به گزارش مشرق، شب شعر «سهم زنان شاعر در سرایش حماسه عاشورا» با حضور ادیبان، استادان و هنرمندان کشورهای فارسی زبان در گروه بین المللی هندیران برگزار شد.
در این گردهمایی مجازی که در فضای مجازی شکل گرفت، بانوان شاعر فارسی زبان کشورهای ایران، هند، پاکستان و افغانستان به ارائه و خوانش آثار عاشورایی خود پرداختند.
این برنامه با بزرگداشت یاد بانوان شعر انقلاب، خانمها طاهره صفارزاده، سپیده کاشانی، سیمین دخت وحیدی، نرگس گنجی، پروانه نجاتی و ... تقدیر از شاعران آیینی موفق دهه اخیر، مانند: نغمه مستشارنظامی، عالیه مهرابی، مرضیه فرمانی، سارا جلوداریان و...آغاز شد.
از جمله اساتید و شاعران صاحب نامی که میتوان به حضورشان در این همایش ادبی مجازی اشاره کرد، غلامعلی حداد عادل، محمدجواد محبت و علیرضا قزوه است. البته عبدالرحیم سعیدی راد، وحید ضیائی، حجتالاسلام محمدحسین انصارینژاد، مجتبی رحماندوست، غلامرضا کافی، ایرج قنبری، محمدمهدی عبداللهی، عزیز آذین فرد، پرفسوراخلاق آهن از کشور هند، امیر عاملی، عسگری از کشور هند و بانوان شاعر از کشورهای ایران و هند و پاکستان و افغانستان نیز حضور داشتند.
* حدادعادل: زنان شاعر بهتر از مردان میتوانند بعضی جنبههای عاشورا درک کنند
بر اساس این گزارش، حداد عادل در ابتدا با بیان این نکته که کربلا بدون حضور زنان نمیتوانست شکل بگیرد و نمیتوانست در تاریخ ادامه پیدا کند، گفت: زنان شاعر بهتر از مردان میتوانند بعضی جنبههای عاشورا درک کنند و بهتر میتوانند بعضی حالات را بیان کنند و به شعر در آورند.
وی ادامه داد: زنان با داشتن احساس مادرانه بهتر میتوانند دردوداغ مادران کربلا را بفهمند و بازگو کنند. این حقیقت را میتوان با خواندن ترکیب بند اخیر خانم «مستشار نظامی» به روشنی دریافت. در شعر ایشان ظرافتهایی دیده میشود که دقیقاً به سرشت زنانه و مادرانه ایشان مربوط میشود. خوشبختانه امروزه شاعران زن عاشورایی در کشور ما فراوانند.
* قزوه: شعر آیینی زنان ایران بعد از انقلاب رشد بسیار خوب و قابل توجهی داشته است
علیرضا قزوه در ادامه به این نکته اشاره کرد که شعر آیینی زنان ایران بعد از انقلاب رشد بسیار خوب و قابل توجهی داشته و تصریح کرد: در جشنواره دوسالانه پروین که بنده یک دوره دبیر علمی آن بودم، پس از دو سال، کتابهای تازهای برای داوری جمع آوری شد، تعداد مجموعههای منتشر شده شعر و نقد شعر چاپشده از بانوان شاعر ایرانی، بیش از هزار جلد بود که هرگز در هیچ دورهای از تاریخ ادبیات ما چنین آماری وجود نداشته است.
* ضیایی: شاعری که همه ثروت خود را صرف امور خیریه و اهل بیت (ع) کرد
وحید ضیائی پیرامون شعر آیینی، عرفان، تاریخچه ادبیات مرثیه، شعر مرثیه و مرثیهپردازان بزرگ اردبیل و کشور به نکاتی اشاره کرد و نمونههایی از مرثیههای شاعران بزرگ اردبیل را خواند.
وی یکی از نام آورترین شاعران قرن نوزدهم آذربایجان، «خورشید بانو ناتوان» را به اعضای گروه معرفی کرد. بانویی که در شعر مرثیه ترکی از نام داران و متعالیترینهای ادبیات ایران و آذربایجان است. ایشان حدود بیست سال مسئولیت انجمن ادبی «مجلس انس» را به عهده داشت که بسیاری از شاعران آذربایجان تحت نظر ایشان شعر سرودهاند و در نهایت همه ثروت خود را صرف امور خیریه و اهل بیت علیهمالسلام کرد.
خوشنویسیهای استاد کاوه تیموریان و استاد محمدفرید یساری، همچنین سخنان پرفسور اخلاق آهن و پرفسور سیده بالقیس حسینی از هندوستان راجع به شعر بانوان، از دیگر بخشهای این همایش مجازی بود.
در ادامه اشعاری از بانوان و شاعران حاضر منتشر میشود:
در عزای اشرف اولاد آدم زار میگریم
بر شهید کربلا میگریم و بسیار میگریم
از لب عطشان گلهای پریشان یاد میآرم
همچو ابر نوبهاری بر گل و گلزار میگریم
اشک میبارم به یاد قامت مردی که میافتد
جویباری بیقرارم پای سروی زار میگریم
غلامعلی حداد عادل
****
ما در محاربه هستیم
با هر که با حسین به جنگ است
در صلحیم
با هر که با حسین به صلح است
«طاهره صفارزاده»
****
تو را از جوهر غم آفریدند
مرا از ابر نم نم آفریدند
برای گریه در سوگ حسین است
اگر ماه محرّم آفریدند
«علیرضا قزوه»
****
بند اول ترکیب بند عاشورایی:
گلاب تازه در جام جهان آورده لبخندی
برای پاسدار دین رباب آورده فرزندی
چه فرزندی که شهد از خندههایش وام میگیرد
شکرریز و شکررفتار، شیرینتر ز هر قندی
ملایک گاهوارش را به نوری سبز پوشانده
برایش دود میکردند از هر سوی اسپندی
برای خواهرانش یک جهان نور است و آرامش
برای عمّهجان زینب، ندارد مثل و مانندی
عمّو عبّاس آبی ریخت بر لبهای گلگونش
پدر با بوسه زد بر حلق شیرینش گلوبندی
برایش از علی خواند و علی نامید او را هم
ورای حدّ تقریر است شرح آرزومندی
سحر میریخت از حلقوم اصغر یک جهان آواز
قلم را آن زبان نبوَد که سرّ عشق گوید باز
«نغمه مستشار نظامی»
****
مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را...
