به گزاشر مشرق، جنگ آمریکا علیه افغانستان و عراق که در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ آغاز شد، حدود ۵ میلیارد دلار برای آمریکا هزینه در پی داشت؛ این هزینهها کجا صرف شد؟
به گزارش «گاردین»، در حالی که واشنگتن در مورد دستاوردهای خود از جنگ ۲۰ ساله افغانستان و هزینه تقریبا ۵ تریلیون دلاری برای «جنگهای ابدی» بحث میکند، یک برنده واضح وجود دارد: صنعت دفاعی آمریکا.
ارتش آمریکا در جنگ علیه عراق و افغانستان، به شکل بی سابقهای از پیمانکاران خصوصی برای پشتیبانی در همه زمینههای عملیات جنگی استفاده کرد.
پیمانکاران از کامیون، هواپیما، سوخت، بالگرد، کشتی، پهپاد، سلاح و مهمات گرفته تا غذا، ساخت و ساز و فناوری اطلاعات را تامین میکردند.
بیشتر بخوانید:
گزارش اندیشکده بروکینگز از پیروزی بنلادن در جنگ با آمریکا
تعداد پیمانکاران میدانی نیز در بیشتر سالهای جنگ بیشتر از نظامیان آمریکایی بود؛ تا تابستان ۲۰۲۰، آمریکا ۲۲ هزار و ۵۶۲ پرسنل پیمانکار در افغانستان داشت که تقریبا ۲ برابر تعداد نظامیان آمریکایی در این کشور بود.
بودجه آمریکا نیز با تلاش کنگره برای دور زدن روند عادی بودجه، صرف تامین اشتهای صنعت دفاعی شد.
در دهه اول درگیری، آمریکا از اعتبارات اضطراری استفاده کرد که معمولا برای بحرانهایی مانند سیل و طوفان در نظر گرفته میشوند.
نظارت دقیق بر هزینهها حداقل بود؛ این تصور که جنگ به زودی پایان مییابد از طریق پیش بینی ناپذیر بودن بودجه و برآورد کسری بودجه، تقویت میشد.
نتیجه چیزی شد که وزیر دفاع سابق آمریکا آن را با عنوان «فرهنگ پول بی پایان» توصیف کرد. حتی بحران مالی ۲۰۰۸ نیز نتوانست هزینههای جنگ را متوقف کند. در مواردی نیز پنتاگون از بودجه ویژه احتمالی برای خرید و ارتقا خدمات و تجهیزات جدید که به ندرت به افغانستان و عراق مربوط بود، استفاده کرد.
بودجه پنتاگون در پی این جنگها رشد کرد و در بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۰ دو برابر شد.
صنعت دفاعی در بازار سهام نیز شاهد رشد بود؛ پنج غول بزرگ صنعت تسلیحات «لاکهید مارتین»، «بوئینگ»، «جنرال داینامیکس»، «ریتون»، «نورثروپ گرومن» و تعداد انگشت شماری از تولید کنندگان مانند «مک دانل داگلاس»، برندگان اصلی این جنگ بودند.
در سال منتهی به ژوئن ۲۰۲۰، پنج صنعت بزرگ تسلیحاتی آمریکا تقریباً یک سوم از ۴۸۰ میلیارد دلاری را که پنتاگون به پیمانکاران دفاعی اختصاص داده بود، به دست آوردند در حالی که تنها بخشی از فروش آنها به طور خاص برای عراق و افغانستان انجام شد.
در واقع، این درگیری برای همه پیمانکاران عمده دفاعی بسیار سودآور بود؛ به عنوان مثال، لاکهید مارتین، «بلک هاوک» را که به طور گسترده در افغانستان استفاده میشود، تولید کرد. بوئینگ، هواپیما و خودروهای جنگی زمینی را فروخت.
ریتون قرارداد اصلی آموزش نیروی هوایی افغانستان را به دست آورد؛ نورثروپ گرومن و جنرال دینامیکس، تجهیزات الکترونیکی و ارتباطی را عرضه کردند.
هزاران پیمانکار فرعی در سراسر جهان از فروش عینکهای دید در شب، موتورها، کیسههای ماسه ای، تجهیزات ارتباطی و انواع وسایل برای جنگ استفاده کردند.
شرکتهای نفتی جهانی نیز از مشارکت کنندگان اصلی جنگ بودند؛ زیرا پنتاگون بزرگترین خریدار سوخت جهان است.
در همین حال، بخش دفاعی از سال ۲۰۰۱ تاکنون بیش از ۲.۴ میلیارد دلار برای لابی کنگره هزینه کرد و به بیشتر اعضای آن، کمکهای مستقیم انتخاباتی کرد.
نکته مهم این که بسیاری از هزینههای زمان جنگ بسیار بیهوده بوده است؛ بازرسان کل جنگهای افغانستان و عراق، کمیسیون طرف قرارداد زمان جنگ و بازرس کل خود پنتاگون، همه اسناد مربوط به ضایعات، سودجویی، فساد و هزینههای شبح (پول هزینه شده برای فعالیتهایی وجود نداشت) را ثبت کرده اند.
براساس ارزیابی تحلیلگران دولتی، نتیجه مهم مشارکت گسترده بخش خصوصی در جنگهای عراق و افغانستان، افزایش هزینههای عملیات جنگی بود.
شاید حضور نظامی آمریکا در عرصه میدانی افغانستان و عراق تمام شده باشد، اما این کشور همچنان با پیامدهای هزینه هنگفت جنگها مواجه است؛ زیرا این جنگها برخلاف رویه معمول در تاریخ ارتش آمریکا، با پول استقراضی انجام شده اند و نه با افزایش مالیات؛ بنابراین آمریکا همچنان باید هزینه تسلیحات و تجهیزات خریداری شده در ۲۰ سال گذشته را بدهد.
ضمن اینکه آمریکا هنوز ۲ میلیارد دلار به کهنه سربازان خود در این جنگها بدهکار است؛ میراث هزینههای دفاعی آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر، بودجه این کشور را در سالهای آینده همچنان متزلزل نگه خواهد داشت.