به گزارش مشرق، مهدی سعیدی، کارشناس مسائل سیاسی طی یادداشتی در سایت بصیرت نوشت:
از جمله تفاوتهای انتخابات ۱۴۰۰ با ۱۳۹۶ در آن است که این دوره از رقابتهای سیاسی در غیاب رئیسجمهور حاضر، آقای حسن روحانی برگزار خواهد شد. دلیل آن است که مطابق قانون اساسی یه رئیسجمهور نمیتواند برای سه دوره متوالی داوطلب پست ریاست جمهوری گردد. آقای روحانی اگر بخواهد مجددا در این میدان شانس خود را بسنجد، باید تا سال ۱۴۰۴ منتظر بماند. در باب این وضعیت می توان به چند ملاحظه توجه نمود:
۱. نبود رئیسجمهور حاضر در صحنه رقابتهای انتخاباتی، شرایط را برای حضور افراد مختلفی آماده ساخته و نوعی توازن در رقابتهای انتخاباتی را ایجاد کرده است. این امر موجب شده تا افراد بیشتری خود را مستعد موفقیت در انتخابات دیده و با نوعی شوق و شور نامزدهای متعددی برای حضور در میدان رقابت انتخاباتی مواجه باشیم. این وضعیت برخلاف رویه انتخاباتهایی است که در دور دوم ریاست جمهوریها برگزار میشود و تقریبا از قبل پیروزی رییسجمهور حاضر قابل پیش بینی است. همانطور که در طول چهار دهه اخیر چنین بوده است.
۲. حضور افراد متنوع با گرایشهای سیاسی مختلف در عرصه انتخابات در ذات خود اقدام مذمومی نیست و باید به آن به مثابه فرصتی برای کشور توجه کرد. اینکه تعداد بیشتری از فعالین سیاسی و مدیریتی در خود این توان را میبینند که وارد این میدان شوند، اولا حکایت از استعداد بالقوه نیروی انسانی کشور دارد. ثانیا حضور این افراد بر شور و شوق انتخاباتی کشور میافزاید و میتواند در تحقق مشارکت حداکثری موثر باشد، ثالثا وجود هر یک از این افراد میتواند تمایلات بخشی از جامعه را برانگیزد و رای آنان را پای صندوق رای آورد.
۳. ادعاها در مورد توانایی مدیریت کشور باید با دقت بیشتری راستیآزمایی شود تا معلوم گردد همه مدعیان نامزدی اننخاباتی از صلاحیت لازم برای حضور در این جایگاه برخوردارند یا خیر؟ این امر مطابق قانون در دو مرحله صورت میگیرد. گام اول بر عهده شورای نگهان است که با بررسی سوابق و کارنامه ها صلاحیت های حداقلی را احراز کند. و در گام دوم این مردم هستند که از میان آنهایی که صالح شناخته شده اند، اصلح و بهترین ها را برگزینند و بر مسند قدرت بنشانند.
۴. این روزها نامهای مختلفی به عنوان نامزدهای احتمالی با آب و تاب فراوانی در رسانهای مختلف شنیده میشود. باید توجه نمود که بخش عمدهای از این اخبار، شایعات احتمالی و گمانهزنیهایی است که برای تحقق عینی آن باید همچنان منتظر بود تا به زمانه ثبت نام کاندیداها نزدیکتر شویم. هنوز معلوم نیست آیا اسامی شنیده شده تا چه اندازه تمایل به ورود به انتخابات را دارند و تا چه اندازه این ورود را عملیاتی خواهند کرد.
۵. برخی از اسامی فیک (جعلی، فریب دهنده) بوده و ساخته و پرداخته روزنامهنگاران و خبرگزاریها و برخی کانالها و سایتهایی است که از طرح اسامی مختلف اغراض دیگری را دنبال میکنند. این در حالی است که نه تنها هیچ نشانهای از تمایل ورود آن افراد به عرصه انتخابات وجود ندارد، بلکه اخبار موثق از عدم تمایل ایشان حکایت دارد.
