سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
مرزهای ممنوعه!
محمد صرفی در روزنامه کیهان نوشت:
رهبر معظم انقلاب اسلامی روز شنبه در دیدار با ستاد ملی مقابله با کرونا ضمن برشمردن راهکارهای مؤثر و توصیههای گرهگشا برای مبارزه با این ویروس فراگیر، به موضوعی نیز پرداختند که ارتباط معنایی مستقیمی با موضوع جلسه یعنی بررسی وضعیت و راهکارهای مقابله موثرتر با همهگیری کرونا نداشت. ایشان در این دیدار به اقدام اخیر برخیها در مواجهه با دولت و شخص رئیسجمهور اشاره کردند و گفتند: «اگرچه در میان این برادران، افراد خوبی هم هستند، اما این کار غلط بود و این موضوع را بهطور صریح اعلام میکنم.» درباره این بخش از بیانات رهبر معظم انقلاب چند نکته گفتنی است؛
1- واکنش منفی و صریح رهبر انقلاب نسبت به چنین برخوردهایی با مسئولان دولت فعلی منحصر به تذکر صریح روز شنبه نیست. ایشان 22 تیر امسال در ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس تذکر مشابهی داده و فرموده بودند؛ «روابط مجلس با دولتمردان باید مطابق قانون و شرع باشد، یعنی سؤال و تفحص به عنوان حق مجلس وجود داشته باشد اما توهین و دشنام و نسبتِ بدون علم به دولتمردان به هیچ وجه جایز نیست و برخی از این نسبتها حرام شرعی است.» واضح است که مخاطب این انذار و هشدار تنها نمایندگان مجلس نبودند و همه آحاد جامعه را شامل میشود. اگر به آن توصیه عمل شده بود، نیازی به تذکر مجدد روز شنبه نبود.
2- حساسیت رهبر انقلاب نسبت به هتک حرمت افراد و دستزدن به اعمال و بیان مواضع مغایر با اخلاق و منشاسلامی - و در عین حال تأکید بر ضرورت نقد- منحصر به دولت و رئیسجمهور فعلی نیست. مروری بر مواضع سابق ایشان نشان میدهد مسئله رعایت اخلاق در موضعگیریهای سیاسی همیشه برای ایشان موضوعیت داشته و نسبت به آن حساس بودهاند. نمونهها و مصادیق این قضیه متعدد است. پس از مناظرههای جنجالی انتخابات سال 88 و طرح مباحثی درباره فساد مالی اطرافیان آقای هاشمی رفسنجانی و آقای ناطق نوری از سوی احمدینژاد، فرمودند: «البته کسی، خود این آقایان را به فساد مالی متهم نکرد اما هر کس هر ادعایی در مورد بستگان آنها نیز دارد نباید قبل از اثبات در مراجع و مجاری قانونی، در رسانهها بیان کند، چرا که اینگونه اقدامات در جامعه و بویژه در اذهان جوانان، تلقی نادرست ایجاد میکند.» ایشان در همان سخنرانی (خطبههای نماز جمعه 29 خرداد) نسبت به برخوردهای تخریبی با رئیسجمهور وقت هم واکنش نشان داده و بهشدت از آن انتقاد کردند؛ «از یک طرف صریحترین اهانتها به رئیسجمهور قانونی کشور شد. حتی از دو سه ماه قبل از مناظرات هم این سخنرانیها را برای من میآوردند و من میدیدم یا گاهی میشنیدم؛ تهمتهایی زدند، حرفهایی گفتند... فحاشی کردند؛ رئیسجمهور را خرافاتی، رمال، از این نسبتهای خجالتآور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا گذاشتند.» این مصادیق و سایر موارد نشان میدهد نفس عمل هتاکی و بداخلاقی، مذموم و مورد انتقاد ایشان است، اینطور نیست که هتاکی نسبت به کسی مذموم و نسبت به دیگری مقبول و مورد تایید باشد.
3- هتاکی و بداخلاقی از سوی هرکسی و نسبت به هر شخصیتی غیرقابل قبول است اما اگر این عمل خلاف از کسانی سر بزند که در طیف انقلابیون و حزباللهیها حضور دارند، بیشک ناپسندتر است. جریان انقلابی و حزباللهی باید نسبت به این قضیه بیش از دیگران حساس باشد. در تذکر روز شنبه، رهبر انقلاب فرمودند «در میان این برادران، افراد خوبی هم هستند»، که نشان میدهد افراد مورد اشاره بدخواه و بداندیش نیستند و بر این نکته نیز تأکید دارند که افراد خوب نیز ممکن است به دلایل مختلفی گرفتار این عمل ناروا شوند. ایشان ده سال پیش نیز همین مضمون را فرموده بودند؛ «فضای اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکی از آن چیزهایی است که اسلام مانع از آن است؛ نباید این اتفاق بیفتد. فضای هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سیاسی است.... من بهخصوص به جوانها توصیه میکنم. بعضی از این جوانها بلاشک مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبی هم هستند، اما خیال میکنند این وظیفه است؛ نه، من عرض میکنم این خلاف وظیفه است، عکس این وظیفه است.» متاسفانه امروزه فضای مجازی بستری برای اینگونه برخوردهای ناروا شده و بخشی از بدنه جریان انقلابی نیز گرفتار این آفت شدهاند. از ضدانقلاب و معاند و سکولار و لائیک انتظاری نبوده و نیست که در مواجهه با مخالف خود، اخلاق را رعایت کنند -که نمیکنند- اما بیشک از جریان انقلابی این انتظار میرود که در دام عصبیسازی و چرخه توهین و هتاکی نیفتاده و با متانت و حفظ اصول پیش رود.
