سرویس جنگ نرم مشرق - ایلان برمن معاون اندیشکده شورای سیاست خارجی آمریکا و تحلیلگر اطلاعاتی امنیت منطقهای در خاورمیانه با انتشار یادداشتی در اندیشکده مرکز سیاست جهانی آمریکا به بررسی توافق راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین پرداخت و نوشت: فصل جدیدی از روابط میان چین و ایران در حال رقم خوردن است. مقامات ایران علناً فاش کردند که در حال سپری کردن مراحل نهایی مذاکرات با چین بر سر یک قرارداد راهبردی ۲۵ ساله هستند. این قرارداد در صورتی که بطور کامل اجرایی شود، روابط نظامی، اقتصادی، و سیاسی میان دو کشور را به میزان قابل توجهی بسط و گسترش خواهد داد. قرارداد جدید نباید موجب تعجب و شگفتی باشد: تهران و پکن به لحاظ تاریخی در خصوص همه موضوعات از فروش سلاح گرفته تا انرژی با یکدیگر همکاری کردهاند. با این حال، قرارداد فوقالذکر نمایانگر گسترش چشمگیر روابط دوجانبه میان دو شریک راهبردی است. این قرارداد همچنین پیامدهای مهمی در خصوص ژئوپلیتیک منطقه به همراه دارد و یک تهدید آشکار متوجه تلاشهای آمریکا جهت انزوا و مهار جمهوری اسلامی میکند.
مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
شریان حیاتی برای تهران
برمن به وضعیت اقتصادی ایران اشاره میکند و مینویسد: درآمدهای نفتی ایران طی یکسال گذشته حدود ۹۲ درصد کاهش یافته و از حدود ۱۰۰ میلیارد دلار به ۸ میلیارد دلار تنزل پیدا کرده است. این افت درآمد بازتابدهنده کاهش گسترده فعالیتهای صنعت نفت ایران است، زیرا مشتریان از ترس پیامدهای احتمالی تحریمهای آمریکا ضد ایران بطور فزایندهای از معامله با ایران خودداری میورزند. مقامات ایران بهتازگی فاش کردهاند که تعداد فزایندهای از شرکای خارجی حکومت از انعقاد معاملات جدید با تهران در حوزه انرژی امتناع میکنند.
سرمایهگذاری خارجی در ایران نیز متوقف شده است و کشورها و کسبوکارهای بیشتری و بیشتری تصمیم گرفتهاند کاری به کار جمهوری اسلامی نداشته باشند تا مبادا در معرض تحریمهای آمریکا قرار گیرند. بنا بر گفته کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل، سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ایران در سال ۲۰۱۹ به میزان ۵/۲۶ درصد کاهش پیدا کرده و در حال حاضر در پایینترین سطح خود طی دو دهه اخیر قرار دارد.
این عوامل موجب شدهاند روند فروپاشی پول ملی ایران سرعت بگیرد. تابستان سال جاری، ریال ایران به پایینترین نرخ خود در تاریخ ۴۱ ساله جمهوری اسلامی رسید. این کاهش ارزش ریال با چنان شیب تندی صورت گرفت که بانک مرکزی ایران طی روزهای اخیر نزدیک به ۱ میلیارد دلار به بازار تزریق کرده تا ریال را تثبیت کند. بنابراین، حکومت ایران مجبور شده به سراغ پساندازهایش برود. حتی قبل از شیوع ویروس کرونا، مؤسسه مالی بینالمللی تخمین زده بود که ذخایر ارزی ایران ــ که در سال ۲۰۱۹ بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار بود ــ طی نیمه اول سال جاری به ۷۳ میلیارد دلار کاهش مییابد و در صورت تداوم روند هزینهکرد کنونی، تا ماه مارس ۲۰۲۳ به ۲۰ میلیارد دلار تنزل پیدا خواهد کرد. با همهگیری جهانی ویروس کرونا، این روند شتاب بیشتری به خود گرفته است، زیرا حکومت ایران مجبور شده منابع مالیای که در اختیار دارد را در راستای پرداختن به بحران سلامت هزینه کند.
این اندیشکده در ادامه آورده است: این شرایط تهران را ناگزیر ساختهاند تا دست به یک تجدیدنظر راهبردی بزند. رهبران ایران از همان ابتدا سیاست «صبر راهبردی» در پاسخ به فشارهای فزاینده آمریکا اتخاذ کردند به این امید که تا زمان روی کار آمدن یک دولت سازشپذیر در واشنگتن (دولتی که از مصالحه با رهبران ایران استقبال کند) بتوانند قدرت خود را حفظ کنند. چرخش آنها به سمت چین بازتابدهنده این واقعیت است که آنها برای آنکه بتوانند سرپا بایستند و جایگاه بینالمللی خود را بهبود بخشند، نیازمند کمک خارجی هستند.
پیامدهای توافق راهبردی
کمک چین به چه نحو موجب تقویت حکومت ایران میشود؟ در حال حاضر، پی بردن به جزئیات توافق غیرممکن است. با این وجود، قرارداد جدید میان چین و ایران احتمالاً پیامدهای راهبردی فراگیر به همراه خواهد داشت.
یکی از این پیامدها به موضع ایران در منطقه مربوط میشود. طی دو سال گذشته، افزایش تحریمهای آمریکا موجب شدهاند تا موضع راهبردی ایران و توانایی این کشور در خصوص شکلدهی روندهای منطقهای به شدت تحت تأثیر قرار گیرند. کاهش حمایتهای مالی از حزبالله لبنان و کمرنگ شدن کنترل ایران بر شبهنظامیان قدرتمند شیعه عراقی از جمله پیامدهایی هستند که میتوان آنها را حداقل تا حدودی حاصل راهبرد فشار اقتصادی و سیاسی «حداکثری» دولت ترامپ بر جمهوری اسلامی دانست.
با این حال، این پیامدها برگشتپذیر هستند. تزریق سرمایه بهواسطه افزایش فعالیتهای تجاری چین در داخل ابران صرفاً موجب تثبیت اقتصاد این کشور نمیشود؛ این امر همچنین به ایران امکان میدهد تا طیف کاملی از فعالیتها در منطقه، از حمایت از حکومت اسد در سوریه گرفته تا مداخله در جنگ داخلی طولانی در یمن، را به شکل پایدار تأمین مالی کند. همچنین میتوان انتظار داشت که مساعدت چین به تقویت حکومت ایران در داخل کمک کند.
چالشی برای واشنگتن
قرارداد جدید چین و ایران در بحبوحه تنشهای به سرعت رو به رشد میان واشنگتن و چین منعقد میشود. با اینکه دولت ترامپ از مدتها قبل بر لزوم رقابت با چین بهعنوان یک قدرت بزرگ تأکید کرده است، اما تمرکز بر مقابله با چین در حوزههای اقتصادی، راهبردی، و ژئوپلیتیکی از ابتدای سال جاری با توجه به همهگیری ویروس کرونا به میزان قابل توجهی شدت گرفته است.
پکن نیز به نظر در حال حرکت به سمت رویارویی مستقیمتر است. طی دو سال گذشته، واردات نفت چین از ایران بهواسطه تشدید فشارهای آمریکا به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کرده است. برای مثال، میزان خرید نفت خام چین از ایران پارسال حدود ۵۳ درصد کاهش داشت که این امر تمایل طرف چینی جهت اجتناب از کشمکش مستقیم با دولت ترامپ بر سر ایران را انعکاس میدهد. با این حال، اکنون پکن صراحتاً خود را در مسیر آن چیزی قرار داده که مهمترین مؤلفه سیاست آمریکا در خاورمیانه انگاشته میشود: پیکار «فشار حداکثری» دولت ترامپ ضد جمهوری اسلامی. چین بدین ترتیب تمایل خود جهت خنثیسازی مستقیم سیاست آمریکا و تضعیف اهداف راهبردی مهم آمریکا در خاورمیانه و ورای آن را به نمایش گذاشته است.
این تحلیلگر آمریکایی در پایان به کاخ سفید هشدار میدهد: بنابراین، قرارداد جدید چین و ایران چالش آشکاری متوجه منافع و اعتبار آمریکا میکند. اگر در این زمینه کاری صورت نگیرد، گسترش پیوندهای اقتصادی و راهبردی میان پکن و تهران به تثبیت حکومت ایران کمک خواهد کرد. این امر همچنین به تلاشهای دولت ترامپ جهت انزوا و تضعیف روحانیون حاکم بر ایران و مهار ماجراجوییهای جمهوری اسلامی در منطقه لطمه میزند. همه اینها موجب میشوند قرارداد راهبردی جدید میان دو کشور به آزمونی مهم نه تنها برای سیاست واشنگتن در قبال چین بلکه همچنین برای رویکرد «فشار حداکثری» دولت ترامپ در قبال ایران تبدیل شود.