متخصصان کم سواد کسانی هستند که تا درجات عالی در یک رشته تحصیلی مدرک دریافت میکنند، اما فاقد علم لازم هستند و چه بسا در این میان کسانی هم هستند که هیچ درکی از رشته مطالعاتی خود ندارند و وقتی به عنوان استاد یا عضو هیئت علمی در موسسات علمی به خصوص دانشگاههای سطح بالای کشور به تدریس روی میآورند نمیتوانند آنطور که باید و شاید به افزایش سطح علمی دانشجویان کمک کنند؛ بنابراین تنها به ارائه مطالب پراکنده و ساده بسنده میکنند. یعنی بعضی از این استادان فقط مطالب کتاب را حفظ میکنند و در صورت وجود هر سوالی خارج از منبع کتاب، از پاسخ به آن طفره میروند و این استادانِ مدعی یکی از عوامل اصلی کاهش سواد دانشجویان هستند.
با توجه به مطالب فوق در اینجا چند سوال مطرح میشود؛ نخست اینکه آیا علم همه مدرسان دانشگاهی در یک رتبه علمی قرار دارند؟ دلیل اینکه همه مدرسان در یک سطح علمی قرار نگرفتهاند، چیست؟ چرا برخی استادان از پاسخ به سوال دانشجویان طفره میروند؟ برای این سوالات میتوان پاسخهای متعددی را پیشبینی کرد. برخی از مسئولان آموزش عالی به کمسوادی علمی اعضای هیئت علمی اعتقادی ندارند، اما در مقابل هستند کسانی که معتقدند به روز نبودن سطح علمی استادان میتواند بلای جان جامعه علمی باشد.
دلیل پیدایش استادان کمسواد در دانشگاهها چیست؟
عوامل متعددی میتواند در پیدایش استادان کم سواد در دانشگاهها موثر باشد؛ از جمله اینکه برخی از این افراد طی چند سال گذشته صرفاً بُعد مادی را در نظر گرفتهاند و با دریافت حقالزحمههای قابل توجه جذب دانشگاه شدهاند و به این ترتیب آنها نیز در افزایش تعداد دانشجویان و فارغ التحصیلانی که از سواد کافی برخوردار نیستند تاثیر دارند.
دلیل دیگر میتواند افزایش بیرویه دانشگاهها باشد، با گذشت زمان و افزایش تعداد موسسات آموزش عالی نیاز به مدرس و استاد در زمینههای مختلف بیشتر احساس میشود و همین نیاز سبب شده است تا جذب افراد برای تدریس در دانشگاهها بیشتر شود. این موضوع به نوعی بر پیدایش و افزایش دانشگاههای بیکیفیت دامن زده است. در این میان برخی از سودجویان هم هستند که با بیتوجهی به قواعد آموزشی اقدام به جعل مدارک علمی برای تدریس و در ازای دریافت مبلغی در روانه کردن استادان کمسواد به جامعه دانشگاهی کمک کردهاند و باید گفت که تزریق بورسیههای سفارشی به عنوان استاد به بدنه آموزش عالی از دیگر عوامل اُفت کیفی دانش تدریسکنندگان است.
یکی دیگر از دلایل کاهش سطح سواد علمی دانشجویان این است که برخی استادان از انجام فعالیتهای پژوهشی کنار کشیدهاند و همین نبود ارتباط میان جامعه و صنعت با دانشگاهها باعث میشود تا نیازهای کشور نادیده گرفته شود و دانشجویان اطلاعات کافی و مناسبی از خارج از دانشگاهها نداشته باشند تا بتوانند با سطح سواد علمی و مدرک دانشگاهیشان مشکلات کشور را رفع کنند و آنها را بهبود ببخشند.
در کشورهای پیشرفته تمامی بخشهای جامعه از قبیل صنایع، خدمات، نهادهای اجتماعی نقشی پویا و رقابتی دارند و تشنه تحول و نوآوری هستند. از این رو مشوق پژوهشها و علوم روز هستند و در چنین فضایی استادان دانشگاهی با رقابت در جذب منابع مالی از صنعت و جامعه، پژوهش را پیش خواهند برد، در حالی که این موضوع در کشور ما به شدت مغفول واقع شده است.
منزوی شدن استادان برجسته دانشگاهی با افزایش نفوذ دلالان علمی
اسماعیل امینی، استاد دانشگاه تهران درباره معضل تدریس استادان کمسواد در دانشگاهها، اظهار کرد: صلاحیت جذب استادان در گذشته برعهده گروههای علمی دانشگاهها بوده است.
او افزود: طی ۲ دهه گذشته تلاش شده است تا اعضای دانشگاهها، استادان، هیئت علمیها و دانشجویان مطیع نظام اداری شوند؛ در حالی که نظام اداری بوروکراسی باید پشتیبان فعالیتهای علمی و پژوهشی باشد، اما همین عامل باعث شده است انتخاب استادان یک روند علمی نداشته باشد بلکه تبدیل به روال عادی و امتیاز از طریق نامه و ارتباطات شده است.
امینی تصریح کرد: چند سال گذشته یک فرد سودجو با سمت کارگاه از مدارک علمی استادی که به منظور کپی مدارک علمی خود به مغازه مراجعه کرده بود دو عدد کپی رنگی میگیرد و با فتوشاپ تمامی مدارک را به نام خود منتشر میکند و به مدت ۵ سال جذب یک دانشگاه برای تدریس میشود و به صورت تصادفی جعل این اسناد مشخص و فرد مجرم شناسایی شد.
