به گزارش مشرق، رویکرد مجموع جمع جبری صفر « دونالد ترامپ»، چهل و پنجمین رییس جمهور آمریکا، در عرصه سیاست خارجی سبب شد تا این کشور دارای رویکرد باصطلاح سلطه جهانی شاهد انزوای روزافزونی باشد که آمریکا را به دکترین «مونرو» نزدیک کرد؛ (یک دکترین سیاسی آمریکایی بود که در ۲ دسامبر ۱۸۲۳ توسط جیمز مونرو، رییس جمهور وقت آمریکا اعلام شد؛ این دکترین مخالف استعمار یا دخالت قدرتهای اروپایی در کشورهای تازه استقلال یافته قاره آمریکا بود؛ بر اساس این دکترین، دولت آمریکا تصمیم گرفت که از دخالت در جنگهای بین قدرتهای اروپایی و مستعمرات آنها خودداری، و وقوع جنگ یا فعالیت استعماری در قاره آمریکا را به عنوان حرکتی خصمانه تلقی کند. )
بررسی سیاست خارجی دولت آمریکا در دوران ریاست جمهوری ترامپ، فهرستی از ناکامیهای واشنگتن را ارائه میکند که نه منطقه خاص و نه موضوعی خاص میتواند محدودیتی بر آن اعمال کند.
سیاست «اول آمریکا» ترامپ که بسیاری از آن با عنوان «فقط آمریکا» یاد میکنند، سبب شده تا این کشور، جایگاه بین المللی خود را متزلزل ببیند.
در این مسیر، متحدان سنتی آمریکا نیز در حال بررسی و محاسبه هزینه و فایده آینده سیاسی جهان بدون همراهی واشنگتن هستند. البته نباید از تلاش چین برای پر کردن خلا به وجود آمده با ابزار اقتصادی غافل شد.
در واقع خلاصهای از مشی سیاست خارجی شکست خورده ترامپ را میتوان این گونه فهرست کرد:
- خروج از سازمانها و پیمانهای بین المللی و منطقه ای: آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ از برجام، توافق اقلیمی پاریس، یونسکو، شورای حقوق بشر سازمان ملل، نفتا، سازمان بهداشت جهانی و ... خارج شد؛ اقدامهایی که تنها فشارهای بین المللی و دوری جامعه جهانی از آمریکا را به دنبال داشتند.
- ناکامیها در قاره آمریکا: مداخله در امور داخلی کشورهای قاره آمریکا در دوره ترامپ، نتیجهای برای این کشور در پی نداشت.
از جمله این مداخلهها میتوان به جریان اعتراضهای داخلی در «ونزوئلا» و «بولیوی» اشاره داشت.
در حال حاضر دولت مستقر در ونزوئلا به ریاست «نیکلاس مادورو» و در بولیوی به ریاست «لوییس آرسه» با رویکرد ضد مداخله گری واشنگتن قدرت را در دست دارند.
دیوار مرزی با مکزیک و اختلاف نظر در مورد مهاجران نیز سبب شد تا چالش بزرگی در ارتباط آمریکا با این همسایه اش به وجود بیایید.
- شکست در قاره آسیا: مصداقهای متعددی برای ناکامی سیاست خارجی آمریکا در قاره کهن میتوان ارائه داد اما از مهمترین مصداق ها، جنگ تجاری بی حاصل و پر هزینه واشنگتن با پکن است که پس از گذشت حدودا ۲ سال به نتیجه مورد نظر ترامپ منتهی نشد؛ بلکه منافع زیادی را در میانه شیوع کرونا در سبد پکن قرار داده است.
«معامله قرن»، که پس از ۲ سال تلاش برای تدوین به عنوان طرح صلح بحران فلسطین ارائه شد، شکستی بزرگ برای ترامپ محسوب میشود.
موضوع فشار باصطلاح حداکثری علیه ایران، دیگر مصداق واضح شکست رویکرد سیاست خارجی ترامپ است.
«خلع سلاح شبه جزیره کره» پس از دیدارهای سه گانه صرفا تبلیغاتی نیز بی حاصل پایان یافت و تنها دستاورد آن، تخصیص عنوان «نخستین رییس جمهور آمریکا که وارد خاک کره شمالی شد» به ترامپ، بود.
«عراق» و «افغانستان»، چالشهای موروثی ترامپ نیز دیگر وجوه ناکامی سیاست خارجی این دولت جمهوریخواه آمریکا بودند.
- ناکامی در اروپا: ترامپ در قاره اروپا نیز دستاورد خاصی جز جلب حمایت سران پوپولیست و مخالف مهاجرت اروپای مرکزی نداشت.
«ناتو»، «برگزیت» و طرح «نورد استریم» به عنوان نقطه اوج اختلافات آمریکا با متحدان سنتی اش دیده میشوند.
مجموعه این تحولات سبب شدند تا اعتماد به آمریکا از بین رفته و تمایلی برای تعامل با واشنگتن در عرصه جهانی باقی نماند.
اوج این انزوا را میتوان در تلاش ناکام آمریکا برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران در شورای امنیت سازمان ملل دید که فقط با یک رای موافق از مجموع آرای ۱۳ عضو دیگر پایان یافت؛ البته نباید از تغییرات مکرر در دستگاه دیپلماسی آمریکا نیز غافل شد.