مشرق - در ایام ماه مبارک رمضان به صورت روزانه چند نکته و فرازهایی از معارف موجود در هر جزء از قرآن کریم تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
قانون اولیه خدا در پخش روزی
وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیر (27- شوری)
اگر خداوند روزی را برای بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان میکنند ولی به اندازهای که مشیت او اقتضاء کند نازل میکند زیرا او به حال بندگانش آگاه و بیناست.
کلمه «قَدَر» به معنای کمیت و حجم هر چیز است. پس این که میفرماید:«وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ» به این معنا است که خدای تعالی هر چیز را به کمیت و حجم و مقداری که مشیتش اقتضاء کند نازل میکند.
معنای آیه شریفه این است: اگر خدای تعالی رزق همه بندگان خود را وسعت بدهد و همه سیر شوند، شروع به ظلم کردن در زمین می کنند؛ چون طبیعت مال این است که وقتی زیاد شد طغیان و استکبار می آورد، همچنان که در سوره علق فرموده: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی؛ این انسان هنگامی که احساس بینیازی کند طغیان میکند»(1) و به همین جهت خداوند متعال رزق را به اندازه نازل میکند و به هر کس به مقداری معین روزی میدهد؛ چون او به حال بندگان خود خبیر و بصیر است و میداند که هر یک از بندگانش استحقاق چه مقدار از رزق را دارد و چه مقدار از غنا و فقر، مفید به حال اوست؛ همان را به او می دهد.(2)
یک سوال مهم در این بحث:
چرا خدا به کسانی که با داشتن مال بیشتر گناه و ظلمشان هم افزون می شود باز هم مال و ثروت می دهد؟
علامه طباطبایی(ره) در پاسخ به این سوال می نویسد: این آیه بیانگر قانون اولیه خدا در توزیع ارزاق بین بندگانش است که حال هر کس را می بیند و به او روزی می دهد؛ اما قوانین دیگری نیز دارد که در عالم حاکم است؛ یکی از آن قوانین قانون ابتلاء و امتحان است(3) و دیگری قانون مکر و استدراج(4) است.(5) این دو قانون سبب می شود که خدا به کسانی که در سوال مطرح شد با وجود کفر و طغیان باز هم مال و ثروت عطا کند.
این بحث نقطه مقابلی هم دارد و آن اینکه چرا برخی حتی به مقدار رفع ضروریات هم از رزق و روزی الهی بی نصیبند که در پاسخ می توان به دو قانون الهی اشاره کرد؛ یکی همان قانون ابتلاء و امتحان و دیگری قانون اثر گناه(6) که برخی با عمل خود مانند ظلم به دیگری یا ظلم پذیری چنین نتیجه ای را برای خود رقم زده اند.
تلافی کار بد؛ کار بدی مثل آن است
وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمین (40- شوری)
پاداش بدی کار بدی است مانند همان؛ ولی هر که بگذرد و [میان خود و طرف مقابلش را] اصلاح نماید؛ پاداشش بر عهده خداست؛ یقیناً خدا ستمکاران را دوست ندارد.
این آیه حکم کسی را بیان می کند که ظلمی در حق او شده است بر اساس این آیه چنین کسی میتواند در مقابل ستمگر رفتاری چون رفتار او داشته باشد و چنین تلافی و انتقامی دیگر ظلم نخواهد بود.(7)
نکته مهم و قابل توجه در آیه:
همانگونه که در متن آیه ملاحظه می شود خداوند متعال آن کاری که برای تلافی صورت می گیرد با اینکه مجوز آن را هم صادر کرده است اما آن را «سیئة؛ کاری بد و ناپسند» می نامد که سوال برانگیز است.
در پاسخ به این سوال گفته اند: از این رو هر دو عمل را سیئه و بد خوانده چون با هر کس چنین رفتار شود ناراحتش میکند، ظالم با آن کار مظلوم را ناراحت کرد و مظلوم هم با انتقام و تکرار آن کار ظالم را رنجاند، پس در آیه شریفه حقیقت معنای کلمه رعایت شده است.(8)
همانطور که این بزرگان فرموده اند مجوز انجام عملی آن از بد و آزار دهنده بودن به خوب و گوارا بودن تبدیل نمی کند. کار بد، بد است. چیزی که در این آیه بین آن دو فرق گذاشته این است که اگر ابتدایی و بدون مجوز باشد حرام است و عذاب و عقاب دارد و اگر با مجوز شرعی باشد حلال است و چون حرام نیست عقابی هم ندارد.
باید توجه داشت که این تلافی با مجوز، «واجب نیست»؛ بلکه فقط «حلال است» و شاید برای همین نکته بود که بلافاصله فرمود: «فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلیَ اللهِ؛ هر کس عفو و اصلاح کند اجر و پاداش او بر خداست»
تعداد و جنسیت فرزندان، تنها به موهبت الهی است
لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَخْلُقُ ما یَشاءُ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ إِناثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُور (49) أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْراناً وَ إِناثاً وَ یَجْعَلُ مَنْ یَشاءُ عَقیماً إِنَّهُ عَلیمٌ قَدیر (50- شوری)
مالکیّت و فرمانروایی آسمانها و زمین فقط در سیطره خداست، هر چه را بخواهد میآفریند، به هر کس بخواهد دختر عطا میکند و به هر کس بخواهد پسر میبخشد؛ یا پسر و دختر را با هم میدهد و هر که را بخواهد عقیم میکند و فرزند نمیدهد که او دانا و تواناست.
