کد خبر 1048
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۸۹ - ۱۰:۰۴

همکار اجاره اي و فراري روزنامه هاي زنجيره اي ضمن درج يک تملق بلندبالا براي محسن کديور، از وي در برابر انتقادات يک ضدانقلاب دفاع کرد.

به گزارش مشرق، کيهان نوشت: اين ضدانقلاب افراطي کديور و مهاجراني را افرادي فرصت طلب و زراندوز معرفي کرده و خطاب به «ا-ن» نوشته بود «]...[ جان! جمهوري اسلامي که نباشد براي ما يک کافه باحالي در دربند هست که آبجوي تگري بنوشيم. نقش نويسنده يک چيز است و سياستمدار از نوع اصلاح طلب يک چيز ديگر. اهل سياست ]مهاجراني و امثال او [ شيريني يک ويلاي لواسان و مهمان فلان کارخانه و حقوق و مزايا زير دندانشان مانده». در پاسخ وي، «ا-ن» طنزنويس فراري که اکنون براي مهاجراني و کديور مي نويسد، در سايت جرس (وابسته به مهاجراني و کديور) تضمين داد که با وجود امثال کديور مي توان آبجو خورد!
«ا-ن» با دفاع از هويدا نخست وزير بهايي و فاسد رژيم پهلوي که علي القاعده با مجوز مهاجراني و کديور صورت گرفته مي نويسد: اي کاش واقعيت به همين سادگي بود که تو مي گويي تا من هم به قول تو مي توانستم به همان آبجوي شمس کافه دربند و يک جامعه باز دل خوش کنم. اما صدتا مثل کافه دربند بود که همه را من و تو و گنجي و سازگارا و هويدا و فدايي و مجاهد و نوري علا و نوري زاده بستيم. اما حالا همه آنها سفيل و سرگردان مانده اند که چه کنند تا برگردند و لابد مي داني يک روز به ترکيه يا امارات رفتن براي جرعه اي زندگي نوشيدن يا مويي به آفتاب نشان دادن راحت تر است تا حرف از حق و حقيقت زدن در دربند. برادر من انگار يادمان رفته در اعدام هويداي با عرضه شريف روشنفکر همدست استبداد، همه ما شريک چريک بوديم. مجاهدين و فدائيان و اين خيل عظيم جمهوري خواهان همه شان فرياد مي زدند اعدام بايد گردد.
وي با انتقاد از ضد انقلاب که از کديور به خاطر داشتن لباس آخوندي دل خوشي ندارد، در توضيح دليل اين مسافر تل آويو مي افزايد: « از نظر من متفکر روحانيون را بايد اعدام کرد» يک تفکر احمقانه ديوانه هايي مثل فتح الله منوچهرافروز فولادوند است. جدا از آنچه من فکر مي کنم، جامعه ايران به روحانيت احترام مي گذارد و هرگز حاضر نيست از اعتقادات ديني و در بسياري از موارد شيعي خود يک ذره پا عقب بگذارد و بخش وسيعي از مردم اتفاقاً با دين و خدا و امام حسين و حضرت علي بسيار حال مي کنند و به نظر من هرگز در هيچ زماني معتقدان به بي خدايي در ايران به ده درصد جامعه ايران هم نمي رسند و نمي رسيدند، حتي در روزگار رضاخان و پس از رفتن او. روحانيت شيعه هرگز از بين رفتني نيست. اين را توجه کنيم که روحانيت در هيچ حالتي نه مرده است و نه مي ميرد. خوب حالا چه کنيم؟ من با روحاني زندگي کرده ام. اوايل انقلاب 20 نفر از دانشجويان شيراز تصميم گرفتيم آخوند شويم، يکي شان کديور بود. يکي ديگر مجيد محمدي ]همکار فعلي راديو فردا[. من با صدها آخوند خوب و بد زندگي کرده ام. از آخوندي که متخصص پازوليني است مي شناسم تا آخوندي که به من پول مي داد و با پولش مي رفتم رمان هاي زولا و مارکز و فوئنتس را مي خريدم، تا روحاني تهيه کننده سينما و تا يوسفي اشکوري. اول روحانيت از بين نمي رود و دوم، خوب و بد دارد. سوم اينکه مردم ايران اعتقادات ديني دارند و از اين اعتقادات تا پاي جانشان دفاع مي کنند. خب اگر مي تواني ثابت کن من غلط مي گويم وگرنه بپذير که ما مجبوريم از آن تصور تخيلي و توهم ناشي از عدم مواجهه با جامعه حقيقي ايران دست برداريم».
اين توضيحات روشن مي کند که باند مهاجراني و جرس چرا در کنار زد و بند با سازمان هاي جاسوسي سيا و موساد و اينتليجنس سرويس و همکاري نزديک با جريان هاي سلطنت طلب، لائيک و ضد دين، مارکسيست هاي سابق و بهائيت، چرا تظاهر به دفاع از روحانيت و مرجعيت مي کردند. بنابراين بايد از آقاي «ا-ن» به خاطر روشن کردن ماهيت نفاق حلقه جرس تشکر کرد هرچند که او کاملاً نوکرانه تلاش داشته به هر قيمت از مهاجراني و کديور دفاع کند همچنان که در جاي ديگري از کمک مهاجراني براي انتشار رمان هاي مبتذل کساني چون رضا براهني خبر مي دهد و سپس با وقاحت درباره آوازه زد و بندهاي مهاجراني و هم قطارانش که باعث انزجار ملت ايران شده، مي نويسد: سوگمندم که بگويم ما مردم ايران مردم خوبي نيستيم. اگر کسي مثل کرباسچي 10 سال براي ما کار بزرگ بکند اما يک بار يک اشتباه کند، به کلي او را حذف مي کنيم. من قدردان هميشه و ابدي دوران طلايي مهاجراني هستم. او مرا زنده کرد. بسياري از کساني که در خارج زندگي مي کنند در دوران ارشاد خاتمي، کتاب هايشان را در بيرون ايران به زحمت با تيراژ 200 يا حداکثر پانصد نسخه منتشر مي کردند اما در همان زمان مهاجراني کتاب هايشان را با تيراژ بالا در داخل منتشر کردند. نوشته ايد که مهاجراني از سه چهار ماشين دولتي استفاده مي کرد و در لواسانات ويلا داشت و چند راننده و از چرب و شيرين قدرت بهره مند بود. حرف درستي است ولي نمي دانم چه اشکالي دارد؟ احمدي نژاد نه حقوق کلان مي گيرد نه خانه اي در لواسانات دارد، نه در تورنتو خانه اي خريده اما همين موجود پاکدست که دزد نيست، 270 ميليارد دلار را به آشغال تبديل کرد. ممکن است پولي هم به فقرا و مردم محروم رسيده باشد]![ اما بخش اعظم آن اتلاف بودجه بود. من ترجيح مي دادم يک دزد حرفه اي با عرضه رئيس جمهور بود. رضاشاه ايران ويرانه را تبديل به يک کشور کرد، يک عالمه هم دزديد اما تمام دزدي او به اندازه يک هزارم خدمات او به کشور نمي شود]!؟[ خدا را شکر که مهاجراني 4 ماشين و چندکارمند و منشي براي خودش فراهم کرد و بلد بود از ويلا استفاده کند و آدم خوش سليقه اي بود».
فراز آخر اين عبارت البته مربوط به انحطاط اخلاقي آقاي نويسنده و اجحاف در حق خانواده مي شود که از اين نظر نوعي همذات پنداري با مهاجراني هم هست. گفتني است حتي در محافل ضدانقلاب از «ا-ن» به عنوان فردي کاملاً بي ثبات و «گروگان پول» ياد مي شود. بنابراين اگر روزي با همين قلم از مهاجراني و کديور، ديو ساخت نبايد تعجب کرد.



نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس