به گزارش سرویس بورس مشرق، تا همین چند روز پیش بازار سرمایه روزهای ناامیدکنندهای را میگذراند. نابسامانی وضعیت بورس تهران و حرکت شاخصکل بر مدار نزولی در ۱۰ ماه گذشته تا اواخر خرداد، کار را به جایی رسانده بود که سهامداران در زمستان ۹۹ و در اعتراض به سقوط شاخص به یکمیلیون واحد، پرچم سازمان بورس و اوراق بهادار را پایین کشیدند. به اعتقاد فعالان بورسی نگاه کاسبکارانه، تنشهای جناحی سیاسی و رفتار پوپولیستی مسوولان بورسی به این بازار در وهله اول سبب ابرنوسانی عجیب و صعودی شد و سپس به ریزش بیسابقه منتهی شد. پس از ریزشیشدن قیمتها اما حتی تصمیماتی که سیاستگذاران در جهت عبور از بحران بازار سرمایه میگرفتند نیز معمولا نتیجهعکس داشت.
در حـالی جــلسات متــعدد، نشستها و دستورالعملهای بیسرانجام صدای سهامداران را درآورده بود که در اواخر تابستان سال گذشته اما خبر یا دقیقتر مصوبهای جدید به دست بورسبازان رسید. الزام شرکتهای بورسی برای داشتن بازارگردان واکنشهای مختلفی از سوی فعالان بورسی بهدنبال داشت، گرچه سیاستگذار معتقد بود فعالیت بازارگردان به روانشدن صفوف خرید و فروش کمک خواهد کرد اما این تصمیم دیرهنگام نیز در کنار سایر آزمون و خطاهای مسوولان طی این مدت نیز نتوانست جلوی خروج بازار از ریل نزولی را بگیرد، ضمن آنکه تعریف نادرست از بازارگردانی در ایران بهعنوان مانع اصلی اثرگذاری آن شناخته میشود و به گفته کارشناسان بیشتر به اتلاف منابع میماند. اما در حالحاضر روند معاملات بورسی چهره دیگری به خود گرفته است.
از اینرو کارشناسان بر ضرورت اصلاح دستورالعملهای مرتبط با بازارگردانی تاکید میکنند تا بازار با سرعت بیشتری مسیر تعادل را طی کند. در حالحاضر که بازار متعادلی را شاهد هستیم، بازارگردانها میتوانند نقش مهمتری ایفا کنند. البته نظارت بر کار آنها نیز باید بیشتر شود تا به جای ایفای نقش ذاتی بازارگردانی که همان حفظ نقدشوندگی است روند فعالیت آنها عملا به سمت سفتهبازی و نوسانگیری به منظور کسب سود بدون درنظرگرفتن منافع سهامداران خرد سوق داده نشود. با توجه به گسترش بازار، افزایش شرکتهای بازارگردانی و نیز رشد نمادهای تحتپوشش بهنظر میرسد بازنگری در قوانین و دستورالعملهای بازارگردانی، نظارت بر کار بازارگردانها و نیز شفافسازی و آموزش نقش آنها برای عموم فعالان بازار باید در دستور کار سازمان بورس قرار گیرد.
دلیل عدم موفقیت بازارگردان در کنترل هیجان
همزمان با شروع ریزش بازار در اواخر تابستان سال پیش یکی از ساز وکارهایی که از سوی سازمان بورس مورد توجه قرار گرفت، استفاده از نقش بازارگردانها برای افزایش حجم معاملات و تقویت جبهه خرید بود، البته بازارگردانی پیش از آن نیز در بازار به شکل بسیار کمرنگ و در تعداد نمادهای محدودی انجام میشد اما از پاییز سال گذشته بازارگردانی و افزایش نمادهای تحتپوشش بازارگردانی به یکی از موضاعات مهم بازار تبدیل شد بهطوری که اکنون بیش از ۳۶۰ شرکت در بازار دارای بازارگردان هستند اما برخی تحلیلگران نسبت به عملکرد بازارگردانان انتقاد دارند. در همین رابطه حسن برادران هاشمی، کارشناس بازار سرمایه میگوید: بازارگردانها شرکتهایی هستند که از طرف سازمان بورس دارای مجوز هستند و باید در جهت نقد شوندگی نماد مورد نظر و همچنین جلوگیری از ایجاد روندهای کاذب صعودی و نزولی اقدام به خرید و فروش کنند اما نکته مهمی که باید به آن توجه شود آن است که با وجود وظیفه بازارگردانها و نقش آنها در تعادل بازار هدف اینگونه شرکتها کسب سود همزمان با ایفای نقش است.
وی اظهار میکند: در حالی که بسیاری از اهالی بازار بر این باورند که این شرکتها صرفا در جهت حمایت از سهم ایجاد شدهاند و سود و زیان برای آنها مهم نیست، اگر نگاهی به روند فعالیت بازارگردانها در یک سال گذشته داشته باشیم، مشاهده میکنیم که در پاییز و همزمان با موج نزولی قیمت سهام، از سوی سازمان بورس نقش بازارگردانها پررنگ شد اما با وجود اینکه بسیاری از نمادها دارای بازارگردان شدند عملا نتوانستند نقش مهمی در جلوگیری از ریزش قیمت داشته باشند و حتی قابلیت نقدشوندگی نیز بهشدت کاهش یافت.
