به گزارش مشرق، ۲۸اسفندسال۹۷، مأموران کلانتری ۱۷۵ باقر شهر از مرگ مشکوک مرد جوانی در یک منزل مسکونی باخبر و راهی محل شدند. مأموران وقتی به آدرس محل حادثه رفتند با جسد ایمان ۳۰ساله روبهرو شدند که بر اثر خوردن قرص سیانور دچار تشنج شده و فوت کرده بود.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، روند بررسیها نشان میداد پسر صاحبخانه به نام مجتبی همراه پدرش بعد از فوت مرد جوان از خانهشان فرار کردهاند.
به این ترتیب تحقیقات برای یافتن پدر و پسر ادامه داشت تا اینکه با تأیید نظریه کارشناسان پزشکی قانونی مبنی بر اینکه پسر جوان بر اثر خوردن قرص سیانور به قتل رسیدهاست، اولیایدم به اداره پلیس رفتند و از مجتبی شکایت کردند. پدر مقتول به مأموران گفت: «مجتبی اهل افغانستان بود. او با پسرم دوست بود و با هم رفت و آمد داشتند. ایمان از مجتبی طلب داشت و آن روز برای گرفتن طلبش به خانه آنها رفتهبود که این حادثه اتفاق افتاد. به مجتبی مشکوک هستم و احتمالاً او قاتل است وگرنه همراه پدرش فرار نمیکرد.»
با طرح این شکایت، پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و همسر ابراهیم به عنوان مطلع مورد تحقیق قرار گرفت. او در توضیح به مأموران گفت: «اهل افغانستان هستیم و چند سالی هست در ایران زندگی میکنیم. ایمان ایرانی بود و با پسرم رفت و آمد داشت. او همیشه از بدرفتاریهای خانوادهاش گلایه میکرد و به پسرم گفتهبود از این شرایط خسته شدهاست و قصد خودکشی دارد. احتمالاً روز حادثه او با این انگیزه سیانور خوردهبود تا خودکشی کند. باور کنید پسرم با او خصومتی نداشت که بخواهد دوستش را به قتل برساند.»
زن افغان درباره فرار شوهر و پسرش نیز مدعی بود آنها به خاطر اینکه افغان بودند از ترس پلیس فرار کردند و او از مخفیگاه آنها اطلاعی ندارد.
بعد از این توضیحات، پلیس در گام بعدی تحقیقات خود دریافت ابراهیم به کشور افغانستان گریختهاست، اما مدتی بعد پسر او شناسایی و بازداشت شد.
مجتبی به اداره پلیس رفت و تحت بازجویی قرار گرفت. او در روند بازجوییها با انکار قتل گفت: «من و ایمان با هم دوست بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم. مدتی بود او از اختلاف با خانوادهاش حرف میزد و میگفت قصد خودکشی دارد. هر بار که این حرف را میشنیدم سعی میکردم او را آرام کنم و به او میگفتم این راه حل مشکل نیست و باید با خانوادهاش صحبت کند. این گذشت تا روز حادثه آن روز وقتی ایمان به خانهمان آمد دوباره از خانوادهاش گلایه کرد و گفت دیگر نمیتواند به زندگیاش ادامه بدهد. با شنیدن این حرف از او خواستم ساعتی پیش من باشد تا آرام شود سپس برای خرید از خانه بیرون رفتم، اما ایمان در غیاب من با خوردن قرص حالش بد شد و تشنج کرد. پدر و مادرم در خانه بودند. پدرم وقتی او را در آن حال دیدهبود با اورژانس تماس گرفتهبود، اما وقتی عوامل اورژانس آمدند کار از کار گذشته بود و او فوت کرده بود.»
متهم ادامه داد: «بعد از فوت ایمان، پدرم با پلیس تماس گرفت، اما قبل از آمدن مأموران من و او از ترس فرار کردیم. حالا پدرم در افغانستان است و من دستگیر شدم. باور کنید قاتل نیستم.»
متهم در خصوص ادعای پدر مقتول نیز گفت: «از ایمان مبلغی قرض گرفته بودم. او چند بار پولش را خواسته بود ولی از او مهلت گرفتهبودم و قرار بود بعد از مدتی طلبم را پس بدهم. باور کنید آن روز من و ایمان سر این موضوع حرفی نزدیم و او فقط از مشکل خودش حرف زد و خودکشی کرد.»
با انکارهای متهم پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات و صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در حالیکه در نوبت رسیدگی قرار داشت، متهم توانست با قرار وثیقه ۲۵۰میلیون تومانی آزاد شود.
روز گذشته متهم قرار بود در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خودش دفاع کند، اما به دلیل عدم حضور او در دادگاه هیئت قضایی وقت رسیدگی را به تاریخ دیگری موکول کرد.