4- چرا هتک حرمت خلاف عقل سیاسی است؟ به سه دلیل؛ اولاً مسائل مردم و کشور را به حاشیه میراند. انرژی و توانی که باید مصروف بررسی مشکلات و راهحلها شود، وارد بیراهه جدالهای بیپایان شده و تنها نتیجه آن دلسردی و ناامیدی مردم خواهد بود. نکته دوم آنکه حتی از منظر سیاسی صرف نیز این برخورد غلط است، چرا که دولت و فرد مورد توهین قرارگرفته را در موضع مظلوم مینشاند. کمتر کسی امروز در کشور درباره ضعفهای متعدد و عمیق دولت فعلی شک و تردید دارد، تا جایی که حتی طیف اصلاحطلب که خود بارها اذعان کردهاند باعث و بانی روی کار آمدن دولت تدبیر و امید بودهاند، مدتهاست میکوشند با انواع و اقسام ترفندها و لطایفالحیل حساب خود را از دولت مستقر جدا کرده و حتی برخی از آنان ایده استعفای دولت را نیز مطرح کردهاند. یکی از ترفندهای سیاسی دولت نیز درخصوص ناکارآمدیها و وعدههای برزمین مانده، اتهامزنی به دیگران و ادعای سنگاندازی رقبا و منتقدان است. با چنین نگاه واقعگرایانهای نسبت به اوضاع کشور، فحاشی و هتاکی به رئیسجمهور و مسئولان دولتی -علاوه بر غیراخلاقی و غیراسلامیبودن- نشانگر ضعف تحلیل سیاسی نیز هست. چرا که با این کار ابزاری را به طرف مقابل اعطا میکنید که در به در دنبال آن میگردد؛ مظلومنمایی و حاشیهسازی برای فرار از پاسخگویی.
نکته سوم و البته مهمتر آنکه اگر از دایره رقابتها و اختلافات درونی کشور بیرون آمده و از منظری بالاتر به صحنه بنگریم، امروز کشور درگیر یک جنگ چندوجهی، تمامعیار، پیچیده و تحمیلی است. بدون شک در چنین شرایطی بیش از همیشه نیاز به اتحاد و انسجام داریم. توهین و هتاکی به مقامات کشور را میتوان به شلیک در سنگر خودی در بحبوحه نبرد تشبیه کرد. شلیکی که همسنگران عاقل را نگران و آشفته و دشمن را خرسند و امیدوار میکند.
5- بیشک هتاکی به رئیسجمهور و دیگر مسئولان کشور مذموم است اما بد نیست جناب رئیسجمهور هم نگاهی به ادبیات خود طی این سالها نسبت به منتقدان داشته باشند. لیست عبارات تند و هتاکانه در این ادبیات شامل دهها مورد میشود؛ بزدل، بروید به جهنم، دیننشناس، جیببر، بیشناسنامه، هوچیگر، متوهم، عصر حجری، بیعقل، ترسو و... اینها مشتی نمونه خروار است که جناب آقای روحانی طی این سالها نثار منتقدان کرده است. و در میان منتقدان هیچ نمونهای را نمیتوان آدرس داد که از این الفاظ رکیک علیه رئیسجمهور و یا دولتمردان ایشان استفاده کرده باشد. البته که این ادبیات غیرقابل قبول، مجوزی برای استفاده از عبارات مشابه برای منتقدان فراهم نمیکند و پاسخِ «های»، «هوی» نیست.
۶- نهی رهبر انقلاب از هتاکی نسبت به دولت و رئیسجمهور و سایر مسئولان نظام، همانطور که ایشان نیز تاکید کردند به معنای بستن راه نقد نیست. نقد مسئلهمحور است و بر موضوع تمرکز دارد و از این روی با هتک حرمت فاصله فراوانی دارد. اسلام همانقدر که از توهین و هتاکی برحذر داشته، بر امر به معروف و نهی از منکر تاکید داشته و حتی آن را واجب میداند. اگرچه با کمال تأسف باید گفت، دولت محترم نسبت به نقدهای دلسوزانه و کارشناسانه بسیاری از منتقدان نه فقط بیتوجه بوده است بلکه در مواردی نیز نقدها را با ناسزاگویی به منتقدان پاسخ داده است و این در حالی است که گذر ایام درستی و صحت نظر منتقدان را تأیید کرده و دولت نیز در پارهای از موارد به همان نقطهای بازگشته است که منتقدان عبور ازآن را ناصواب و خسارتبار میدانند، نظیر اتکاء به خارج، اغراق درباره برجام، سرانجام اعتماد به دشمنان بیرونی و یا در اینسوی، مخالفت با مسکن مهر، حذف کارت سوخت، بیتوجهی به
تولید داخلی، واردات بیرویه و... این همه اما، بدیهی است که قابل نقد است بیآنکه در انتقاد از مرزهای ممنوعه عبور شود.
راهبردهای رهبری و گذار از بحرانهای ایران امروز
علی ربیعی در روزنامه ایران نوشت:
رهبر معظم انقلاب روز سوم آبان در دیدار اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا و پیش از آن، اولین دیدار نمایندگان مجلس یازدهم نکته قابل تأملــی درخصـــوص تفاوت میان نقد و هتک حرمت و اهانت و دشنام مطرح کردند و حتی تعبیر «حرام شرعی» را بهکار بستند. در یک نگاه سطحی شاید به یک توصیه ساده برای کاهش اختلافات قلمداد شود اما به نظر من این تفاسیر ساده متناسب با ژرفای دیدگاه ایشان نیست. بیانات ایشان راهبردی استراتژیک برای عبور ایران در جهان آشوبزده و دو جنگ عظیم اقتصادی و روانی علیه کشور است. از این منظر فرمایشات ایشان از دو بعد قابل بررسی است. یک بعد این نظرات معطوف به اخلاقی کردن و چارچوبمند کردن رفتار سیاسی در میان کارگزاران حکومت است و بعد دوم معطوف به ضرورت مقابله با بیسامانی سیاسی که این روزها در جامعه ایران احساس خطر از هر دو جنبه کاملاً نمایان بوده و حتی افراد در کوچه و بازار هم از آن سخن میگویند. از منظر جامعهشناسی سیاسی، اخلاق و رفتار و کنشهای مسئولان در میان مدت بر گروههای سیاسی میانی و کارگزاران عرصه سیاست تأثیر میگذارد و اینگونه هنجارها به آنها تسری مییابد و در درازمدت نه تنها بر رفتار سیاسی بلکه رفتار اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز اثر خواهد گذاشت. در ایران در غیاب احزاب قدرتمند، این رفتار سیاسی به گروههای ثانویه و میانی سرایت کرده و رقابت سیاسی به بیاخلاقی اجتماعی و فرهنگی منتهی میشود.
متأسفانه این روزها توهینها و برخی محاورههایی که در سطح سیاسی از کنشگران سیاسی با نام و بینام بهطور آشکار یا در فضای مجازی شنیده میشود، از متوسط سطح اخلاقی جامعه بسیار پایینتر است و گاهی به گروههای ناهنجار اجتماعی نزدیک میشود. از مدتها قبل با پدیده افشاگری و تفسیرهای شخصی در ورود به حریمهای خصوصی شاهد نوعی حرمتشکنی بودیم که متأسفانه این امر ابتدا از ساحت سیاسی آغاز و این روزها در میان همه گروههای اجتماعی رایج و قابل مشاهده است. اساساً افشاگری پدیده مارکسیستی بود که متأسفانه وارد ادبیات جریانات انقلابی ما شد. بردن آبروی دیگران به عنوان اقدام انقلابی تلقی شد در حالی که همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند: «انتقاد متفاوت از اهانت است»، این نقدهای راهگشا میتواند همواره موجب پویایی نظامهای سیاسی و پیشگیرنده از انحرافات سیاسی و اقتصادی نیز باشد. در بهترین حالت یک بیماری نهادینه شده در میان نخبگان سیاسی و بعضاً نخبگان اجتماعی کاملاً پیداست. صحبتهای شالودهشکنانه و نقدهای غیرراهگشا امری رایج در ادبیات سیاسی این روزهاست. بیان نارساییها بدون ارائه دیدگاه و برنامههای عملی و راهگشا بویژه زمانی که با تهمت و توهین نیز همراه باشد نتیجهای جز ناامید کردن جامعه نخواهد داشت.
به نظر میرسد رهبری در مواجهه با این آسیب، به دنبال ترویج نوعی ادبیات فاخر، راهگشا و نیز نقادانه در میان ساختار سیاسی کشور هستند. همانند آنچه در مناقشات علمی مرسوم است، میتوان مناقشات سیاسی را اخلاقمدارانه و مبتنی برحل مسأله هدایت کرد. به نظر من، دومین بعد از بیانات رهبری برای مقابله با بیسامانی سیاسی و ترویج یا تبلیغ پدیده بیدولتی یا دولت ضعیف استوار شده است. مشاهده رفتارهای بدخواهان کشورمان نشان میدهد که امریکا ضمن چیرگیجویی جهانی خود و با دامن زدن به ایرانهراسی و استفاده از ابزارهایی مانند تحریم و فشار بر زندگی مردم و با جنگ روانی و تبلیغاتی به دنبال نشان دادن نوعی هرج و مرج و پدیده بیدولتی در ایران بوده است. این دو بعد از نظرات رهبری با یکدیگر ارتباط تنگاتنگ دارند. بیاخلاقی و پرخاشگری و توهین در درازمدت آثار سیاسی بر جای میگذارد و در مواقعی مانند انتخابات به بروز کینههای عمیق در جامعه میانجامد و وحدت نظری در کنشهای بزرگ بینالمللی را با چالش روبهرو میکند و در نقطهای به احساس بیدولتی هم منجر میشود. به نظر من جامعهای که کنشگران آن پرخاشگراند، امنیت داخلی بسیار ضعیفی خواهد داشت.
باری بوزان از واضعان نحلهای از نظریه امنیت ملی موسوم به مکتب کپنهاگ، بیثباتی و عدم امنیت کشورها بخصوص کشورهای جهان سوم را در نابسامانی ساختاری و نهادی و نداشتن ایده دولت در معنای عام آن مطرح میکند. من این موضوع را در کتاب «مطالعات امنیت ملی: مقدمهای بر نظریههای امنیت ملی در جهان سوم» بسط دادهام. ناهماهنگی در اصلیترین ارکان نظام باعث میشود که برآیند فعالیت قوا مثبت و مقوم امنیت ملی نشود. ساختارهای نامتعارف نیز ناهماهنگی و دوگانههای زیادی در سطوح مختلف دولت به مفهوم اعم ایجاد میکند. ناهماهنگی نهادی باعث میشود کارکرد نهادها در جامعه دچار اخلال شده و جامعه هیچ احساسی از اینکه نهادها با کارکردشان، به آنها فایده میرسانند نداشته باشد.