این کارشناس با اشاره به دلایل عملکرد نهچندان مطلوب بازارگردانها در ۹ ماه اخیر عنوان میکند: حجم بالای خروج پول از بازار و عدم توان مالی کافی بازارگردانها مهمترین عوامل اتفاقات ذکرشده است. در واقع نکتهای که مورد غفلت قرار گرفت این بود که در بازارها و روندهایی که هیجان خرید یا فروش بالا دارند، اصولا بازارگردانها نمیتوانند نقش مهمی داشته باشند چراکه منابع محدود آنها نمیتواند پاسخگوی هیجان بازار در روندهای پرشتاب باشد و به همین دلیل بازارگردانها نتوانستند در روند نزولی یک سال گذشته نقش مهم و پررنگی داشته باشند بهطوری که حتی برخی از این شرکتها دچار زیانهای سنگین نیز شدند. این عوامل باعث شد تا از سوی برخی از فعالان بورسی بازارگردانها مورد اتهام قرار بگیرند و یکی از عوامل افت بازار عنوان شدند. برخی اتهام نوسانگیری به شرکتهای بازارگردانی وارد کردند در حالی که ماهیت این شرکتها نوسانگیری هوشمند به منظور کنترل و نقدشوندگی بازار است.
بازنگری در قوانین بازارگردانی
برادران هاشمی به نقش بازارگردانی با توجه به شرایط فعلی داد و ستدها اشاره و خاطرنشان میکند: نگاهی به مزایا و معایب نحوه فعالیت بازارگردانها نشان میدهد فعالیت بازارگردانها مزایا و معایبی دارد. افزایش نقدشوندگی، جلوگیری از نوسانات غیرعادی و بستن دست سفتهبازان از مزیتهایی است که بازار میتواند از کنار فعالیت بازارگردانی بهرهمند شود اما فعالیت بازارگردانی در بازار سرمایه ایران معایبی نیز دارد. با وجود دامنه نوسان، کار بازارگردانها سخت میشود چراکه با صفهای خرید و فروش مواجه میشوند. در صورت حذف یا افزایش دامنهنوسان بازارگردانها نقش بهتری میتوانند داشته باشند. ایراد دیگر حداقل میزان تعهد معامله روزانه سهم است که نسبت به حجم معاملات ناچیز است.
همچنین عدمشفافیت از نحوه کار و عدم شناخت اهالی بازار از نوع فعالیت بازارگردانها نیز از جمله اشکالات دیگری است که میتوان به آن اشاره کرد. به گفته این کارشناس، در حالحاضر که بازار متعادلی را شاهد هستیم، بازارگردانها میتوانند نقش مهمتری ایفا کنند. البته نظارت بر کار آنها نیز باید بیشتر شود تا بهجای ایفای نقش ذاتی بازارگردانی که همان حفظ نقدشوندگی است روند فعالیت آنها عملا به سمت سفتهبازی و نوسانگیری به منظور کسب سود بدون درنظرگرفتن منافع سهامداران خرد سوق داده نشود. با توجه به گسترش بازار، افزایش شرکتهای بازارگردانی و نیز رشد نمادهای تحت پوشش بهنظر میرسد بازنگری در قوانین و دستورالعملهای بازارگردانی، نظارت بر کار بازارگردانها و نیز شفافسازی و آموزش نقش آنها برای عموم فعالان بازار باید در دستور کار سازمان بورس قرار گیرد.
الزام بازارگردانان به اجرای کامل قوانین
«اغلب صنایع تولیدی و شرکتهای فعال در بورس با مشکل کمبودنقدینگی و عدم سرمایه در گردش دست به گریبانند. حتی مدیران برخی شرکتها برای تامین مواداولیه و قطعات یدکی مورد نیاز به دلیل کمبود منابع لازم مجبورند قید خرید برخی از اقلام موردنیاز تولید را بزنند، در چنین شرایطی تکالیفی بر عهده شرکتها گذاشته شده که درعمل امکانپذیر نیست.»
علیرضا تاجبر، از دیگر کارشناسان بازار سرمایه با بیان مطلب فوق میگوید: نگاه اقتصاد به تولید، صنعت و تامین مالی از طریق بازار سرمایه (فرآیند گردش نقدینگی در بازار اولیه) در اولویت دوم قرار گرفته و این در حالی است که سیاستگذار اولویت اول را بازارگردانی (تکلیف به خرید سهام شرکت برای پرداختن به معاملات بازار ثانویه) قرار داده است. بازارگردانی مراحل مختلفی دارد از اینرو تا زمانیکه فرآیند بازارگردانی بهمعنای واقعی آن اجرا نشود و سهامداران شرکتهای گروه یک از جمله سهامداران عمده شرکتهای بزرگ بورسی، گروه دوم، سهامداران حقیقی بزرگ و گروه سوم که شامل سهامدارانی است که بهصورت انفرادی سهام بسیاری دارند، از مقررات و تکالیف معینشده تخطی و عدول کنند نمیتوان انتظار اجرای بینقص بازارگردانی در بازار را داشت.