مقالاتِ گزارشی برای آمارسازی خوب است، اما برای ساختن علم و محقق پسندیده نیست
او ادامه داد: از آن جایی که هیچ ارزیابی کیفی و علمی برای سطح علمی استادان وجود ندارد، مجموعه زیادی از مقالات ساختگی و جعلی و کپی شده و شریکی رایج میشود.
استاد دانشگاه تهران بیان کرد: استادان برجستهای که از گذشته تا امروز در دانشگاهها تدریس کردهاند هیچ مقاله علمی و پژوهشی ناکارآمدی از خود به یادگار نگذاشتهاند و رواج این چنینی مقالات گزارشی از کارهای تحقیقاتی است که در حوزه علوم انسانی کاربرد خاصی ندارند.
امینی گفت: این چنین مقالات علمی پژوهشی که نظام اداری بر نظام علمی دانشگاهها تحمیل کرده است برای آمارسازی خوب است، اما برای ساختن علم و پژوهشگر و محقق به هیچ عنوان پسندیده نیست و راه را برای دلالان و کسانی که دادوستد میکنند باز میکند.
او اضافه کرد: فعالانی که به انجام کارهای جعلی میپردازند جایگاهی در دانشگاهها ندارند، اما امروزه تمامی نظام دانشگاهی ما تحت سیطره این افراد قرار گرفته است و استادان خوب، برجسته و اهل علم و پژوهشگران به تدریج در حال منزوی شدن هستند.
جوانان بیکار، نتیجه افزایش دانشگاههای سطح پایین
محمدمهدی فرقانی، رئیس دانشکده ارتباطات علامه طباطبایی اظهار کرد: چند عامل را در همهگیر شدن این پدیده میتوان موثر دانست، اولین عامل گرایش به مدرکگرایی که قدمتی حدود سه دهه در ایران دارد، علاقهای است که در خانوادهها به تحصیل فرزندان به وجود آورده است.
او ادامه داد: این علاقه شاید در جهان منحصر به فرد باشد، خانوادههای ایرانی حاضر هستند در حد ایثار، از رفاه خود بگذرند و خرج تحصیل فرزندشان را بدهند. البته این پدیده به تنهایی مثبت است، زیرا دانش عمومی ارتقا پیدا میکند و موجب اصلاح رفتارهای اجتماعی و مناسبات اجتماعی میشود.
فرقانی بیان کرد: اما نکته قابل تامل افزایش بیرویه توسعه مراکز آموزش عالی در کشور طی ۲ دهه اخیر است، به نحوی که کیفیت فدای کمیت شده است. طبق آمار حدود ۲۷۰۰ مرکز آموزش عالی در کشور وجود دارد که تعداد محدودی از آنها دانشگاههای معتبر و دارای کیفیت هستند و بسیاری از این مراکز آموزشی فاقد کیفیت لازم هستند. تا جایی که دیده میشود در برخی از مراکز، شهری کوچک و دورافتاده که دبیر کارآزموده ندارد، دانشگاه تاسیس و رشتههای تخصصی که در تهران هم به اندازه کافی استاد با تجربه برای تدریس ندارد ارائه میشود. در نتیجه این مراکز آموزشی به هر قیمتی به جذب جوانان برای تحصیل اقدام میکنند.
رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: توسعه بیرویه مراکز آموزش عالی نه با ظرفیتسازیهای کادر علمی صورت گرفته است نه با نیازهای جامعه تناسبی دارد. امروز شاهد تعداد زیادی فارغ التحصیل بیکار و سرگردان هستیم که این خود نوعی توزیع نامتناسب دانشگاهی را تداعی میکند، در حالی که اگر این توزیع متناسب و همه بخشهای اجتماعی در پیوند با هم براساس یک طرح آمایش توسط آموزش عالی باشد شاهد این حجم از بیکاری نخواهیم بود.
او اظهار کرد: دلیل دیگر مدرکگرایی را میتوان نارساییهایی مانند عدم وجود شغل، مشکل در ازدواج، مسکن و سربازی جوانان دانست. در واقع جوانان با روی آوردن به تحصیل، زمان ورود به این بحرانها را به تاخیر میاندازند.
به عقیده برخی کارشناسان تنها ۵۰ تا ۶۰ درصد اساتید در ۳۰ دانشگاه درجه یک کشور دارای سطح علمی قابل قبول هستند. برخی کارشناسان هم بهروز نبودن سطح علمی استادان را نمیپذیرند و مدعی هستند که سطح علمی همه استادان یکی است و در این باره مشکلی وجود ندارد، اما مطابق پرسشنامههایی که دانشگاهها هر ترم در آن ارزیابی استادان را از دانشجویان جویا میشوند، میتوان به این نتیجه دست یافت که میزان رضایت محصلان از این موضوع کم است.
کاهش دانش استادان دانشگاهی و به تبع آن افت کیفی تحصیلی به ویژه در دانشگاههایی که از نظر رتبهبندی در سطح پایینتر علمی قرار گرفتهاند موضوع قابل انکاری نیست و همه دانشجویان حداقل یک بار با این دست استادانی که از دانش و علم کافی برخوردار نیستند مواجه بودهاند. مسئولان آموزش عالی یا وزارت علوم باید با معضلاتی مانند علمفروشی یا مدرکگرایی مقابله کنند تا شاهد افت کیفی دانشگاهها و به تبع آن فارغالتحصیلان کمسواد نباشیم و دانشگاهها هر ساله باید برای جذب استادان ارزیابیهای منحصر به فرد خود را داشته باشند.
در آخر ادامه یافتن معضل حضور استادان کم سواد در دانشگاهها به صورت قطعی منجر به خروج تعداد زیادی از فارغ التحصیلان کم سواد از دانشگاهها و همین موضوع باعث آسیب جدی به نیروی انسانی متخصص و ماهر میشود.