به گزارش مشرق، «رسول سنائیراد» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار تصویری با مسئولان آموزش و پرورش کشور در روز سهشنبه ۱۱ شهریور اقدام دولت امارات متحده عربی در برقراری روابط با رژیم صهیونیستی را خیانت به دنیای اسلام، جهان عرب و کشورهای منطقه و به مسئله مهم فلسطین خوانده و گفتند: «البته این وضعیت دیری نخواهد پایید، اما لکه ننگ آن بر پیشانی کسانی که غصب کشور و آواره کردن ملت فلسطین را به بوته فراموشی سپردند و پای صهیونیستها را در منطقه بازکردند، باقی خواهد ماند.»
این نوع موضعگیری شفاف و صریح امام خامنهای در برابر دولت امارات متحده عربی، را باید جبران بیتفاوتی و سکوت بسیاری از کشورهای اسلامی دانست که تکرار موضع امام راحل و عظیمالشأن نسبت به قرارداد ننگین کمپ دیوید بین سادات و بگین است. اتفاقاً آن زمان هم با وساطت کاخ سفید و با وعده و تصور صلح و کمک به فلسطین در برابر روند جنایت و اشغالگری صهیونیستها صورت گرفت. اما نه تنها چنین تصوری به سرانجام نرسید، بلکه به روند جنایت صهیونیستها کمک کرده و در راستای اهداف اشغالگران مؤثر واقع شد که آشکارترین و عینیترین بخش آن، به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی، اشغال سرزمین فلسطین و تداوم آوارگی مردم مظلوم آن است؛ بنابراین اقدام رهبری ایران اسلامی در محکومیت امارات را میتوان دیپلماسی انقلابی در برابر بیتفاوتی، محافظهکاری و سازش بسیاری از سران کشورهای اسلامی دانست که با توجه به پیامدهای خطرناک خیانت به فلسطین و به رسمیت شناختن رژیم غاصب سرزمین فلسطین بههنگام و مناسب صورت گرفت.
پیامدهایی چون:
۱- تنها ماندن مردم مظلوم فلسطین در برابر تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی و حمایت و پشتیبانی همه جانبه امریکا و برخی کشورهای اروپایی که با تحریف بزرگ تاریخی، به جای میزبانی از صهیونیستها در سرزمینهایی که ادعای موهوم تحمیل فشار و ستم بر یهود، در آنها انجام شده به اهدای سرزمین فلسطین پرداخته و از آن حمایت کردهاند.
۲- به فراموشی سپردن مصیبتها و ستمهای بزرگی که بر اثر اشغالگری به مردم فلسطین روا داشته شده و بخشی از آن هم ناشی از بیعملی، بزدلی و خیانت برخی سران کشورهای اسلامی و عدم واکنش مناسب و بههنگام آن بوده است. ستمهایی، چون کشتارهای دستهجمعی که مصداق جنایت علیه بشریت و نسلکشی محسوب شده و یا آوارگی گسترده و طولانی خانوادههای فلسطینی و تحمل زندگی دشوار و حتی غیر انسانی در اردوگاههایی که حتی خارج از فلسطین هم از جنایت و کشتار صهیونیستها در امان نبوده و همچنان از بازگشت به سرزمینهای مادری محروم ماندهاند.
۳- عادیسازی رابطه با صهیونیستهای اشغالگر و به رسمیت شناختن رژیم غاصب سرزمینهای فلسطین در بین کشورهای اسلامی که انتظار میرود نه تنها حامی مظلومان فلسطینی و مخالفان غاصبان فلسطین باشند بلکه باید مدعیان اصلی آزادسازی سرزمینهای اسلامی از دست اشغالگران صهیونیست بوده و از همه ابزار و ظرفیتهای ممکن و مقدور برای خاتمه اشغالگری و تنبیه اشغالگران و متجاوزان استفاده نمایند.
۴- تشویق صهیونیستهای اشغالگر به ادامه جنایت علیه مردم فلسطین و اقدامات توسعهطلبان و جنایتکارانه خود که تبدیل نوار غزه به زندانی بزرگ برای مظلومان فلسطینی، ادامه شهرکسازی و الحاق سرزمینهای اشغالی یا به عبارت واقعیتر بلعیدن آن به درون مرزهای ادعایی، ممانعت از بازداشت آوارگان، ادعا داشتن به بیتالمقدس، جولان و کرانه باختری، نمونههای آشکار این توسعهطلبی جنایتکارانه به حساب میآید.
این درحالی است که گذشت زمان نه تنها ماهیت تروریستی، توسعهطلب و جنایتپیشه صهیونیستها و مظلومیت مردم فلسطین را آشکارتر ساخته و آزادی فلسطین از اشغال صهیونیستها را به آرمان مشترک تمامی ملتهای اسلامی تبدیل کرده، بلکه بحران مشروعیت برآمده از فساد و جنایت که دامنگیر صهیونیستها گردیده به شکلگیری بحران هویت در خود صهیونیستها نیز انجامیده و بخش مهمی از بدنه را از همراهی با سران بازداشته که امواج اعتراضات داخلی، مهاجرت معکوس و عدم مشارکت نسل جوان و بیتفاوتی آنان نسبت به سیاستهای سران تلآویو، نشانگانی از نافرجام ماندن ایده صهیونیستها در شکلدهی به توهم سرزمین مقدس با تکیه بر غصب و تجاوز به حساب میآیند.
با توجه به همین واقعیتها است که رهبر فرزانه انقلاب، خطاب به سران امارات، گفتهاند: «امیدواریم اماراتیها زودتر بیدار شوند و این کارشان را جبران کنند.»
در واقع، ایشان با توجه به اشتباه راهبردی اماراتیها در همان حالی که اقدامشان را در برقراری رابطه با صهیونیستها، خیانتی چندجانبه به فلسطین، جهان اسلامی و کشورهای منطقه میدانند، راه برگشت را نیز نبسته و اعلام میدارند: «امیدواریم اماراتیها زودتر بیدار شوند و این کارشان را جبران کنند.»