وی با بیان اینکه بازارگردانی در بازارسرمایه ایران به عجیبترین شکل ممکن اجرا میشود، بیان میکند: هرزمان صف فروش تشکیل شود بازارگردان وارد معرکه میشود و سهم را میخرد. هرگاه صف خرید تشکیل شود، بازارگردان عرضه میکند. شیوهای مرسوم در بازار سرمایه ایران که آفت بزرگی برای بورس و اقتصاد کشور به دنبال خواهد داشت.
این کارشناس تاکید میکند: بارها تاکید کردهایم که بازارگردانی در بدو ورود شرکتها به بورس و سپس حین معاملاتی که انجام میدهند باید انجام شود. الزام شرکتها به اجرای تعهدها، مقررات و قوانین بورسی از ضروریات نظارت بر نحوه فعالیت شرکتهاست، این در حالی است که بسیاری از شرکتهای بزرگ و زیرمجموعههای آنها به تعهدهای مذکور پایبند نیستند و اصول ابتدایی بازارگردانی را اجرا نمیکنند.
تاجبر ضمن اشاره به این نکته که بخشی از دستورالعملهای بازارگردانی در بازار اجرا نمیشود، عنوان میکند: اما بخشی از قوانین مربوط به این حوزه از جمله نحوه اعطای مجوز صندوقهای بازارگردانی و فرآیند تاسیس نهاد مالی به نام صندوقهای سرمایهگذاری و مواردی دیگر باید تسهیل شود. همچنین پیشنهاد میشود اگر یک گروه سرمایهگذاری بزرگ همچون تامین اجتماعی بخواهد بازارگردانی شرکتهای زیرمجموعهاش را انجام دهد به دلیل اینکه اکثر شرکتهای زیرمجموعه، فاقد سهام شناور آزاد مناسب نسبت به سایر شرکتها هستند، تکالیف و منابع بیشتری باید بر عهده آنها گذاشته شود.
بازارگردانی سهم چیست؟
بازارگردانی، فعالیتی است که با هدف کاهش دامنه نوسانات قیمت اوراق بهادار و تامین نقدشوندگی آن توسط کارگزار انجام میشود. در واقع بازارگردان به افراد یا شرکتهایی گفته میشود که با هدف کسب سود اقدام به خرید و فروش اوراق بهادار یا کالاهای اقتصادی میکنند و بنا به ماهیت عملکرد از نوسانات ناخواسته و قیمت دارایی میکاهند.
بازارگردانها (Market Maker) حجم زیادی از اوراق بهادار را در اختیار دارند و میتوانند مقدار زیادی از سفارشها را در بازارهای مالی انجام دهند.
وظیفه بازارگردانها همواره حفظ تعادل سهام است. بازارگردان باعث جلوگیری از تشکیل صفهای خرید و فروش میشود. بهعبارتدیگر زمانی که اکثر سرمایهگذاران اقدام به فروش داراییهای خود میکنند و عرضه زیاد میشود اما تقاضا برای خرید سهم کم میشود، بازارگردان اقدام به حمایت از سهم و خرید سهمهای عرضهشده میکند تا تقاضای همه فروشندگان تامین و نقدشوندگی در سهم افزایش یابد. البته بازارگردان تنها در صفوف فروش اقدام به حمایت از سهم نمیکند و در روزهای مثبت و صفوف خرید هم اگر سرمایهگذاران به دنبال خرید سهم باشند، بازارگردان داراییهای خود را عرضه میکند تا تمام سفارشهای خرید نیز تامین شود و علاوه بر آن حجم مبنا هم پر شود.
بهعبارتی خرید و فروش سهام را برای معاملهگران تسهیل میکند. به این ترتیب از مهمترین وظیفه بازارگردان افزایش نقدشوندگی در بازار است. در واقع زمانی که سهامداران نقدینگی نیاز دارند و تصمیم به فروش اوراق خود در بازار گرفتهاند اما به دلیل رکود خریداری برای سهمها پیدا نشود بازارگردان باید اقدام به خریداری این اوراق کند یا زمانی که افراد برای خرید اوراق به دنبال فروشنده هستند اوراق در اختیار خود را به متقاضیان بفروشد. در مجموع مهمترین اهداف بازارگردان، کاهش هزینههای معاملاتی از طریق کاهش شکاف قیمتی خرید و فروش، جلوگیری از نوسانات شدید و کنترل قیمت ورقه بهادار در یک محدوده معین و افزایش میزان نقدشوندگی سهام و بازار و وجود عرضه و تقاضا برای اوراق بهادار است.