به گزارش مشرق، سیدغلامحسین حسنتاش تحلیلگر ارشد حوزه انرژی در میزگرد موسسه مطالعات دین و اقتصاد با موضوع «نفت و انرژی، توسعه و خودباوری» با اشاره به ضرورت توجه و برنامهریزی برای ارتقای توانمندی داخلی در صنعت نفت گفت: با نزدیک شدن به وقوع انقلاب سهم ایرانیها در اداره صنعت نفت ایران مرتبا بیشتر میشد به طوری که ایرانیها ناکارآمدیهای کنسرسیومها را به رخشان میکشیدند و در تصمیمگیریهای اشتباه در همه عرصههای فنی و تجاری نفت دخالت و مجادله میکردند. توانمندی مختصصین ایرانی حاضر در صنعت نفت در جریان انقلاب در کنترل صنعت نفت علیه رژیم شاه نیز خودش را بروز داد.
وی افزود: بعد از وقوع انقلاب با وجود بهمریختگیهای ناشی از انقلاب، صنعت نفت ایران به سرعت سرپا شد و در اختیار نظام قرار گرفت. خیلی جالب است در جریان انقلاب، آن دسته از متخصصین صنعت نفت که به هر دلیل از ایران رفتند، حالا یا انقلاب با آنها نساخت و یا خودشان با انقلاب نساختند، بعدا در بالاترین ردههای تخصصی در شرکتهای نفتی بینالمللی به کار گرفته شدند.
بیشتر بخوانید:
شیوه جهانگیری برای پنهان کردن ناکارآمدی دولت
حسنتاش گفت: یعنی تا این حد توانمندی فنی در بین ایرانیها به وجود آمده بود که آنها جذب ردههای بالای مدیریتی و فنی در شرکتهای نفتی بینالمللی شوند، درحالیکه قبل از ملی شدن صنعت نفت، انگلیسها اصلا تصور هم نمیکردند که ایرانیها بدون کمک آنها بتوانند صنعت نفت را اداره کنند، ولی شواهد تاریخی زیادی از جمله موردی که اشاره شد نشان میدهد که ایرانیها توانستند در مسائل تخصصی صنعت نفت یک جهش داشته باشند و به توانمندیهای قابل ملاحظهای دست پیدا کنند.
*بازیگردانی عربستان برای کاهش قیمت جهانی نفت در طول جنگ تحمیلی
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی گفت: همچنین در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز توانمندی ایرانیها در صنعت نفت دوباره به نمایش گذاشته شد. در طول جنگ، صنعت نفت ایران به هدف اصلی دشمن برای مختل کردن اقتصاد ایران تبدیل شده بود و به طور مرتب تاسیسات نفتی ایران آماج حملات نیروهای بعثی بود.
وی ادامه داد: از طرفی به طور همزمان آمریکاییها، تحریمهای زیادی را بر علیه صنعت نفت ایران شکل دادند اما وجود این توانمندی در ایرانیها برای اداره صنعت نفت توانست بر مشکلات فائق آید. البته در دولتِ جنگ نیز از صنعت نفت حمایت میشد. بدین صورت صدام آرزوی اینکه صنعت نفت ایران را منهدم بکند و ناوگان جنگی ایران را به دلیل نرسیدن سوخت متوقف بکند و همچنین آرزوی اینکه به دلیل کمبود انرژی در کشور، مردم و حکومت را بتواند مقابل هم قرار دهد را با خود به گور برد.
بیشتر بخوانید:
چرا زنگنه از پالایشگاه ستاره خلیج فارس عصبانی بود؟
حسنتاش تاکید کرد: در نتیجه در طول جنگ تحمیلی نیز مشاهده کردیم که توانمندی متخصصین ایرانی باعث شد که به هر شکل ممکن صنعت نفت کشور سر پا باقی بماند و با فروش نفت حداقل ارز موردنیاز برای اداره کشور را تامین کند. بهترین شاهد برای ادعای بنده این است که وقتی صدام و کشورهای غربی دیدند که از طریق حمله نظامی نمیتوانند صنعت نفت ایران را مختل کنند، سیاست و حربه کاهش قیمت جهانی نفت را به صورت موقت به کار گرفتند تا از این طریق بتوانند اقتصاد ایران را به زانو دربیاورند.
