به گزارش مشرق، محمد ایمانی، فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت:
یک فعال فرهنگی اخیرا برای چندمین بار از قانون الزامی بودن حجاب انتقاد کرده و گفت این قانون موفق نبوده بلکه از عوامل ترویج بی حجابی بوده است. ایشان همچنین ادعا کرده هفتاد درصد مردم مخالف این الزام هستند. او در عین حال، قائل به این است که عصر غیبت امام زمان (عج)، "عصر حیرت" است.
ابهام اول: انسانی که احساس حیرت می کند، باید توقف کند و برای دیگران نسخه نپیچد؟ یا باید تهور به خرج بدهد و نسخه تجویز کند؟ کسی می تواند بگوید فلان کار درست نیست و بهمان کار درست است که یقین دارد، نه حیرت. مگر این که گفته شود دیگران متحیرند و من موقن و مطمئن!
محتمل است انسان دچار تشکیک و تردید و شبهه شود. اما در همان حال نمی تواند حکم و امر و نهی کند و با قاطعیت درباره رفتار دیگران قضاوت نماید. "شبهه و پرسش" را باید پاسخ داد؛ اما شبهه، افاده علم نمی کند. برخی منتقدان، شک و شبهه را متهوّرانه در قالب یقین و حکم اجرایی تجویز می کنند!
منتقد محترم ابتدا باید برای حیرت خود چاره اندیشی کند و سپس آدرس به دیگران بدهد. مگر این که از گارد و قالب حیرت بیرون آمده باشد و به این ژست پایان دهد. یا بگوید ادعای مطلقیت عصر حیرت را پس گرفته و خود را استثنا می داند. در این صورت زیر بنای ادعای خود را سست کرده است.
سوال دوم: حد یقف این دعوت به عقب نشینی از احکام دین کجاست؟ و این نسخه چه تفاوتی با آرزو و دیکته دشمنان دین (و گروهک هایی مانند بهائیت و انجمن حجتیه) درباره تعطیل کردن احکام الهی دارد؟ آیا این نسخه، بازی نقشه دشمن نیست؟ رفتار پاس و آبشاری با "غیر متخاصم"، نه معقول است و نه مشروع و غیرتمندانه.
سوم: ادعای مخالفت 70 درصدی با الزام حجاب هیچ سندیتی ندارد. مرکز مورد استناد منتقد محترم (پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت ارشاد) با رد این ادعا اعلام کرده "بر اساس نتایج پیمایش این موسسه، 53.1 درصد مردم موافق الزام حجاب بوده اند و تنها 22.2 درصد با آن مخالفت کرده اند".
اما حتی اگر نگاه اکثریت گرایانه محض داشته باشیم و از الزام شرعی اغماض کنیم، باز هم هر حاکمیتی، مسئولیت های الزام آور اجتماعی دارد که با تصور اکثریت گرایی تعطیل نمی شود.
از این منظر، اغلب قانون گذاری ها، معطوف به اعمال مضیقه و محدودیت نسبت به آزادی است و طبعامخالفت بسیاری از مردم (و گاه اکثریت آنها) را موجب می شود. آیا حکومت ها به صرف این، از اعمال مسئولیت های حاکمیتی چشم می پوشند؟!
اکثریت مردم در همه کشورها اگر مورد پرسش قرار بگیرند، حاضر نیستند مالیات بپردازند. یا احتمالا خیلی ها علاقه ندارند سقف سرعت مجاز و انواع قوانین رانندگی محدودیت زا را رعایت کنند.
با این وصف، آیا حکومت ها مالیات نمی گیرند یا قوانین و جریمه های سنگین رانندگی را اعمال نمی کنند؟ و یا مثلا می گویند تا زمانی که اکثریت مردم -به واسطه فرهنگ سازی - موافق نشده اند، قانون نمی گذرانیم و اجرا نمی کنیم؟! یا این که برای ضرورت ها و مصالح مهم، قانون می نویسند و به اجرا می گذارند؟
چهارم: در موضوع پوشش اجتماعی، حتی در غرب مدعی مطلق آزادی و اکثریت گرایی هم، بی حجابی یله نیست و محدودیت های قانونی متعددی در محیط عمومی اعمال می شود.
حجاب تا کجا می تواند اختیاری باشد؟ مثلا فقط سر و گردن، مشمول این جواز می شود یا برهنه کردن سایر اعضا هم مجاز است؟ آیا آزادی مطلق کشف حجاب، مد نظر منتقد محترم است یا باید حدی بر آن گذاشت؟ اگر دومی مورد تایید است، پس مجددا به "الزام حجاب" می رسیم!
پنجم: دشمنان ملت ما پس از شکست در جنگ های مختلف، جنگ فرهنگی و اعتقادی را در اولویت قرار داده ان؛ با بمباران رسانه ای "مشهورات سازی" می کنند و سعی می کنند منویات خود را مطالبه مردم جا بزنند. چون از هم پاشیدن شیرازه اخلاقی و فرهنگی جامعه برای شان مهم است.
مسئولیت همه ما در این شرایط، مقابله با این هجوم مقاومت سوز است و نه منفعل شدن و تکرار تلقینات دشمن؛ مخصوصا اگر منتقد محترم در گذشته به درستی با مشهورات زدگی و عرف سازی رندانه دشمن جنگیده باشد.
گرفتار عملیات روانی در جنگ نرم دشمن شدن و به فشار او برای تعطیلی احکام حکیمانه الهی پژواک دادن، فضیلت نیست بلکه موضع گلایه است.
اگر دشمن دو قطبی درست می کند، انسان باورمند باید در برابرش سینه سپر کند و نگذارد دو قطبی اصلی به حاشیه برود؛ نه این که ندانسته به نقشه دشمن کمک کند. اگر ادعا این است که اولویت های دیگر مثل مسئله عدالت اجتماعی موضوع مهم تری است، چرا به همان نمی پردازند و موضوع حجاب را که برای اکثریت مردم محترم است، تبدیل به مسئله می کنند؟
چرا گریبان اشرافیت سیاسی غربگرا را که در کنار تضعیف اقتدار کشور، موجب آسیب به انسجام اجتماعی شده نمی گیرند و به جای آن، حجاب را تبدیل به مسئله می کنند؟ چرا بازخورد مواضع خود را نمی بیننند که کدام رسانه ها از آن استقبال می کننند؟ ماجرا شبیه این است که انسان رزمنده وسط میدان، نقشه و جبهه خودی و دشمن را گم کند و با این حال متحیّرانه به سمتی شلیک کند که جبهه خودی است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.