آنچه جامعه را به هم متصل و فلسفه وجودی نظامهای سیاسی را تعریف میکند، وجود ایده مشترکی حول این مسأله است که چگونگی تفاهم نخبگان درون حاکمیت با هم و نخبگان با مردم را ممکن میسازد. در سایه ایده مشترک منافع و امنیت ملی و همگراییها و واگراییها معنا پیدا میکنند. باید و نبایدها به وفاق جمعی میرسند و در غیر اینصورت سامان سیاسی متزلزل میشود. در دورانی که در دولت امریکا، اصلیترین دولت مخالف ایران، دشمنترین فرد در رأس قرار گرفته که تلاش دارد با تحریم، فشار معیشتی بر مردم وارد کرده و کرونا نیز که به اقتصاد جهانی فشار آورده و کشور تحریمزدهای مثل ما را با بحران مضاعف روبهرو نموده، بیاخلاقی و بیسامانی سیاسی به از بین رفتن ایدههای مشترک و ساختارهای مؤثر و تضعیف کارکرد نهادها منتهی خواهد شد. ایران امروز در یک شرایط تاریخی بیبدیلی قرار دارد. در این شرایط تاریخی اگر انسجام ملی و ساختارهای مبتنی بر آرای مردم و دموکراسی با سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی قرار نداشته باشد و نهادهای مهم و زیرسیستمها دچار نارسایی کارکردی شده باشند قادر به عبور موفق از بحرانها نخواهیم بود. آینده ایران و نسلهای بعدی و حتی زندگی روزمره امروز مردم ما نیازمند نگاه استراتژیک به مسائل، از خودگذشتگی و تنظیم کنش همه کنشگران با منافع درازمدت مردم ایران است.
پایان پروژه «جان یا نان»
محسن جندقی در روزنامه وطن امروز نوشت:
چالش کرونا از همان زمانی که دولت قدرت وزارت بهداشت را در ستاد ملی مقابله با کرونا کاهش داد، تبدیل به بحران شد. با وجود مخالفتهای گسترده جامعه سلامت، بازگشایی مشاغل و اصناف بدون ابلاغیه پروتکلی جامع و بازدارنده و بدون نظارت قوی برای رعایت همان دستورالعملهای نیمبند انجام شد، دورکاری 30 درصد کارمندان به پایان رسید و در ادامه در کمال شگفتی و ناباوری، مدارس نیز با حضور محصلان مقاطع مختلف بازگشایی شد! روحانی از همان روزهای ابتدایی سال در اظهارات خود کلیدواژههای مشابه «سلامت» و «معیشت» را در کنار هم به کار میبرد تا عملا شاهد ایجاد دوگانه «جان و نان» توسط رئیس دولت باشیم. به عنوان مثال رئیسجمهور 27 فروردین در جلسه هیأت دولت گفت: «امروز سلامت و معیشت مهمترین مساله و دغدغه مردم است» یا در همان روز گفت: «باید همزمان با بیماری و بیکاری مقابله کنیم».
حتی اگر مسؤولان دولتی نیت عادی جلوه دادن شرایط را نداشتند، رفتار دولت عملا به جامعه اینگونه القا کرد شرایط کرونا آنقدرها که گفته میشود بحرانی نیست. در چنین شرایطی بود که رعایت پروتکلهای بهداشتی از 80 درصد به 60 درصد کاهش یافت. از طرفی دولتی که اعتقاد داشت سلامت در کنار معیشت و جان در کنار نان و رسیدگی به معضلات اقتصادی در کنار مبارزه با بیماری مهم است، عملکرد افتضاحی در حوزه اقتصاد داشت و رکوردهای جدید در نقدینگی و پایه پولی و تورم خلق کرد. کاهش شدید ارزش پول ملی به همراه رفتار غیرطبیعی و دیوانهوار بازار سرمایه و بازارهای موازی، عیار اقتصادی دولت را بیش از پیش نمایان کرد و بخوبی نشان داد ضعف شدید مدیریت، موتور محرک تحریمهای آمریکاست. به عبارت بهتر دولت حتی در مقوله ادعایی اقتصاد نتوانست کمترین انتظارات موجود را برآورده کند و حتی حامیان خود را ناامید کرد. از طرفی دولت در کنترل کرونا ناموفق عمل کرد و رکوردهای جدید ابتلا و مرگومیر ثبت شد و از طرف دیگر معیشت مردم تحت تاثیر تورم و گرانی قرار گرفت؛ در نتیجه عملا پروژه دوگانهسازی «جان / نان» یا «سلامت / معیشت» شکست خورد. دولت میتوانست با اعمال برنامهای جامع، زنجیره انتقال را قطع کند و هزینه مقابله با کرونا را بشدت کاهش دهد و بعد از وقفهای کوتاه فعالیتهای اقتصادی را از سر بگیرد. رهبر حکیم انقلاب در جلسه شنبه ستاد ملی مقابله با کرونا با اشاره مستقیم به این مساله و برشمردن جنبههای سلامتمحور، امنیتی و اقتصادی تصمیمگیریها درباره این بیماری و احتمال تعارض این جنبهها با یکدیگر گفتند: «از آنجا که جنبههای امنیتی و اقتصادی نیز نشأت گرفته از همین بیماری است، بنابراین اصل و اولویت در تصمیمگیریها، سلامت مردم است».
بیانات رهبر انقلاب همان اظهارات متخصصان و کارشناسان است که اعتقاد دارند دولت در شرایط فعلی که توازن و تناسب این مؤلفههای اقتصادی، امنیتی و سلامت از بین رفته باید سلامت را در اولویت قرار دهد؛ بارها متخصصان گفتند اگر دولت با تعطیلی متناوب در کنار محدودیتهای کرونایی موافقت کند و بعد از آن بر اجرای پروتکلها نظارت کند، زنجیره انتقال قطع خواهد شد. در این حالت میتوان امیدوار بود توازن مؤلفههای اقتصاد، امنیت و سلامت مجدداً محقق گردد. دولت نهتنها این کار را نکرد، بلکه تصمیمهای اشتباهی مانند بازگشایی مدارس را هم عملی کرد!
در کنار این نکته مشخص شد هر چه نقش وزارت بهداشت در تصمیمگیریها کم شود، شرایط بحرانیتر میشود و تعداد مبتلایان و قربانیان افزایش مییابد. رهبر انقلاب به این مساله نیز اشاره مستقیم داشتند و وزارت بهداشت را محور تعیین مصادیق محدودیتها دانستند و گفتند: «هنگامی که وزارت بهداشت، مصادیق محدودیت را تعیین کرد، بقیه دستگاهها باید ـ بدون در نظر گرفتن ملاحظات دیگرـ آنها را رعایت و اجرا کنند».
اگر دولت بتواند در سیاستهای مقابله با کرونای خود تجدیدنظر کند و انسجام در تصمیمگیری را جایگزین آشفتگی کند، میتوان به آینده امیدوار بود. قطعا خود دولتیها تا الان متوجه شدهاند هزینه مقابله با کرونا در روزهایی که تعداد مبتلایان و قربانیان افزایش مییابد و رکورد میشکند، بسیار بیشتر از چند روز تعطیلی و محدودیتهای شدید بهداشتی خواهد بود. میتوان با توجه به فرمان رهبر بزرگوار انقلاب در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا امیدوار بود رویه دولت تغییر کند و دیگر شاهد دوگانهسازیها نباشیم؛ دوگانهسازیهایی که اول از همه گریبان ملت و بعد خود دولت را خواهد گرفت.
ترامپ یا بایدن؛مساله این است؟
علی بیگدلی در روزنامه آرمان ملی نوشت:
انتخابات آمریکا بهخاطر پیچیدگیها و روند پرفراز و نشیبی که دارد، غیرقابل پیشبینی است و تا روز آخر نمیتوان در مورد پیروزی هر کدام از نامزدها اظهارنظر قطعی کرد چون ممکن است حتی یک روز مانده به انتخابات آمریکا حادثهای اتفاق بیفتد که رای مردم آمریکا را تغییر دهد. از آنجا که آمریکاییها برخلاف اروپاییها تا حدودی در مورد مسائل سیاسی ثابتقدم نیستند، یک نوع احساس لحظهای میتواند رای آنها را تغییر دهد.
دو حزب آمریکا صاحب یک مبانی فکری و ایدئولوژیک نیستند و حزب جمهوریخواه روی مسائل اقتصادی و حزب دموکرات روی مسائل اجتماعی بیشتر مانور میدهد و از طرف دیگر آمریکاییها بیشتر تحت تاثیر مسائل داخلی یعنی موضوعاتی که هر روز دارند لمس میکنند، قرار میگیرند.
سیاست خارجی برایشان اهمیت چندانی ندارد. نگاه جمهوریخواهان بیشتر به مسائل درون جامعه آمریکاست و به مسائل اقتصادی مثل اشتغال، مالیات، دستمزدها و بیمه بیشتر اهمیت میدهند و به همین دلیل هم دور دوم مناظره نامزدها که قرار بود حول محور سیاست خارجی باشد ولی براساس تصمیم کمیسیون مناظره روی مسائل داخلی متمرکز شد. براساس نظرسنجیهایی که تاکنون صورت گرفته در فضای عمومی آمریکا، جو بایدن حدود 10 پوئن از دونالد ترامپ جلوتر است ولی در 8 تا 12 ایالت مهم و حساسی که تعیینکننده سرنوشت انتخابات آمریکاست، فاصله این دو کمتر و 4 تا 5 پوئن باز هم به به نفع بایدن است و اگرچه نقطه نهایی سیاستهای هر دو حزب به یک سمت که سرافرازی و سروری آمریکا و جهان است، حرکت میکنند ولی مسیر این دو حزب در رسیدن به این هدف تفاوت میکند. در مناظره دوم هم اشاره مختصری به ایران شد که ترامپ بهراحتی در مورد ایران تصمیمات تنبیهی میگیرد ولی در ارتباط با روسیه دست به هیچ اقدامی نمیزند. به خاطر اینکه دموکراتها متمایل به چین هستند- که بارها جو بایدن به این موضوع اشاره کرده- و مخالف روسیه درحالیکه جمهوریخواهان برعکس، طرفدار روسیه و مخالف چین هستند. اما در ارتباط با ایران الان خیلی مشخص نیست که سیاست بایدن به چه سمتوسویی خواهد رفت؛ هرچند در صورت پیروزی به برجام برمیگردد اما برجام بایدن با برجام اوباما متفاوت است.
برجام اوباما فقط بر سر موضوعات هستهای بود ولی بایدن غیر از مسائل هستهای به موضوعات پیرامونی نظیر حقوق بشر و... هم خواهد پرداخت که پیشنهادهای سنگینی برای ایران است و پاسخ دادن به این انتظارات کار سختی به نظر میرسد.
اما از آنجا که تحریمهای ترامپ نوبت به نوبت است، برای مذاکره در همان ماههای اول پیروزی اعلام آمادگی کرده که البته قابلیت مذاکره و انعطافپذیری بیشتری نسبت به دموکراتها دارد. ولی از طرف دیگر هر کدام از آنها، هر انتظاری داشته باشند، ایران در موقعیت بسیار حساسی است و به دلیل مشکلات اقتصادی و تنگی معیشت که برای مردم تحملش سخت شده است و تحریمها حتی روی نان و دارو هم تاثیرگذار بوده، لذا به نظر میرسد در صورت پیروزی هر کدام از دو نامزد، ایران استراتژی مذاکره دوضلعی را در پیش بگیرد که یک ضلع با پیشبینیهایی که میتواند در ارتباط با مذاکره با ترامپ و ضلع دیگر مذاکره با بایدن باشد.
بنابراین باید مصالح و منافع ملی مبنای سیاست خارجی قرار گیرد. تئوری «مصالح ایدئولوژی در داخل و منافع ملی در خارج»، میتواند ما را به موقعیت مناسبتری رهنمون کند. موقعیت فعلی ما، موقعیتی نیست که بتواند مخصوصا در شرایط کرونایی ادامه پیدا کند و باید به درستی برنامهریزی کرد.
ریشههای تندگویی
عبدالله گنجی در روزنامه جوان نوشت:
مهمترین عاملی که باعث گردید امام راحل عظیمالشأن ما قیام کند بازگرداندن اخلاق به سیاست و حکومت بود. امام علاقهمند بود صالحان در رأس حکومت باشند چرا که جامعه ما جامعه اسلامی محسوب میشود. مقام معظم رهبری چندینبار فرمودند در حق دشمن هم انصاف داشته باشید و معلوم است مخاطب و شنونده اصلی حرف ایشان کیست. بارها به تعرض به افراد در مراسمات عمومی اعتراض کردهاند. سال ۱۳۸۴ به تخریب هاشمی اعتراض کردند و بارها به حفظ حرمت مسئولان متذکر شدهاند. در همین حال بارها از نقدها و صراحتها حمایت و تشکر و تأیید کردهاند. چرا این سیره نمیتواند به مدلی مفهومی برای برخی نیروهای انقلاب اسلامی تبدیل شود؟ بدون تردید دلایل مختلفی دارد، اما گویی به جنس و شخصیت افراد هم مرتبط است. وقتی میپرسیم چه کسانی پردهدری و توهین میکنند، بلافاصله اسامیای گفته میشود که بر سر آنان اشتراکنظر است. بنابراین، خصلتهای شخصیتی را نیز نباید در محاسبه نهایی فراموش کرد. اما آنچه منجر به لجامگسیختگی سخن میشود و بسیاری را به تعجب وامیدارد دلایل مهمی دارد. تلقیها، تفسیرها، اطلاعات و کمظرفیتی گوینده و ضعف در استخدام واژهها مهم است، اما
۱- برخی، جملات بیرحمانه و توهینآلود را معادل آزادگی و انقلابیگری میدانند. اصلاً برخی درکشور ما انقلابیگری را حصر در زبان کردهاند. در فضای مجازی چه نوع مطالب و کلیپهایی بیشتر ارسال میشود؟ هر چه تندتر باشد بیشتر، هرقدر مستقیم اسم رئیسجمهور را آورده باشند، بیشتر، کدام پیجها پرمخاطبتر است؟ هرکدام تندتر باشد. کدام پیجها خلوتتر است؟ علما و کسانی که تبیینی مینویسند و قصدشان دادن بینش و نگرش است. بنابراین، تا انقلابیگری را از زبان به سوی کار و عمل سوق ندهیم این داستان ادامه دارد. حتی جواب دشمن خارجی را با آداب میدهند. تدبیر میکنند، چه بگوییم و چه کسی بگوید بهتر است؟ اما در داخل چنین نیست. بدون تردید انقلابی بودن یعنی پاک بودن شخص از همه آلودگیهای دنیوی و تلاش برای بندگان خدا که گرفتار مشکلات هستند. شعار دادن را باید تغییر دهیم.
۲- برخی صحنه سیاسی درون کشور را صحنه حق و باطل میبینند و با این فهم بسیاری از سخنان را برای خود مباح میکنند. حق و باطلی که در قرآن است این نیست، آنجا مرز کفر و ایمان و ایمان و نفاق است، بنابراین ترفیع سلایق به صحنه حق و باطل تندگویی را تقویت میکند، زیرا مواجهه با باطل، مرز نمیشناسد. حضرت امام درباره کسی که دنبال براندازی دستگاه فاسد شاه بود میگفت «آقای شاه» و ادب و نزاکت را رعایت میکرد. برای جابهجایی قدرت در درون نظام نمیتوان از جاء الحق و زهق الباطل استفاده کرد. این سطحیگرایی است و دو قطبیای که میسازد، توأم با تنفر و ناسزاگویی خواهد بود.
۳- برخی با تندگویی، پرخاش و اهانت احساس پیشکش خوشایند میکنند، عدهای به آنان احسنت میگویند، عدهای میگویند حرف دل ما را زدی، عدهای میگویند فقط تو چنین جسارت و شهامتی را داری، اصلاً «ترکاندی» طرف را و اینچنین تشویق تندگویی و درشتگویی طرف را به سمت تکرار میبرد. صراحت بسیار ارزشمند است، اما خلط آن با بددهانی متفاوت است. فرض کنید نماینده جمعی از عملکرد وزیری ناراضی است. در تریبون مجلس میگوید: آقای رئیسجمهور اگر رسیدگی نکنید مجلس به سمت استیضاح و عزل میرود. اما فرض کنید همین عبارت را اینگونه بگوید: آقای رئیسجمهور اگر رسیدگی نکنید مجلس توی دهان این وزیر میزند و... این دو بسیار متفاوت است؛ یکی صراحت دارد و دیگری اهانت.
۴- برخی با تندگویی میخواهند شدت و حدت مسئله مورد نظر را برجسته کنند. گویی کاسه صبر لبریز شده و بحران همه جا را گرفته است و مسئول مربوطه بدون هیچ مانعی صرفاً خوشش نمیآید مسئله را حل کند. کشور ما بحمدالله هیچ بنبستی ندارد، برای همه مسیرها قانون وجود دارد. میتوان بدون سر و صدا کار را دنبال کرد، اهرمهای قانونی را به کار گرفت و احساسات را کنترل کرد. برخی نه تصوری از وحدت شیعه و سنی دارند و نه اعتقادی به وحدت مسئولان کشور در مقابل دشمنی که پوتینش را تا گلوی ما آورده است. امروز منتقدان وضع موجود باید حکم مادر نسبت به فرزندی را که قرار است دو نیم شود، داشته باشند. اگر راهحل و راهکاری دارند که دولت ندارد یا بلد نیست یا اعتقاد ندارد در اختیارش قرار دهند. دهها نقد جدی به دولتیان وارد است، اما اجازه بدهیم اگر حداقل کاری هم میکنند ذهنشان را به حاشیه نکشانیم و البته رئیس دولت در دوری از حاشیهسازی باید نفر اول کشور باشد، نه اینکه چیزی را وسط بیندازد و همه را درگیر و سپس صحبت از وحدت و ایستادن مقابل دشمن کند. اگر همه مراعات کنند اندک هتاکان خود منزوی خواهند شد.
موقعیت سنجی اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو
محمدعلی وکیلی در روزنامه ابتکار نوشت:
چند ماه آینده، کارزار انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم آغاز میشود. انتخاباتی که یخ آن هنوز باز نشده است. جامعه نسبت به این انتخابات تاکنون علامت مثبتی نفرستاده است. به علل متعدد بخش بزرگی از ملت از صندوق رای فاصله گرفتهاند. فاصلهای که باید تمهیدی دیده شود تا هرچه سریعتر کمتر شود. این فاصله، امید و نشاط را از جامعه میستاند. اما در این مدت کوتاه مانده به انتخابات ریاست جمهوری، چند سناریو محتمل است.
اگر ترامپ در انتخابات آمریکا پیروز شود بعید است یخ انتخابات و سیاست بشکند و بر حجم ناامیدی موجود افزوده خواهد شد. درواقع با پیروزی ترامپ، اصلاحطلبان هیچ شانسی در انتخابات پیش رو نخواهند داشت چراکه یاس مردم دوچندان خواهد شد و میزان مشارکت به کمترین حد ممکن میرسد. البته در یک فرض خیلی بعید، اگر نظام فضای سیاسی را باز کند و به طور مثال در انتخابات به خاتمی و احمدی نژاد فرصت رقابت دهد شاید بتوان انتظار انتخابات پرمشارکت را داشت.
اما درصورت پیروزی بایدن (که دور از انتظار نیست) میتوان به سناریوهای جدی تر و بیشتری فکر کرد. طبیعتاً با آمدن بایدن وضعیت گل و بلبل نمیشود ولی میتوان با بازگشت آمریکا به برجام و برداشته شدن بخشی از فشارِ دستکم روانی، گشایش کوتاه مدتی را متصور بود. این واقعیت را باید پذیرفت که کفِ هدف تیم کنونی کاخ سفید براندازی جمهوری اسلامی است؛ لذا امکان توافق با این تیم تقریباً منتفی است. درواقع نه توان تحقق بخشیدن به هوس خود یعنی براندازی جمهوری اسلامی را دارند و نه گمان میکنم که سیاستشان را تغییر دهند. راهبرد کنونی ما راهبرد درستی است اما امکان شکوفایی اقتصادی و رهایی از مشکلات معیشتی در آن به جد محل تردید است.
از طرف دیگر، در میان همه مشکلات و اعتراضات نباید فراموش کرد که در انتخابات سال۹۶، آن مشارکتِ بینظیر محصولِ امید به بهبود شرایط در پرتو سیاست خارجیِ صلح گرا بود. سیاستی که با سَمپِل و سمبُلِ برجام شناخته میشد. هرکسی میتواند با برجام مخالف باشد اما این نکته را نمیتواند نفی کند که ملت ایران در سال۹۶ راه و سلوک برجامی را انتخاب کردند.
راهبردی که با روی کار آمدنِ ترامپ به بن بست خورد. اگر دوباره این راه باز شود میتوان شکلگیری بارقهای از امید در میان مردم را متصور بود. من هم معتقدم با این دولت آمریکا نمیشد به توافق رسید؛ نمونه آن کره شمالی است. اما همه میدانیم با وضعیت پرتنش فعلی امکانی برای بهبود وضعیت وجود ندارد. این همه نشان میدهد ما باید برای تنشزدایی فکری کنیم.
هرچند اجتناب ناپذیر است اما از تنش فعلی، ما بیش از همه ضرر کرده ایم و میکنیم. درهرحال معتقدم اگر افقی از صلح پیدا شود میتوان بارقهای از امید در جامعه را متصور بود.
بنابراین معتقدم اگر راهبرد آمریکا در نتیجه انتخابات پیش رو تغییر کند، اصلاح طلبان بشرط رعایت شرائط زیر شانس جدی در انتخابات۱۴۰۰ خواهند داشت؛ اول اینکه انتخابات ریاست جمهوری موضوع ملی است پس نیازمند حضور چهره های ملی است. دوم اینکه انتخابات ریاست جمهوری مسئله جمعی است پس نیازمند اجماع جریانی است. اکنون جریان اصلاح طلب بیش و پیش از درگیر شدن در موضوع اسامی و مصادیق نیازمند انسجام است و باید استراتژی خود را انسجام و اجماع جریانی قرار دهد و مکانیزمی همچون شورای عالی اصلاح طلبان را فعال نماید و با محوریت این شورا و شعار اجماع بر فرد واحد زمینه پیروزی را فراهم آورد.
معادله پیچیده برنده و جنگ خیابانی !
امیرعلی ابوالفتح در روزنامه خراسان نوشت:
یک هفته پیش از پایان رای گیری های انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در روز سوم نوامبر 2020 ، فعالیت موسسات نظرسنجی برای پیشبینی برنده انتخابات 2020 در این کشور شدت گرفته است. در روزهای اخیر اغلب موسسات نظرسنجی، از کاهش چند درصدی فاصله دونالد ترامپ، نامزد جمهوری خواهان در مقابل جوبایدن، نامزد دموکرات ها، به ویژه در ایالت های حساس موسوم به «صحنه نبرد» خبر داده اند. با این حال، هنوز بایدن از برتری حدود 8 درصدی در میانگین نظرسنجی های ملی در سطح آمریکا برخوردار است.
سی ان ان در گزارشی نوشت: «بررسی های آماری و نظرسنجی های انجام شده در سه ایالت با آرای نامشخص و سرنوشت ساز در غرب آمریکا نشان می دهد بایدن با فاصله ای چشمگیر، از رقیب جمهوری خواه خود دونالد ترامپ پیش افتاده است.»
