کد خبر 123168
تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۳۹۱ - ۲۳:۱۹

با قنداق اسلحه به پهلویش زدم و خوابش را پاره کردم و گفتم:«پاشو، نوبت نگهبانی شماست.» آن بنده ی خدا هم بلند شد، و اسلحه را گرفت و خسته نباشیدی گفت و رفت سر پست.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، یکی از بسیجیان لشکر 17 علی ابن ابیطالب این گونه روایت کرده است:
یکی از شب ها که نوبت نگهبانی داشتم ، بعد از اتمام پستم ، خسته و کوفته آمدم به سنگر تا نگهبان بعدی را بیدار کنم. دیدم بیرون چادر کسی خوابیده است. از فرط بی خوابی مغزم کار نمی کرد. گمانم آمد همان برداری است که نوبتش است. با قنداق اسلحه به پهلویش زدم و خوابش را پاره کردم و گفتم:
«پاشو، نوبت نگهبانی شماست.»
آن بنده ی خدا هم بلند شد، و اسلحه را گرفت و خسته نباشیدی گفت و رفت سر پست . از زور خستگی ، اصلا صورتش را ندیدم.
شاید حدود یک ساعت بعد، برادری که باید بعد از پست من نگهبانی می داد بیدارم کرد و گفت:
«چرا من رو بیدار نکردی؟! پست و همین طوری ول کردی به امان خدا؟ اسلحه رو کجا گذاشتی؟ الان پاسبخش بیاد ، آبرو نمی مونه برامون.»
از تعجب خواب از سرم پرید. گفتم: « من دیشب به هوای تو ، یه بنده خدایی رو بیدار کردم. اونم اسلحه رو گرفت و رفت.»
یاد اسلحه که افتادم ، دلم خالی شد. مثل فشنگ از جا پریدم و رفتم سر پست نگهبانی. اصلا امیدوار نبودم کسی را آن جا ببینم ، اما دیدم. کنارش که رفتم ، قبل از این که خودش را بشناسم ، اسلحه خودم را شناسایی کردم. خیالم که راحت شد ، تا آمدم حرفی بزنم ، چشمم روی صورت آن بنده خدا قفل شد. اول فکر کردم اشتباه کردم ولی زود مطمئن شدم که ایشان فرمانده لشکرمان ، «آقا مهدی زین الدین» هستند.
زبانم نمی چرخید که یک کلمه حرف بزنم. از خجالت قلبم می خواست بایستد. بماند که با چه زحمتی ، آقا مهدی را راضی کردم که اسلحه را به خودم بدهد و برود استراحت کند. اصرار داشت که پست را تمام کند و من بروم استراحت کنم.
ظاهرا ایشان نصف شب از شناسایی بر گشته بود. وقتی می بیند بچه ها توی چادر خوابیدند، برای آن که خواب آن ها را به هم نزند ،  همان جا بیرون چادر می خوابد که از بخت بد ، من سر رسیدم و بیدارش کردم.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 3
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۰۹:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
    0 0
    کجایند مردان بی ادعا
  • مقدم ۰۰:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۷
    0 0
    بخدا در هیچ جای جهان چنین نیست شاید در صدر اسلام همچین مواردی یافت میشه
  • حسن ۰۱:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۷
    0 0
    صبر رو شديدا حال كردم ايول بابا

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس