به گزارش مشرق، کتاب «روزهای دشوار مبارزه» خاطرات علی تمَسُّکی که به تازگی منتشر شده، روایت جوانانی است که در صدد تغییر شرایط جامعه و مقابله با رژیم پهلوی برآمدند و خیلی زود به یکی از پایههای شکل گیری انقلابی فراگیر، مذهبی و سیاسی تبدیل شدند که دگرگونی بنیادین شرایط را به همراه آورد.
کتاب «خاطرات علی تمَسُّکی» که محمدحسن مصحفی آن را به رشته تحریر در آورده، تصویری خواندنی و قابل لمس از سرگذشت افرادی را پیش چشم مخاطب مینهد که در دهههای۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ شمسی، دوران نوجوانی و جوانی خود را زیر سایة رژیمی سپری کردند که نه تنها ارتباطی با آن نداشتند بلکه هیچ تناسب و شباهتی بین ارزشها و آرمانهای خود و آن رژیم نیز نمیدیدند.
جوانانی که در صدد تغییر شرایط جامعه و مقابله با رژیم حاکم برآمدند و خیلی زود به یکی از پایههای شکل گیری انقلابی فراگیر، مذهبی و سیاسی تبدیل شدند که دگرگونی بنیادین شرایط را به همراه آورد.
همچنین خاطرات علی تمَسُّکی، تصویری از مجالس مذهبی و محافل و شبکههای ارتباطی که در شکل دادن به افکار جوانان در آن دوران نقش مهم داشتند به دست میدهد. ضمن اینکه راوی شرایط سیاسی، مذهبی و اجتماعی شهر زادگاه خود، همدان، را به روشنی برای مخاطب تشریح میکند.
از دیگر نکات برجسته این اثر، خاطرات نسبتا مشروح راوی در توصیف شرایط شکنجه و زندانهای حکومت پهلوی، کیفیت زندگی و برنامههای روزمره زندانیان، تعامل زندانیان با یکدیگر و با اولیای زندان و نیز اختلافات و مرزبندی بین زندانیان سیاسی است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «به محض ورود به اوین، برایم معلوم شد که اختلافات موجود بین زندانیان مذهبی و کمونیست، شدید است، در نتیجه ساختمان محل نگهداری این دو دسته را از یکدیگر جدا کردهاند. اوین چهار ساختمان جدید دو طبقه، با نمایی از آجر قرمز داشت. در بدو ورود، مسئولین زندان اززندانی میپرسیدند که نماز میخواند یا نه. متناسب با پاسخ زندانی به این پرسش، محل نگهداری او (بند بچههای مذهبی یا بند بچههای چپ و مارکسیست)، را تعیین میکردند. البته علاوه بر وجود برخی اختلافات بین نیروهای مختلف سیاسی زندانی، این رفتار مأموران رژیم در زندان اوین، دلایل دیگری نیز داشت. میدانستیم که ساواک کارشناسهای کارکشته و با سوادی را به کارگرفته بود تا برنامههایی برای سرکوب مخالفین سیاسی حکومت تدوین کنند.
برای سرکوب کردن مخالفین و از کار انداختن آنها، یکی از روشها برخورد شدید و توأم با خشونت بود. این بخش، به وسیله اعدام، زندان، شکنجه و ایجاد جو رعب و وحشت در جامعه محقق میشد. اما روش دیگر، ایجاد اختلاف در میان مخالفان نظام شاهنشاهی بود. گسترش اختلاف بین مخالفین میتوانست انرژی آنها را تا حد زیادی تحلیل ببرد. با این ذهنیت بود که احساس میشد تقسیم زندانیان در اوین، به نوعی از توطئههای ساواک است. با این اوصاف، عجیب نبود که در ابتدای ورود به اوین، مسئولان زندان بر وجود اختلاف بین زندانیان انگشت بگذارند و آنرا بزرگنمایی کنند.»