به گزارش مشرق، شب یک شنبه گذشته، حادثه آتش سوزی منزل ویلایی در بولوار امامت مشهد، امدادگران ایستگاه شماره ۳۳ آتشنشانی را از پای سفره افطار به محل حادثه کشاند اما با اطفای شعله های سرکش آتش که از چند نقطه منزل طبقه دوم زبانه می کشید ناگهان اجساد خون آلود زوج میان سال در میان دودهای غلیظ نمایان شد. کارشناسان آتش نشانی که با هدایت آتشپاد دوم محمدجواد سبحانی به عمدی بودن ماجرای آتش سوزی رسیده بودند، در حالی بررسی های تخصصی خود را به کانون های وقوع آتش کشیدند که دیگر ماجرا جنایی شده بود و قاضی ویژه قتل عمد مشهد به همراه کارآگاهان اداره جنایی آگاهی در مسیر امامت ۶۲ قرار داشتند. دقایقی بعد با حضور قاضی کاظم میرزایی، رازگشایی از اجساد خانه ویلایی در دستور کار قرار گرفت. کارآگاهان با راهنمایی های قاضی باتجربه شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، پای در دهلیزهای تاریک این پرونده جنایی گذاشتند و با فرضیه های متفاوتی روبه رو شدند که این معمای جنایی هولناک را پیچیده تر می کرد.
بیشتر بخوانید:
جنایت وحشتناک در خانه ویلایی! +عکس
به همین دلیل جلسه تجزیه وتحلیل این ماجرا در حالی با حضور سرهنگ جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) و سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) برگزار شد که شب به نیمه رسیده بود. فرضیه های جنایی که زیر ذره بین تخصص های فنی قرار داشت به جایی رسید که مشخص شد قاتل بی نام و نشان وارد خانه ویلایی شده و بعد از قتل زوج میان سال، منزل را به آتش کشیده است. این حقیقت تلخ با اظهارنظر پزشکی قانونی که «قربانیان جنایت قبل از آتش سوزی و با ضربات چاقو جان باخته اند» وارد مرحله جدیدی شد بنابراین ادامه تحقیقات میدانی به هنگام سحر دوباره به محل جنایت کشیده شد. این بار گروه ویژه ای از کارآگاهان ورزیده آگاهی به سرپرستی سرهنگ علی بهرامزاده (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) در کنار قاضی میرزایی، کنکاش های جنایی را با دعوت از کارشناسان باتجربه آتش نشانی ادامه دادند. بررسی های دقیق بیانگر آن بود که عامل یا عاملان جنایت، با سرقت تلویزیون و گوشی تلفن همراه مقتول و همچنین انداختن دستبندهای پلاستیکی خون آلود در حیاط، تلاش کرده اند وقوع قتل را به سارقان ناشناس نسبت دهند و با آتش زدن ساختگی خانه ویلایی، آثار جرم را از بین ببرند.
قاتل چه کسی بود؟
با صدور دستورات محرمانه ای از سوی قاضی میرزایی، گروه ویژه کارآگاهان با نظارت مستقیم سرهنگ غلامی به بررسی وضعیت اجتماعی مقتولان پرداختند اما نقطه سیاهی در زندگی پرفراز و نشیب آن ها پیدا نشد. مریم (مقتول ۵۰ ساله) از سال ۹۶ با حسن (مقتول ۶۱ ساله) ازدواج کرده بود و زندگی بی حاشیه ای را می گذراندند ولی در این میان بسته بودن در حیاط تنها سرنخ این معمای جنایی شد. نیروهای آتش نشان وقتی به محل حادثه رسیده بودند در حیاط از داخل بسته بود بنابراین باید فردی آشنا با مقتولان وارد منزل آن ها شده باشد یا کسی که کلید خانه را دارد! این فرضیه ذهن ها را به سوی مستاجر طبقه اول خانه ویلایی کشاند. جایی که زوج جوانی در آن زندگی می کردند اما آن ها در منزل حضور نداشتند. به همین دلیل و با دستور مقام قضایی تحقیقات غیرمحسوس توسط سروان جمالی (افسر پرونده) درباره ساعت های ورود و خروج همسایه در حالی آغاز شد که همسایگان تردد هراسان جوانی قد بلند با موهای پرپشت و آشفته را تایید کردند. این ها مشخصات ناصر جوان ۲۷ سالهای بود که در طبقه پایین خانه ویلایی مقتولان زندگی می کرد. به همین دلیل کارآگاهان به کمین ناصر نشستند تا این که روز بعد او سوار بر خودروی پژو ۲۰۶ در حالی قصد ورود به منزلش را داشت که مدام از همسایگان می پرسید چه اتفاقی افتاده است؟ در این هنگام بود که کارآگاهان با دیدن موهای تراشیده او، پی به حقیقت ماجرا بردند و بلافاصله حلقه های قانون را بر دستان این متهم گره زدند.