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی گفت: بعدها در اسنادی که منتشر شد اثبات شد که یکی از دلایل کاهش قیمت نفت در آن بازه زمانی که با طراحی عربستان سعودی مدیریت میشد، تمکین ایران به پذیرش قطعنامهای مبنی بر توقف جنگ بود.
وی اشاره کرد: بعد از جنگ تحمیلی، ما یک دوران ۸ ساله بازسازی و نوسازی در صنعت نفت را شاهد بودیم که در این دوران، توانمندی ایرانیها در صنعت نفت دوباره جهش کرد و افزایش یافت. در طول جنگ تاسیسات نفتی ما آسیب زیادی دیده بودند و برخی تاسیسات نیز به دلیل خنثی کردن حملات موشکی و خمپاره در زیر شن قرار گرفته بودند که لازم بودند تمامی این تاسیسات، دوباره نوسازی شوند که در این برهه ۸ ساله نیز این توانمندی دوباره خودش را بروز داد و مجدد صنعت نفت ایران را احیا کرد.
حسنتاش اظهار داشت: یکی از شواهد توانمندی ایرانی در صنعت نفت مربوط زمانی است که عراق به کویت حمله کرد. بعد از اینکه عراق مجبور شد از کویت عقب نشینی کند، تک تک چاههای نفتی کویت را به آتش کشید. سپس گروههایی از کشورهای مختلف برای خاموش کردن این چاهها به کویت اعزام شده بودند.
وی گفت: به اعتراف تمامی محافل نفتی بینالمللی گروهی که از ایران به کویت اعزام شده بود موفقترین گروهی بود که توانست تعداد چاههای بیشتری را در زمان کوتاهتر خاموش کند و در اینجا باز این توانمندی خودش را به نمایش گذاشت.
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی گفت: بعد از گذر از دوران جنگ و بازسازی، اکنون بهترین زمان بود که این توانمندی موردحمایت قرار بگیرد تا یک جهش بسیار بزرگتر در ارتقای توانمندیهای کشور ایجاد شده و بدین صورت صنعت نفت تبدیل به یک لوکوموتیو توسعه ملی شود. ولی با کمال تاسف ما شاهد دورهای بودیم که سرآغاز برخورد با این توانمندیها بود. نه تنها این توانمندیها موردحمایت قرار نگرفت بلکه تفکری بر صنعت نفت حاکم شد که کاملا در نقطه مقابل قرار داشت و در جهت انکار، تحقیر و تضعیف این توانمندی اقدام کرد.
*پاشنه آشیل دولت اصلاحات، عملکرد وزارت نفت بود
وی خاطرنشان کرد: متاسفانه این دوره با روی کارآمدن اصلاحات در سپهر سیاسی کشور همزمان بوده است. بنده شخصا به جناب آقای خاتمی خیلی ارادت دارم و عملکرد ایشان در شاخصهای اجتماعی و اقتصادی را بهتر میدانم اما پاشنه آشیل ایشان در دوران اصلاحات را مربوط به عملکرد وزارت نفت آن دوران میدانم.
حسنتاش توضیح داد: بنده در نامهای در اواسط دوره اصلاحات به آقای خاتمی گوشزد کردم که تاریخ درباره اوضاع نفت در دوران اصلاحات قضاوت منفی خواهد کرد و عملکرد وزارت نفت به نقطه ضعف دوران شما تبدیل خواهد شد و دستاوردهای مثبت شما را هم تحت الشعاع قرار خواهد داد و همین اتفاق هم افتاد.
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی گفت: بنده ادعا نمیکنم که این توانمندی که در صنعت نفت وجود دارد و درباره آن توضیح دادم، کامل و بینقص و بینیاز از فناوریهای روز دنیا است. اما در دوران اصلاحات یک مدیریتی در وزارت نفت بر سر کار آمد که به این توانمندی حمله کرد، درحالیکه که انتظار ما این بود که در جهت حمایت و تقویت این توانمندی برنامهریزی کند و به فکر ارتقای آن باشد و خلاهای آن پوشش داده شود.
