به گزارش مشرق، عبدالله شهبازی مورخ و پژوهشگر تاریخ سیاسی معاصر طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
شنبه، ۱۶ فروردین ۱۳۹۹/ ۴ آوریل ۲۰۲۰ انبوه ایرانیان در خیابانها حضور یافتند. ظاهراً دولت میکوشد فضای عادی کار را به جامعه بازگرداند. گزارشها حاکی از حضور انبوه مردم در خیابانهاست؛ مردمی که در بسیاری موارد فاقد ماسک هستند و وضع خاص شهرهای متراکم ایران، بویژه تهران، رعایت «فاصله اجتماعی» و سایر اصول اولیه بهداشتی مقابله با ویروس کرونا را غیرممکن میکند.
ایران تنها کشوری نیست که دولت آن نمیخواهد ابعاد غیرقابل پیشبینی بحران جهانی کرونا را ببیند. در ایالات متحده آمریکا نیز ترامپ، رئیسجمهور این کشور، به ابعاد بحران کرونا بیاعتنا بود و رسانههای هوادار او، چون فاکس نیوز، مخاطرات کرونا را به سخره میگرفتند و آن را کماهمیت میشمردند. پس از گذشت قریب به دو ماه از شناسایی اولین بیمار کرونایی در آمریکا (۱۹ ژانویه ۲۰۲۰/ ۲۰ دی ۱۳۹۸) بود که ترامپ حاضر به پذیرش واقعیت شد و ۲۲ روز پیش، ۱۳ مارس ۲۰۲۰/ ۲۳ اسفند ۱۳۹۸، در این کشور وضع فوقالعاده اعلام کرد. این تعلل دو ماهه برای آمریکا بسیار گران تمام شد؛ بزرگترین بحران پس از جنگ جهانی دوم را در این کشور پدید آورد و بجز قربانی شدن هزاران انسان، که معلوم نیست تا کجا ادامه خواهد یافت، اقتصاد آن را چنان ویران کرد که با تزریق بسته کمک ۲٫۲ تریلیون دلاری اخیر نیز شاید امیدی به احیای آن نباشد.
اکنون کاملاً روشن شده که تنها راهکار مقابله با گسترش کرونا پیروی اکید از قواعد «فاصلهگذاری اجتماعی» Social distancing است. راهکار «ایمنی گلهای» Herd Immunity، که در ایران آن را زیبا کرده و معادل «ایمنی جمعی» را برایش بکار میبرند، در عمل شکست خورد. دولتهایی چون بریتانیا و سوئیس و هلند و کانادا، که منادی این راهکار بودند، اکنون با شکست مواجه شده و با پیامدهای سنگین ناشی از سیاستگذاری غلط و تعلل ناشی از آن دست به گریبانند. سوئد نیز، که از منادیان راهکار «ایمنی گلهای» بود، به زودی به این پایان دردناک میرسد.
در بحران جهانی کرونا ترامپ تنها رئیس دولتی نیست که نتوانست میان دو گزینه حفظ جان مردم، که مستلزم اجرای اکید مقررات فاصلهگذاری اجتماعی است، و حفظ وضع عادی اقتصاد کشورش تصمیمگیری کند و بهای این ناتوانی را میپردازد. اقبال دولتهایی که نام بردم به راهکار «ایمنی گلهای» به این دلیل بود زیرا «هم خدا را میخواستند هم خرما را» و به هیچ کدام دست نیافتند. عدم قاطعیت دولت شینزو آبه در ژاپن در مواجهه با بحران کرونا را، به خاطر حفظ وضع موجود اقتصادش، در یادداشت پیشین، بر اساس گزارش امروز (۴ آوریل) سیانان، شرح دادم و نوشتم که برخی متخصصان ژاپنی نگران آینده توکیو هستند و فرجامی چون نیویورک را برای این شهر ۱۳ میلیونی پیشبینی میکنند.
در سایر نقاط دنیا نیز دولتهایی هستند که با روشهای دیگر میکوشند برای حفظ «وضع موجود» بر بحران جهانی کرونا چشم بندند. ژنرال عبدالفتاح السیسی در مصر آمار کرونا را پنهان میکند و به عبث میکوشد صنعت توریسم این کشور را حفظ کند. قربانقلی بردیمحمدوف، رئیسجمهور ترکمنستان، کاربرد واژه کرونا را ممنوع و مستوجب زندان اعلام کرده است. آلکساندر لوکاشنکو، رئیسجمهوری که ۲۶ سال بر بلاروس حکومت میکند، فرمان داده تا وضع کشور «عادی» باشد. او کار در مزرعه و ودکا و ورزش را راه درمان کرونا اعلام کرده است. و در برزیل، ژائیر بولسونارو، رئیسجمهور پوپولیست و راستگرای این کشور، کرونا را تبلیغات رسانهای برای ساقط کردن او و بیماری معمولی همچون آنفلونزا اعلام کرده است. در برزیل کار به جایی کشیده که باندهای قاچاق مواد مخدر در محلات حاشیهای و فقیرنشین ریودوژانیرو، که مأوای دو میلیون از هفت میلیون سکنه شهر است، کنترل را به دست گرفته و برای مهار ویروس مقررات «فاصلهگذاری اجتماعی» اعمال میکنند.
کسانی که تصور میکنند، و درواقع آرزو میکنند، تلفات کرونا در ایران در حد ۱۰- ۲۰ هزار نفر متوقف شود، نمیتوانند علت پانیک جهانی کنونی را درک کنند؛ وحشتی چنان بزرگ که افرادی لجوج و خودرأی چون ترامپ و بوریس جانسون را، با تأخیر و از سر اجبار، به چرخش و تمکین واداشت. ترامپ تا حدود یک ماه و نیم پس از شیوع ویروس در آمریکا مرگومیر ناچیز کرونا در این کشور را، تا آن زمان، با آمار تلفات سنگین سالیانه آنفلونزا مقایسه میکرد. در برخی تحقیقات جدید میزان مرگومیر آنفلونزا در جهان سالیانه ۲۹۱ تا ۶۴۶ هزار نفر تخمین زده میشود و میزان متوفیات ناشی از آنفلونزا در آمریکا سالیانه ۲۴ تا ۶۳ هزار نفر است. حتی اکنون (۴ آوریل/ ۱۶ فروردین) تعداد متوفیات ناشی از کروناویروس در آمریکا (۷۴۰۶ نفر) بسیار کمتر از تلفات سالیانه آنفلونزا در این کشور است. آنچه این هراس را برانگیخته نه از سبکسری است و نه ناشی از تبلیغات؛ فقدان مداوا و ناشناختگی رفتارهای آتی ویروس است که «مدیریت» آن و پیشبینی میزان مرگومیر و آینده جهان را غیرممکن کرده است.
شاید گسترش ویروس همین امروز بناگاه متوقف شود. اگر چنین شد بدان معنا نیست که امثال لوکاشنکو و بولسونارو خوب عمل کردند. دولتهایی خوب عمل کردند که مانند کره جنوبی با جدیت و درایت و بدون از دست دادن زمان کوشیدند بیماری را مهار کنند.
دولتهایی که به شکل تصنعی و دستوری میخواهند وضع را عادی کنند به قماری بزرگ دست میزنند. اگر مرگومیر گسترده شد اقتصاد این کشورها به جای چند ماه برای سالها فلج خواهد شد و اگر کار به آشوب و فروپاشی ناشی از مرگومیر انبوه مردم بکشد زیرساختهایی منهدم میشود که بازسازی آن شاید هیچگاه مقدور نباشد. قمار با کرونا بازی مهلک و خطرناکی است.