به گزارش مشرق، روزنامه جام جم گزارشی از اولین روز اجرای طرح جریمه افرادی که ماسک نمیزنند و پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنند منتشر کرده است که بخشهایی از آن در ادامه میآید.
دیوانگی است، اینکه ماسک نزنیم و در خیابانهای پر از ویروس کرونای تهران بهراه بیفتیم. این روزها ماسک زدن از در منزل، اجباری شده است و هر کسی که ماسک نزند، جریمه میشود. در خیابانهای تهران، اما شهروندانی بیماسک، در خیابان راه میروند، سوار تاکسی میشوند و خرید میکنند. همه هم به افراد بدون ماسک خدمات میدهند، فرقی ندارد چه خدماتی، خدمات بانکی، مترو و حتی اتوبوسهای تندرو. کمتر کسی برای ماسک زدن جلویمان را میگیرد و حتی پلیسی هم جریمهمان نمیکند. پیامک قانونشکنی هم دریافت نمیکنیم. بیترس و نگرانی از جریمه شدن، میتوان ماسک را برداشت و در تهران زندگی کرد.
بیشتر بخوانید:
کسی را جریمه نمیکنیم!
چشم در چشم، ایستادهایم روبهرویش، متوجه هر کار او؛ منتظریم، دست بجنباند و برگه جریمه کار خطایمان را، ماسک نزدنمان را تحویل دهد. دوئل اما بینتیجه میماند زمانی که با نگاه بیاعتنایش، چشمی نازک میکند و رو برمیگرداند از ما. چند ثانیهای نگاه میکنیم به او. خودش بدون ماسک، تمام وزن بدنش را انداخته است، روی موتورسیکلت غولپیکر. زل زده به مامور جلوییاش که در حال جریمه کردن موتورسیکلتی است.
از او میپرسیم: «آقا چرا ما را جریمه نمیکنید؟ ماسک نزدیم...» برای لحظهای خیره نگاه میکند و بعد نگاه از روی صورت بدون ماسکمان برمیدارد و جواب میدهد: «ما عابران پیاده بدون ماسک را جریمه نمیکنیم.» نمیداند که چه کسی باید عابران پیاده را جریمه کند. او و همکارانش که در پلیس راهور کار میکنند، باید موتورسیکلتها، تاکسیها و تمام رانندگانی که بدون ماسک، در حال رانندگیاند، جریمه کنند. میگوید که نه او و نه همکارانش، تا به حال، هیچ راننده و موتورسیکلتی را جریمه نکردهاند.
حمل و نقل آزاد
اتوبوس، جیغ میزند و میایستد جلوی ایستگاه. مامور بلیت، از پشت ماسک و طلق جلوی صورتش، نگاه میکند به مسافران تا بلیت بزنند. بدون اینکه نگاهی بیندازد به صورتمان، حواسش دنبال کارت بلیتی است که در دستانمان میرقصد. به ما تذکر هم نمیدهد که باید برای ورود به اتوبوس، ماسک بزنیم. هرچند که میگوید به مسافرانی که بدون ماسک وارد ایستگاه میشوند، تذکر میدهد. میگوید که مسافران یا به حرف او گوش میدهند یا اینکه نه، بدون ماسک، راهشان را میگیرند و میروند داخل اتوبوس تا از حمل و نقل عمومی استفاده کنند. میگوید: «حوصله دعوا ندارم. من فقط به مسافرانی که ماسک ندارند، تذکر میدهم تا بدون ماسک وارد نشوند. هر کسی که دلش خواست، ماسک میزند و هر کسی که نخواست، ماسک نمیزند. کسی را مجبور نمیکنم.»
درون سالن ورودی ایستگاه مترو، مسافران در حال رفت و آمدند. سه میز بزرگ، پر از ماسک چیدهاند درون سالن. بدون ماسک وارد سالن میشویم. ترس مینشیند در چشمان چند مسافر، زمانی که گردی بیحفاظ صورتمان را میبینند. مسؤول فروش بلیت، نشسته است درون اتاقک. دهان و بینی بزرگی دارد، بیماسک به مشتریهایش خدمات میدهد. بدون ماسک از گیت رد میشویم. در آن لحظه، هیچ ماموری نیست که جلوی ما را بگیرد. گیت باز میشود و با آهنگی، آرام تایید میکند که وارد منطقه ممنوعه شدهایم. اثری از هیچ ماموری نیست. اینجا میتوان بدون ماسک سوارمترو شد.
خدماترسانی بدون ماسک
اسمش این است که بدون ماسک، هیچ کسب و کار خدماتی به مشتریانش ندهد اما متصدی داروخانه جواب سلام ما را به گرمی میدهد، حتی حواسش نیست که ما ماسک نزدهایم. تمام برندهای ایرانی و خارجی وسیله آرایشیای که میخواهیم را ردیف میکند روی میز و تند و سریع قیمتها را میدهد.
وسط اطلاعات دادنش میپرسیم: «آقا به ما که ماسک نزدیم، چرا جنس میفروشید؟» و برای لحظهای خیره نگاه میکند. تازه متوجه شده است که ماسک نزدهایم. بعد اما خودمانی میشود، حتی ماسک خودش را هم درمیآورد و شروع میکند به درد دل کردن. از اینکه باید به بیمارانی که به او مراجعه میکنند، دارو بفروشد. مطب روبهرویش را نشان میدهد و از بیمارانی میگوید که بدحال، به او مراجعه میکنند و دارو میخواهند. میگوید که نمیتواند به کسی که حالش بد است، بگوید برو ماسکت را بزن و بعد بیا تا بعد دارو به تو بفروشم.
از مغازهدار میپرسیم: «چرا به ما که ماسک نداریم، کیک میفروشید؟» طلبکارانه میگوید که اگر سلامتیات مهم بود، خودت ماسک میزدی و زمانی که از جریمه شدن، خودش میگوییم، شانه بالا میاندازد و از پشت ماسک، دهانش میجنبد به ناسزا. بیاعتنا به ما، به مشتریهای دیگرش میرسد، به مرد کت و شلوار قهوهای که بیماسک، سریع کارت میکشد و سیگاری میخرد و همانجا، جلوی مغازه روشنش میکند و به پسر جوانی که بدون ماسک از او مواد ضدعفونی کننده میخرد. مرد کت و شلوار قهوهای و پسر جوان، چپ چپ نگاه میکنند به ما.
خدمات ویژه مالی
یک نفر از کارمندان بانک میآید به سمت ما. بدون ماسک لبخند عمیقی میزنیم به او. میگوییم که میخواهیم مبلغی را از حسابمان منتقل کنیم. راهنمایی میکند و میخواهد کمک کند. مامور بانک مهربان، بدون ماسک هم باجان و دل به ما خدمات میدهد.
بانک بعدی هم بدون ماسک ما را راه میدهد به درون سالن. یکی دیگر از مشتریهای بانک هم ماسکش را از صورتش برداشته است و با خودکار و فرمی که در دست دارد، درون سالن میچرخد و سوال میکند از متصدی بانک. هیچکدام از کارمندان بانک به او تذکر نمیدهند. از پشت شیشه و طلق نایلونی که جلوی باجهها آویزان کردهاند، زل زدهاند به مشتری بدون ماسک و نگاهش میکنند.
مطمئن باشید، جریمه میشوید!
ماجرای جریمه نشدن خبرنگارمان را با علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت و درمان در میان میگذاریم و از او میپرسیم چرا مأموران پلیس دیروز متخلفان را جریمه نکردند؟ او به ما اطمینان میدهد که حتی اگر مأموران نیروی انتظامی کسی را جریمه نکنند، دوربینهای امنیتی که افراد کم حجاب را جریمه میکنند، از کسانی که ماسک نزدهاند، عکس میاندازد و هویت آنها را شناسایی میکند.
او به ما میگوید: «چهره همه مردم در سیستمهای ما ثبتشده و ما کد ملی، مشخصات و حتی محل اقامت هرکسی را میدانیم.» بنابراین اگر کسی بدون ماسک وارد خیابان شود، او حتما جریمه میشود و مبلغ جریمه هم بهحساب وزارت بهداشت واریز خواهد شد.