*در دوران اصلاحات فردی وزیر نفت شد که شمشیر را علیه توانمندی داخلی از رو بسته بود
وی اظهار داشت: ولی ما شاهد بودیم که فردی بر مسند وزارت نفت قرار گرفت که شمشیر را علیه توانمندی داخلی از رو بسته بود که با این توانمندی درگیر شود و عزم کرد این توانمندی را متلاشی کند. برخورد ناپخته با ساختار صنعت نفت، اقدامات بدون پشتوانه مطالعاتی، شرکتسازیهای بدون توجیه، بسیاری از توانمندیهای فنی در صنعت نفت را تجزیه و تضعیف کرد.
حسنتاش افزود: وقتی در بخش بالادستی صنعت نفت یک هستههایی وجود دارد که به تمام این بخش دارد سرویس میدهد و شما بیملاحظه بخش بالادستی را به شرکتهای متعدد تجزیه میکنید، نیروی سینرژی و همافزایی که وجود داشت را از بین میبرید و آن را به سمت متلاشی شدن این توانمندی سوق میدهید.
*حجم آسیب به صنعت نفت به قدری بالا بود که نمیتوانم آن را از سر جهالت بدانم
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی گفت: برخورد با دانشگاه صنعت نفت، برخورد با مراکز فنی و حرفهای، برخورد با نیروهای متخصص صنعت نفت، به کارگیری مدیرانی که از خارج از صنعت نفت آمدهاند و توانمندی متخصصان ایرانی را به رسمیت نمیشناسند و حضور آنها از نظر انگیزشی باعث تضعیف نیروهای متخصص نفتی میشود، بهم ریختن انسجام تصمیمگیریها در برنامههای توسعه میادین نفتی و ... از جمله اقداماتی است که توسط تفکر حاکم بر وزارت نفت انجام شد.
وی گفت: درباره دانشگاه صنعت نفت و مراکز فنی و حرفهای لازم است توضیح بیشتری داده شود. بنده در زمان فعلی ممکن است موافق نباشم که دستگاهها و وزارتخانهها دانشگاه داشته باشند اما اینکه شما در یک فرآیند منطقی بررسی کنید که آیا دانشگاه صنعت نفت باید همچنان در وزارت نفت باقی بماند و یا اینکه به بخش آموزش عالی واگذار شود موضوعی است که به آن توجه نشد.
حسنتاش تاکید کرد: اگر بنا به واگذاری دانشگاه صنعت نفت بود، باید ملاحظات لازم در نظر گرفته میشد به طوری که به توانمندی این دانشگاه نه تنها آسیب وارد نشود بلکه ارتقا نیز پیدا کند و پیوندهای فنی این دانشگاه با صنعت نفت حفظ شود. اما کاری که وزارت نفت انجام داد این بود که مرتبا دانشگاه صنعت نفت را سرکوب و تضعیف میکرد و اوضاع این دانشگاه را در یک حالت نابسامانی قرار میداد و این برخوردها قابل توجیه نیست.
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی افزود: اگر حتی ادعا شود که دانشگاهداری، کار صنعت نفت نیست ولی وجود مراکز فنی و حرفهای در سازمانها حتما ضروری است و روی این موضوع دیگر تردیدی وجود ندارد. اما ما شاهد بودیم در آن دوران با مراکز فنی و حرفهای هم برخورد قهری صورت گرفت. حجم آسیب وارد شده به صنعت نفت در دوره وزارت این آقایان (بیژن زنگنه و تیم همراهش) به قدری بالاست که هر فردی هر چقدر بخواهد این اقدامات را به حساب نادانی و جهالت و اشتباه بگذارد واقعا نمیتواند خودش را توجیه کند.
*تخریب توانمندی داخلی در صنعت نفت با هدف زمینه سازی برای حضور شرکتهای خارجی بود
وی ادامه داد: در نهایت مشخص شد که این نفی و انکار و تخریب و برخوردها با توانمندی ملی متخصصان صنعت نفت با هدف زمینهسازی برای واگذاری میادین نفتی ایران به شرکتهای بینالمللی صورت گرفت. بنده نمیدانم با این اقدامات قرار بود انتقام چه کسی از صنعت نفت ایران گرفته شود؟
حسنتاش اظهار داشت: بنده اذعان میکنم که شخصا هیچ حساسیتی نسبت به استفاده از خارجیها در صنعت نفت ندارم، اما از شرکتهای خارجی باید در جاهایی استفاده شود که در جهت تقویت توانمندی داخلی و در راستای منافع ملی باشد و همچنین به پُر کردن خلاهای فنی و دانشی ما کمک کند به طوری که اختیار و کنترل کار را از ما نگیرد.
