به گزارش مشرق، حجتالاسلام انصاریان در برنامه «کوی محبت» به مناسب اولین شب ماه محرم گفت: پرچم اباعبدالله بیرقی است که با دست مبارک اباعبدالله به حضرت عباس (ع) سپرده شد و ایشان علمدار شد. خداوند ضامن این پرچمی شد که حضرت عباس با دست پاک و علوی و ملکوتی خویش و با اذن امام برافراشت؛ یعنی این پرچم که حقیقتش پرچم عزت توحید و ولایت و پرچم حریّت و آزادگی است، به وسیله پروردگار ماندگار است و بقای دائمی دارد. هیچ قدرتی هم پس از ماجرای کربلا در عالم پیدا نشد که بخواهد این پرچم برافراشته را یا نیمهافراشته و یا زمین بزند. ضمانت آن، اراده پروردگار است؛ یک روز این پرچم دست حضرت عباس بود، اما اکنون همگان ملاحظه میکنند امروز این بیرق تبدیل به میلیاردها پرچم در کشورهای مختلف جهان شده است. در همین ایران ما هیچ کس دیگری را تشویق به بیرق زدن نمیکند، اما میبینیم هر کوچک و بزرگی با اراده خود اقدام به این کار میکند.
وی با ذکر خاطرهای از مرحوم آیت الله مرعشی گفت: ایشان نقل میکرد به کشورهای اروپایی سفرهای متعددی داشتم. روزهای یکشنبه در بهترین کلیساهای اروپا ۸۰ نفر میدیدم. آن کشیش به آیت الله مرعشی گفته بود شما لازم نیست کارت دعوت به مردم بفرستید، فقط روی پرچم سیاه مینویسید «یا اباعبدالله الحسین» و آن را بالاسر خانهها و مساجدتان که میزنید، دعوت عام شکل میگیرد که ای مردم، این در به رویتان باز است. میگفت شما با این پرچمتان یک ملت را به مدت ۱۰ روز دعوت به مراسم میکنید.
حجتالاسلام انصاریان درباره برخی دستاوردهای مراسمهای مذهبی گفت: مردم در این مراسمها زیر همین پرچم، با حلال و حرام خدا و با مسائل خانوادگی آشنا میشوند. بخل و حسدشان و بیماریهای اخلاقیشان علاج میشود. برای افراد مستحق و گرفتار زیر همین پرچم دست به جیب میشوند. خدا میداند در این محرم و صفر چه کارهای خیری از این مجالس طلوع میکند. ما آمار مساجد و حسینیهها و دار الایتامها را نمیدانیم، اما من که ۶۰ سال بین مردم منبر میروم، خودم هزینه تعدادی مسجد، قرضالحسنه، درمانگاه و حسینه را از همین مجالس اباعبدالله تأمین کردم.
وی درباره برخورد ائمه با محرم گفت: باید بدانیم ائمه نسبت به ماه محرم چه احساسی داشتند، چه حساسیتی داشتند، چه موضعی داشتند؟ از امام رضا روایت است که فرمود به محض اینکه هلال محرم در افق دیده میشد، احدی پدرم موسی بن جعفر را خندان نمیدید. وقتی یار بزرگوار امام یعنی «ابنشبیب» به محضر مبارکشان مشرف شد، امام چکار کردند؟ اندازه ۲ صفحهی کاغذ روضه خواندند و فرمود «ای پسر شبیب، در امر ما رعایتی از رسول خدا نکردند و عزیز ما را در زمین کربلا خوار و گرفتاری و بلا به ما دچار کرد.» هر یک از اهلبیت پس از بازگشت از کربلا مجالسی داشتند. روایت از امام صادق است که فرمود کار گریه امام سجاد بر پدرش حسین به جایی رسید که یکی از غلامانش به وی گفت: ای پسر رسول خدا، فدای تو شوم، من می ترسم تو خود را (به واسطه کثرت گریه) هلاک کنی. فرمود: چاره ای نیست جز اینکه از غم و اندوه خود به خداوند شکایت کنم. من چیزهایی را میدانم که شما نمی دانید. من یادآور قتلگاه فرزندان فاطمه (س) نمی شوم مگر اینکه گریه راه گلویم را مسدود میکند.»
حجت الاسلام انصاریان با اشاره به روایتی درباره گریه بر امام حسین گفت: امام صادق فرمود امیرالمؤمنین به حسین نظر کرد و فرمود: ای اشک هر مؤمنی «یَا عَبْرَةَ کُلِّ مُؤْمِن.» یعنی گریه با امام حسین گره خورده است. در همان روایت امام رضا (ع) داریم که خطاب به ابنشبیب فرمود «وَ لَقَدْ بَکَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ» یعنی آسمانهای هفتگانه و زمینها برای قتلش گریستند. گریه آسمانها و زمین استناد قرآنی هم دارد، آنجا که فرمود «فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرینَ؛ و آسمان و زمین بر آنان (فرعونیان) زاری نکردند و مهلت نیافتند.» (۲۹ دخان) معلوم میشود آسمانها و زمین گریه خاص خودشان را دارند.