با واژههای سبز تسلّا و دست مهر
ساحل شدی نگاه به طوفان رسیده را
اینک تو میروی و من اما یتیمتر...
باید چگونه آن سر در خون تپیده را...
فردا کسی به دختر تو رحم میکند؟
آرام میکنند مصیبت کشیده را؟...
«پروانه نجاتی»
*****
ای در صفات و حسن و خلقت مثل پیغمبر
از گرد شمشیرت چنین برپا شده محشر
لبهای خشکت خیس گشته با دو چشم تر
آه ای علی اکبر...علی اکبر...علی اکبر...
این کاروان از داغ قلبش کاسه ای خون است
لیلای تو امروز در این دشت مجنون است
«مرضیه فرمانی»
****
مانند کوه از دل طوفان گذشته است
مردانه از میانهء میدان گذشته است
بعد از غروب روز دهم، از کنار آب
با خاطرات آن لب عطشان گذشته است
آه از کنار جسم شهیدان لاله گون
وقتی گذشته است که از جان گذشته است
«فاطمه نانی زاد»
****
از بس به صحرای بلایت تاب و تب دادند
بعد از تو بانو، صبر را زینب لقب دادند
در خیمه زن های عاشورا تو استاد و
شاگرد از جنس خودت، ام وهب دادند
بانوی صبری و به چشمان خودت دیدی
در مجلسی چوب تری بر خشک لب دادند
«فاطمه رحمانی»
****
گفتم: بگو از آمدن ناگهانیات
گفتی: سلام! آمده ام میهمانیات
گفتم: قرار بود بیایی ولی چه دیر؟
گفتی: میان مهلکه گم شد نشانیات
گفتم: ببین که جای تو اینجاست! پیش ما
گفتی: فدای صبر تو و مهربانیات
«نصیبا مرادی»
****
از عشق بپرسید، که با یار چه کردند؟
با آن قد و بالای سپیدار، چه کردند...
از چاه بپرسید، همان چاه مقدس!
با ماه، همان ماه شب تار چه کردند؟
اصلاً بگذارید خود آب بگوید
با چشم و دل و دست علمدار چه کردند؟
«سارا جلوداریان»
*****
نه غمخواری نه او را هیچ یاری
به روی دستهایش شیرخواری
صدا زد: آی مردم یاوری هست؟
لبان خشک طفلش گفت: آری
«عبدالرحیم سعیدی راد»
****
امشب شکفته در نفسم ذکر یا حسین(ع)
پرواز میکنم ز حسینیه تا حسین
کم مانده عقل سر به بیابان نهد ز شوق
اینسان که میخرد دل شوریده را حسین
دور از هراس در دل دریا قدم گذار
در آن سفینهای که بود ناخدا حسین
«زهرا محدثی خراسانی »
*******
آماده شدی، تن به تن آب زدی ... دست !
انگار پر از خاطره ی خوب و بدی ... دست!
دستی که تو باشی، خود دریاست، همه نور
انگشت به انگشت، همه جزر و مدی ... دست !
تو دست اباالفضلی و رگ هات غیورند
هر لحظه پر از نغمه ی حیدر مددی ... دست!
«وحیده افضلی»
******
غمی به وسعت جهان، نشسته روی شانهات
چه آتشی خزان زده، به باغ و آشیانهات
هزار رودِ اشک را، به چشمههای گریه ریخت
همان غمی که تا ابد، شده فقط نشانهات
فدای قلب خستهات، که دیدهای عزیز جان
شکست زیر دست و پای شعلهها جوانهات
«الهام نجمی»
****
میگذرد از کوچه و بازار
زینب حزین وناشاد
با دل پر درد و بی ردا
شہزاد کوفه
دلبند رسول
فرزند علی و بتول
میرود
بدون محمل و کجاوہ
با زخمهای تازیانه
و بازوهای رسن بسته و نیلگون
بی کجاوہ و محمل
با زخمهای تازیانه
میگذرد
با دل مغموم
و حسرت و اندوہ
با یاد شہیدان بی کفن
و سرهای برنیزه
که چرخ میزنند در سماع خون
جلوی کاروان بانوان اسیر
به چه میاندیشد
زینب بنت اسدالله!
«سیدہ بلقیس فاطمه حسینی»
****
به میدان میرود اکبر تمام عرش میلرزد
نرو ای شبه پیغمبر تمام عرش میلرزد
رجزخواندی ودشمن گفت محمد سوی میدان است
علی اکبر نرو دیگر تمام عرش میلرزد
علی اکبر علی اکبر علی ای شبه پیغمبر
بیا تا قامتت بینم علی جانم علی جانم
«زهرا میریان»
****
در عرش خدا ذکر لبالب صلوات
در دشت بلا نور شباشب صلوات
فرمود ندیدهام به جز زیبایی
بر طاقت زهرایی زینب صلوات