قرآن کریم برای نشان دادن این واقعیت که هر گونه نعمت و رحمت در این عالم از سوی خدا است و کسی از خود چیزی ندارد به یک قانون کلی و یک مصداق روشن آن اشاره کرده و میفرماید: «مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین برای خدا است و هر چه بخواهد میآفریند» و به همین دلیل همه ریزخوار خوان نعمت او هستند و نیازمند به لطف و رحمت او؛ از این رو نه غرور به هنگام نعمت منطقی است و نه یاس به هنگام مصیبت.
آنگاه به نمونه روشنی از این واقعیت که هیچ کس از خود چیزی ندارد و هر چه هست از ناحیه او است اشاره کرده می فرماید: به هر کس اراده کند دختر میبخشد و به هر کس بخواهد پسر. یا اگر بخواهد هر دو آنها را میدهد و هر کس را هم که مصلحت بداند عقیم و بی فرزند میگذارد.
به این ترتیب مردم را به چهار گروه تقسیم کرد: آنهایی که تنها پسر دارند و در آرزوی دختری هستند و آنها که دختر دارند و در آرزوی پسری و آنها که هر دو را دارند و گروهی که فاقد هر گونه فرزندند و قلبشان در آرزوی آن پر میکشد.
و این یک نمونه بارز از عدم توانایی انسان از یک سو، و نشانه روشن از مالکیت و حاکمیت و خالقیت خداوند از سوی دیگر است. گر چه نقش بعضی از غذاها و داروها را در افزایش احتمال تولد پسر یا دختر نمیتوان انکار کرد، ولی باید دانست که آن اثر را هم خدا در آن دارو و روشها قرار داده است و هیچ کدام خارج از علم و قدرت خدا نیستند.
نکته دیگری که در آیه به چشم می خورد اینکه برای هر دو جنس از تعبیر «یهب؛ میبخشد» استفاده کرد و این دلیل روشنی است که هم دختران هدیه الهی هستند و هم پسران و فرق گذاشتن میان این دو از دیدگاه یک مسلمان راستین صحیح نیست.(9)
آیاتی که هنگام سوار شدن خوانده می شود
لِتَسْتَوُاْ عَلیَ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکُرُواْ نِعْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُواْ سُبْحَانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَاذَا وَ مَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ(13)وَ إِنَّا إِلیَ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ(14- زخرف)
که بر پشت آن استقرار یابید و چون بر آن استقرار یافتید، نعمت پروردگارتان را به یاد آورید و بگویید: منزّه است خدایی که این را رام ما کرد که ما قدرت آن را نداشتیم و ما به سوی پروردگارمان باز خواهیم گشت.
«استواء بر ظهر» به معنای استقرار بر پشت حیوان و یا هر مرکب سواری دیگر است.(10) منظور از مرکب با توجه به آیه قبل (آیه 12) فقط چهارپایان نیست بلکه به قرینه «کشتی» که در آیه آمده است هر گونه وسیله نقلیه را در بر می گیرد که در عصر حاضر ماشین، قطار و هواپیما از رایج ترین آنهاست.
و «ما کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ» هم مفهومش این است که اگر لطف پروردگار نبود ما هرگز قادر به کنترل و ادراه این مرکبها نبودیم. و اینکه در پایان دعای مومنین این چنین دارد که: «وَ إِنَّا إِلیَ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ؛ و بی شک ما به سوی پروردگارمان باز خواهیم گشت» برای آن است که آنها را به یاد قیامت بیندازد که امروز سوار بر وسیله ای گران قیمت شده و در زمین جابجا می شویم به یاد داشته باشیم که بالاخره تابوتی هم هست که در انتظار ماست.
در حالات امیرالمومنین علیه السلام آمده است که هنگامی که پای خود را در رکاب گذاشت فرمود: «بسم اللَّه» و هنگامی که بر مرکب استقرار یافت این آیات را تلاوت کرد: «سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ وَ إِنَّا إِلی رَبِّنا لَمُنْقَلِبُون»(11)
از این رو مستحب است که انسان هنگام سوار شدن بر هر وسیله نقلیه ای با خواندن این آیات هم شکر خدا را بجا آورد و هم به یاد قیامت افتاده و فراموش نکند که روزی سوار بر تابوت به آن دیار باقی خواهد شتافت.
----------
(1) آیات 6-7 سوره علق
(2) المیزان، ج18، ص56
(3) إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَ أَوْلَادُکمُْ فِتْنَةٌ وَاللهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ (15- تغابن)
(4) سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ (183- اعراف)
(5) المیزان ج18 ص56
(6) إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ (11- رعد) ؛ وَ مَا أَصَبَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکمُْ وَ یَعْفُواْ عَن کَثِیرٍ(30- شوری)
(7) المیزان ج18 ص64
(8) کشاف زمخشری ج4 ص229. علامه طباطبایی(ره) نیز با نقل سخن او گویا پاسخ او رامی پذیرد. تفسیر نمونه هم بر این رأی است.
(9)برگرفته از نمونه ج20 ص482-483
(10) المیزان ج18 ص87
(11) مستدرک الوسایل ج8 ص136