۶. تلاش برخی افراد برای به میدان آوردن برخی اشخاص به انتخابات نیز این روزها با اهداف و اغراض مختلفی دنبال میشود. نامزدهای انتخاباتی باید هوشمند باشند که همه این تلاشها خدایی نبوده و با هدف خدمت به کشور و ملت نیست! بله اغراض منغعت طلبانه ای در پس آن است که باید در باب نیت این دعوت کنندگان تردید نمود! و از بازیچه شدن و حرکت در پازل این افراد پرهیز نمود.
۷. برخی افراد احساس تکلیف کرده و خود را آماده ورود به عرصه انتخابات میکنند در حالی که از چنین توانی برخوردار نیستند. خطاب به این افراد باید گفت که جایگاه ریاست جمهوری جایگاه تجربه آموزی و آزمون و خطا آن هم در دهه پنجم انقلاب اسلامی نیست! لذا اگر در خود صلاحیت لازم برای چنین نقش آفرینی را نمیبینند، اعتماد به نفس کاذب را کنار گذاشته و اجازه دهند تا فضا برای نقش آفرینی و فعالیت شایستگان از این ملت فراهم آید!
۸. هدف برخی از افراد نیز برای حضور در میدان انتخابات ریاست جمهوری، واقعا رئیسجمهور شدن نیست! آنان میآیند تا نامشان به عنوان نامزد انتخاباتی مشهور گردد و در رزومه شان ثبت گردد و با مانوری از میدان خارج شده و خود را رای قدرت گرفتن در جایگاه دیگری آماده کنند! نسبت به تحرکات سیاسی ابن افراد نیز باید هوشمند بود و اجازه نداد که نامزدی انتخابات ریاست جمهوری ابزاری برای کاسبی قدرت شود.
۹. اگر از منظر جریانی به تکثر نامزدهای انتخاباتی توجه گردد، باید گفت پیروز انتخابات، جریانی است که بتواند صحنه تکثر نامزدها را در اردوگاه سیاسی خود کنترل کرده و آنان را متناسب با شرایط و مبتنی بر تقسیم کاری دقیق در صحنه نگه داشته و مبتنی بر برنامهای حساب شده یکی پس از دیگری پس از فعال سازی پایگاه رای و انتقال کامل رای آنان به سبد نامزد نهایی، از رقابتهای انتخاباتی خارج کند تا در نهایت نامزد نهایی با سنگینترین سبد رایی در میدان رقابت سیاسی باقی بماند. اما اگر چنین مدیریتی در صحنه رقابت سیاسی در اردوگاهی سیاسی نباشد، حاصل تکثر موجود، تفرق و جدال درون گروهی بوده و حاصلی جز تضعیف برای این جریان نخواهد داشت.
۱۰. ملاحظه دیگر توجه به این حقیقت است که آنچه در نظام اسلامی محبوبیت و مقبولیت دارد، مسابقه برای خدمت است، نه رفابت برای منفعت و کسب قدرت! رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها در دیدار با فعالین سیاسی کشور بر این حقیقت تاکید داشته اند. به عنوان نمونه در دیدار با کارگزاران نظام اسلامی میفرمایند: «انتخابات میتواند مایهی اتحاد باشد؛ میتواند تشجیع کنندهی به سرعت عمل و پیشرفت باشد؛ با رقابت مثبت. هر گروهی سعی کنند برای خدمتگزاری به این ملت، سهم متناسب با خودشان را که لایق خودشان میدانند، به دست بیاورند؛ هیچ اشکالی ندارد. این رقابت مثبت به جامعه نشاط میبخشد، ما را زندهدل میکند، روح جوانی را بر جامعهی ما حاکم میکند« (۲۱/۷/۸۶)
***
سخن پایانی آنکه شاخص مواجهه با نامهای مختلفی که در عرصه انتخابات شنیده میشود، توجه به کارنامهها و برنامههاست. آن کس که کارنامه قابل قبولی داشته و برنامه متناسب تری برای اداره و حل مشکلات کشور دارد، گزینه ای است که باید بر صندلی قدرت تکیه زند. اتفاقی که با رای اکثریت ملت باید اتفاق بیفتد.