سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
کرونا چه کسانی را بیآبرو کرد /برای چه کسانی آبرو خرید؟
جعفر بلوری در روزنامه کیهان نوشت:
«کرونا» همانطور که در ابتدای ظهورش پیشبینی شده بود، خیلی چیزها را در تمام دنیا از جمله ایران تغییر داد. از سبک زندگی و کاسبیها بگیر تا این روزها... سبک عزاداری. این ویروس، خیلیها را هم رسوا کرد و از طرفی، به خیلیها نیز عزت و آبروی دوچندان داد. یکی از گروههایی که با آمدن این ویروس، بیآبرو شد، غرب و تمدن غربی بود که سالها «پز» آن را میدادند. کفتارهای سیاسی فارسی و انگلیسیزبان نیز طبق روال همیشه، جزو دسته «بیآبروها» بودند. این قشر، بهویژه فارسیزبانهایشان حتی پیش از ورود این ویروس نحس به ایران، برنامهها تدارک دیده بودند که، با گرفتار شدن خودشان و بسیاری از کشورهای مدعی دنیا و نمایان شدن واقعیتهای مهمی در غرب و اینجا در شرق و ایران (که شاید بدون کرونا، هرگز «رو» نمیشد)، تیرشان به سنگ خورد و نتوانستند آنطور که باید، از آن، سوءاستفاده کنند. کفتارها شکست خوردند اما، هرگز متوقف نشدند.... در اینباره گفتنیهایی هست:
1- با شیوع کرونا در ایران، یکی از مهمترین کارویژههایی که برای لشکر رسانهای دشمن تعریف شد، زدن «دین» (اینجا اسلام) و «اخلاق دینی» بود. این را میتوان از تلاشهای عجیبی که در همان ساعات نخست ورود ویروس به ایران و برای معرفی شهر مقدس قم بهعنوان منشأ شیوع این ویروس در ایران و حتی در منطقه میکردند، متوجه شد. امروز هم اگر به رسانههایشان مراجعه کنید، متوجه خواهید شد که، این خط رسانهای شاید مفتضح شده اما تغییر نکرده و هرگاه گزارشی راجع به این ویروس در ایران منتشر میشود، تصاویری انتخاب میگردد که در آن، یک روحانی یا یک خانم چادریِ ماسکزده، در حال قرائت مثلا قرآن است!
2- بیآبروها با نزدیک شدن به ایام ماه محرم، پروژه تازهای را با همان هدف کلید زدند. اینبار هدف، مثل همان هدفِ نخستینشان زدن دین، اخلاق و هیئتیها بود؛ حذف عزاداری برای امام حسین(ع) به بهانه، به خطر افتادن جان مردم بود. تلاش میشد، با انتشار اخبار جعلی و جهتدار، زمینه را طوری فراهم کنند که، با شروع احتمالی موجهای بعدی کرونا، این قشر مقصر معرفی شود. اما انتشار تصاویر منظم و با فاصله عزاداران که برخی از آنها حتی منظمتر از رژههای نظامیان بود، این جریان ضد دین را رسوا و برای بچهمذهبیها اعتبار و آبروی تازه آورد. مذهبی جماعت اینبار نیز عملاً نشان داد، حفظ جان خود و دیگران را، جزو واجبات دینی میداند لذا، رعایت پروتکلهای بهداشتی را بهتر از هرکس دیگری، هم بلد است و هم رعایت میکند.
3- وقتی چند سال پیش بلایای طبیعی (سیل و زلزله) برخی شهرهای کشور را درنوردید و مردم را دچار گرفتاری کرد نیز، بیآبروها همین خط را رفتند و برای زدن «حکومت دینی» هر آنچه توانستند کردند. احمقترینشان از «زلزله کار خودشان است» گفت تا «سیل را سپاه به راه انداخته»! برخی نیز، خوشحال از وقوع چنین بلایایی، تلاش کردند، ناتوانی جمهوری «اسلامی» ایران را پُررنگ کنند. در انتهای تحلیلهایشان نیز بعضا، «حکومت دینی» را زیر سؤال بردند. اما در آن ایام نیز همین مذهبیها سنگتمام گذاشتند و آنها را سنگ روی یخ کردند، البته نه برای اینکه پاسخ این کفتارها را داده باشند نه، فقط به این دلیل که، کمک به همنوع را «وظیفه دینی» خود میبینند.
4- اما اینکه چرا به دین و اخلاق دینی حمله میکنند، قطعا یک پاسخ ندارد اما یکی از این پاسخها، نگرانی است که از جانب «کارایی» این طیف دارند. آنها جمهوری اسلامی ناکارآمد میخواهند. حقیقتی که چند روز پس از وقوع هر یک از این حوادث و بلایا، دلیل آن معلوم میشد. بچهمذهبیها و روحانیون جزو نخستین گروههایی بودند که، در کنار داوطلبان مردمی، به کمک کادر درمانی و مردم شتافته و بعضا حتی در بیمارستانها به قیمت جان خود یا عزیزانشان، به خدمت صادقانه میپرداختند و دشمن، این را نمیخواهد چرا که، یکی از رموز اصلی موفقیت کمنظیر ایران در کنترل این ویروس (لااقل در اردیبهشتماه)، قطعا وجود همین روحیه و فرهنگ دینی و اخلاقی در کشور بود و راز حمله به این قشر از سوی کفتارها نیز، به همین نکته باز میگردد! راز افتضاح کشورهای مدعی مثل آمریکا در مدیریت کرونا نیز، نبود همین روحیه و اخلاق است. آنها اگر جایی اخلاق را هم رعایت میکنند، در شرایط غیربحرانی است و نگاهشان به اخلاق نیز سودمحور است. چگونه؟ بخوانید...
5- پیش از این هم نوشته بودیم که دین و «اخلاق» همواره مورد بحث متفکرین دنیا بوده و روی آن بحثهای مبسوطی صورت گرفته است. «جرمی بنتام» و «جان استوارت میل» از جمله فیلسوفان و متفکران غربی هستند که در این حوزه نظر دادهاند اما در نظر آنها، بیش از «اخلاق بماهو اخلاق»، سود حاصل از این اخلاق است که اهمیت دارد! یعنی آنها به نوعی، شارح و مُبلِّغ همان اخلاقی بودند که امروز در بسیاری از کشورهای غربی رواج دارد. به بیان دیگر، متفکرین و دانشمندان این حوزه، اخلاق را به دو شکل بیان کردهاند. «اخلاق سودمحور» و«اخلاق سعادتمحور». اخلاق سودمحور یعنی، «برای اینکه گاوت را ندزدند، گاو همسایهات را ندزد». تکیهگاه این نوع اخلاق، «عدم زیان» است. خب! وقتی سود و زیان، محور اصلی شد، طبیعی است که در شرایط بحرانی، رعایت اخلاق را مساوی با زیان و خسارت ببینیم. همینطور که در حال خواندن این خطوط هستید، اخباری را به یاد آورید که میگفت، در آمریکا یا مثلا فرانسه، مردمی که بسیار متمدن مینمودند، بر سر یک دستمال توالت با مشت و لگد به جان یکدیگر افتادند و در شکلی بزرگتر، دولت فلان کشور غربی، محموله بزرگ دستمال توالتهایی را که برای فلان کشور غربی دیگر فرستاده شده بود، در آسمان و با هواپیما ربود!
دقیقاً همین روحیه است که باعث میشود، در آمریکای مدعی و ثروتمند، دولتها در شرایط کرونایی، ماسک نزدیکترین متحدان خود را بدزدند، و گروهی از مردم هم بر سر دستمال توالت، یکدیگر را به باد کتک بگیرند. عدهای برای خرید اسلحه و دفاع از جان خود، به فروشگاههای سلاح هجوم ببرند، همه به فکر خود باشند (اخلاق محو شود) و این کشور بدترین وضعیت را در میان کشورهای دنیا به خود اختصاص دهد. اخلاق سعادتمحور اما، چون بنیانِ محکمی دارد، باعث آبادانی دنیا و آخرت «تحت هر شرایطی میشود»، حتی در شرایط تحریم شدید اقتصادی و تورم و...
6- توصیه میکنیم، یک بار به تصاویری که این روزها از هیئتهای امام حسین(ع) در کشورمان منتشر شده نگاه کنید. کجای دنیا به این شکل دقیق به پروتکلها عمل میشود؟ کجای دنیا سراغ دارید که، مراکز عبادی و دینیشان را به کارگاه تولید ماسک و مواد بهداشتی تبدیل کنند؟ کجای دنیا سراغ دارید، علمای دینیشان، لباس خدمه بر تن کرده و برای رضای خدا، دستشوییهای بیمارستانها را «تی» بکشند؟ اگر کره جنوبی و آلمان در مهار بحران کرونا، نان تکنولوژی و ثروتشان را میخورند، ما ایرانیها که تحت شدیدترین تحریمها هستیم، نان همین فرهنگ دینیمان را میخوریم. «همه» با رعایت پروتکلهای اعلامی، مانع از هدررفت این همه زحمت و فداکاری شویم، در غیر این صورت، درست مثل خردادماه که با برخی بیتدبیریها، هرچه رشته بودیم پنبه شد، هرچه رشتهایم، پنبه خواهد شد!
نقطه روشن سفر <رافائل گروسی> به تهران
حسن بهشتیپور در روزنامه ایران نوشت:
سفر «رافائل گروسی»، مــــدیرکـــل آژانــــــس بینالمللی انرژی اتمی به تهران نقطه روشنی در ادامه همکاریهای بلندمدت دو طرف به شمار میآید. این سفر در شرایطی انجام میشود که بعد از مختومه شدن پرونده مطالعات ادعایی، ایران و آژانس بر سر موضوعاتی اختلاف نظر پیدا کردهاند که در نتیجه ادعاهای اخیر و اسناد ادعایی جدیدی درباره دو مرکز در ایران مطرح شده است. دو مرکزی که آژانس براساس آنچه مدارک قابل ارزیابی میخواند، خواهان بازرسی و دسترسی به آنها شده است.
این در حالی است که ایران معتقد است طبق پروتکل الحاقی که بعداز دستیابی به برجام بهصورت داوطلبانه آن را اجرا میکند، آژانس باید اسناد و مدارک کافی داشته باشد تا بتواند به مراکز اعلام نشده دسترسی یافته و از آن مکانها بازرسی کند. از منظر ایران از آنجایی که چنین اسناد و مدارکی دریافت نکرده است بنابراین آژانس حق دسترسی ندارد اما طرف مقابل مدعی دریافت اسنادی است که جنبه محرمانگی دارد و نمیتواند در اختیار ایران بگذارد ...
ولی در عین حال میگوید که این مدارک از طریق کارشناسان و صاحبنظران این سازمان قابل بررسی توصیف شده است؛ یعنی به اعتقاد مقامات آژانس، هر مدرک و سندی که این سازمان دریافت کند، بلافاصله مورد پیگیری در کشور مربوطه قرار نمیگیرد بلکه دستور کار آژانس براساس ارزیابی کارشناسان فنی اجرایی میشود. طرح موضوع اختلافی جدید علیه ایران در قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس و تهدید شورا به ارجاع این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل در صورت حل نشدن آن و عدم همکاری ایران این ضرورت را ایجاب میکرد تا ایران هم در قالب تفاهمنامه جدیدی مانع از ساختن پرونده تازهای مشابه مطالعات ادعایی در شورای امنیت شده و بهانه به دست دشمنان دهد تا فشارهای خود علیه جمهوری اسلامی را به نتیجه برسانند.
حضور آقای «گروسی» در تهران که پیش از نشست بعدی شورای حکام انجام شد، میتواند کمک مؤثری به رفع سوءتفاهم ایران و آژانس و همکاری برای رفع این اختلافات تازه باشد. ایران از بعد از دستیابی به برجام تاکنون تحت گستردهترین و شدیدترین نظارتهای آژانس قرار گرفته است.
طبق آمار، آژانس در سال 2019 بیش از 300 مرتبه از مراکز هستهای ایران بازرسی داشته که در طول تاریخ این نهاد بینالمللی بیسابقه است. بیش از 30 مورد از این بازرسیها بهصورت اعلام نشده، سرزده و تحت اجرای پروتکل الحاقی بوده است. حالا ایران که تاکنون مسیر مثبتی را بعد از حل پرونده «پیامدی» با آژانس آغاز کرده درصدد است با پیگیری بموقع ادعاهای جدید مانع از بازگشایی پرونده دیگری شود.
رایزنیهای «گروسی» در تهران و تفاهماتی که در این مذاکرات حاصل شد فرصت خوبی را برای یافتن راه میانه جهت ایجاد اطمینان به آژانس نسبت به فعالیتهای هستهای ایران و رفع مشکلات تازه میان طرفین فراهم میکند. بویژه آنکه پروتکل الحاقی که ایران از آن پیروی میکند، تدابیری را اندیشیده تا ملاحظات امنیتی کشور در مسیر راستیآزمایی آژانس رعایت شود.
به هر روی سفر مدیرکل آژانس به تهران فرصتی را برای مسدود کردن سناریوی مخالفان جمهوری اسلامی فراهم کرده که نشانههای استفاده از این فرصت از طریق تفاهماتی که طی روزهای اخیر شکل گرفته، پدیدار شده است.
مردم آمریکا؛ قربانی صفآرایی انتخاباتی احزاب
ثمانه اکوان در روزنامه وطن امروز نوشت:
حمله به روحانی هیچ وقت فضیلت نبوده است
سعید لیلاز در روزنامه آرمان ملی نوشت:
کلیات حرفهای رئیسجمهور در جلسه دیروز دیدار با مسئولان ارشد مطبوعات و رسانهها کاملا درست است. آقای حسن روحانی بجز اشتباهات بسیار بزرگ و البته نابخشودنی در چند ماه اول تحریمها، مبتنی بر توزیع بیحساب و کتاب دلار 4200 تومانی که با ارزپاشی یا طلاپاشی میتواند در برابر روند تحریمها مقابله و موج تحریمها را خنثی کند، منجر به ازدسترفتن 25 تا 30میلیارد دلار و حدود 70 تا80 تن طلا شد، اشتباه قابلتوجهی دیگری نداشته و مجموع عملکرد دولت نشان میدهد که بزرگترین فشار وارده بر تاریخ ایران تا آنجا که به یاد داریم و در تاریخ خواندهایم، منجر به فروپاشی اقتصاد ایران نشده است.
نشانه درستی این ادعای من این است که آمریکاییها وقتی در آذرماه 1396 اعلام کردند که از برجام خارج میشوند هیچوقت تصورشان این نبود- مثل اغلب ناظران یا فعالان سیاسی، اقتصادی داخل ایران که من جز معدود کسانی بودم که همان موقع این فکر را نمیکردم- دولت آمریکا هم هیچوقت تصور نمیکرد که جمهوری اسلامی ایران و دولت آقای روحانی بتواند بیش از دو سال در برابر تحریمها نهتنها دوام بیاورد بلکه بحران کرونا و بحران سیل 1398 را هم پشت سر بگذارد. به همین دلیل الان میبینید آمریکاییها دچار یک تناقض و بحران بزرگ در درون خودشان شدهاند. خودِ کنار گذاشته شدن جان بولتون و برایان هوک، نشاندهنده این سردرگمی سیاست خارجی آمریکاست و اینکه سیاست خارجی آمریکا در حوزه سازمان ملل اینطور دچار سردرگمی است، باز نشاندهنده درست بودن سخنم است.
تصور آنها این بود که اقتصاد ایران ظرف دو سال و نیم تا زمان رفع تحریمهای تسلیحاتی قطعنامه 2231 یا فروپاشیده یا تسلیم میشود. در مجموع تداوم سیاست «نه جنگ و نه مذاکره» جمهوری اسلامی بر مبنای نیرومندی اقتصاد ایران اتفاق افتاده و مبنای دیگری نداشته و نمیتوان گفت که خوبیهای این نیرومندی اقتصاد ایران به عهده اقتصاد ایران است و بدیهایش به عهده دولت روحانی است! نه، تمامش، چه خوبیها و چه بدیهایش برعهده دولت روحانی است.
از ابتدا معتقد بودم این تحریمها هم بلندمدت است و هم باید با آن آخرالزمانی برخورد کرد وگرنه غیر از این دو مشکل مجموعه شواهد نشان میدهد که موج بزرگترین بحران تحریم تاریخ ایران که البته سومین و بدترین تحریم تاریخ بشر یعنی بعد از کوبا و عراق است و بر ما اعمال شده را از سر گذراندهایم.
رکورد محمد مصدق را در تحریمها و اقتصاد بینالملل را پشت سر گذاشتیم. سیلاب فروردین 1398 که یکونیم تا 2 درصد تولید ناخالص داخلی یعنی 35 تا 40هزار میلیارد تومان را از بین برد را از سر گذراندیم. بحران کرونا که در بعضی کشورها تا 25 درصد تولید ناخالص کشورها را از بین برده از سر گذراندهایم. و الان از حدود اواسط اردیبهشت به این طرف رشد اقتصادی ایران مثبت شده است. همانطور که پیشبینی میکردم اگر تا مرداد و شهریور دوام بیاوریم، دیگر جستهایم، الان با خوشحالی باید بگویم که این اتفاق افتاده است. البته اینکه این نظام را هزار خطر تهدید میکند.
وجود دارد ولی همه ناشی از مدیریتهای داخلی است و ما دیگر بابت تحریم و کرونا خطر فروپاشی نخواهیم داشت و هر بلایی سرمان بیاید از مدیریتهای داخلی خودمان است. از حدود خرداد رشد صنعت خودروسازی مثبت بوده و عملکرد 5ماه اول در صنعت خودروسازی چه سبک، چه سنگین مثبت و با رشدی دورقمی همراه است. رشد فولاد دورقمی و رشد بخش کشاورزی مثبت است. همچنین به نظر میرسد رشد بخش ساختمان هم مثبت است و اگر حادثه غیرمنتظرهای مثل حوادث سیاسی یا نظامی اتفاق نیفتد یا بحرانی مثل کرونا که دامنگیر شد و هیچکس پیشبینی نمیکرد، معتقدم رشد اقتصادی ایران امسال مثبت خواهد بود. و همه اینها نشان میدهد دولت روحانی در مجموع موفق شده با وجود دو خطای بزرگ، عملکرد مثبتی داشته باشد.
این خبر را میدهم که واقعه بسیار بزرگ رشد وحشتناک بورس را که همه تصور میکردند به فروپاشی بینجامد را از سر گذراندیم و دیگر اتفاق نخواهد افتاد. تلاطمها و نوسانات شدید حتما در کار خواهد بود ولی شاهد سقوط وحشتناک در بازار بورس کشور نخواهیم بود. دولت اگر بخواهد میتواند جلوی روند کاهشی بورس را هم بگیرد.
شواهدی که دارم، نشان میدهد با وجود رشد نقدینگی شدید و بیسابقه در سالهای 98 و 99 که ناشی از سقوط وحشتناک درآمد نفت و سپس ماجرای کرونا و قبل از آن که سیلاب 98 بود را از اواخر خرداد و تیرماه پشت سر گذاشتیم. به نظر میرسد رشد نقدینگی به طرز موثری در حال کاهش است. بنابراین پیشبینی میکنم نرخ تورم هم کاهش پیدا کند. میدانید نرخ تورم تیرماه (4/6)درصد بوده که دومین رکورد بالا در تاریخ 40 سال اخیر ایران بعد از مهر 97 است ولی نرخ تورم مرداد نسبت به تیرماه یکباره نصف شد و به 3ونیم درصد یا کمتر رسیده.
حدس میزنم نرخ در شهریور حتما دوونیم درصد یا کمتر است که نشان میدهد موج تورمی که ناشی از رشد شدید نقدینگی به خاطر ویروس کرونا بوده داریم پشت سر میگذاریم. اگر دولت موفق شود در وهله اول به بیانضباطی تاریخی شبکه بانکی بخصوص بانکهای خصوصی و شبهدولتی که تقصیر دولت روحانی هم نیست، لگام بزند و در وهله دوم جلوی ریختوپاشهای هزینههای جاری در دولت را بگیرد ولی این هزینهها را به هزینههای عمرانی منتقل کند که بتوانیم در سال 99، هفتاد تا 100هزارمیلیارد تومان هزینه عمرانی انجام دهیم، معتقدم سال 1399 در اقتصاد ایران برخلاف همه اقتصادهای جهان سال رشد اقتصادی مثبت خواهد بود.
در ابتدای کرونا پیشبینی کردم دو تا سه درصد GDP ایران از دست خواهد رفت و این اتفاق افتاد. در ابتدای کرونا در اسفندماه پیشبینی کردم که بهار بسیار تلخ و سیاهی در پیش داریم و این اتفاق افتاد.
از تیرماه 96 همه میگفتند جمهوری اسلامی دچار فروپاشی خواهد شد و من میگفتم نمیشود. همه میگفتند ما در مقابل تحریمها تسلیم خواهیم شد ولی من معتقد بودم که نمیشویم. حتی مافوق انتظار من اقتصاد ایران از خود تابآوری نشان داده که نشان میدهد این اقتصاد ظرفیتهایی دارد که حتی مقامات ایران هم نمیدانند! و بسیار امیدوار هستم به اینکه اگر موفق شویم موج و گرفتاریهای صادرات غیرنفتیمان را که به خاطر کرونا از اول اسفند تا آخر اردیبهشت متوقف شد پشت سر بگذاریم، همچنان معتقدم اقتصاد غیرنفتی ایران به قدری است که بتواند نیازهای واردات ایران را کاملا پوشش دهد. هنوز که هنوز است، هزینههای بسیار سنگینی در واردات کالاهای غیرضروری داریم که حتی اگر ضرورت ایجاب کند، کشور میتواند واردات خودروی سواری را هم کم یا متوقف کند. سیاستهای دولت در تثبیت قیمت خودروی سواری، سیاست نادرستی است. بزرگترین ماموریت دولت آقای روحانی مقابله با تحریمها و به زانودرآوردن تحریمهای آمریکاست چون این تحریمها جمهوری اسلامی را هدف قرار نمیدهد، ایران را هدف قرار گرفته.
هرگونه تلاش برای بیثباتسازی جمهوری اسلامی، منجر به بیثباتسازی ایران میشود. هرکسی که ایران را دوست دارد با توجه به اینکه هرگونه تلاش برای بیثباتسازی یا تضعیف جمهوری اسلامی، معنایی جز تضعیف و بیثبات شدن و آشفته شدن و سقوط ایران به دامن ناآرامیهایی که تمام خاورمیانه را گرفته، ندارد، باید بهشدت در برابر تحریمها بایستند. الان امارات عربی متحده پول برای خرید جنگنده اف 35 به منظور مقابله با ایران بدهد! درحالیکه اسرائیلیها گفتهاند امنیتش را تامین میکنند و لازم نیست جنگنده بخرد. کدام ایرانی است که حاضر باشد چنین ذلتی را بپذیرد؟ کشوری که امنیتش را به آمریکا واگذار کند همه هستیاش را به آمریکا واگذار کرده و یقین دارم که هیچ ایرانی زیر بار این ماجرا نخواهد رفت. کارنامه آقای روحانی را موفق میدانم. بهویژه اینکه از تابستان 1397 به این طرف دولت اشتباه بزرگ و نابخشودنی مرتکب نشده.
میدانید که اقتصاد ایران از پاییز 98 وارد رشد شد و اگر بحران کرونا را نداشتیم سال 98 رشد اقتصادیمان مثبت بود ولی بحران کرونا همه دنیا 5 درصد GDP را کاهش داد ولی در ایران این فشار خیلی کمتر است و خوشبین هستم که ما بر همه مشکلات و بحرانهای ناشی از تحریم، سیل و کرونا را غلبه کردیم و این به هیچ وجه نافی این نیست که ملت ایران رنج کشیده و معلوم است که ملت ایران ایستادگی کرده تا توانسته این کار را بکند. دولت، نظام، سپاه و بسیج مگر چیزی جز ملت ایران هستند؟ اگر موفق به ایستادگی شدیم، فشاری است که ملت ایران تحمل کرده و یقین دارم تقریبا همه مشکلات و گرفتاریها را پشت سر گذاشتیم. و البته میدانم این تحلیل با نگاههای عوامانه که الان وجود دارد و در شبکههای مجازی باعث دشنام به من شده، متفاوت است ولی نگرانش نیستم و معتقدم الان دفاع از دولت روحانی شجاعت بسیار بیشتری میخواهد تا حمله کردن به این دولت. در حمله کردن به این دولت هیچ فضیلتی نمیبینم و تصور میکنم گفتن حقیقت مهمتر از هرگونه تمجید و تعریف است.
چرایی خط تخریب و تهاجم علیه مراسم عزاداری حسینی
رسول سنائیراد در روزنامه جوان نوشت:
به نقل از آیتالله جوادی آملی آمده است: «یک وقتی در قم ۹۰ شهید برای تشییع آورده بودند. سخنران مراسم تشییع من بودم. مادران شهید برای وداع با فرزندانشان در سر خیابان چهارمردان قم ایستاده بودند. این مادران شهید گویا فرزندانشان را به حجله دامادی میبردند. مادران به دنبال نعش جوانان، آخر مادر بر سر نعش فرزندش آن هم ارباً اربا؟! آنجا بود که با خودم گفتم دین خدا را نه سخنرانی تو حفظ کرده و نه فتوای فلان عالم. وقتی خدا بخواهد دین را حفظ کند، اینگونه آن را حفظ میکند. این است که الان اگر کسی بخواهد بداند سند ششدانگ این کشور به نام کیست، باید گفت سیدالشهدا. کشور ایران را اسلام و خون سیدالشهدا حفظ نمود.»
آنچه در بالا آمد به خوبی علت موج حمله به عزاداران حسینی و هیئتهای عزاداری را بیان میدارد که امسال کرونا را بهانهای برای تشدید حملات ناجوانمردانه خویش قرار داده و پیاپی بر طبل اعتراض به برگزاری مراسم عزای حسینی میکوبند و با بزرگنمایی اندک نقص و اشتباهی در رعایت ضوابط پروتکلهای بهداشتی، حملات تخریبی خود را بر این مراسم متمرکز میسازند.
حال آنکه برخلاف این القائات کذب و کینهتوزانه، ضوابط و پروتکلهای بهداشتی در مراسم عزاداری حسینی به صورت حداکثری مراعات میشود و نظارت بر اجرای آن، فراتر از هر نظارت رسمی، توسط خود عزاداران و متولیان مراسم هیئتها صورت میگیرد.
با توجه به همین وضعیت ناشی از رعایت حداکثری ضوابط بهداشتی توسط هیئتها و عزاداران حسینی است که مقام معظم رهبری از آنان تشکر کردند.
تا پیش از کرونا، بهانه مخالفان مراسم محرم و صفر و عزای حسینی، رفتار احساسی و منطقگریز معدودی از عناصر افراطی در این مراسم بود که با دست زدن به رفتارهای خشن و نابهنجار مثل قمهزنی، استفاده از زنجیرهای تیغدار، راه رفتن روی خار و خاشاک یا خاکستر آتش موجب برانگیختن احساسات منفی و وحشت تماشاگران میشدند و تصویری خشن از عزای حسینی ترسیم میکردند که پیامد آن شیعههراسی و احساسات منفی نسبت به عاشورا و مراسم عزای حسینی بود.
بهانهجویان و مخالفان عزای حسینی را میتوان طیفی از نیروهای سکولار و دینستیز تا مخالفان و دشمنان نظام جمهوری اسلامی دانست که یک سر آن هم درون نیروهای مذهبی قشری و سکولارمسلک میباشد که گرچه مخالفتی با مراسم عزای حسینی ندارند، اما با عقلستیزی یا لجاجت مراسم عزاداری را به سمت خشونت و رفتارهای احساسی و بعضاً بیپروایی و شلختهتری میکشانند همین گروه برای نیل به اغراض خود نه تنها اصرار به قمهزدن دارد، بلکه لیسزدن ضریح و در و دیوار امام یا امامزاده شیعی را به نمایش گذاشته و بهانهجویی واکنش دینستیزان را زمینهسازی میکند.
این طیف را میتوان به دو گروه کلی دینستیز و دینمریض جای داد که کارکرد مشترک آنها دینهراسی و بدنامسازی متدینان و بیاعتباری مراسم دینی است البته این گروهها از سوی دشمنان جمهوری اسلامی که هویت دینی را اصلیترین مانع برای براندازی آن میدانند، به شدت مورد حمایت و تشویق قرار میگیرند. به عنوان مثال شبکههای ماهوارهای آنان عموماً در انگلیس مستقر بوده و از منابع مالی عربستان و امارات تغذیه میشوند یا خط تهاجم و محورهای تهاجم آنها علیه مراسم عزای حسینی و عزاداران کاملاً هماهنگ بوده و یکدیگر را به شکل سازمان یافته کاملاً پوشش میدهند.
هدف اصلی این گروهها را میتوان حذف روح حسینی و گرایش عاشورایی از جامعه ایرانی و محرومسازی نظام از این بخش هویتی دانست که در پیروزی انقلاب و ثباتبخشی و استحکام نظام جمهوری اسلامی، نقش بنیادی و سرنوشتساز داشته است. رد این هویت را میتوان هم به مبارزه و استقامت علیه نظام ستمشاهی، هم جهاد و مقاومت در هشت سال جنگ تحمیلی و نابرابر و هم بردباری در برابر تحریم و فشار امریکا و حامیان غربی آنان و هم ایستادگی در برابر جریان خشن و وحشی تروریسم تکفیری، آشکارا دید و لمس کرد. همین هویت، دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی، کشور ایران و ملت عزیزمان را ناکام گذاشته و رؤیای آنان برای نابودی چندماهه و چندساله را به کابوسی وحشتناک تبدیل و ضمانتبخش عمر ۴۱ ساله انقلاب و نظام اسلامی با وجود تمامی فشارها، فتنهها، تحریمها و جنگ ترکیبی و ناجوانمردانه دشمنان و مخالفان آن بوده است.
از این رو موج مخالفخوانی و تخریب علیه مراسم عزای حسینی و عزاداران سیدالشهدا گرچه ظاهری کارشناسانه و شیک دارد که با شعار سلامت جسمی و روانی جامعه دنبال میشود، اما با نوعی انتقامجویی و کینهورزی علیه مذهب و نظام دینی آمیخته است که به خوبی پایداری و ماندگاری نظام را در پیوند با این آیین ایرانی و مذهبی یافته و هرگونه اقدام براندازی سخت و نرم در برخورد با آن به مثابه کوبیدن مشت بر سندان به حساب میآید.
تردید در رویکرد آژانس هستهای
جلال خوشچهره در روزنامه ابتکار نوشت:
دعوت از مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای به تهران و آمادگی مقامهای ایرانی برای پاسخ به پرسشهای راستیآزمایی، تصویری از ظرفیت تهران برای تعامل سازنده با این نهاد بینالمللی است. در نگاه تهران، اصلیترین مانع تعامل سازنده و پیشبرنده راههای حل اختلافات جاری با آژانس، تحمیل گرایشهای سیاسی به جای رویکردهای فنیـتخصصی و حقوقی به پرونده هستهای ایران است.
اگرچه «رافائلگروسی» در کنفرانس مطبوعاتی خود در تهران کوشید به این دغدغه ایرانیان پاسخ دهد که رویکرد آژانس تحت مدیریتش بیطرفانه و غیر سیاسی است، اما به سختی میتوان این ادعا را باور کرد. تجربه پنج سال پس از انعقاد برجام و نیز خروج آمریکا از این توافقنامه نشان داده است آژانس بیش از آنکه درپی راستیآزمایی فنی و تخصصی از فعالیت هستهای ایران باشد، کوشیده برای پاسخ و یا مصداقیابی ادعاهای آمریکا و اسرائیل عمل کند. واکنشهای اعتراضی تهران در کاهش تعهدات برجامی خود نیز متناسب این درک از رویکرد غالب در عملکرد FATF بوده است. تهران درپی خروج آمریکا از برجام و محافظهکاری جامعه بینالملل ـ بهویژه اعضای گروه 4+1 ـ در قبال رفتار ناهنجار واشنگتن و در تامین حقوق ایران، همواره به غالب شدن رویکرد سیاسی در تعاملات جاری تاکید کرده است و اینکه همه طرفهای مربوط نیز بر این مهم اذعان داشتهاند. اقدام تهران در کاستن از تعهدات هستهای خود نیز واکنش به استانداردهای دوگانه و در اینحال غیر عادلانهای است که میکوشد با پشتوانه قدرت هژمونیک امریکا بر اقتصاد و سیاست ایران تاثیر بگذارد.
گزارشهای ماقبل آخر آژانس درباره فعالیتهای هستهای ایران همگی بر تعهدات این کشور به برجام گواهی داده است. آخرین گزارش اما بهگونهای تنظیم شد که وجه سیاسی آن بر نگاه تخصصی و فنی غالب بود. دلیل این رفتار اتهامهایی است که از سوی دولتهای آمریکا و اسرائیل بیان شده است. خواست اصولی تهران از آژانس، پرهیز از رویکرد سیاسی و جایگزینی نگاه تخصصی و حقوقی است.
دعوت از گروسی به تهران و اعلام آمادگی برای پاسخ به پرسشهای راستی آزمایی، سقف انعطافی است که مقامهای ایرانی در مواجهه با غوغاگریهای انجام شده درباره دو مکان ادعایی امریکا و اسرائیل از خود نشان دادهاند ولی مدیرکل با لحاظ جایگاه حقوقی خود لازم است با کنار گذاشتن استانداردهای دوگانه به زدودن تردیدهای تهران دراینباره همت کند. گزارش «رافائل گروسی» پس از بازگشت از تهران میتواند به اصلاح و یا افزایش تردید در رویکرد آژانس بینجامد. به عبارت روشتر، اگرچه مدیرکل آژانس بر نگاه بیطرفانه به پرونده هستهای اصرار دارد، اما همه تلاش واشنگتن و تلآویو در آستانه انتخابات نوامبر بر محکوم کردن تهران از سوی آژانس معطوف شده است. هدف از این کار، ایجاد بستر ذهنی و عینی لازم برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران در ماه اکتبر و به این ترتیب نابودی برجام پیش از انتخابات آینده است.
تهران با دعوت از گروسی برتوانایی خود در چالش حقوقی با واشنگتن و متحدان منطقهای آن میافزاید اما این نگرانی همچنان برقوت خود باقی است که آیا آژانس خواهد توانست بر تلاشها برای تحمیل رویکرد سیاسی از سوی واشنگتن غالب شود؟ آیا اعضای آژانس مانند اکثریت قاطع اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد، خواهند توانست مقابل دولت ترامپ ایستادگی کرده و از اعتبار این نهاد بینالمللی در برابر سیاست یکجانبهگرای واشنگتن مراقبت کنند؟
دوئل جهانی ماشه؛ شلیک به یکجانبه گرایی !
سید جلال فیاضی در روزنامه خراسان نوشت:
پس از انزوای تاریخی آمریکا در شکست بیسابقه برای تصویب قطعنامه تمدیدتحریم تسلیحاتی ایران، پمپئو به دفتر دبیرکل سازمان ملل متحد رفت تا شکایت خود را به آنتونیو گوترش پرتغالی که به سبب کرونا در قرنطینه بودتسلیم کند و شانس کشورش را دو سال پس ازخروج ازبرجام، برای یک قمار سیاسی دیگر در فعال کردن مکانیسم ماشه بیازماید. به فاصله کوتاهی چین و روسیه، سپس تروئیکای اروپا؛فرانسه، آلمان و انگلیس و سرانجام هشت عضو دیگر شورای امنیت حتی اندونزی_ که ریاست دورهای شورای امنیت را برعهده دارد_ بااعلام مخالفت با این اقدام ،تصریح کردند که آمریکا به دلیل خروج از برجام، در قطعنامه ۲۲۳۱ نیز مشارکت کننده نیست و لذا حق استفاده از مکانیسم ماشه را ندارد.
نماینده اندونزی رئیس دوره ای شورای امنیت روز گذشته به طور تلویحی از مطرح نشدن درخواست آمریکا در این شورا سخن گفت اما نکته این جاست که پنج روز دیگر نیجر ریاست دوره ای شورا را به عهده خواهد گرفت و قطعا فشار آمریکا برای جلو بردن طرح خود افزایش خواهد یافت زیرا بعد از نیجر، روسیه رئیس خواهد شد و قطعا آمریکا امیدی به طرح این مسئله در دوره ریاست روسیه نخواهد داشت.حالا یک رویارویی تمام عیار در جهان شکل گرفته است که در یک سو آمریکای منزوی و تنها قرار دارد ودردیگر سو 13 عضو شورای امنیت و شاید بیشتر کشورهای جهان قرار گرفته اند.حقوق دانان برجسته جهان این رویداد را یکی از بزرگ ترین چالش های شورای امنیت در ۷۵ سال پس از تشکیل آن میدانند.
اکنون باید منتظر تصمیم شورای امنیت و رئیس دورهای آن بود که آیا آن گونه که بسیاری از ناظران بین المللی و حقوق دانان برجسته پیشبینی میکنند شکایت آمریکا را به دلیل فقدان وجاهت قانونی و حقوقی مسکوت میگذارند یا تحت فشارهای آمریکا این شکایت در دستور کار شورای امنیت قرار می گیرد؟
البته مقامات عصبانی آمریکا که واکنش متحدان اروپایی خود را ناامید کننده خوانده اند، خود نیز به غیرقانونی بودن اقدام خود واقف هستند ولذا تلاش میکنند با حیله و نیرنگ به اهداف خود برسند.به اعتقاد تحلیل گران بینالمللی، شورای امنیت، در روزهای آینده یکی از پیچیدهترین چالشهای سیاسی خود را تجربه خواهد کرد که با حیله گری آمریکا ایجاد شده است. اگر شکایت آمریکا مسکوت بماند کاخ سفید برای بار دوم در کمتر ازدو هفته ناگزیر است شکست را در برابر اجماع جهانی بپذیرد.اما حتی اگر آمریکا در این چالش تاریخی موفق به باز گرداندن تحریمهای ایران شود، آیا کشورهای جهان به ویژه اروپا، چین و روسیه که صریحاً با بازگشت تحریمها مخالفت کردهاند به این تحریم ها پایبند خواهند بود؟
دراین دوئل جهانی اگر اروپا،چین، روسیه و جامعه جهانی ماشه را بچکانند تیر خلاص بر پیکره یکجانبهگرایی شلیک خواهد شدو پایان ابرقدرتی آمریکا شتاب بیشتری خواهد گرفت ولی اگر این ماشه توسط آمریکا چکانده شود، تیر خلاصی به شورای امنیت و پیکره نیمه جان برجام خواهدبود که میتواند برای صلح و امنیت جهانی بسیار مخاطره آمیز باشد.در چنین شرایطی ایران باید واکنش های سخت خود برای دوره پسابرجام را شفاف تر از همیشه اعلام کندتاجامعه جهانی به هزینه های سنگین قمار انتخاباتی ترامپ بهتر واقف شود.