به گزارش این شبکه تلویزیونی ، با وجود این که ترامپ در انتخابات 2016 در ایالت های میشیگان، پنسیلوانیا و ویسکانسین پیروزی قاطعی به دست آورد ، ولی نظرسنجی های انجام شده در این سه ایالت در انتخابات ، نشان می دهد رقیب دموکرات وی در هر سه ایالت پیشتازی محسوسی نسبت به وی دارد . این میزان آرای احتمالی که نظرسنجی ها نشان می دهند، حد نصابی است که هیلاری کلینتون هرگز نتوانست به آن ها دست پیدا کند.هر چند که هیچ تضمینی مبنی بر این که این آرا تا روز انتخابات باقی بماند وجود ندارد، ولی نگاه به نظرسنجی های انجام شده در سطح ملی در میان دو گروه بسیار مهم در جامعه آمریکا، یعنی سفید پوستانی که تحصیلات ندارند و زنان سفید پوست نشان می دهد ترامپ در سال 2016 در حالی که 30 درصد از رقیب دموکرات خود در آرای سفید پوستان بدون تحصیلات دانشگاهی پیش بود، این میزان اکنون به 17 درصد رسیده است .
پیشتازی ترامپ در میان زنان سفید پوست نیز که در 2016، 5 درصد بود، جای خود را به پیشتازی بایدن در 2020 با 12 درصد داده است.از سوی دیگر ، بر اساس میانگین نظرسنجی های ملی فاصله دونالد ترامپ با جو بایدن طی 14 روز منتهی به 24 اکتبر، با 1.9 درصد کاهش، از عدد 10 درصد به عدد 8.1 درصد کاهش یافته است. با این حال، برتری بایدن در برابر ترامپ حتی یک هفته پیش از پایان رای گیری ها در روز سوم نوامبر، تضمین کننده پیروزی نامزد دموکرات ها بر نامزد جمهوری خواهان نیست. زیرا چه بسا، نامزد دموکرات ها همچون سال 2016 ، رای مردمی بیشتری کسب کند اما در نهایت، این نامزد جمهوری خواهان باشد که با اتکا به برتری آرای الکترال، برای چهار سال دیگر در کاخ سفید ماندگار شود.البته تنش های سیاسی کنونی در آمریکا، بر پیچیدگی معمول انتخابات ریاست جمهوری افزوده است. ترامپ بارها اعلام کرده که یا در انتخابات پیروز می شود یا در انتخابات تقلب شده است.
به عبارت دیگر اگر ترامپ به پیروزی قاطع دست نیابد، ستاد انتخاباتی جمهوری خواهان به بهانه تقلب در انتخابات، به ویژه با زیر سوال بردن روند انتخابات پستی، موضوع را به دادگاه خواهند کشاند. پایان فرایند قضایی شکایات انتخاباتی نیز دیوان عالی فدرال خواهد بود، نهادی که در آن، قضات محافظه کار به لحاظ عددی، برتری دارند. به نظر می رسد ترامپ روی آرای قضات دیوان عالی فدرال برای پیروزی در انتخابات حساب ویژه ای باز کرده است.اما اگر آرای الکترال کالج به گونه ای میان دو نامزد جمهوری خواه و دموکرات تقسیم شود که هیچ یک نتوانند حداقل 270 رای را کسب کنند، مسئولیت انتخاب رئیس جمهوری بعدی آمریکا برعهده کنگره قرار خواهد گرفت. در این حالت، حتی با وجود برتری عددی دموکرات ها در مجلس نمایندگان بعدی، شانس ترامپ برای پیروزی بیشتر است.
زیرا هر ایالت در زمان رای گیری فقط دارای یک رای خواهد بود و ایالت هایی با اکثریت نمایندگان جمهوری خواه از ایالت هایی با اکثریت نمایندگان دموکرات بیشتر خواهند بود.به هرحال، با توجه به پیچیدگی فراوان نظام انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، هرگونه پیش بینی نتایج آن بر اساس نظرسنجی ها تقریبا غیر ممکن است. با این حال، به نظر می رسد یک موضوع دور از انتظار نخواهد بود و آن این که انتخابات 2020 با اعتراضات و تنش های خیابانی همراه شود. از هم اکنون تدابیر امنیتی برای جلوگیری از اعتراضات خشن خیابانی علیه نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در برخی از شهرها و ایالت های این کشور تشدید شده و حتی در برخی از مناطق، حضور افراد با اسلحه در اطراف حوزه های رای گیری در روز انتخابات در سوم نوامبر ممنوع شده است. اظهارات جنجالی ترامپ از جمله این که در مناظره نخست با بایدن خطاب به شبه نظامیان گفت « کنار بایستید و منتظر بمانید» به عنوان اشاره ای برای به آشوب کشاندن انتخابات آمریکا توصیف شد.
این نگرانی تا جایی افزایش یافته است که سازمان عفو بینالملل نیز اعلام کرد در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا، امنیت معترضان و رأی دهندگان، دیگر تضمینی ندارد. بر اساس گزارشی که عفو بینالملل منتشر کرده است، نیروهای امنیتی آمریکا هم اکنون قادر به جلوگیری از بر هم زدن گردهمایی های مسالمت آمیز نیستند.با توجه به این که در سال های اخیر سلامت و امنیت انتخابات در برابر مداخلات داخلی و خارجی به شدت زیر سوال رفته است، به نظر می رسد نامزد و جریان سیاسی شکست خورده در انتخابات 2020 ، نتایج را به راحتی نپذیرد و به مقاومت خیابانی روی بیاورد، موضوعی که می تواند در جامعه چند پاره آمریکا، فاجعه بیافریند.