سرویس سیاست مشرق- ترکشهای شکست اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری همچنان قربانی میگیرد. روز گذشته فرزانه ترکان عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در گفتگویی اعلام کرده است که به همراه چند تن از بزرگان این حزب از شورای مرکزی استعفا داده است[۱]
ترکان گفته است که به دلیل زاویهای که با برخی سیاستهای حزب خصوصاً در انتخابات اخیر، پیداکرده از عضویت در حزب کارگزاران استعفا داده است. ترکان در ادامه ادعا کرده است که تعدادی از بزرگان این حزب از جمله طاهر نژاد عضو ارشد حزب اشرافی کارگزاران نیز با نوشتن یک نامه راهش را از کرباسچی جدا کرده اند.
حزب کارگزاران پس از شکست در انتخابات روزهای دشواری را سپری کرده و با فشارهای متعدد از درون جبهه اصلاحات روبرو شده است. برخی از اصلاحطلبان این حزب را متهم کردهاند که روی عبدالناصر همتی قمار کرده و اعتبار آنها را میان مردم خدشهدار کرده است.
حزب کارگزاران برخلاف مصوبه نهاد اجماع ساز در تحریم خاموش انتخابات با حمایت از رئیس بانک مرکزی روحانی به صحنه آمده و شکست خورد. این ماجرا چنان به مذاق اصلاحطلبان تلخ آمد که برخی چون علی صوفی، کارگزاران را به نفوذ؛ دروغگویی و نظر سازی در انتخابات متهم کردند. [۲]
عضو ارشد نهاد اجماع ساز به روزنامه شرق گفته بود: فشارهای بسیاری به آقای خاتمی وارد شد. همه میدانستیم که آقایان مهر علیزاده و همتی رأی نمیآورند، اما فردای مشخص شدن نتایج بررسی صلاحیتها عدهای آمدند و صریحاً گفتند باید از همتی حمایت کنیم و وقتی با نظرات مخالف روبهرو شدند با برخوردی بهشدت خشن و غیر دموکراتیک بر نظر خود اصرار کردند؛ تا آنجا که آنقدر فضای بدی ایجاد شد.
وزیر دولت اصلاحات در ادامه آن گفتگو با ادعای آنکه کارگزارانی ها در جبهه اصلاحات نفوذ کردهاند گفته بود: این گروه که آقای خاتمی را تحتفشار قراردادند و در نهاد اجماع ساز هم باعث تنشهای بسیاری شدند، بهشدت مشکوک بودند و من تصور میکنم نفوذیهایی بودند با رسالت ایجاد انشقاق در میان اصلاحطلبان و درنهایت واردکردن ضربهای سنگین به جبهه اصلاحات. کارگزاران سازندگی میتواند یکی از آنها نیروها باشد.
یک اصلاحطلب در انتخابات شرکت نمیکند؛ مگر آنکه پیروز شود! این جمله را سال ۱۳۷۶ سعید حجاریان در حسینیه ارشاد پس از پیروزی در انتخابات آن سال بر زبان آورده بود. این جمله مستبدانه عمق راهبرد آنها به قدرت را نشان میدهد. پسازآن سال اصلاحطلبان در هر انتخاباتی که گمان میکردند در آن شانسی برای پیروزی ندارند، یا غائله قهر و تحریم راه انداختند و یا آنکه با اردوکشی خیابانی فتنهای به پا کردند. اما انتخابات سال ۱۴۰۰ این شگرد خاص محفل امنیتی خاتمی را بر هم زده و حزب کارگزاران درکنشی دموکراتیک وارد وادی انتخابات شده و نقشه اصلاحطلبان برای تحریم انتخابات و کاهش مشروعیت سیاسی آن ناکام ماند. حالا نزدیک به ۴ ماه پس از انتخابات سناریو «انتقام از شرکتکنندگان در انتخابات» وارد فاز جدیدی شده است.
زیر پرچم پدرخوانده نمیروم!
من حاضر نیستم پوستر چسبان باشم! این جمله را محمدعلی آهنگران پیش از انتخابات ریاست جمهوری در صفحه اینستاگرامی خود نوشته و در لابهلای آن متن اعتراضی سران جبهه اصلاحات را به دیکتاتوری متهم کرده بود. آهنگران رهبران اصلاحطلب را ژنرالهای فرسوده و پیری خوانده بود که تنها جوانان حزب را برای پوستر چسبانی در شب انتخابات میخواهند. این فعال اصلاحطلب در فرازی از آن متن اعتراضی خود نوشته بود: عدهای جوان بینوا را میخواهید عمله انتخاباتی خود کنید و فردای پیروزی خیالی تلفنها را خاموش کرده آن بیچارهها را گرفتار به حال خود رها کنید؟ از مجلس لیست امید و دولت تدبیر امیدتان چه خیری به حال ملت بیپناه رسید که دوباره عزم انتخابات کردهاید؟ [۳]
واقعاً مایه تأسف و شرمندگی است که نسل قبل، حاضر نیست عرصه را برای افراد پرانرژی و تازهنفس باز کند و مدام متناسب باسن خودشان، سن جوانی را بالا میبرند، بهگونهای که برخی آن را تا ۵۰ سالگی تعمیم میدهند. فکر میکنم بدون رودربایستی و بهصراحت باید خدمت بزرگان عرض کرد که ما دیگر دانشجوی صفرکیلومتر پوستر چسبان نیستیم که هرچه شما فرمودید چشم و گوش بسته بگوییم چشم!
