به گزارش مشرق، سارا هوشمندی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: عطش شگفتانگیز دولت و وزارت امور خارجه برای انعقاد یک «شبهتوافق» - و نه توافق- در «مذاکرات برجامی وین» کماکان ادامه دارد. آنچه برای دولت اصالت و موضوعیت دارد، چینش صحیح ارکان، اضلاع و مولفههای حداقلی تشکیلدهنده یک توافق نیست بلکه اعلام واژه «توافق» طی هفتههای آینده است.
یک- مواضع اخیر «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی آمریکا درباره آنچه طی روزهای اخیر در وین گذشته است، بسی قابل تامل است: «مذاکرات هستهای در وین فعلا در وضعیت «نامشخصی» قرار گرفته و نمیتوان پیشبینی کرد به یک توافق جدید بینجامد. مذاکرات در این مرحله در جریان است و همه طرفها از جمله ایرانیها تمایل دارند گفتوگوها ادامه یابد، بنابراین مذاکرات به صورت جدی پیش میرود».
سالیوان کسی است که امضای وی پای سند اولیه برجام وجود دارد و خود بهتر از هر دیپلمات دیگری میداند واشنگتن چگونه باید و میتواند به توافق هستهای بازگردد. با این حال، سالیوان بارها در سخنانش (از جمله مواضع اخیر)، از کلیدواژهای به نام «توافق جدید» استفاده میکند. به عبارت بهتر، «بازگشت به توافق قبلی» از ابتدا نیز در قاموس دولت بایدن محلی از اعراب نداشته است، هر چند آقای عراقچی و دیگر مسؤولان حوزه سیاست خارجی کشورمان اصرار دارند طرف آمریکایی به احترام قوانین بینالمللی و جهت جبران خالصانه آنچه در دوران ترامپ گذشته، تحریمها را یکی پس از دیگری میخواهد لغو کند و به توافق اولیه بازگردد! اگر چه بسیار علاقه داشتیم بگوییم مواضع سالیوان در این باره تبلیغاتی و نادرست و در مقابل، روایت تیم مذاکرهکننده ایرانی در وین درباره آنچه در صحنه میگذرد بسیار دقیق و جامع است اما تجربه مذاکرات سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴- که منتج به انعقاد سند برجام شد ـ و اثبات نادرستی آنچه هیات مذاکرهکننده کشورمان ادعا میکرد، جایی برای خوشبینی در این خصوص باقی نگذاشته است.
دو- دلیل اصرار مقامات آمریکایی درباره بهکارگیری کلیدواژهای به نام «توافق جدید» دقیقا چیست؟ صورت مساله به صورت کامل مشخص است. واشنگتن از یک توافق جمعی به نام برجام خارج شده و اکنون باید در یک مکانیسم مشخص و کاملا حقوقی که شامل «بازگشت به برجام»، «ارائه تضمین در قبال بازگشت به برجام» و «راستیآزمایی» است، به توافقی که خود سال ۲۰۱۸ به صورت عامدانه از آن خارج شده، بازگردد. با این حال، در جریان برگزاری مذاکرات اخیر در وین، آمریکا از هر ۳ مورد استنکاف کرده است. مقامات کاخسفید و وزارت خارجه آمریکا در گام اول اعلام کردهاند خبری از رفع کامل تحریمهای ایران نیست زیرا بخشی از تحریمها غیرقابل رفع و رفع برخی از آنها نیز زمانبر و پیچیده است! همچنین آنها اعلام کردهاند خبری نیز از «تضمین پایبندی آمریکا به برجام» نیست زیرا هر دولتی باید بتواند «هر زمان» که توافق هستهای را مغایر با منافع کشورش ترجیح داد، از آن خارج شود! فراتر از این موارد، طرف آمریکایی تن به راستیآزمایی رفع تحریمهای ایران نیز نمیدهد و از «سادهسازی» این مطالبه مهم از سوی دولت و وزارت امور خارجه ایران نیز استقبال میکند.
سه- براستی بایدن، بلینکن، سالیوان، شرمن و برنز دقیقا باید چه مواضعی بگیرند که عدهای در داخل متوجه شوند آنها اساسا نیتی برای «احیای توافق هستهای» و «بازگشت به برجام» ندارند؟ سالیوان و بلینکن بارها به صورت مستقیم و غیرمستقیم از ایران، روسیه و چین خواستهاند در پروژه بازگشت به برجام، «متن توافق اولیه» را کنار گذاشته و بر روی «فرامتن مدنظر آمریکا» متمرکز شوند. فرامتن طرف آمریکایی نیز در این معادله، کاملا گویا و پیچیده است: مطابق این فرامتن (Context) اساسا قرار نیست تحریمهای ضدایرانی در پروسه بازگشت به برجام لغو شود و باید تحریمهای باقیمانده، به اهرم فشاری علیه ایران جهت تن دادن به مذاکرات منطقهای، موشکی و همچنین مذاکرات اجباری و فراپروتکلی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره بسط بازرسیهای سرزده تبدیل شود.
در چنین شرایطی بهتر است دولت و وزارت امور خارجه کشورمان- که بخوبی نسبت به این «فرامتن» و «نسبت آن با سند برجام» آگاهند- بیش از این دموکراتهای آمریکا را نزد افکار عمومی ایران و دنیا بزک نکنند. مردم کشورمان، یک بار ثمره بزک کردن چهره جان کری و وندی شرمن را در مذاکرات اولیه برجام مشاهده کردهاند؛ جایی که حتی دولت دموکرات اوباما نیز رسما مانع عادیسازی روابط بانکی و تجاری دیگر کشورها با ایران شد و در مقابل، از ایران خواست اگر «پایبندی واشنگتن به برجام» را میخواهد، خود را برای مذاکرات بعدی در حوزههای غیرهستهای آماده کند. آیا این بار نوبت بزک کردن بایدن، سالیوان و بلینکن است؟