به گزارش مشرق، اخیرا بیژن عالیپور مدیرعامل سابق شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب در نامهای به مدیرکل روابط عمومی وزارت نفت ضمن کذب دانستن خبر منتشر شده ترخیص دکلهای حفاری را امری منطبق با برنامههای فصلی دانست و توضیحاتی در این باره ارائه داد.
بیشتر بخوانید:
تشویقیهای مادامالعمر برای ۱۱ نفر از مدیران وزارت نفت
در بخشی از نامه عالیپور به مدیرکل روابط عمومی وزارت نفت آمده است: «برنامههای فصلی براساس نیاز عملیاتی تولید، صرفا در زمان اجرا منطبق با مقتضیات و نیاز واقعی تحقق یافته و به همین دلیل امکان تغییر در موقعیت چاهها و تعداد و زمان استفاده از دکلها امری اجتنابناپذیر است. در همین رابطه، توقف موقت، آماده بهکاری، جایگزینی یا اضافه کردن دکلها در طول زمان اجرای قراردادهای تأمین دکل، امری عادی تلقی و متناسب با هر یک از موارد یادشده، نحوه مدیریت آنها در قراردادهای فیمابین این دو شرکت بهصورت دقیق پیشبینی و توافق شده است».
*فقدان برنامه تولید مناطق نفتخیز جنوب هم در راستای برنامههای فصلی است؟
درباره این نامه مدیرعامل سابق شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب نکات زیر مطرح است:
۱- شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب برنامه تولید خود را در نامه ای به شماره ۳۹۷۴۰۱ در تاریخ ۳۰ بهمن ماه ۱۳۹۸ به مدیریت برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران جهت تصویب ارسال نموده است ولی تا تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه امسال این برنامه مصوب نشده است. به عبارت دیگر، با وجود گذشت بیش از ۱.۵ ماه از سال ۹۹، مناطق نفتخیز جنوب همچنان فاقد برنامه تولید است. حالا سوال اساسی این است که چطور میتوان فقدان برنامه تولید مناطق نفتخیز جنوب را در راستای برنامههای فصلی تعریف کرد. در نتیجه، این اظهار نظر مدیرعامل سابق شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب یک تناقضگویی آشکار است.
۲- البته این اولین بار نیست که وزیر نفت برای حمایت از طرح ۲۸ مخزن دستور ترخیص دکلها و توقف فعالیتهای تحتالارضی مناطق نفتخیز جنوب را صادر میکند؛ بلکه در سال ۹۶ نیز با دستور بیژن زنگنه، ترخیص ۳۰ دکل حفاری و توقف همه قراردادهای فعال جهت تمرکز بر طرح مطلوب وزارت نفت (طرح ۲۸ مخزن) در دست پیگیری بوده است که با ورود نهادهای نظارتی به سرانجام نرسید. نکته جالب اینکه در برهه زمانی اواخر سال ۹۶ و اوایل سال ۹۷ که بحث درباره ترخیص ۳۰ دکل حفاری تا آغاز به کار طرح ۲۸ مخزن مطرح شده بود؛ بیژن عالیپور مدیرعامل وقت شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب که اکنون ترخیص ۲۰ دکل حفاری و توقف فعالیتها را امری طبیعی میداند؛ در نامهای در تاریخ ۵ فرودین ماه ۹۷ به تشریح تبعات منفی توقف فعالیتهای تحتالارضی و آسیبهای فراوان این اقدام وزارت نفت پرداخت.
همچنین عالیپور در این نامه خواستار ادامه فعالیتهای شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب تا زمان شروع طرح ۲۸ مخزن شده بود تا از تبعات سنگین این تصمیم وزارت نفت جلوگیری کند. اما مدیر برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران در پاسخ به بیژن عالیپور در حاشیه نامه اشاره کرده است که وزیر با ادامه فعالیت با روال جاری موافق نیست و فقط بدنبال شیوه EPCF/EPDF است.
تصویر نامه بیژن عالیپور مدیرعامل وقت شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب به کریم زبیدی مدیر برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران در تاریخ ۵ فروردین ماه ۹۷ و پاسخ وی به شرح زیر است:
همچنین بیژن عالیپور مدیرعامل وقت شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب در نامه دیگری به کریم زبیدی مدیر برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه ۹۷ به صورت مفصل تبعات منفی ترخیص دکلهای حفاری و توقف قراردادهای فعال تشریح می کند که یکی از آنها تبعات امنیتی و اجتماعی ناشی از بیکاری ۲۰ هزار پرسنل فعال در قراردادهای موجود است. تصویر این نامه به شرح زیر است:
*تناقضگوییهای مدیرعامل سابق مناطق نفتخیز جنوب برای توجیه ترخیص ۲۰ دکل حفاری
حال یک سوال اساسی از مدیرعامل پیشین شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب مطرح است. اینکه چطور توقف فعالیتها و ترخیص دکلهای حفاری در سال ۹۶ تا موعد آغاز به کار طرح ۲۸ مخزن، اقدامی با تبعات سنگین و آسیبهای فراوان بوده است اما ترخیص ناگهانی ۲۰ دکل حفاری در سال جاری و عدم تصویب برنامه شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب با وجود گذشت ۱.۵ ماه از سال ۹۹ امری طبیعی و فصلی است؟
فلذا این تناقضگوییها در اظهارات عالیپور به خوبی نشان میدهد که ترخیص ۲۰ دکل حفاری و توقف فعالیتهای مناطق نفتخیز جنوب نه تنها امری طبیعی و فصلی نیست؛ بلکه همانند اواخر سال ۹۶ و اوایل سال ۹۷ تبعات منفی جدی را در پی دارد که از جمله آن میتوان به بیکاری ۱۰ هزار نفر در استان خوزستان اشاره کرد.
به گزارش فارس، در ارتباط با طرح ۲۸ مخزن باید توجه نمود که از مجموع ۲۸ بسته کاری فقط ۶ بسته آغاز بکار نموده که در آن ۶ بسته نیز طبق اطلاعات واصله از مسئولین این طرح دارای عقب افتادگی حدود ۸۰% نسبت به برنامه است. هیچکدام از ۲۲ بسته دیگر از طرح ۲۸ مخزن شروع بکار ننموده و از لحاظ اجرای در مرحله صفر درصد قرار دارند. اکثر آنها حتی به مرحله برگزاری مناقصه نیز نرسیدهاند.
لازم به ذکر است برای اجرای یک روش جدید در توسعه میادین نفتی باید ابتدا این روش در یک میدان نفتی به کارگیری شده و درصورت موفقیت در سایر میادین نیز به کار گرفته شود. در نتیجه تغییر رویکرد ناگهانی و انبوه برای اجرای یک روش جدید در توسعه میادین نفتی که نه تنها میزان کارآمدی آن هنوز مشخص نشده بلکه طی دو سال گذشته کارنامه ضعیفی نیز داشته است فاقد دلیل منطقی و کارشناسی است.