هستند که خاصّه در فتنه سال 88 به زندان افتادند.
فلذا از این حیث باید تأکید کرد که این کارگزارانیها هستند که باید چه کسی اصلاحطلب است نه آقای زیباکلام!
ناسزاهایی مثل نااصلاحطلبی و تکرو بودن نیز از آنرو طی روزهای اخیر به سمت ستاد حزب کارگزاران روانه شده است که رجال این حزب هرگز موافق تحریم انتخابات مجلس نبودهاند و در جریان تحریم انتخابات مجلس نهم از سوی اصلاحطلبان نیز با کراهت تمام با این حرکت همراهی کردند و بعدا به نقد جدی آن پرداختند.
این در حالی است که ستاد اصلاحات تصمیم به "تحریم خاموش انتخابات مجلس یازدهم" –به معنی رأی میدهیم ولی لیست نمیدهیم- گرفته و اعلام کرده است که نه تنها در تهران هیچ لیست رسمی ارائه نخواهد کرد بلکه احزاب و طیفهای اصلاحطلب نیز حق ندارند در صورت ارائه لیست، خود را اصلاحطلب بنامند و یا از برند نام "شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان" (بعنوان ستاد عالی جریان خاص) استفاده کنند.[7]
پیش از این، اسماعیل گرامیمقدم؛ از فعالان اصلاحطلب در یک مصاحبه با اشاره به ارائه فهرست انتخاباتی از سوی حزب کارگزاران گفته بود: اکنون نمیتوان در مورد این مساله اظهار نظر کرد که لیست حزب کارگزاران تا چه حد میتواند اقبال مردمی داشته باشد. مرام حزب کارگزاران همین است و قابل تصور هم بوده است... کارگزاران از سال 76 همراه اصلاحطلبان بودهاند و به باور من یک حزب اصلاحطلب هستند اما در حوزه اصلاحطلبی دارای مرامی هستند که در شرایط خاص تمایل دارند از برخی مواضع عدول کنند.[8]
گفتنیست، برخی معتقدند این احتمال وجود دارد که لیدر جریان اصلاحات برای حمایت از فهرست کارگزاران وارد عرصه شود.
***
1_ https://www.isna.ir/news/98112820812/
2_ mshrgh.ir/1041451
3_ mshrgh.ir/992758
4_ mshrgh.ir/1040447
5_ mshrgh.ir/1011192
6_ mshrgh.ir/1042501
7_ mshrgh.ir/1040447
8_ mshrgh.ir/1042098