اعتراف به جنایت
این جوان ۲۷ ساله که تلاش می کرد خود را بی خبر از ماجرای قتل نشان دهد اسنادی را رو کرد که هنگام وقوع قتل در منزل پدرزنش بوده است! اما وقتی کارآگاهان با راهنمایی های قاضی میرزایی و با شیوه های فنی این زوج را به طور جداگانه مورد بازجویی قرار دادند به نقطه تاریکی رسیدند که نشان می داد جوان ۲۷ ساله به بهانه برداشت پول از عابر بانک برای ساعتی منزل پدرزنش را ترک کرده است.
در حالی که دقایقی بیشتر به اذان صبح روز گذشته نمانده بود و متهم در تنگنای سوالات تخصصی قاضی ویژه قتل عمد و رئیس اداره جنایی آگاهی دست و پا می زد تا برای تناقض گویی هایش، داستان دیگری سرهم کند ناگهان فریاد زد به آن پیرمرد سوءظن داشتم به همین خاطر هم او را کشتم! این اعتراف مقابل دوربینهای اتاق بازجویی پلیس، سکوت را به فضای پلیس آگاهی بازگرداند و این گونه گروه ویژه کارآگاهان در کنار مقام قضایی به صرف سحری مشغول شدند و صبح روز بعد دوباره بازجویی ها با نظارت سرهنگ شفیع زاده ادامه یافت.
صحنه سازی برای نابودی آثار جرم
متهم ۲۷ ساله این پرونده جنایی که فقط طی ۴۸ ساعت به چنگ قانون افتاد در ادامه اعترافاتش گفت: احساس می کردم آن مرد ۶۱ ساله به گونه ای مرموز به همسرم نگاه میکند و به همین دلیل از او کینه به دل گرفتم و سوءظن پیدا کردم. روز حادثه با نقشه ای که از قبل کشیده بودم دستبندهای پلاستیکی را تهیه کردم و به منزل پیرمرد رفتم. آن ها ابتدا از حضور ناگهانی من شوکه شدند ولی باز هم مرا دعوت به نشستن کردند. در یک لحظه چاقو را از آشپزخانه منزلشان برداشتم و ضرباتی به مرد ۶۱ ساله زدم. همسرش برای کمک به او به طرفم حمله ور شد که ضربه ای هم به او زدم و آن زن به داخل اتاق دیگر گریخت و روی زمین افتاد. سپس دست و پاهای آن زن را با سیم اتو و کمربند مانتو بستم. بر اثر زخم های عمیق چاقو خون زیادی از مرد ۶۱ ساله رفت و او در پذیرایی جان سپرد. من هم خانه را ترک کردم و به منزل پدرزنم رفتم جایی که همسرم را به آن جا برده بودم تا ثابت کنم هنگام وقوع حادثه در منزل پدرزنم بودم ولی به بهانه برداشت پول از عابربانک سراغ زوج مذکور رفتم!
متهم این پرونده جنایی ادامه داد: عصر هنگام دوباره به منزل این زوج بازگشتم و با یک بطری یک لیتری بنزین چند نقطه از منزل را به آتش کشیدم و حتی تشکی روی مرد انداختم و آن را آتش زدم. سپس با انداختن دستبندهای پلاستیکی خون آلود در حیاط منزل، تلویزیون و گوشی تلفن او را هم با خودم بردم تا پلیس را گمراه کنم! بعد هم گوشی و تلویزیون را در پنجراه مشهد به مبلغ ۱۰۰ هزار تومان فروختم و به سر کارم بازگشتم!
فکر نمی کردم کسی به من مشکوک شود با وجود این موهایم را کوتاه کردم تا جلب توجه نکند! چرا که همسایگان مرا با موهای بلند دیده بودند و ...
اگرچه این متهم به صراحت ارتکاب قتل را پذیرفت اما هنوز زوایای مبهم دیگری در این پرونده جنایی وجود دارد که بررسی تخصصی آن ها با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی کاظم میرزایی و توسط کارآگاهان اداره جنایی آگاهی آغاز شده است.
منبع: روزنامه خراسان