*برخورد تند وزارت نفت علیه توانمندی داخلی و رفتار دست و دل بازانه با غربیها
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی گفت: در کنار برخورد تند آقایان با توانمندی داخلی در صنعت نفت، یک برخورد بسیار دست و دل بازانه با شرکتهای خارجی شروع شد و بدون هیچ برنامه جامع توسعه میادین نفتی، تمام میادین کشور بدون هیچ اولویتبندیای در معرض انتخاب شرکتهای خارجی قرار گرفت تا در دوره قراردادهای بیع متقابل این شرکتها هر چیزی را که بیشترین نفع را برایشان داشت انتخاب کنند.
وی توضیح داد: در دوران آقای زنگنه یک فرمول واحد به نام بیع متقابل برای انعقاد قرارداد با شرکتهای خارجی در دستور کار قرار گرفت، در صورتی که میادین هیدروکربوی از جهات بسیار متعددی با یکدیگر تفاوت دارند و ریسکها و میزان نیاز میادین به فناوری و سرمایهگذاری تفاوتهای بسیار زیادی با یکدیگر دارد.
حسنتاش گفت: اصل این موضوع که شما یک روش سرمایهگذاری را برای همه میادین مورد استفاده قرار دهید نشان میدهد که وزارت نفت برنامه ندارد و شناختی هم از میادین هیدروکربوری ندارد و فقط یک هدف دارد و آن اینکه به هر روش ممکن پای شرکتهای خارجی را به ایران باز کنید بدون اینکه هزینه و فایدهای کرده باشید.
*هدف وزارت نفت باز کردن پای چشمآبیها به صنعت نفت به هر قیمتی بود
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی گفت: بنده بعضی از تفاوتهای میادین هیدروکربوری را خدمتتان توضیح میدهم. این میادین میتوانند میادین مستقل یا میادین مشترک بین کشورهای مختلف باشند. طبیعتا میادین مستقل ریسک سرمایهگذاری خیلی پایینتری دارند، زیرا هر زمان که بخواهید میتوانید برای توسعه آنها اقدام کنید و منابع آنها محفوظ خواهد ماند. ولی در میادین مشترک ریسک برداشت منابع توسط کشور رقیب وجود دارد.
وی افزود: میادین گازی و نفتی نیز با یکدیگر بسیار متفاوت هستند. در میادین گازی بحث صیانت، افت تولید یا افزایش ضریب بازیافت خیلی مطرح نیست، ولی درباره میادین نفتی این موضوعات مطرح است. میادین دریایی و خشکی بسیار با یکدیگر متفاوت هستند و طبیعتا در دریا هزینه توسعه میادین بیشتر است و تکنولوژیهای پیچیدهتری را میطلبد.
حسنتاش گفت: همچنین تفاوتهایی از لحاظ ضخامت لایه نفتی بین میادین وجود دارد که بسته به شرایط، شیوه حفاری به صورت عمودی یا افقی را تعیین میکند. بزرگی وکوچکی و وسعت مخازن، فشردگی و میزان بازدهی سنگ مخزن، عمق قرارگیری لایه نفتی و ... تفاوتهایی است که میادین نفتی را از یکدیگر متمایز میکند و همه این تفاوتها باید شیوه انعقاد قرارداد تاثیرگذار است.
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی اظهار داشت: وقتی میبینید که از طرفی برخوردهای تندی با توانمندی داخلی در دوران اصلاحات صورت میگیرد و از طرفی بدون هیچ قاعده و شرایطی میادین هیدروکربوری ایران در معرض انتخاب شرکتهای خارجی قرار میگیرند، مشخص میشود که هدف وزارت نفت صرفا باز کردن پای خارجیها در صنعت نفت است هر چند که توانمندی داخلی نیز وجود داشته باشد.
* در دوران بیع متقابل حتی یک قرارداد برای توسعه میادین مشترک نفتی منعقد نشد
وی خاطرنشان کرد: در همان دوران یکی از دوستانی که دست اندرکار مذاکرات قراردادهای بیع متقابل در وزارت نفت بود در پیامی که برای بنده فرستاده بود از نظرات بنده گلایه کرد. بنده هم به ایشان گفتم چرا شما صرفا گلایه میکنید، خب اگر یک موردی وجود دارد که حرف بنده اشتباه است آن را اعلام کنید.
