به گزارش مشرق، چرا استقلال به این روز افتاد؟ چرا تیمی که از قدیمیترین و با سابقهترین تیمهای قاره پهناور آسیا با میلیونها هوادار پرشور است، چنین درگیر حاشیهها میشود؟ چرا تیمی مانند استقلال تهران به جایی میرسد که هر کس به خود اجازه میدهد رودرروی دیگران قرار گرفته و حتی به درگیری در فضای عمومی دامن بزند؟
آیا در طول این همه سال چنین صحنههایی از استقلال دیده بودیم؟ آیا فراموش کردهایم، حجازی و پورحیدریها با چه تفکر و اعتقادی در این باشگاه حضور داشته و فعالیت میکردند؟
استقلال مدتی است در جلد خود نیست و در کالبدش نفس نمیکشد. با هوادار بیگانه شده و دیگر آن اتحاد و همدلی سابق در میان ارکان تیم دیده نمیشود و شاید بیراه نباشد که بگوییم برخیها حتی آن تعصبی را که باید داشته باشند، را ندارند.
آنچه در آسیا رقم خورد، عمق اختلافها را در اردوی آبیپوشان آشکار ساخت. زخمی که به زعم بسیاری از کارشناسان به مصاحبه مدیرعامل این تیم پیش از فینال جام حذفی و مسایل پیرامونی آن باز میگردد.
هواداران استقلال در فصلی که گذشت مشکلات و مصیبتهای بسیاری را تجربه کردند، از اختلاف نظر بین مدیرعامل و سرمربی تیم گرفته تا جدایی فرهاد مجیدی با آن ادبیات و گفتار، بسته شدن پنجره نقلوانتقالات، ناکامی در گرفتن جام و حذف از آسیا شاید بخشی از اتفاقات تلخ این روزهای استقلال تهران باشد.
بیشتر بخوانید:
دیاباته از استقلال جدا میشود
شاید بتوان گفت استقلال در روزهایی که به بزرگتر نیاز داشت، از آن محروم بود. هنوز یادمان نرفته مرحوم منصور پورحیدری با عصایی بر دست در کنار نیمکت استقلال را، بزرگتری که این روزها کمک بسیاری می توانست بکند اما دریغ و افسوس که یا این افراد از میان ما رفتهاند یا به هزار بهانه، اجازه حضور و فعالیت چنین کسانی داده نمیشود. در چنین شرایطی هر هنرمندی بر طبل خود میکوبد و آواز خود را سر را میدهد. عجیب اینجاست مدیرانی که نقش پدری را داشتند هم در این مسئولیت ناکام ماندند و دعوای خانه را به کوی و برزن کشاندند و آبروی فرزند ناخلف را در انظار عمومی بردند.
متاسفانه استقلال تهران در این مدت نه رفتار حرفهای از خود نشان داد، نه مدیر کاربلدی را به خود دید و نه در شان یک باشگاه فرهنگی ورزشی ظاهر شد. برخوردهای قهری و تعاملات شبههبرانگیز میان سعادتمند و استراماچونی نیز برگ دیگری است که در روزهای تلخ این باشگاه بزرگ، در تاریخ به امانت سپرده شد. این که طرفین همدیگر را به بیان اطلاعات و اخبار غیرواقعی متهم کنند مساله کوچکی نیست زیرا فضا، فضای اعتبار و آبروی یک باشگاه بزرگ و مردمی است. باشگاهی که میلیونها هوادار در ایران و سراسر جهان دارد و هر برد و باخت آن طبعات و بازخوردهای خود را نیز به همراه خواهد داشت.
زمانی که سعادتمند راهی ایتالیا شد حتی وزارت ورزش هم اعلام کرد این سفر بدون اطلاع این وزارتخانه بوده است اما مدیرعامل برکنار شده آبیپوشان تاکید داشت که سفر با هماهنگی مسئولان مربوطه انجام شده است. همین اختلاف نظرها، جای شبهه دارد و به نظر میرسد این بازی، پشت صحنههایی دارد که شاید در آیندهای نزدیک برخی از زوایای آن برملا شود.
نکته مهم دیگری که حکایت از اختلاف نظرها و مشکلات میان مدیرعامل استقلال و هیات مدیره باشگاه دارد را می توان در متن برکناری سعادتمند پیدا کرد.
به عنوان مثال بیان اینکه سفر نابهنگام و بینتیجه مدیرعامل استقلال به ایتالیا برخلاف ادعاها و براساس اسناد موجود، در زمان دیگری هم قابل انجام بود. مساله کمی نیست زیرا سعادتمند تاکید داشت اقدامات حضورش در ایتالیا از مدتها پیش برنامهریزی شده بود و امکان جابجایی نداشت. حضورش در جعبه جادویی تلویزیون و مصاحبه جنجالی او و مسایلی که مطرح شد نیز هیزم در آتش اختلافهای آبیپوشان انداخت.
تعلل در پرداخت طلب شفر، بسته شدن پنجره نقل و انتقالات، قراردادهای اقتصادی بینتیجه و بدون تامین نظر هیات مدیره، خروج ارز از کشور بدون مجوز هیات مدیره و طرح مسائل داخلی و محرمانه در سایت رسمی باشگاه نیز شاید بخشی از اتفاقات عجیب این روزهای استقلال تهران باشد.
سعادتمند یا مدیر فوتبالی نبود و یا در جریان بازی افتاد که خواسته یا ناخواسته او را به اینجا کشاند. اینکه بازیکنی قلیان به دست است یا شبها دیر میخوابد، مساله جدیدی در فوتبال به اصطلاح حرفهای ما نیست که اینگونه نقل محافل ورزشی و غیرورزشی شود.
با این حال، آنچه در این فصل استقلال رخ داد، نشان داد که نبود مدیر کاربلدی که به جای خاموش کردن حاشیهها و فضا را برای موفقیت تیم همراه کند، چه عواقبی برای یک باشگاه باسابقه به همراه دارد و این مهم، ضرورت دقت در انتخاب افراد برای هیات مدیره و مدیرعامل در باشگاه دولتی را بیش از پیش آشکار ساخت.