فرزانه ترکان نیز در بندی از دلایل استعفای خود بازهم پای «پدرخوانده» را به میان کشیده و میگوید: اگر قرار باشد که همیشه دبیر و رئیس ما و کمیسیون سیاسی ما همان افرادی باشند که ۱۵ و ۲۰ سال قبل بودند نمیتوان تغییری حس کرد چراکه این افراد هر کاری که بلد بودند و هرچه به ذهنشان رسیده تا امروز انجام دادهاند، باید اجازه بدهیم که ایدههای نو و جوانهایی که خلاق هستند بیایند و برنامه، کمک و راهکار ارائه بدهند.
قدرشناس نیستند!
اما پاسخ ژنرالهای ۴ ستاره به دیکتاتوری حاکم بر احزاب اصلاحطلب؛ تهدید و ترغیب جوانان ستادی به سکوت است! محمد عطریان فر در موضعی متکبرانه و از بالا در واکنش به قیام بخشی از اعضای حزب کارگزاران علیه سیاستهای حاکم بر آن میگوید: آنها قدرشناس نیستند، او در مصاحبه با روزنامه شرق ادامه داده است که: «در حزب درباره مسائل مختلف گفتوگو شکل میگیرد و دیدگاههای مختلفی هم مطرح میشود، هویت و طبیعت حزب است. افراد با دیدگاههای مختلف دورهم جمع میشوند و به بحث میپردازند و مناقشه میکنند تا بر پایه این رویکرد، سطح اختلافها کاهش یابد و به جمعبندی برسند. حزب، پادگان نیست که همه یکطور فکر کنند و مثل هم اظهارنظر کنند. در هر حزبی دیدگاههای متنوع و متکثری وجود دارد و دیدگاهها متفاوت است. اصالتاً برای نیل به یک تصمیم سیاسی واحد گفتوگو میشود و نتیجه مشترک از طریق رأی اکثریت بازتاب پیدا میکند. اینکه برخی افراد وقتی نظرشان در جبهه اکثریت قرار نمیگیرد، نباید گلایه کنند و راه قدرناشناسی را در پیش بگیرند و چنین رویکردی با منطق کار جمعی قابلپذیرش نیست».
سه بحران تشکیلاتی در جبهه اصلاحات
اصلاحطلبان پس از انتخابات بهصورت همزمان با سه بحران روبرو شدهاند:
1- جبهه اصلاحطلبان از محفلی از افراد افراطی در کنار احزابی کاغذی تشکیلشده که تمامی نیروهای پیوسته باید نقش سیاهی لشگر را در آن بر عهده بگیرند.
2- اصلاح طلبان هنوز قادر به تصمیمگیری میان انتخاب فعالیت پارلمانتاریستی و یا حرکت خیابانی و اردوکشی و عرضاندام در برابر نظام نشده و گمان میکنند که با هر انتخاب بخشی از بدنه خود را ازدستداده بنابراین به تعبیر خودشان بین العباسی عمل کرده و از عباس عبدی تندرو تا مرحوم عباس دوزدوزانی میانهرو را میخواهند راضی نگهدارند.
3- در میان محفل اصلاحطلبان دوز کیش شخصیت و تن دادن به دیکتاتوریهای فردی بالا است که؛ این اتفاق از مدتی قبل صدای بخش ستادی و اجرایی آنها را درآورده است.
محفل افراطیها نه صدای جوانترها را میشنود و نه ندای خیرخواهی آنهایی که از مسیر تندروی دورشان میکنند. آنها راهحل تکیهبر دیوار یک دیکتاتور با ایجاد موجی از رادیکالیسم را انتخاب کردهاند. حزب کارگزاران مدتی قبل باپوست اندازی درونی تغییر ساختار داده و از یک جمع اشرافی و بسته با دعوت از تعدادی از دانشجویان افراطی طیف جعلی دفتر تحکیم وحدت انسجام تشکیلاتی یافته است؛ چنین ترکیبی در آینده حزب را سرسختتر، رو به جمود فکری و رادیکالتر خواهد کرد. کرباسچی اولین نشانههای انحلال و غرق شدن لیبرالهای وطنی را در هنگامه استعفا عضو کهنهکار خود «محمد هاشمی» نشنید، او اگر سری به فروش روزانه رسانه تبلیغاتی خود بزند، از میران اقبال مردم به حزبش مطلع خواهد شد! کارگزاران از مدتی قبل با اصرار بر اشتباهات گذشته راه حل ماندگاری را در همکاری با علی لاریجانی رئیس سابق مجلس یافته است؛ در حالی که دور شدن از خاتمی و نیز یکی از سران فتنه؛ بازگشت به خویشتن و بازیابی هویت خط امامی تنها راهحل نجات آن ها در آینده است.