حسنتاش گفت: به جای پیام گلایهای به بنده بگویید که مثلا بر خلاف ادعای شما که گفتید "هیچ میدان مشترکی در دوره بیع متقابل، قراردادِ توسعهِ آن منعقد نشد"، نخیر مثلا قرارداد فلان میدان مشترک بسته شد. ولی هیچ وقت به ایراداتی که بنده وارد دانستم پاسخی داده نشد و بنده اینجا با قاطعیت عرض میکنم که در دوران بیع متقابل، قرارداد توسعه برای حتی یک میدان مشترک نفتی منعقد نشد، درحالیکه ما در میادین مشترک خیلی از رقبا عقب افتاده بودیم و اولویت توسعه ما در میادین مشترک بود.
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی گفت: این موضوع نشان میدهد که وزارت نفت هیچ برنامه جامعی برای توسعه میادین نفتی نداشت. درحالیکه میتوانست اولویتها را تعیین کند و میادین را دستهبندی کند تا مشخص شود برای هر میدان چه نیازهای فنی و سرمایهگذاری وجود دارد و چه روشی برای توسعه آنها بهترین روش است.
وی تاکید کرد: در آن دوران دیگر دنیا، دنیای هفت خواهران نفتی نبود، بلکه شرکتهای نفتی زیادی ظهور کرده بودند که این شرکتهای کوچک از لحاظ فنی، توانمندی بالایی داشتند و حتی همان هفت خواهران نفتی هم از توانمندی این شرکتها استفاده میکردند. ما هم خیلی راحت میتوانستیم با قراردادهای کوچک که مشمول تحریمهای آن زمان هم نشود، نیازهای فنی خودمان را از طریق همین شرکتها تامین کنیم. ولی ظاهرا همه چیز در وزارت نفت در توجیه نادیده انگاشتن توانمندی داخلی قرار داشت.
* ادعاهای وزارت نفت مبنی بر تولید ۷ میلیون بشکه در روز توهمی بیش نیست
حسنتاش گفت: برای توجیه حضور شرکتهای بزرگ بینالمللی بعضا توجیهتراشیهایی نیز توسط وزارت نفت انجام میشد و ادعا میکردند که ما پتانسیل تولید ۷ میلیون بشکه نفت در روز را داریم و اگر این پتانسیل تحقق پیدا نکرده است به دلیل ناتوانی متخصصان داخلی بوده است و اگر ما میادین نفتی خود را به دست خارجیها دهیم، میتوانیم تولید روزانه نفت را به ۷ میلیون بشکه نفت برسانیم.
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی گفت: متاسفانه این ادعای نادرست مبنی بر تولید روزانه ۷ میلیون بشکه هنوز هم تکرار میشود و به محض اینکه آقایان وزارت نفت میبینند یک مجلس جدیدی روی کار آمده است که از دانش نفت بیاطلاع است، دوباره این ادعاهای واهی را مطرح میکنند و حتی درباره ذخایر نفت ایران عددسازی میکنند تا ثابت کنند همچنین ظرفیتی برای تولید نفت وجود دارد.
وی افزود: بنده برای اینکه منسوخ بودن این ادعاها را نشان بدهم تنها گریزی به موضوع تولید نفت عراق خواهم زد که حجم ذخایر این کشور یا معادل ایران است یا کمی بیشتر از ایران است. عراق بعد از سقوط صدام حسین و در دوره جدید تمامی درهای صنعت نفت خود را به روی شرکتهای خارجی باز کرد و تمامی شرکتهای آمریکایی، اروپایی و چینی نیز در میادین نفتی این کشور مستقر شدند و قراردادهای متعددی در سالهای ۲۰۰۹-۲۰۱۰ برای توسعه میادین نفتی این کشور منعقد شد.
حسنتاش گفت: ادعا میشد که قرار است با این قراردادها میزان تولید نفت عراق به بالای ۱۰ میلیون بشکه در روز برسد، ولی الان ما در سال ۲۰۲۱ هستیم و تولید نفت عراق از حدود ۴.۵ میلیون بشکه در روز بالاتر نرفته است. در نتیجه در توسعه میادین نفتی عراق مشخص شد که ادعاهای فنی شرکتهای بینالمللی چقدر بدون مبنا است و عمدتا هدف این شرکتها این است که با انعقاد هر قرارداد، ارزش سهام خود را بالا ببرند تا صرفا منافع خود را افزایش دهند. لذا ادعاهای وزارت نفت مبنی بر تولید ۷ میلیون بشکه در روز از میادین نفت ایران توهمی بیش نیست.
