به گزارش مشرق، اوایل شهریور امسال پیرمرد ۸۰ سالهای با حضور در شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران از دو سرنشین یک موتورسیکلت به اتهام اسیدپاشی شکایت کرد.
پرونده با دستور قضایی به پلیس آگاهی تهران ارسال شد و شاکی درجریان تحقیقات گفت: «چندی پیش به مطب یک پزشک رفته بودم، در آنجا با یکی از بیماران که زن ۳۵ سالهای بود، آشنا شدم. بعد از حرف زدن با هم، فهمیدم شوهرش بیکار بوده و با داشتن دو فرزند شرایط سختی را سپری میکنند. شماره تلفنش را گرفتم و هربار کاری پیدا میکردم، به آن زن زنگ میزدم و خبر میدادم. یک روز شوهر و برادر آن زن به من زنگ زدند و تهدید کردند که اگر دوباره با آن زن حرف بزنم، بلایی سرم میآورند. بعد زن جوان زنگ زد و از من بابت رفتار بد آنها عذرخواهی کرد و گفت که شوهرش کار پیدا کرده و دیگر نیازی نیست که دنبال کار باشم و ارتباطمان قطع شد. یک هفته بعد از آن، برای خرید از خانه بیرون رفتم که راکب و سرنشین موتورسیکلتی که پلاکش را پوشانده بود، به من حمله کردند و با پاشیدن اسید بر چهره و دستانم، من را مصدوم کرده و متواری شدند. با صدای فریادهایم، خانوادهام به خیابان آمده و من را به بیمارستان رساندند. گمان میکنم برادر و شوهر آن زن در این ماجرا نقش داشته باشند که از آنها شکایت دارم.
چند روز پیش برادر و همسر زن جوان که تنها مظنونان پرونده اسیدپاشی بودند، به دادسرا احضار شده و در جریان تحقیقات قضایی مدعی شدند در ماجرای اسیدپاشی نقشی ندارند و اشتباهی بازداشت شدهاند.
شوهر این زن در تحقیقات گفت: «از آشنایی همسرم با شاکی اطلاعی نداشتم تا اینکه زنی در تماس تلفنی مدعی شد همسر پیرمرد است و مدتی است متوجه شده او و همسرم با هم در ارتباط هستند و زندگیاش سیاه شده است. او با تهدید از من خواست که اجازه ندهم همسرم زندگیاش را از بین ببرد. شوکه شدم و با زنم حرف زدم که او مدعی شد ارتباطی میان آنها نیست و فقط برای پیدا کردن کار برای من با شوهر او حرف زده است. برادرزنم متوجه ماجرا شد، به پیرمرد زنگ زد و از روی عصبانیت او را تهدید کرد. اما باور کنید ما در ماجرای اسیدپاشی نقشی نداشتهایم.»
پس از بازجویی از دو مظنون برای آنها قرار قانونی صادر شد و تحقیقات در این باره ادامه دارد.