سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
**داماد روحانی:عارف عالیجناب سکوت است
«کامبیز مهدی زاده» داماد روحانی، فارغ التحصیل مقطع دکتری در رشته «رسوب شناسی و سنگ رسوب» است. وی اکنون دبیر ستاد توسعه فناوری حوزه انرژی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری است.
مهدی زاده در یادداشتی در روزنامه آرمان با عنوان «عارف، عالیجناب سکوت بود» نوشت: «محمدرضا عارف قبل از اینکه بخواهد در عرصه جدیدی وارد شود باید به این پرسش مهم و تاریخی پاسخ دهد؛ چرا نماینده مجلس شد و چه استراتژیای را در این سالها در مجلس دنبال کرد؟ کدام سخنرانی آتشین و نطق ماندگار را در مجلس انجام داد؟ حرف دل مردم را پشت کدام تریبون فریاد زد؟ وی در کارنامه خود معاون اول رئیسجمهوری که مسئولیت مهم اجرائی و راهبردی است را با خود یدک میکشید اما نتوانست مثل یک لیدر موثر رفتار کند و به عبارتی عارف در مجلس عالیجناب سکوت بود. اینکه طی چند سال حضورش در مجلس، چند بار نطق پیش از دستور داشته است؟ در کدام یک از نطقهایش از مشکلات مردم سخن گفته است؟ کدام موضع تاثیرگذار را داشته است؟ راهبرد مشخص او در مجلس چه بوده است؟ سوالهای مهمی است که باید موشکافانه آنها را تبیین کرد».
مهدی زاده در ادامه نوشت: «چرا با وجود تمام ضعفها و انتقاداتی که پیرامون عملکرد و عدمهماهنگی لیست امید مطرح شده، سعی در اصلاح و جبران امور نشده است؟ به نظر میرسد فقدان یک برنامهریزی مشخص و عدم نگاه به آینده و از همه مهمتر نقش کمرنگ محمدرضا عارف در مجلسی که نتوانست رهبری این جریان را بر عهده بگیرد همگی دست به دست هم داد تا لیست امید در طول زمان کمرنگتر شود و کارایی خود را از دست دهد، اما مساله مهمتر در جریان اصلاحات این موضوع است که آیا با نیروهای قدیمی این امکان وجود دارد که اهداف این جریان و دیدگاه آن را تبیین کرد؟ و چرا تا امروز این جریان نقشه راهی را همگام با زمان از خود بروز نداده است؟ طی این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی شاهد بودیم که صدای واحدی از این جریان به گوش نرسید و این نشان از عدم وجود نقشه راه بود».
این روزها اختلاف در جبهه اصلاح طلبان بیش از پیش پررنگ شده است. پس از استعفای موسوی لاری از قائم مقامی شورای عالی اصلاحات، حالا عارف نیز در سیبل انتقادات قرار گرفته و کارنامه او در شورای اصلاح طلبان و مجلس دهم مورد انتقاد جدی است.
مهدی زاده در یادداشت مذکور، گلایه کرده است که چرا عارف در مجلس مطالبات اصلی مردم را پیگیری نکرده است. این نقد نه تنها به شخص عارف بلکه به تمامی اعضای لیست امید در مجلس دهم(که تحت عنوان فراکسیون امید در مجلس فعال بودند) وارد است.
برای نمونه، «محمود صادقی» یکی از اعضای فراکسیون امید مجلس در اظهارنظری تأمل برانگیز گفته بود: «در اهواز، زاهدان، کرمانشاه، ملایر، همدان، اصفهان و...منتظر بودم مردم از ریزگردها، فقر، بیکاری و...شِکوه کنند اما "رفع حصر" خواسته اصلی مردم بود»!
شعار لیست امید در مجلس دهم این بود: «آرامش، رونق اقتصادی»؛ حالا یک سوال، آیا ماحصل عملکرد لیست امید در مجلس دهم، آرامش و رونق اقتصادی بود!؟ قطعا پاسخ منفی است.
اما داماد رئیس جمهور در یادداشت مذکور، از بیان یک ویژگی بسیار مهم اصلاح طلبان در مجلس دهم غفلت کرده است و آن «وکیل الدوله» بودن این نمایندگان است.
ترجیح دادن وکیل الدوله بودن بجای نماینده ملت بودن، یکی از ویژگی های اصلی اکثریت مطلق اصلاح طلبان در مجلس دهم است. سکوت در مقابل وزیری همچون عباس آخوندی و شراکت در افزایش سرسام آور قیمت مسکن، حمایت ویژه از بیژن زنگنه و موافقت با قرارداد توتال و بی توجهی به عواقب آن، توجیه خسارت محض برجام و موارد متعدد دیگر از جمله اقدامات خسارت بار وکیل الدوله ها در مجلس دهم است.
در حقیقت اصلاح طلبان در مجلس دهم، در مقابل قصور و تقصیرهای دولت، «عالیجناب سکوت» بودند.
**مشاور خاتمی:شورای عالی اصلاحات، نه «شورا» است، نه «عالی» و نه «اصلاح طلب»
«محمدرضا تاجیک» مشاور رئیس دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: «شورای عالی اصلاحطلبی از همان آغاز شورایی بود برای «شور» نکردن، برای «عالی» نبودن و برای «اصلاحطلب» نبودن. در درون این شورا، از همان آغاز «شوراها» برپا بود و بازی زبانی هفتادودو گروه و حزب و شخصیت. بنابراین از همان آغاز در پس و پشت هر تصمیم و تدبیر، هر ورود (عضویت) و خروجی (عدم عضویت)، هر موضع و مواضعی، هر استراتژی و تاکتیکی، هر ائتلاف و انفصالی و بالاخره هر دم و بازدمی، نوعی تنازع قدرت و بقا نقش بازی میکرد. عدهای در این شورا، از همان آغاز از سانترالیسم دموکراتیک، فقط سانترالیسم آن را فهم کردند و بساط نوعی توتالیتاریسم فردی و گروهی (حزبی) را در صحن عمومی و خصوصی شورا گستراندند و به نام نامی اصلاحطلبی آوردند و بردند، گذاشتند و برداشتند، نوشتند و خط زدند...صریح بگویم، امروز «تغییر» این شورا در «تعطیلی» آن است».
تاجیک در ادامه گفت: «چون نیک بنگریم بسیاری از اصلاحطلبان امروز را در «هیچکجا» و «هرکجا» ی نظری و عملی میبینیم. اینان اصلاحطلبی را دقیقا در همان موقف و موضعی تعریف میکنند که قدرت و منفعتشان اقتضا میکند. این عده برای رسیدن به قدرت آرام و قرار ندارند. کک قدرت افتاده توی تن و جانشان و آرامش و قرار را از آنان ربوده است. اینان تابعان قدرتاند؛ بنابراین هرکجا قدرت هست، آنان نیز هستند».
مشاور خاتمی صراحتا اعلام کرده است که تغییر اصلی در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات، در تعطیلی آن است.
اما جدای از این مسئله، نقش خاتمی در ایجاد وضعیت بغرنج فعلی شورای عالی اصلاحات، قابل تأمل و بررسی است.
رئیس دولت اصلاحات در سالهای اخیر، رأی دادن به روحانی، لیست امید مجلس دهم و لیست امید شورای شهر پنجم را با «تَکرار می کنم» های خود به مردم پیشنهاد کرد.
دولت روحانی با برجام، سفره مردم را کوچک کرد و ارزش پول ملی را به میزان قابل توجهی کاهش داد. لیست امید مجلس دهم بجای رسیدگی به مطلبات مردم، مشغول اروپاگردی و سلفی گرفتن با موگرینی و تشکیل کمیته رفع حصر بود.
شورای شهر پنجم نیز بجای رسیدگی به مشکلات مردم، تمام انرژی خود را برای تغییر نام خیابان های تهران گذاشت و در افکار عمومی به «مشغول بودن به بازی اسم و فامیل» مشهور شد.
بنابراین اکنون رئیس دولت اصلاحات در کارنامه دولت، مجلس، شورای شهر و شهرداری تهران شریک بوده و یکی از بانیان اصلی وضع موجود است.
پیش از این اصلاح طلبان بارها بر حاکم بودن دیکتاتوری و رفتار قبیله ای در شورای عالی اصلاحات تاکید کرده بودند.
** اعتراف روزنامه اصلاح طلب به وضعیت بغرنج ترامپ
روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت: «نباید فراموش کرد که سیاست خارجی ترامپ در همه زمینهها از جمله عراق، سوریه، لیبی، یمن، افغانستان، کره شمالی، چین، روسیه و همکاری با اروپا با شکست روبهرو بوده است و با توجه به اینکه کرونا باعث شده حدود 30 میلیون بیکار روی دست ترامپ قرار گیرد لذا دیگر این برگ برندهای که تا همین چند ماه گذشته همیشه به آن افتخار میکرد در کوتاهمدت به دشمنی تبدیل شده که احتمال ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید را با تردیدهای جدی روبهرو ساخته است.
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «لذا در غیاب موفقیتهای اقتصادی و اشتغالزایی که در انتخابات امریکا همیشه حرف اول را میزده، این بار سیاست خارجی اهمیت پیدا کرده و ارائه دستاوردی در این زمینه بیش از گذشته باید جدی گرفته شود».
اکنون وضعیت ترامپ، هم در سیاست داخلی و هم سیاست خارجی مطلوب نیست. آمریکا محتاج مذاکره با ایران است ولیکن به دلیل خوی استکباری و تفرعن، این نیاز را به عنوان امتیاز ویژه به ایران جا می زند.
اما با اینحال، هدف آمریکا از مذاکره، رسیدن به نتیجه برد-برد نیست. همانطور که برجام هیچگاه توافق برد-برد نبود.
هدف اصلی سران آمریکا از مذاکره با ایران، برجامیزه کردن توان موشکی، قدرت منطقه ای و دیگر فاکتورهای قدرت ساز ایران است.
ایران اکنون علاوه بر آمار تحسین برانگیز در مبارزه با کرونا، به تازگی در اقدامی غرورآفرین، یک ماهواره نظامی را به فضا پرتاب کرده است.
با اینحال طیف غربگرا در داخل کشور، آمریکا در موضع قدرت و ایران را در موضع ضعف نشانده و اینگونه وانمود می کنند که ایران محتاج مذاکره با آمریکاست و اگر مذاکره کلید بخورد، فتح الفتوحی اقتصادی رخ خواهد داد!