*شکست ایده امتیازدهی به شرکتهای نفتی غربی برای کاهش فشار تحریمها
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی گفت: مجموعه تیم وزارت نفت وقتی در مباحث فنی درباره قراردادهای نفتی به اصطلاح کم میآورند و نمیتوانند در جهت توجیه اقدامات خود در جامعه کارشناسی استدلال کنند، گاها بحث را از مسائل نفتی خارج میکنند و اینگونه ادعا میکنند که هدف ما از انعقاد این قراردادها این است که با این کار ضامن ایجاد روابط بین ایران و کشورهای خارجی شویم. بعضا هم گفته میشد که وزارت نفت، وزارت خارجه دوم است.
وی گفت: معنی این جملات این بود که ما میخواهیم با اعطای امتیاز به غربیها و ایجاد منافع برای آنها، فشار اقتصادی آنها علیه ایران را کم کنیم. من این تحلیل را قبول ندارم و اینکه تقدم و تاخیر روابط سیاسی بین دولت و شرکتها چگونه است را خیلی پیچیدهتر از این میدانم که با سادهانگاری درباره آن قضاوت کنم.
حسنتاش خاطرنشان کرد: البته به نظر بنده فارغ از صحت و سقم این استدلال، ما حداقل میتوانستیم منافع شرکتهای غربی را در توسعه میادین مشترک ایران به خصوص میادین دریایی تعریف کنیم یعنی میتوانستیم منافع شرکتهای خارجی در ایران را در راستای منافع ملی خودمان تعریف کنیم، ولی این کار هم انجام نشد. لذا بنده فکر میکنم که طرح بحث مربوط به ایجاد منافع برای شرکتهای خارجی با هدف کاهش فشار تحریمی هم صرفا یک توجیه غیرکارشناسی است.
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی افزود: متاسفانه در دوران آقای احمدینژاد هم با هر نیتی که وجود داشت، تضعیف صنعت نفت ادامه پیدا کرد و بهترین شاهد این موضوع حضور ۵-۶ وزیر نفت متفاوت در دوران ۸ ساله ایشان بود. این موضوع باعث شد که صنعت نفت به شدت بیثبات شود. حتی یک دورهای ایشان میگفت که میخواهد مستقیما نفت را اداره کند و شخصا در جلسات هیئت مدیره شرکت ملی نفت حضور پیدا میکرد و با ورود شورای نگهبان جلوی این قضیه گرفته شد.
وی توضیح داد: بعد از دوره آقای احمدینژاد نیز، دوباره همان تفکر و رویکرد قبلی بر صنعت نفت حاکم شد و در جهت تضعیف توانمندی داخلی حرکت کرد. شرکتهای نفتی خارجی در دوره بیع متقابل بعضا برای چانهزنی ادعا میکردند که قراردادهای بیع متقابل که از نوع خدماتی هستند برای آنها جذاب نیست و آنها در نقاط دیگر دنیا قراردادها مشارکت در تولید منعقد میکنند که جذابیت بالاتری دارد. به هر حال طرح این مباحث از طرف شرکتهای خارجی طبیعی بود، زیرا در مذاکرات قراردادی طبیعتا شما بیشتر چانهزنی میکنید تا امتیازات بیشتری بگیرید.
*وزارت نفت مدت زیادی در دوره برجام، کشور را سر کار گذاشت
حسنتاش گفت: ولی ما میدیدیم عدهای در ایران خیلی بیشتر از آن شرکتها این موضوع را مطرح و پیگیری میکردند که اگر ما میخواهیم این شرکتها در ایران حاضر شوند، باید شرایط خیلی جذابی برای آنها ایجاد کنیم. وزارت نفت با همین تفکر مدت زیادی در دوره نسبتا استثنایی برجام، کشور را سر کار گذاشت و همه کارها تعطیل شد و همه بسیج شدند که یک قرارداد جذابتری تدوین کنند.
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی گفت: در این دوره با هر توانمندی داخلی برخورد شد. در این دوره و تا زمانی که ترامپ از برجام خارج شود ما میتوانستیم بسیاری از تجهیزاتی که موردنیاز صنعت نفت است را وارد کنیم، ولی همه این کارها متوقف شد. لذا همه ظرفیتها و فرصتها کنار گذاشته شد تا دوباره تجربه قبلی ایران در دوران اصلاحات در باز کردن پای شرکتهای بزرگ خارجی به میادین نفتی کشور تکرار شود و بدین صورت قراردادهای IPC طراحی شد.
*خودِ مدیران وزارت نفت با اشتباهاتشان نگذاشتند از ظرفیت برجام به درستی استفاده شود
وی تاکید کرد: بنده اخیرا دیدیم آقای ظریف در یک مصاحبهای انتقاد کردند که بعضیها نگذاشتند ما از این دوره استفاده کنیم. نه جناب آقای ظریف بنده با شجاعت و صراحت خدمت شما عرض میکنم و حاضرم با هر کسی در این باره مناظره کنم که خود مدیران وزارت نفت نگذاشتند از این دوره استفاده شود و تمام طول این دوره را به اشتباه صرف این کردند که قرارداد جذابتری برای خارجیها طراحی شود که به سرانجام نرسید و وقت صنعت نفت تلف شد.
حسنتاش اظهار داشت: بنده در مباحثم بیشتر بر بخش بالادستی متمرکز شدم، ولی با بخش پاییندستی صنعت نفت نیز همین برخوردها صورت میگرفت و در دوره قراردهای بیع متقابل در دوران اصلاحات تقریبا هیچ توجهی به بخش پاییندستی نشد. برنامههای توسعه و ارتقای پالایشگاهها با برخورد منفی مواجه میشد.
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی گفت: در همین دوره IPC بنده بارها این حرف را زدهام که آقایان وزارت نفت، آنقدر که شما تیم گذاشتید و آدم بسیج کردید که یک قرارداد جذابتری را برای شرکتهای خارجی فراهم کنید، یک تیمی هم ماموریت میدادید که بررسی میکرد تا خیلی از مشکلات صنعت نفت با همین توانمندی داخلی حل شود. به هر حال یک عنایت کوچکی هم به توانمندی داخلی میکردید ولی انجام نشد.
وی خاطرنشان کرد: اگر روند توجه به توانمندی داخلی همانند دوران ملی شدن صنعت نفت، دولتِ جنگ و دولت اول انقلاب ادامه پیدا میکرد واقعا صنعت نفت ایران در این جایگاه نبود. کشور نروژ که از سال ۱۹۷۵ یعنی حدود ۷۰ سال بعد از ایران نفتی شده است ولی الان صادرکننده کالاها و خدمات صنعت نفت است و شاید ارزش صادرات کالاها و خدمات این کشور بیشتر از ارزش صادرات نفت این کشور باشد و سوال اساسی این است که چطور میشود که ایران با سابقه بیشتر از نروژ هنوز نیازمند واردات تجهیزات و تکنولوژی است، درحالیکه توانمندی بالقوه و بالفعل قابل ملاحظهای در صنعت نفت داشته است.
*بعد از شکست برجام، توانمندیهای فنی در صنعت نفت خود را بروز داد
حسنتاش گفت: بنده معتقدم این توانمندیها در صنعت نفت ایران بالاخره مسیر خود را باز میکنند، هر چند که حمایتی نیز از آنها نشود. مثلا بعد از شکست برجام آقایان مجبور شدند که در جاهایی به دلیل عدم دسترسی به تجهیزات خارجی، برای اینکه کارنامهای هم برای خود درست کنند به اجبار از این توانمندیها استفاده کرده و حتی آنها را تقویت کنند.
این تحلیلگر ارشد حوزه انرژی در پایان اظهار داشت: ولی به هر حال حمایت اجباری از بعضی از توانمندیها با اینکه برای تقویت و ارتقای آنها برنامه جامع داشته باشید خیلی تفاوت دارد. صنعت نفت کشور با این حجم از میادین نفتی و گازی و تجهیزات و کالاهایی که موردنیاز است میتوانست تبدیل به یک لکوموتیوی برای توسعه کشور شود ولی متاسفانه همانگونه که روایت کردم این اتفاق نیفتاد.